سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: اگر جوان بودم
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4
شكستن ديوارهاي ذهني
استفاده از عبارات تاكيدي
نوشتن اهداف با جزييات
مطالعه+بررسي+تحقيق
توكل برخدا
پشتكار


10_004
بله اولین درس ما شکستن دیوار ذهنی است. خرد کردن کلمات نمی توانم و نمی شود است.
خیلی سخت است. واقعا سخت است. سالها است که آموخته ایم بگوئیم نمی توانم...نمی شود.....
و حالا میخواهم به خود بقبولانم که می توانم و می شود. باید ایمان داشته باشم. باید باور کنم . باید آنقدر جملات مثبت را بکار ببرم که باور کنم می توانم. باور کنم می شود. نیاز به گذشت زمان داردو عجله ای نداشته باشید.از مسیر تغییر این نگرش لذت ببرید. مگر نه این است که بارها عرض کرده ام مسیر رسیدن به هدف از خود هدف شیرینتر است.
من شروع کننده خوبی هستم و ادامه دهنده بسیار توانا
من دست به هر کاری بزنم تا نهایت رسیدن به موفقیت ادامه خواهم داد

پس من می توانم شکستن دیوار ذهنی را شروع کنم و تا نهایت رسیدن به نتیجه آن ادامه دهنده باشم.
یکی از متن های بسیار قوی برای شکستن دیوار ذهنی متن زیر است:

10_004من دست به هر حرکتی بزنم می توانم موفق شوم
من می توانم موفق شوم.

چون بخودم ایمان دارم. به دانسته هایم ایمان دارم. به توانائیهایم ایمان دارم .به قدرت فکری خود ایمان دارم. در درون من انقلاب عظیمی جاری شده است.

من قادر به حل تمام مشکلاتم هستم. تمام وجودم را انرژی مثبت فراگرفته است.من لبریز از شادی و نشاط هستم. من همیشه لبخندی بر لب دارم.10_004
من از این تاپیک خیلی انرژی می گیرم،

این متن رو بدین صورت تو دسکتاپ سیستمم قرار دادم،

دانلود.

با سپاس
10_004
12_00212_00212_002
یادتون نره:
"روزانه حداقل یک بار این متن را با ایمان و باور کامل مرور فرمائید."
واقعاً از متشکرم از استاد جوان خودم

جوانی یک حس است و من افراد کهنسال بسیاری را می بینم که به هر چه اراده می کنند حتی در هشتاد سالگی دست پیدا می کنند

اگر من جوانتر بودم ( یعنی تجربه اکنونم را داشتم ) سه تا کار عمده می کردم

1- هدف گزاری دقیقی بر اساس علایق و توانائیهایم انجام می دادم

2- انسانهای موفق را پیدا می کردم و زندگی آنها را بررسی می کردم و روش آنها را یاد می گرفتم

3- جا پای بزرگان می گذاشتم و برنامه واقعی بر اساس هدف خودم و آنچه یاد گرفته بودم ترسیم می کردم و صبح و شب ، سریع و با اشتیاق در راه موفقیت قدم بر می داشتم . با حساب و کتاب !!!





برای شکستن دیوار ذهنی جملات خود را برای اطلاع عزیزان مرقوم فرمائید.
این داستان در مورد دیوار ذهنی رو قبلا مطالعه کرده بودم در انجمن لازم دیدم اینجا هم بیان بشه در تکمیل سخنان استاد قربانیان عزیز
باشد که رستگار شویم

روزی دانشمندى آزمایش جالبى انجام داد. او یک آکواریوم ساخت و با قرار دادن یک دیوار شیشه‌اى در وسط آکواریوم آن ‌را به دو بخش تقسیم ‌کرد. در یک بخش، ماهى بزرگى قرار داد و در بخش دیگر ماهى کوچکى که غذاى مورد علاقه ماهى بزرگتر بود.. ماهى کوچک، تنها غذاى ماهى بزرگ بود و دانشمند به او غذاى دیگرى نمى‌داد. او براى شکار ماهى کوچک، بارها و بارها به سویش حمله برد ولى هر بار با دیوار نامریی که وجود داشت برخورد مى‌کرد، همان دیوار شیشه‌اى که او را از غذاى مورد علاقه‌اش جدا مى‌کرد… پس از مدتى، ماهى بزرگ ازحمله و یورش به ماهى کوچک دست برداشت. او باور کرده بود که رفتن به آن سوى آکواریوم و شکار ماهى کوچک، امرى محال و غیر ممکن است! در پایان، دانشمند شیشه ی وسط آکواریوم را برداشت و راه ماهی بزرگ را باز گذاشت.. ولى دیگر هیچگاه ماهى بزرگ به ماهى کوچک حمله نکرد و به آن سوی آکواریوم نیز نرفت!
می‌دانید چرا ؟ دیوار شیشه‌اى دیگر وجود نداشت، اما ماهى بزرگ در ذهنش دیوارى ساخته بود که از دیوار واقعى سخت‌تر و بلند‌تر مى‌نمود و آن دیوار، دیوار بلند باور خود بود ! باوری از جنس محدودیت ! باوری به وجود دیواری بلند و غیر قابل عبور ! باوری از ناتوانی خویش

اگر ما در ميان اعتقادات و باورهاى خويش جستجو کنيم، بى‌ترديد ديوارهاى شيشه‌اى بلند و سختى را پيدا خواهيم کرد که نتيجه مشاهدات وتجربيات ماست و خيلى از آن‌ها وجود خارجى نداشته بلکه زائيده باور ما بوده و فقط در ذهن ما جاى دارند.
به نکته جالبی اشاره فرمودند:
اگر ما در ميان اعتقادات و باورهاى خويش جستجو کنيم، بى‌ترديد ديوارهاى شيشه‌اى بلند و سختى را پيدا خواهيم کرد که نتيجه مشاهدات وتجربيات ماست و خيلى از آن‌ها وجود خارجى نداشته بلکه زائيده باور ما بوده و فقط در ذهن ما جاى دارند.
صفحه ها: 1 2 3 4
لینک مرجع