ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
سخنی برآمده از دل با جوانان عزیز زمان کنونی: 03-29-2024, 12:32 PM |
|||||||
|
سخنی برآمده از دل با جوانان عزیز
|
11-19-2012, 03:50 PM
ارسال: #1
|
|||
|
|||
سخنی برآمده از دل با جوانان عزیز
با سلام و سپاس
سعی میکنم فضای حاکم بر جوانان امروز را درک کنم فضایی آغشته از: - آشفتگی های فکری - فشارهای جنسی -افسردگی -بدبینی -پرخاشگری -غرور جوانی - نداشتن امید به آینده -فشارهای مالی -سوالات گنگ و بی جواب عقیدتی و جهان بینی ناشی از تضادها -درک نکردن روحیات یک جوان توسط بزرگان و اطرافیان -مشغله های تحصیلی -احساس تنهایی -زود رنج بودن و .... عزیزانم میفهمم که فضای روانی سنگینی بر جوانان حاکم هست که با حمله های پی در پی ضربات زیادی برای نامتعادل کردن تعادل فکری و روانی وارد میکند وبا نگاه عمیق به آمارها (افزایش افسردگی ،افزایش اعتیاد ،بالا رفتن میزان طلاق ، پایین آمدن چشمگیر میزان امید به آینده و ...)براحتی عمق فاجعه قابل درک می باشد. شما چه از این دسته جوانان باشید چه نباشید ،کاری ندارم ولی در کل ،چه باید کرد؟ چه نباید کرد ؟ تا بحال کسانی که در این فضاهای یاس و نامیدی و... سیر کرده اند و به اصطلاح زندگی(حقیقتا مردگی ولی به شکل عمودی)ادامه میدهند ،به چه نتایجی رسیده اند؟ آیا بجز درد ،رنج و ساختن دنیایی سرد ،بیهوده و بی هدف که معتقدم ساختن این عالم از سخت ترین کارها بوده و انرژی زیادی میبرد ،ایا چیزی به غیر از اینها عایدشان شده؟مسلما خیر پس چرا راه اصولی،زیبا و منطقی را در پیش نگیریم؟عالمی شاد ،پرانرژی،باهدف،صبور،مقاوم و ...که ساختن این عالم بزرگ،بسیار راحت تر از ساختن آن جهان منفی میباشد. پس امروز و از این لحظه زیبای آفرینش ،دست در دست هم میدهیم و تکانی به خود میدهیم و با خودمان عهد میبندیم که دیگر به آن من مصنوعی و مردگی عمودی،حیات ببخشیم و به زندگی برگردیم. امروز و در این لحظه زیبا میخواهیم دوباره متولد شویم و درهای افکارمان را بسوی خوشبختی واقعی،آرامش حقیقی ،خوشی های ماندگار، خنده های زیبا ،ثروت واقعی باز کنیم. فضای ذهنمان رابا دادن نسیم پرطراوت خودآگاهی و شناخت و اراده،تمام گرد و غبار ،دودهای کثیف و آشفته را از خانه ذهنمان بیرون افکنیم. امروز فریااااااااااااااااد بکشیم ،آری بخداوند منان قسم ،فریاد ،فریاد فریاد به یک جای بلند و با ارتفاع(کوه ،بالای ساختمان و ....)میرویم و چنان فریاد بکشیم که تمام کروموزوم های سلول هایمان ،جانی دوباره بگیرد،خونی جدید در رگهایمان جاری شود و تمام افکار منفی(نمی توانم ،نمیشود ،سرمایه ندارم و ...)و اعمال منفی(سستی و تنبلی،عدم برنامه ریزی،عدم تفکر ،عمل نکردن به موقع و ...)را از وجودمان بزداییم و از خداوند منان بخواهیم آن روح بزرگی که از وجود بی کرانش در ما دمیده پیدا کنیم تا با قدمهای استوار ،اراده ای آهنین پیش بسوی ((هر روز بهتر از دیروز ))حرکت کنیم. پس یا علی |
|||
|
11-19-2012, 03:56 PM
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: سخنی برآمده از دل با جوانان عزیز
یاعلی.......
آقای نامی عزیز سپاسگزارم از نوشتن این متن زیباتون... من خودم یه مقدار دلم تنگ شده بود و از تنهایی کمی حالم گرفته بود وقتی این متن شمارو خوندم ناخودآگاه درونم منغلب شد.سپاسگزارم. (من الان تو مغازه نشستم و به تنهایی دارم با کارها و سختی ها مبارزه میکنم و به این خاطر که تنها هستم کمی دلم گرفته ولی الان بر خود میبالم که به تنهایی میتونم همه کارارو انجام بدم.) آنچه ویرانمان میکند روزگار نیست حوصله های کوچک و آرزوهای بزرگ است!
مغز ما یک دینام هزار ولتی است که شوربختانه اکثر ما به اندازه یک چراغ موشی از آن استفاده نمی کنیم
|
|||
|
11-19-2012, 04:04 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 11-19-2012 04:05 PM، توسط حامد.)
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: سخنی برآمده از دل با جوانان عزیز
هیچی نمیتوانم در مقابل این متن زیبا و پر معنی بنویسم.
فقط این جمله را نقل میکنم.و در پایانش میگویم خدایا به امید تو... ((پس امروز و از این لحظه زیبای آفرینش ،دست در دست هم میدهیم و تکانی به خود میدهیم و با خودمان عهد میبندیم که دیگر به آن من مصنوعی و مردگی عمودی،حیات ببخشیم و به زندگی برگردیم.)) ((امروز و در این لحظه زیبا میخواهیم دوباره متولد شویم و درهای افکارمان را بسوی خوشبختی واقعی،آرامش حقیقی ،خوشی های ماندگار، خنده های زیبا ،ثروت واقعی باز کنیم)) همیشه قدرت را در حرف زدن راه رفتن و نگاهتان داشته باشید.
|
|||
|
11-19-2012, 04:07 PM
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: سخنی برآمده از دل با جوانان عزیز
هر زمان که احساس کردید امیدتان را از دست میدهید، از خدا بخواهید امیدی تازه به شما بدهد تا بتوانید با ایمان کامل به مسیرتان ادامه دهید و با موقعیتهای سخت زندگی برخورد کنید. مطمئن باشید که خداوند پاداش صبر و تحمل شما را خواهد داد. هر زمان که نیاز به امید بیشتر داشتید، روی او حساب کنید.
|
|||
|
11-19-2012, 05:19 PM
ارسال: #5
|
|||
|
|||
RE: سخنی برآمده از دل با جوانان عزیز
الحمدلله و المنه
یا علی مردان بزرگ اراده می کنند و مردان کوچک آرزو http://s4.picofile.com/file/7806722254/emza01.png |
|||
|
11-19-2012, 08:12 PM
ارسال: #6
|
|||
|
|||
RE: سخنی برآمده از دل با جوانان عزیز
دوستان عزیزم برای حل کردن همه مشکلات باید ایمانمونو قوی کنیم تا ببینیم چه جوری همه مشکلات حل میشه
کلام تو عصای معجزه گر توست سرشار از سحر و اقتدار هرچه به زبان جاری کنی متجلی میشه خواه مثبت خواه منفی
|
|||
|
11-19-2012, 08:38 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 11-19-2012 08:39 PM، توسط سعید یوسفی.)
ارسال: #7
|
|||
|
|||
RE: سخنی برآمده از دل با جوانان عزیز
***به یک جای بلند و با ارتفاع(کوه ،بالای ساختمان و ....)میرویم و چنان فریاد بکشیم که تمام کروموزوم های سلول هایمان ،جانی دوباره بگیرد***
استاد نامی عزیز آیا خود شما از این روش استفاده کردین؟ آیا تاثیری داره؟ همین که سلامتی، یعنی ثروتمندترین انسان روی زمینی. پس خدا را با همه وجودت شکر کن. |
|||
|
11-19-2012, 09:06 PM
ارسال: #8
|
|||
|
|||
RE: سخنی برآمده از دل با جوانان عزیز
ممنون از مطلب با ارزشی که نوشتی. شناخت شما از جوانان بیش از خودشان است. موفق هستی , موفقتر باشی.
خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری اینستاگرام من : hoshangghorbanian |
|||
|
11-19-2012, 09:51 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 11-26-2012 01:18 AM، توسط nami.)
ارسال: #9
|
|||
|
|||
RE: سخنی برآمده از دل با جوانان عزیز | |||
|
11-19-2012, 10:28 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 11-19-2012 11:51 PM، توسط jahanagahi.)
ارسال: #10
|
|||
|
|||
RE: سخنی برآمده از دل با جوانان عزیز
چقدر زیبا می نویسی.
یاد فریادها ی خودم افتادم .یاد چشمان اشک آلودم. یاد تنها بودنم و قدم زدن پیاده در 50سالگی به مسافت 10 تا 15 کیلومتر.(تعجب کردید. بله 10تا 15کیلومتر در 50سالگی. یعنی سن باز نشستگی ) می رفتم و اشک می ریختم و می گفتم من باید موقعیت خیلی خیلی بهتر از قبل خود را بدست آورم. خودم را سرزنش نمی کردم. اصلا سرزنش نکردم ولی در قدم زدن اشتباهاتم را بیاد می آوردم و می نوشتم. در فرصتی یکی یکی از آنها را بررسی میکردم. ما این خاطرات را می نویسیم که درسی باشد برای عزیزان.شعر می گفتم. داستان می نوشتم. نقاشی می کشیدم. کوبلن می بافتم .پایه یک گرفتم. گواهینامه تراکتور گرفتم.(اکنون اضافه کردم).خط بسیار بدی داشتم.بحدی تمرین کردم که الان وقتی خط خودم را می بینم لذت می برم. می دانید چرا؟ برای اینکه دیوانه و مجنون نشوم و فکرم را بطرف مسائل مثبت بکشانم. یک بار نشد که بفکر مواد باشم و.....فقط مثبت فکر میکردم و به کارهای مثبت پناه می بردم.. کلاس می رفتم. کتاب می خواندم ..... استاد من نامی عزیز چقدر عالی نوشتی تا این عزیزان بدانند موفقیت بسادگی نیست. من کمی تسکین پیدا کردم و دوباره لبخندم را بر روی لبانم نشاندم. وقتی با جان و دل از صبح تا پاسی ازشب در خدمت این عزیزان هستم تا بتوانم بگویم : اگر بخواهید می توانید.وقتی وارد انجمن شدم به ادمین عزیز عرض کردم برنامه های خوبی برای این عزیزان دارم ولی زمان نیاز دارد.عزیزان دورند. دنیا اینترنت مجازی است و شناختی از هم ندارند باید برنامه ریزی کنیم برای حل این مشکل. اعتماد سازی و تغییر فکری بطرف مثبت اولین حرکت بود. این انجمن هنوز دوساله نیست 22هزار عضو دارد.زمان برای تغییر و حرکت نیاز است. خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری اینستاگرام من : hoshangghorbanian |
|||
|
|
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
انالله و اناالیه راجعون (جناب استاد قربانیان عزیز) | کامیار کاظمی | 7 | 610 |
12-14-2023 08:02 PM آخرین ارسال: Delta.H |
|
آشنایی و پیداکردن دوست عزیز | hedayat98 | 4 | 1,216 |
08-04-2014 08:37 PM آخرین ارسال: arash1367 |
|
سخنی زیبا از مستر تست که منو به فکر فرو برد | MARYAR | 10 | 1,486 |
12-19-2013 04:02 PM آخرین ارسال: MARYAR |
|
نیاز به حمایت شما دوستان عزیز از جوانان فعال | alma | 0 | 689 |
11-28-2013 01:25 PM آخرین ارسال: alma |
|
کامیار عزیز تولدت مبارک | mohammadshamosi | 32 | 2,701 |
11-06-2013 08:54 PM آخرین ارسال: REZA HAJISALIMI |
|
عزیز من! بیا متفاوت باشیم..... | mallarme | 3 | 1,017 |
05-05-2013 10:05 PM آخرین ارسال: mallarme |
|
مشکل از کجاست دوست عزیز؟ | کامیار کاظمی | 22 | 6,354 |
05-17-2012 12:40 PM آخرین ارسال: ناصر صادقی |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان