08-19-2014, 11:22 PM
سلام دوستان عزیز.
با افتخار اعلام میکنم که بالاخره پس از 1 سال صبر و تلاش ، هلدینگ رابین(مشاور معتمد) شروع به کار کرد
دوستانی که سابقه کاری من رو از گذشته میدونند ، حتما خاطره تلخ آذر 91رو به یاد دارند که در تاپیک دارم میلباردر میششششششششمممم
داستانش رو براتون تعریف کردم. دقیقا در دورانی که داشتم خودم رو به عنوان یک نیروی موفق در یکی از شرکت های بزرگ معرفی می کردم ، به خاطر یک اتفاق تمام اعتبار کاریم خراب شد و دیگه از اون تیم حذف شدم.
همزمان در یکی از سایت های معروف خرید گروهی هم مشغول به فعالیت بودم و حتی شعبه یکی از شهر هاشون رو هم راه اندازی کردم اما اونم طولی نکشید که در اواخر بهمن 91...
بهمن 91که بهترین اتفاق زندگیم (ازدواج ) با بدترین وقایع کاریم رقم خورد جزو خاطرات فراموش نشدنی زندگیمه ! اول زندگیت با کلی آرزو و رویاهای بزرگ کاری ، به امید اینکه داری با دوتا شرکت معتبر کار میکنی و میتونه سکوی پرتابی باشه برای زندگیت ، یهو چشماتو باز میکنی و میبینی همون یک ذره درآمدیم که داشتی از دست دادی و برگشتی سر نقطه اول. تقریبا 3 الی 4 ماه طول کشید تا بتونم به اضطراب هام غلبه کنم و تصمیم بگیرم خودم رو پای خودم بایستم.
امروز31/2/92: یک کاغد برداشتم و ایده هلدینگ سرمایه گذاری رو که از خیلی قدیم ها تو سرم بود روی کاغد پیاده کردم. اوسط برج 4 بود که با قرض 4 ملیون تومن پول شروع به تولید ورمی کمپوست کردم و اولین شاخه فعالیت شرکت نداشته ام شروع به فعالیت کرد
ورمی کمپوست رو با همکاری پسر عمه ام شروع کردیم و با تمام سختی هایی که داشت ، تا آخر تابستون ادامه دادیم و تقریبا تونستیم شرایط محیطی کارمون رو به ثبات برسونیم و از اون به بعد به خاطر فشار درسی، رشد کار به حالت سکون در اومد و به هیچ وجه گسترش پیدا نکرد اما حتی 1 لحظه هم تعطیل نشد. تجربه ای که در این 1 سال کسب کردیم باعث شد تا امروز بتونیم با یکی از افراد توانمند در شهر مشهد همکاری خودمون رو ادامه بدیم و تازه طرح واحد کشاورزیمون داره به ثمر میشینه و انشاالله تا آخر تابستون خبرهای خیلی خوبی خواهید شنید.بخش کشاورزی که توسط پسر عمه ام در شهر مشهد اداره میشه و در این یکسال علاوه بر ورمی کمپوست تجربه پرورش قارچ رو هم داشتیم ، حالا قراره در 3 زمینه تولید کود ، پرورش قارچ و پرورش بلدرچین به کار خودش وسعت بده و با کمک افراد با تجربه ای که در این زمینه داریم ، انشاالله موفق میشیم.
زمینه بعدی که همزمان با تولید کود ورمی روش وقت گذاشتم و کم و بیش شما هم در جریان فعالیت های من قرار دارین سرمایه گذاری در بازار بورس هستش.تابستان 92 که اوج شرایط کاری من بود تقریبا به طور میانگین روزانه 7الی 8 ساعت برای آموزش و تجربه محیط بازار وقت گذاشتم و خدا رو شکر امروز با تجربه اندکی که دارم ، میتونم گلیم خودم رو از آب بکشم بیرون.
با تمام این اوصاف ، در طی این یکسال گذشته هیچ وقت به ایده آل ذهنی خودم نرسیدم و همیشه احساس خلاء می کردم. همیشه دنبال اون تیکه گمشده برنامم بودم که تا اجراش نمی کردم آروم نمی شدم ! واقعا هم نمیدونستم از کجا و چطوری باید شروع می کردم!
شرکت بازرگانی : بله دوستان ، تیکه گمشده پازل کاری من تاسیس یک شرکت بازرگانی با هدف گرفتن نمایندگی فروش محصولات مختلف و انجام واردات و صادرات بود ، اما واقعا هیچ دیدگاه اجرایی نسبت بهش نداشتم و به هیچ وجه نمیدونستم که ایا واقعا میتونم به این آرزوم برسم یا نه ! اما همیشه بهش فکر میکردم و مطمئن بودم که بالاخره میشه ...!! تا اینکه حدودا یک ماه پیش ، از طرف یکی از آشنایان بهم پیشنهاد شراکت وهمکاری شد و ...


اما اینکه الان مشغول چه کاری هستم و چی شد که بالاخره بعد از مدت ها آرزوم بر آورده شد و تونستم در مسیر کاری مورد علاقه ام قرار بگیرم و نمایندگی فروش یک برند آرایشی و بهداشتی ایتالیایی رو گرفتیم و داریم کارای وارداتشو انجام میدیم + یک داستان فوق العاده جالب راجع به حرف استاد بزرگوار انجمن استاد قربانیان که در آذر 91به من گفتند ، باشه طلبتون که بعدا تعریف میکنم.
این مژده رو هم بدم که برای دوستانی که اهل بازاریابی و فروش هستند برنامه هایی دارم
مسابقه : ببینم کی میتونه حدس بزنه اون داستان جالبی که میخوام براتون تعریف کنم چیه ! میتونید جوابش رو در تاپیکی که لینکشو گذاشتم پیدا کنید
ارادتمند شما:عظیم ربیع زاده
....................................
در همینجا اعلام میکنم هنوز 2 شاخه کاری از فعالیت های شرکتی که برای خودم ترسیم کرده بودم باقی مونده ، و امروز این حرفو توی این تاپیک ثبت کردم تا در اینده های نه چندان دور بیام و لینکش رو برای ایندگان بذارم


با افتخار اعلام میکنم که بالاخره پس از 1 سال صبر و تلاش ، هلدینگ رابین(مشاور معتمد) شروع به کار کرد

دوستانی که سابقه کاری من رو از گذشته میدونند ، حتما خاطره تلخ آذر 91رو به یاد دارند که در تاپیک دارم میلباردر میششششششششمممم

همزمان در یکی از سایت های معروف خرید گروهی هم مشغول به فعالیت بودم و حتی شعبه یکی از شهر هاشون رو هم راه اندازی کردم اما اونم طولی نکشید که در اواخر بهمن 91...
بهمن 91که بهترین اتفاق زندگیم (ازدواج ) با بدترین وقایع کاریم رقم خورد جزو خاطرات فراموش نشدنی زندگیمه ! اول زندگیت با کلی آرزو و رویاهای بزرگ کاری ، به امید اینکه داری با دوتا شرکت معتبر کار میکنی و میتونه سکوی پرتابی باشه برای زندگیت ، یهو چشماتو باز میکنی و میبینی همون یک ذره درآمدیم که داشتی از دست دادی و برگشتی سر نقطه اول. تقریبا 3 الی 4 ماه طول کشید تا بتونم به اضطراب هام غلبه کنم و تصمیم بگیرم خودم رو پای خودم بایستم.
امروز31/2/92: یک کاغد برداشتم و ایده هلدینگ سرمایه گذاری رو که از خیلی قدیم ها تو سرم بود روی کاغد پیاده کردم. اوسط برج 4 بود که با قرض 4 ملیون تومن پول شروع به تولید ورمی کمپوست کردم و اولین شاخه فعالیت شرکت نداشته ام شروع به فعالیت کرد

ورمی کمپوست رو با همکاری پسر عمه ام شروع کردیم و با تمام سختی هایی که داشت ، تا آخر تابستون ادامه دادیم و تقریبا تونستیم شرایط محیطی کارمون رو به ثبات برسونیم و از اون به بعد به خاطر فشار درسی، رشد کار به حالت سکون در اومد و به هیچ وجه گسترش پیدا نکرد اما حتی 1 لحظه هم تعطیل نشد. تجربه ای که در این 1 سال کسب کردیم باعث شد تا امروز بتونیم با یکی از افراد توانمند در شهر مشهد همکاری خودمون رو ادامه بدیم و تازه طرح واحد کشاورزیمون داره به ثمر میشینه و انشاالله تا آخر تابستون خبرهای خیلی خوبی خواهید شنید.بخش کشاورزی که توسط پسر عمه ام در شهر مشهد اداره میشه و در این یکسال علاوه بر ورمی کمپوست تجربه پرورش قارچ رو هم داشتیم ، حالا قراره در 3 زمینه تولید کود ، پرورش قارچ و پرورش بلدرچین به کار خودش وسعت بده و با کمک افراد با تجربه ای که در این زمینه داریم ، انشاالله موفق میشیم.
زمینه بعدی که همزمان با تولید کود ورمی روش وقت گذاشتم و کم و بیش شما هم در جریان فعالیت های من قرار دارین سرمایه گذاری در بازار بورس هستش.تابستان 92 که اوج شرایط کاری من بود تقریبا به طور میانگین روزانه 7الی 8 ساعت برای آموزش و تجربه محیط بازار وقت گذاشتم و خدا رو شکر امروز با تجربه اندکی که دارم ، میتونم گلیم خودم رو از آب بکشم بیرون.
با تمام این اوصاف ، در طی این یکسال گذشته هیچ وقت به ایده آل ذهنی خودم نرسیدم و همیشه احساس خلاء می کردم. همیشه دنبال اون تیکه گمشده برنامم بودم که تا اجراش نمی کردم آروم نمی شدم ! واقعا هم نمیدونستم از کجا و چطوری باید شروع می کردم!
شرکت بازرگانی : بله دوستان ، تیکه گمشده پازل کاری من تاسیس یک شرکت بازرگانی با هدف گرفتن نمایندگی فروش محصولات مختلف و انجام واردات و صادرات بود ، اما واقعا هیچ دیدگاه اجرایی نسبت بهش نداشتم و به هیچ وجه نمیدونستم که ایا واقعا میتونم به این آرزوم برسم یا نه ! اما همیشه بهش فکر میکردم و مطمئن بودم که بالاخره میشه ...!! تا اینکه حدودا یک ماه پیش ، از طرف یکی از آشنایان بهم پیشنهاد شراکت وهمکاری شد و ...



اما اینکه الان مشغول چه کاری هستم و چی شد که بالاخره بعد از مدت ها آرزوم بر آورده شد و تونستم در مسیر کاری مورد علاقه ام قرار بگیرم و نمایندگی فروش یک برند آرایشی و بهداشتی ایتالیایی رو گرفتیم و داریم کارای وارداتشو انجام میدیم + یک داستان فوق العاده جالب راجع به حرف استاد بزرگوار انجمن استاد قربانیان که در آذر 91به من گفتند ، باشه طلبتون که بعدا تعریف میکنم.
این مژده رو هم بدم که برای دوستانی که اهل بازاریابی و فروش هستند برنامه هایی دارم

مسابقه : ببینم کی میتونه حدس بزنه اون داستان جالبی که میخوام براتون تعریف کنم چیه ! میتونید جوابش رو در تاپیکی که لینکشو گذاشتم پیدا کنید
ارادتمند شما:عظیم ربیع زاده
....................................
در همینجا اعلام میکنم هنوز 2 شاخه کاری از فعالیت های شرکتی که برای خودم ترسیم کرده بودم باقی مونده ، و امروز این حرفو توی این تاپیک ثبت کردم تا در اینده های نه چندان دور بیام و لینکش رو برای ایندگان بذارم


