آشنایی با سیستم پولسازی و سرمایه گذاری

[3ObHaN]

تصور کنید که در ساحل دریا مشغول استراحت هستید و با تلفن همراه خود حساب بانکیتان را چک میکنید . پس از نیم ساعت دوباره حساب بانکیتان را چک میکنید و اینبار مقداری پول به حسابتان واریز شده است . اگر به شکل متناوب حساب بانکیتان را چک کنید ، این پول همواره زیاد تر خواهد شد .

شما بدون اینکه کار خاصی انجام دهید ، صاحب درآمد شده اید .
این نتیجه سیستم مالی است که از قبل طراحی و اجرا نموده اید ، سیستمی که بدون نیاز به وجود شخص شما کار میکند ، حقوق پرداخت میکند ، جنس میخرد ، جنس می فروشد ، پول درمیاورد و مالیات میدهد و علاوه بر آن امکان فعالیت در سرتاسر جهان را دارد .

افراد زیادی من جمله وارن بافت ، رابرت کیوساکی ، کیم وو چونگ ، سام والتون ، جورج روبرتز و ... و شرکتهایی مانند سامسونگ ، KKR ، مک دونالدز ، 7-11 ، والمارت و غیره ، اکثر ثروت خود را از راه سرمایه گذاری ، خرید و فروش سهام و شرکتهای نو تاسیس و موفق کوچک و بزرگ و طرح سیستم پولسازی مربوط به حرفه ی خود بدست اورده اند .

حال در این تاپیک ما ضمن مرور نظریات افراد مطرح من جمله وارن بافت و رابرت کیوساکی در مورد سرمایه گذاری و سیستم های مالی و همچنین مباحث تئوریک نظیر تبدیل ذهن به ذهنی پولساز و خلاق ، به بررسی عملی و غیر تئوریک مباحثی نظیر روش های طراحی سیستم پولسازی در ایران ، روش های شروع سرمایه گذاری مبتدی و پیشرفته ، موانع سرمایه گذاری ، مرور تجربیات دوستان ، بررسی زمینه های سرمایه گذاری و غیره خواهیم پرداخت .

همچنین از استادی نظیر آقای رضایی عزیز ، اقا یوسف ، اقا سجاد ، دایی هوشنگ و استاد کاظمی و تک تک دوستان که مایل به شرکت در بحث هستند تقاضا میشود در بحث شرکت فرمایند .

دوستان این تاپیک ادامه ی تاپیک زیر از پست شماره 13 می باشد .
لطفا قبل از مطالعه این تاپیک تاپیک زیر را مطالعه نمایید .

کلیک کنید

[3ObHaN]

دوستان تاپیک باز شد .

[goldmen]

سبحان جان این مطلب که بحثش شروع شده یکی از پایه های اصلی موفقیت است

لطفا دوستان سعی کنند نظر شخصی خودشان را بیان کنند ونسبت به نظر وباور خودشان در بحث شرکت کنند اینطوری هم با نظرات آگاه می شویم وهم نظرات نقاظ ضعف وقدرت مشخص می شود

مرسی ازهمه که دراین بحث شرکت می کنند

[hamid.h]

سلام مجدد آقا سبحان عزیز
اول تشکر میکنم بابت پیگیری هایی که بابت ایجاد تاپیک جدید با اسم جدید داشتید و هم چنین از مقدمه خوبتون...

واقعا " بررسی عملی و غیر تئوریک " رو خوووب اومدی... حال کردم .امیدوارم همینجوری پیش بریم...

[اقاي ايـــده]

با سلام خدمت دوستان
سبحان عزيز بنده منتظرم تا موضوع بازتر شود سپس نظراتم رو اعلام كنم.
براي بازتر شدن موضوع هم لطفا خودتان از يك نقطه شروع كنيد و با مديريت به يك نقطه پاياني انرا تمام كنيد. تجربه نشان داده است كه 80 درصد تاپيك ها ايجاد شده در انجمن ها بخاطر پرداختن به موضوعات مختلفي كه كاربرا ايجاد ميكند از موضوع اولي فاصله ميگيرد(البته ايجاد موضوعات مختلف كه در ادامه ايجاد و بزرگ سازي بحث باشد خوب هست اما به نتيجه رسيدن به نظرم بهتر خواهد بود.

اگر قرار هست در مورد نظريات افرادي كه گفتيد نظر بديم. پس به يك ترتيب نظرات را مطرح كنيد تا ما نظرات خودمان رو مطرح كنيم. و يا هر طور ديگر

[hamid.h]

دوستان بنده فکر می کنم اگر چند مورد از سیستم های ایجاد شده ( ماشین های پولسازی اجرا شده ) در داخل و خارج از ایران مثال بزنیم تا بهتر بتونیم بحث رو ادامه بدیم و از یه جایی شروع بشه...
موافقید ؟

[3ObHaN]

به نظر من کسی که میتونه این موضوع رو به خوبی مدیریت کنه آقای رضایی هستند ، با توجه به شناختی که از ایشون دارم اطلاعات زیادی در خصوص سرمایه گذاری دارند .

من برای نقطه ی شروع بحث رو استارت میزنم .


اگر تازه وارد هستید و یا هیچ اطلاعاتی در مورد کسب و کار ندارید ، قبل از اینکه این تاپیک را بخوانید ، تاپیک کلاس کسب و کار آقای رضایی که توضیح کامل و جامع کتاب چهار راه پولسازی و هوش مالی رابرت کیوساکی با مثال های جالب و قابل فهم است رو مطالعه فرمایید
کلیک کنید

توجه کنید که زوم ما در این تایپک خانه ی سرمایه گذاری و قسمتی از خانه ی کارآفرینی و کسب و کار بزرگ می باشد .

شروع

خودم اولین بار که با واژه ی سرمایه گذاری و پول دراوردن به ازای کار نکردن آشنا شدم ، روزهای اول عضویتم در سایت بود . اونموقع اقای کاظمی یه بحثی رو ایجاد کرده بودند تحت عنوان اینکه چطور وقتی شب ها خواب هستیم پول در بیاریم . اونموقع این موضوع ( که اگه تاپیکش رو پیدا کنم حتما میزارم ) خیلی رو من تاثیر گذاشت .
این موضوع بعد مدتی فراموش شد تا خودم به صورت جدی وارد بازار کار شدم . اول کارم رو به شکل خویش فرمایی شروع کردم و اما بعد یه موقعیتی گیر من اومد که از شغل من از خویش فرمایی به کارمندی تبدیل شد. ( من همونجا به این نکته ی رابرت کیوساکی ایمان اوردم که بهترین گروه برای استخدام کردن خویش فرمایان هستند )
شغل کارمندی خودم عالی بود . درامد بسیار بالا ( تقریبا اندازه یک کارافرین متوسط ) و میزان استرس کمتر از خویش فرمایی . چون کسانی بودند که به من کمک کنند و قسمتی از بار من رو حمل کنند . با منابع مالی شرکت میتونستم ریسک های جساب شده بکنم و مدیر شرکت ( که خودش در خانه سرمایه گذار ها قرار داره ) حسابی حواسش به همه جا بود و چنان دانش مالی داشت که مشکلات را به شکلات تبدیل میکرد .
اما بدی این کار این بود که من دائما در سفر بودم ، هر معامله من باعث پولدار شدن مدیر شرکت بود ، وارد مسابقه جاه طلبی شده بودم و غیره .
از حدود دو ماه پیش و سفر تنگه واشی با دوستان ، اقای کاظمی باز یه نکته رو به من گفتند که باعث شدند من به فکر فرو برم .
ایشون گفتند که برای ثروتمند شدن باید ذهن ثروتمند داشت . البته وقت یاری نکرد تا بحث زیاد باز بشه اما بعد از سفر من به شدت شروع به تحقیق در این مورد کردم .
وقتی در این مورد داشتم تحقیق میکردم ، به بحث سرمایه گذاری رسیدم .

با خوندن چندباره کتاب های بابا پولدار و بابای بی پول ، چهار راه پولسازی و افزایش هوش مالی به روش رابرت کیوساکی و همچنین کتاب ثروتمند ترین مرد بابل و استفاده از دانش مدیر عامل مجموعه ای که توش کار میکردم ( به عنوان پدر پولدار ) تونستم به این نتیجه برسم که برای شروع سرمایه گذاری شما به دو برگ برنده نیاز دارید :

1. اطلاعات تئوریک که همون دانش مالی هستش .
2. اطلاعات عملی که همون هوش مالی هستش .

همونجوری که یک پزشک برای پزشک شدن نیاز به دانش تئوری + تجربه عملی داره برای سرمایه گذار شدن هم به یک سری مسائل تئوری + یک سری مسائل تجربی نیازه .

و یکی از مشکلات جامعه ما اینه که افراد نمی دونند برای ثروتمند شدن هم نیاز به دانش بیشتره تا عمل .

خب برگردیم سر بحث اصلی .

من از مباحث تئوری شروع میکنم . اگر تبدیل شدن به یک سرمایه گذار خوب ( و نه عالی ) به 7 سال زمان مفید (یعنی 61 هزار ساعت کار مفید ) نیاز داشته باشه ، 4 سال مربوط به مباحث تئوریک خواهد بود .

از نظر من حداقل اطلاعات تئوری شامل سه بحثه اصلیه :

حسابداری - مدیریت و ارتباطات - بازاریابی و فروش


شما واسه شروع باید حداقل این سه مهارت رو بلد باشید .

البته یادگیری حسابداری نسبت به مدیریت و فروش اسونتره ، چون که حسابداری یک دانش محضه اما مدیریت و بازاریابی مطالب بسیار پراکنده ای دارند و نیاز به زمان زیاد و تجربه عملی بسیار بالایی برای یادگیری دارند و هیچوقت شما به سطح عالی نمی رسید چون هر روز نکات جدید بهشون اضافه میشند .
نکته ی دیگه منظور ما از حسابداری اینجا توانایی خواندن و درک اعداد هم هست . یعنی باید این توانایی رو داشته باشید که بفهمید اعداد چی میگن .

تا اینجا این بحث رو نگه داریم تا دوستان هم نظراتشون رو بگند .

[sir-mahyar]

نظر من در این مورد اینه

اکثر مردم عادی یا خویش فرما هستند یا کارمند که ما هم از این چرخه مستثنا نیستیم

برای مثال من خودم در حال حاظر خویش فرما هستم و با خرید و فروش جنس برای خودم درامد زایی می کنم

میشه گفت تقریبا همه در ابتداری راه از همین دو روش شروع به کار میکنند و هیچ کس در قدم اول سرمایه گذاری نمیکنه... البته اکثرا رو دارم میگم شاید درصد خاصی اینجوری نباشن...

دلیل این امر اول از همه ترس از سرمایه گذاریه
دلیل دوم نداشتن دانش سرمایه گذاریه که همون ترس رو به وجود میاره
دلیل سوم اینه که می خوایم پولمون رو پیش خودمون نگه داریم و ریسک نکنیم که دلیل اونم بلد نبودن ریسکه
و...

اصلی ترین دلیل این موانع جلوی راهمون برای سرمایه گذاری عدم اموزشه
تو هیچ مدرسه ای اموزش مالی به ما نمیدن
اموزش ریسک با پول
اموزش سرمایه گذاری
تنها سرمایه گذاریی که از بچگی بهمون یاد دادن پس انداز تو بانکه و این به خاطر ذهن اطرافیانه

همه ی ما دوست داریم که بدون کار کردن پول در بیاریم و این امر شدنیه ولی حالا داریم به شدت کار میکنیم

برای سرمایه گذاری همون طور که اسمش روشه ما باید سرمایه داشته باشم
ولی این سرمایه بر خلاف اشتباه عوام فقط پول نیست , دو چیزه

پول + دانش پول سازی (دانش مالی)

هر ساله خیلیا با کلی پول شروع به سرمایه گذاری می کنن و شکست های سنگینی می خورن و دلیلش نداشتن دانش مالیه

حالا ما میدونیم چه چیزهایی نیاز داریم که این پول و دانش رو به دست بیاریم

که طبق معمول با خویش فرمایی و کارمندی می تونیم طی مدت کوتاهی سرمایه ای دست و پا کنیم
و باید طی این مدت صددرصد برای یه سرمایه گذار موفق بودن دانش مالی رو یاد بگیریم

که طبق گفته های دوست عزیزم سبحان قسمت عمده ش و اصلیش شامل حسابداری و مدیریت و علم فروشه و کاملا موافقم

و به نظرم مهم ترین چیز در سرمایه گذاری همین دانش مالیه که با داشتنش میشه از سرمایه ای کم ثروتی بسیار زیاد درست کرد

[goldmen]

تو این بحث تنها سرمایه گذاری جواب گو نیست

نیروهای آموزش دیده هم باید باشند

من سرمایه دار
شما کارفرما واجرا کننده

من آشنا به تمام قوانین وزیر وبم
شما بدون آگاهی

سرمایه من نابود شد

هدف اصلی این بحث این هست که باید طوری پیش بریم که بدون دخالت مستقیم خودمان بتوانیم بتوانیم به سود دهی برسیم

باید یک تیم قوی داشته باشیم

کار گروهی

[3ObHaN]

من با قسمتی از صحبت های مهیار موافق ولی با اون قسمت که میگم اکثرا کار رو با کارمندی و خویش فرمایی شروع کردند کاملا مخالفم !
البته خویش فرمایی رو میشه نسبتا تحمل کرد اما به شرطی که خصوصیات خویش فرما ها رو نداشته باشید و دانش و هوش مالی داشته باشید .

رابرت کیوساکی در کتاب پدر پولدار و پدر بی پول میگه :

پس انداز ماهیانه پول کار منطقی و عاقلانه ای به نظر میرسد ، اما این یک طرف قضیه است و اکثرا این روش را قبول دارند . اما پس انداز پول انسان را از دنیای واقعی دور می سازد و موقعیت های منحصر به فرد برای پولدار شدن را از او میگیرد و بدین ترتیب از دیگران عقب می افتد .

یکی از روش های جمع اوری پول برای سرمایه گذاری شروع کار از خویش فرمایی یا شغل هستش اما تنها راه نیست .
بهترین راه اینه که حتی پول اولیه سرمایه گذاری رو با سرمایه گذاری بدست بیاریم .

یه سری بزنیم به بچگی های وارن بافت .

اقای وارن بافت ، وقتی 14 ساله بود و داشت سرمایه اولیه زندگی خودش رو می ساخت شروع به روزنامه فروشی کرد . اما بعد از مدتی شروع به طراحی سیستمی کرد تا بتونه سهم کل بازار رو به دست بگیره . اون می رفت خودش اشتراک میگرفت و سایر بچه ها روزنامه ها رو پخش میکردند .

وارن بافت کارش رو با کارمندی شروع کرد عایا ؟
وارن بافت کارش رو با خویش فرمایی شروع کرد عایا ؟

جواب خیر است .

رابرت کیوساکی در ادامه ی توصیه ای که در بالا ذکر کردم داستان جالبی رو مطرح میکنه .
میگه در اوج بحران اقتصادی امریکا ، ما شروع کردیم به سرمایه گذاری . حدود یک میلیون دلار سرمایه گذاری کردم . اما فرصت برای سرمایه گذاری خیلی زیاد بود و من نمی تونستم به این فرصت ها پشت کنم . اما دیگه هیچ پولی نداشتم .
به همین خاطر 20 هزار دلار با بهره ی 200 دلار به شکل 90 روزه از دوستی قرض کردم .
بحران اقتصادی باعث شده بود که برخی از افراد خونه های 100 هزار دلاری رو فقط 20 هزار دلار بفروشند . من اون خونه رو خریدم و تو روزنامه اگهی فروش 60 هزار دلاری دادم 20 هزار دلار نقد و 40 هزار دلار سفته با سود 10 درصد گرفتم .
رابرت و خانمش در وقت ازادشون 6 معامله دیگه هم بدین شکل کردند و در مجموع 190 هزار دلار سود کردند . و اون 190 هزار دلار رو به سرمایشون افزودند که درامدی معادل 19 هزار دلار سالیانه براشون داشت .

اینجا یه سری بزنیم به کتاب چهار راه پولسازی رابرت کیوساکی :

در ﺳﺎل 1985 ﻣـﻦ و ﻫﻤﺴـﺮم ﻛـﻴﻢ ﺑـﻲ ﺧﺎﻧﻤـﺎن ﺑـﻮدﻳﻢ .ﻣـﺎ ﺷـﻐﻠﻲ ﻧﺪاﺷـﺘﻴﻢ و ﭘﺲ اﻧﺪازﻣﺎن ﻫﻢ رو ﺑﻪ اﺗﻤﺎم ﺑﻮد .
ﻛﺎرت اﻋﺘﺒﺎري ﻫﺎي ﻣﺎن دﻳﮕﺮ اﻋﺘﺒـﺎري ﻧﺪاﺷـﺖ و در ﻳﻚ ﺗﻮﻳﻮﺗﺎي ﻗﺪﻳﻤﻲ ﻗﻬﻮه اي رﻧﮓ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲ ﻛﺮدﻳﻢ که صندلی های راحتی اش را ﺑـﻪ ﻋﻨﻮان ﺗﺨﺖ ﺧﻮاب ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﻣﻲ دادﻳﻢ .در ﭘﺎﻳﺎن ﻫﻔﺘﻪ اول، اﻳﻦ واﻗﻌﻴـﺖ ﺗﻠـﺦ ﻛﻪ ﻣﺎ ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﺑﻮدﻳﻢ، ﭼﻪ ﻛﺎري اﻧﺠﺎم ﻣﻲ دادﻳﻢ و ﭼﻪ ﻫﺪﻓﻲ داﺷﺘﻴﻢ، ﻛﻢ ﻛـﻢ داﺷـﺖ اﻫﻤﻴﺖ ﺧﻮد را از دﺳﺖ ﻣﻲ داد ﺑﻲﺧﺎﻧﻤﺎﻧﻲ ﻣﺎ دو ﻫﻔﺘﻪ دﻳﮕﺮ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻃﻮل اﻧﺠﺎﻣﻴﺪ .
ﻳﻜﻲ از دوﺳـﺘﺎن وﻗﺘـﻲ ﻣﺘﻮﺟـﻪ اوﺿﺎع وﺧﻴﻢ ﻣﺎﻟﻲ ﻣﺎ ﺷﺪ، اﺗﺎﻗﻲ را در زﻳﺮ ﻣﻨﺰل ﺧﻮد ﺑﻪ ﻣﺎ داد .
ﻣﻦ و ﻛـﻴﻢ ﻧـﻪ ﻣـﺎه در آﻧﺠﺎ زﻧﺪﮔﻲ ﻛﺮدﻳﻢ.
ﻣﺎ ﺷﺮاﻳﻂ ﺧﻮد را ﭘﻨﻬﺎن ﻧﮕﻪ ﻣﻲ داﺷﺘﻴﻢ و اﻏﻠـﺐ ﻣﻮاﻗـﻊ وﺿـﻌﻴﺖ ﻇـﺎﻫﺮي ﻣـﻦ و ﻫﻤﺴﺮم ﻛﺎﻣﻼ ﻋﺎدي ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﻴﺪ .
وﻗﺘﻲ ﺧﺎﻧﻮاده و دوﺳﺘﺎن از ﮔﺮﻓﺘـﺎري ﻣـﺎ ﻣﻄﻠـﻊ ﺷﺪﻧﺪ، اوﻟﻴﻦ ﺳﻮاﻟﻲ ﻛﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ، اﻳﻦ ﺑﻮد: " ﭼﺮا ﺷﻐﻠﻲ ﺑﺮاي ﺧﻮد ﭘﻴﺪا ﻛﻨﻴﺪ؟"
اول ﺗﻼش ﻣﻲ ﻛﺮدﻳﻢ دﻻﻳﻞ ﻣﺎن را ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺑﺪﻫﻴﻢ، اﻣﺎ در ﺑﺴﻴﺎري از ﻣﻮارد ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﺗﻔﻬﻴﻢ دﻻﻳﻞ ﺧﻮد ﻧﻤﻲ ﺷﺪﻳﻢ .ﺑﺴﻴﺎر ﺳﺨﺖ اﺳﺖ ﺑـﺮاي اﻓـﺮادي ﻛـﻪ داﺷـﺘﻦ ﺷـﻐﻞ را ارزﺷﻤﻨﺪ ﻣﻲ داﻧﻨﺪ، ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺑﺪﻫﻴﻢ ﻛﻪ ﭼﺮا نمی ﺧﻮاﻫﻴﻢ ﺷﻐﻠﻲ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ

ﮔﺎه ﻣﺸﺎﻏﻞ ﻋﺠﻴﺒﻲ دﺳﺖ و ﭘﺎ ﻣﻲ ﻛﺮدﻳﻢ و ﻛﻤﻲ ﭘﻮل ﻣﻲ ﺑﻪ دﺳﺖ می آوردیم .
اﻣـﺎ اﻳـﻦ ﻛﺎر را ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺳﻴﺮ ﻛﺮدن ﺷﻜممان و رﻳﺨـﺘﻦ ﺑﻨـﺰﻳﻦ در اﺗﻮﻣﺒﻴـلمـﺎن اﻧﺠـﺎم ﻣﻲ دادﻳﻢ .اﻳﻦ ﭼﻨﺪ دﻻر اﺿﺎﻓﻲ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻟﻪ ﺳﻮﺧﺘﻲ ﺑﻮد ﻛﻪ ﻣﺎ را ﺑﺮاي ﺣﺮﻛﺖ ﺑـﻪ ﺳـﻮي ﻫﺪف ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮدﻣﺎن تامین می ﻛﺮد .ﺑﺎﻳﺪ اﻋﺘﺮاف ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﻟﺤﻈﺎت ﺑﻪ راﻫـﻲ ﻛﻪ در ﭘﻴﺶ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮدم، ﺷﻚ ﻣﻲ ﻛﺮدم و ﻓﻜﺮ داﺷﺘﻦ ﻳـﻚ ﺷـﻐﻞ ﻣﻄﻤـﺌﻦ ﺑـﺎ ﻓـﻴﺶ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﺛﺎﺑﺖ ﺑﺮاﻳﻢ وﺳﻮﺳﻪ ﺑﺮاﻧﮕﻴﺰ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ می رﺳﻴﺪ .اﻣﺎ از آﻧﺠﺎ ﻛﻪ اﻣﻨﻴﺖ ﺷﻐﻠﻲ ﭼﻴﺰي ﻧﺒﻮد ﻛﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل آن ﺑﻮدﻳﻢ، ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺑﻪ ﻣﺴﻴﺮ ﺧﻮد ادامه دادﻳﻢ و زﻧﺪﮔﻲ در ﺷﺮاﻳﻂ اﺳﻔﻨﺎك ﻣﺎﻟﻲ را از ﺳﺮ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ. آن ﺳﺎل ﻳﻌﻨﻲ 1985 ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ و ﻃﻮﻻﻧﻲ ﺗﺮين ﺳﺎل زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺎ ﺑﻮد .ﻫﺮ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ ﭘﻮل اﻫﻤﻴﺖ زﻳﺎدي ﻧﺪارد، ﻣﻌﻠﻮم می ﺷﻮد ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺪون ﭘﻮل ﺳﺮﻧﻜﺮده اﺳﺖ ﻣﻦ و ﻛﻴﻢ اﻏﻠﺐ دﻋﻮا و ﺑﺤﺚ و ﺟﺪل ﻣﻲ ﻛﺮدﻳﻢ .ﺗـﺮس، ﻧـﺎاﻣﻨﻲ و ﮔﺮﺳـﻨﮕﻲ، ﻓﻴﺘﻴﻠـﻪ اﺣﺴﺎﺳﺎت اﻧﺴﺎﻧﻲ را ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻣﻲ ﻛﺸﺪ و ﺑﺎﻋﺚ می ﺷﻮد ﺑﺎ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺑﻴﺶ از ﻫﻤﻪ ﻋﺎﺷﻖ او ﻫﺴﺘﻴﻢ، دﻋﻮا ﻛﻨﻴﻢ .ﺑﺎ اﻳﻦ ﺣﺎل، ﻋﺸﻖ، ﻣﺎ را ﻛﻨﺎر ﻫﻢ ﻧﮕﻪ داﺷﺖ و ﭘﻴﻮﺳـﺘﮕﻲ ﻣـﺎ ﺑـﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ زوج ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﺮارت و رﻧﺞ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺷﺪ .ﻣﺎ ﻣﻲ داﻧﺴﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﻗﺮار اﺳﺖ ﺑﻪ ﻛﺠﺎ ﺑﺮوﻳﻢ؛ ﺗﻨﻬﺎ ﭼﻴﺰي که ﻧﻤﻲ داﻧﺴﺘﻴﻢ اﻳﻦ ﺑﻮد ﻛﻪ آﻳﺎ ﺑﻪ آﻧﺠـﺎ ﺧـﻮاﻫﻴﻢ رﺳـﻴﺪ ﻳـﺎ ﺧﻴﺮ. ﻣﻲ داﻧﺴﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﻫﻤﻮاره اﻣﻜﺎن ﭘﻴﺪا ﻛﺮدن ﻳﻚ ﺷﻐﻞ ﻣﻄﻤـﺌﻦ و ﭘﺮدرآﻣـﺪ ﺑـﺮاي ﻣـﺎ وﺟﻮد دارد .ﻫﺮ دوي ﻣﺎ داراي ﺗﺤﺼﻴﻼت داﻧﺸﮕﺎﻫﻲ ﺑﻮده، ﻣﻬﺎرت ﻫﺎي ﺷﻐﻠﻲ ﻣﻨﺎﺳـﺒﻲ داﺷﺘﻴﻢ و ﭘﺎﻳﺒﻨﺪ اﺻﻮل اﺧﻼﻗﻲ در ﻛﺎر ﺑﻮدﻳﻢ؛ اﻣﺎ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل اﻣﻨﻴﺖ ﺷﻐﻠﻲ ﻧﺒـﻮدﻳﻢ، ﺑﻠﻜـﻪ اﺳﺘﻘﻼل ﻣﺎﻟﻲ میﺧﻮاﺳﺘﻴﻢ . در سال 1989 ما میلیونر شده بودیم .ﺑﺎ اینکه ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺑﺮﺧﻲ اﻓﺮاد ﺑﻪ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﻣﺎﻟﻲ رﺳﻴﺪه ﺑﻮدﻳﻢ، ﻫﻨﻮز ﺗﺎ ﺗﺤﻘﻖ روﻳﺎﻫﺎي ﻣﺎن ﻓﺎﺻﻠﻪ داﺷﺘﻴﻢ و ﻫﻨـﻮز ﺑـﻪ اﺳـﺘﻘﻼل ﻣـﺎﻟﻲ واﻗﻌﻲ دﺳﺖ ﭘﻴﺪا ﻧﻜﺮده ﺑﻮدﻳﻢ .اﻳﻦ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺗﺎ ﺳﺎل 1994 ﺑﻪ ﻃﻮل ﻧﺠﺎﻣﻴﺪ .از اﻳﻦ زﻣﺎن ﺑﻪ ﺑﻌﺪ دﻳﮕﺮ ﻻزم ﻧﺒﻮد ﺑﺮاي اﻣﺮار ﻣﻌﺎش ﻛﺎر ﻛﻨﻴﻢ .ﺑﻪ اﺳﺘﺜﻨﺎﻳﻲ ﭼﻨﺪ ﻣﺸﻜﻞ ﭘﻴﺶ ﺑﻴﻨﻲ ﻧﺸﺪه ﻣﺎﻟﻲ، ﻫﺮ دوي ﻣﺎ از ﻟﺤﺎظ ﻣﺎﻟﻲ ﺑﻪ اﺳﺘﻘﻼل رﺳﻴﺪه ﺑﻮدﻳﻢ .ﻛﻴﻢ 37 ﺳـﺎﻟﻪ ﺑـﻮد و من 47 ﺳﺎل داﺷﺘﻢ

پول درآوردن ﻧﻴﺎزي ﺑﻪ ﭘﻮل داﺷﺘﻦ ﻧﺪارد !


ﻣﻦ اﻳﻦ ﻛﺘﺎب را ﺑﺎ ﺑﺤﺚ ﺑﻲ ﺧﺎﻧﻤﺎﻧﻲ و ﺑـﻲ ﭼﻴـﺰي ﺷـﺮوع ﻛـﺮدم؛ ﭼـﺮا ﻛـﻪ اﻏﻠـﺐ ﻣﻲ ﻣﻲ ﺷﻨﻮم ﻛﻪ ﻣﺮدم ﮔﻮﻳﻨﺪ : "ﺑﺮاي ﭘﻮل درآوردن، ﺑﺎﻳﺪ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ داﺷﺖ"
ﻣﻦ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﻣﻮاﻓﻖ ﻧﻴﺴﺘﻢ .ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺪن از ﻳﻚ ﻓﺮد ﺑﻲ ﺧﺎﻧﻤﺎن در ﺳـﺎل 1985 ﺑﻪ ﻓﺮدي ﺛﺮوﺗﻤﻨﺪ در ﺳﺎل 1989 و ﺳﭙﺲ رﺳﻴﺪن ﺑﻪ اﺳـﺘﻘﻼل ﻣـﺎﻟﻲ در ﺳـﺎل 1994 ﺑﺪون در اختیار داﺷﺘﻦ سرمایه ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺖ . ﻣﺎ در آﻏﺎز ﻛﺎر ﻫﻴﭻ ﭘﻮﻟﻲ ﻧﺪاﺷﺘﻴﻢ و ﺑﺪﻫﻜﺎر ﻫﻢ ﺑﻮدﻳﻢ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ اﻳﻦ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﻧﻴﺎزي ﺑﻪ ﺗﺤﺼﻴﻼت رﺳﻤﻲ داﻧﺸﮕﺎﻫﻲ ﻫﻢ ﻧﺪارد .ﻣﻦ ﻣـﺪرك داﻧﺸﮕﺎﻫﻲ دارم و ﺑﻪ ﺟﺮات ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻢ ﻛﻪ دﺳﺘﻴﺎﺑﻲ ﺑﻪ اﺳﺘﻘﻼل ﻣﺎﻟﻲ ﻫـﻴﭻ ارﺗﺒـﺎﻃﻲ ﺑـﺎ آﻧﭽﻪ در داﻧﺸﮕﺎه ﻳﺎد ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮدم، ﻧﺪاﺷـﺖ .ﺳـﺎل ﻫـﺎ ﺗﺤﺼـﻴﻞ در دروس دﻳﻔﺮاﻧﺴـﻴﻞ، ﻣﺜﻠﺜﺎت، ﺷﻴﻤﻲ، ﻓﻴﺰﻳﻚ، ﻓﺮاﻧﺴﻪ و ادﺑﻴﺎت اﻧﮕﻠﻴﺴﻲ ﭼﻴﺰي را ﻋﺎﻳﺪ ﻣﻦ ﻧﻜﺮد. ﺑﺴﻴﺎري از اﻓﺮاد ﻣﻮﻓﻖ داﻧﺸﮕﺎه را ﺑﺪون درﻳﺎﻓﺖ ﻣﺪرك داﻧﺸﮕﺎﻫﻲ رﻫـﺎ ﻣـﻲ ﻛﻨﻨـﺪ؛ اﻓﺮادي ﻣﺜﻞ ﺗﻮﻣﺎس ادﻳﺴﻮن ﻣﻮﺳﺲ ﺷﺮﻛﺖ ﺟﻨﺮال اﻟﻜﺘﺮﻳﻚ ﻫﻨﺮي ﻓـﻮرد ﻣﻮﺳـﺲ ﺷﺮﻛﺖ ﻓﻮرد ﻣﻮﺗﻮر ، ﺑﻴﻞ ﮔﻴﺘﺲ ﻣﻮﺳﺲ شرکت ﻣﺎﻳﻜﺮوﺳﺎﻓﺖ ، ﻣﺎﻳﻜـﻞ دل ﻣﻮﺳـﺲ ﺷـﺮﻛﺖ ﻛﺎﻣﭙﻴﻮﺗﺮي دل و اﺳﺘﻴﻮ ﺟﺎﺑﺰ ﻣﻮﺳﺲ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﺎﻣﭙﻴﻮﺗﺮي اپل .
ﺗﺤﺼﻴﻼت داﻧﺸـﮕﺎﻫﻲ ﺑﺮاي ﺗﺨﺼﺺ ﻫﺎ و ﻣﺸﺎﻏﻞ ﺳﻨﺘﻲ اﻫﻤﻴﺖ دارد، اﻣﺎ ﺑﻪ اﻓﺮاد ﺑـﺮاي رﺳـﻴﺪن ﺑـﻪ ﺛﺮوﺗـﻲ ﻫﻨﮕﻔﺖ ﻛﻤﻚ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﺪ .ﭼﻨﻴﻦ ﺛﺮوﺗﻤﻨﺪاﻧﻲ ﻛﺴﺐ و ﻛﺎرﻫﺎي ﻣﻮﻓﻖ ﺧﻮدﺷﺎن را ﺗﻮﺳـ ﻌﻪ داده اﻧﺪ و اﻳﻦ ﻫﻤﺎن ﭼﻴﺰي ﺑﻮد ﻛـﻪ ﻣـﻦ و ﻛـﻴﻢ ﺑـﺮاي ﺑـﻪ ﺑﺪﺳـﺖ آوردن آن ﺗـﻼش ﻣﻲ ﻛﺮدﻳﻢ


حالا شاید از خودتون بپرسید : پس چرا خود آقای رابرت کیوساکی مدتی بازاریاب و مدتی هم در ارتش بوده است ؟

رابرت میگه رفتم نیرو ی هوایی چون دوست داشتم فرمانده نیروی دریایی شوم . پدر پولدارم همیشه می گفت که مدیران شرکت ها سخت ترین وظیفه را دارند .
در شرکت پدر پولدارم حسابدار بودم چون میخواستم حسابداری یاد بگیرم .
به عنوان بازاریاب در شرکت زیراکس مشغول کار شدم چون ادم خجالتی بودم و از فروش میترسیدم . شرکت زیراکس این عیب من رو بر طرف کرد .
ایشون همچنین در مدت زمان زندگی خودشون راننده اتوبوس ، مسئول رزرو بلیط کارگر ساختمانی و فروشنده هم بودند . اما همشون به این دلیل بود که چیزی یاد بگیرند .


اﮔﺮ ﭘﻮل درآوردن ﻧﻴـﺎزي ﺑـﻪ داﺷـﺘﻦ ﺳـﺮﻣﺎﻳﻪ ﻧـﺪارد و ﻣﺪارس ﻫﻢ ﻧﺤﻮه رﺳﻴﺪن ﺑﻪ اﺳﺘﻘﻼل ﻣﺎﻟﻲ را ﺑﻪ اﻓﺮاد آﻣـﻮزش ﻧﻤـﻲدﻫﻨـﺪ، ﭘـﺲ ﺑـﻪ ﭼﻴﺰي ﻧﻴﺎز اﺳﺖ؟

"اﻳﻦ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ ﻋﺰم راﺳﺦ، اﺷـﺘﻴﺎق ﺑـﻪ ﻳـﺎدﮔﻴﺮي ﺳـﺮﻳﻊ، ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ اﺳﺘﻔﺎده از ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﻫﺎي ﺧﺪادادي و داﻧﺴﺘﻦ اﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ اﺳﺖ ﻛـﻪ ﻛـﺪام ﻳـﻚ از رﺑﻊ ﻫﺎي ﭼﻬﺎرراه ﭘﻮل ﺳﺎزي ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺮاي ﻣﺎ اﻳﺠﺎد درآﻣﺪ ﻛﻨﺪ"