ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
اسدالله عسگراولادی توضیح می دهد: چگونه پولدار شدم زمان کنونی: 04-20-2024, 08:26 PM |
|||||||
|
اسدالله عسگراولادی توضیح می دهد: چگونه پولدار شدم
|
02-17-2012, 12:22 AM
ارسال: #1
|
|||
|
|||
اسدالله عسگراولادی توضیح می دهد: چگونه پولدار شدم
من از کم به زیاد رسیدم. مثالش خانههایم است. اولین خانهام را 5600 تومان ، دومى را 33 هزار تومان، سومى را از درخشش وزیر فرهنگ شاه معدوم 140 هزار تومان، چهارمى را 500 هزار تومان و پنجمى را 140 میلیون تومان خریدم که الان در آن ساکن هستند.
اسدالله عسگراولادی از بزرگ ترین تجار خشکبار کشور در مطلبی که از سوی سایت اقتصاد ایرانی منتشر شده، روایت موفقیت اقتصادی خود را این گونه بیان کرده است: من اسدالله عسگراولادى هستم و سال 1312 در تهران متولد شدم. خانوادهام متدین و در سطح پایین جامعه بودند و با قشر ثروتمندان سروکار نداشتند. شغل پدرم پیشهورى بود و مغازه عطارى داشت. ما سه برادر بودیم که هر سه از سن 12 ـ 13 سالگى کار در بازار تهران را شروع کردیم. روزها کار و شبها درس. پس از گذراندن کنکور در رشته ادبیات پذیرفته شدم اما عصرهایى که فرصت داشتم به دانشکده اقتصاد هم مىرفتم چون ساختمانهاى دانشکده مقابل هم بود. گاهى سر کلاسهاى دانشکده حقوق هم مىرفتم. آن موقع رفتن به سایر دانشکدهها آزاد بود و مثل امروز کنترل و حراست هم در کار نبود. کارم را از صفر شروع کردم. اولین حقوقى که در دوره شاگردى گرفتم روزى 2 ریال بود که مىشد ماهى شش تومان. تلاشم شبانهروزى و کار سخت بود. اولین تجارتم را با خرید یک کیسه کنجد به قیمت 53 تومان از بازار تهران شروع کردم و آن کیسه کنجد را به نانوایى سر محل به قیمت 70 تومان فروختم و این اولین سود من در تجارت بود. این مربوط به سال 1327 است. تا سال 1334 کارمند بودم و در یک شرکتى کار مىکردم که فعالیتش در زمینه صادرات بود. به صادرات علاقهمند شدم اما پول نداشتم. تنها دارایىام خانهاى بود که در خیابان شهید مصطفى خمینى به مبلغ 5600 تومان خریده بودم. در آن خانه من و دو خواهر و پدر و مادرم زندگى مىکردیم. اولین ماشینم که در سال 1333 خریدم یک فولکس به مبلغ 5900 تومان بود که با همین ماشین چند کیسه خواربار از بازار مىخریدم و بین نانوا و بقال توزیع مىکردم. سال 1334 تصمیم گرفتم تاجر شوم. به اتاق بازرگانى رفتم که کارت بازرگانى بگیرم، اما سنم اقتضا نمىکرد. چون حداقل باید 24 ساله مىبودم. نایب رئیس اتاق وقت طبق قانون مىتوانست مرا امتحان کند. مرحوم عبدالله توسلى مرا پیش او فرستاده بود. یادم نمىرود 20 سوال از من کرد درباره ارز کشورها، حمل جنس و غیره. من به تمام سوالات جواب دادم و آن نایب رئیس به معرف زنگ زد و گفت: این باید جاى من بنشیند. 25 سال بعد جاى او نشستم. 2 سال بعد با قسط و تخفیف حجرهاى به مبلغ 4 هزار تومان خریدم و رشته خشکبار را انتخاب کردم و هنوز بعد از 54 سال در همین رشته هستم. زیره سبز را بسیار دوست داشتم. چون هم سرمایه کمى مىخواست و هم قیمتش ارزان بود. از کار در داخل خوشم نمىآمد مىخواستم صادرات داشته باشم. کار را در سال 1336 و از صفر با صادرات زیره شروع کردم و قسطى پنج تن زیره خریدم. اولین مشترىام در صادرات سنگاپور بود. با تمام دنیا از طریق اتاقهاى بازرگانىشان مکاتبه کردم و دنبال خریدار گشتم. اولین معاملاتم با نیویورک سال 1330 شروع شد. نیویورک از دیرباز تاکنون بورس زیره بوده و هست. کوشش کردم و سفرهایم شروع شد و روزى رسید که دیکته کننده قیمت زیره در جهان و ایران شدم. دوشنبهاى نبود که بازار ادویه نیویورک که زیره هم زیرمجموعه آن است باز شود و نرخ شرکت من ـ حساس ـ که الان 51 ساله شده، روى میز نرود و معاملات شروع بشود. اما سالهاى واقعا سختى بود. در سال 1347 به صادرات دو قلم دیگر خشکبار شامل پسته و کشمش رو آوردم. پسته کار بزرگى بود و پول سنگینى مىخواست. من پول نداشتم اما چون در بازار آبرو داشتم و خوشحساب بودم به من نسیه مىدادند و هنر من این بود که یک ماهه آن جنس را به خارج مىفروختم و پولش را مىگرفتم. این هنر خوشحسابى من عامل موفقیت من در بازار پسته بود. سال 1343 اولین انبارم را در خیابان تختى تهران خریدم و کارخانه زیره حساس را در مشهد تاسیس کردم که هنوز هم هست، هر سال که سودى مىبردم انبار و دفتر و خانه و ملک مىخریدم. در سراى امید که روزى درآن حجره قسطى خریده بودم تمام دفاتر همسایه را خریدم. من تاجرم و اصولى دارم؛ یکى از اصولم این است که هیچ وقت بیش از یک هفتم تنخواهم را به کسى نسیه نمىدهم تا اگر پولم را خورد باقى پولم محفوظ بماند. اصل بعدىام این است که سعى کردم هیچ وقت بیش از نصف دارایىام را نسیه نخرم. اصل دیگر این است که سعى کردم از بانکها وام نگیرم. بانکها بسیار سراغ من آمدند اما قبول نمىکردم! در نتیجه شب با خیال راحت به خانه مىرفتم و بدهکار نبودم. اگر داشتم مىخریدم و اگر نداشتم، نمىخریدم. سال 55 اگرچه آدم سیاسى نبودم به نجف خدمت حضرت امام(ره) رفتم. رفته بودم از ایشان اجازه بگیرم که در قم کارخانه بزنم و ایشان هم مرا راهنمایى کرد. یکى دیگر از اصولم عوض نکردن شریکم است. محمدحسن شمس 50 سال شریک من است و هنوز هم شریک هستیم. یادم نمىرود در اولین سفرم به نیویورک پاى ساختمان معروف امپایراستیت که مجسمه راکفلر قرار دارد، 3 جمله نوشته بود: موفقیت من به این 3 جمله است: زودتر از دیگران مطلع شدم، زودتر از دیگران تصمیم گرفتم و وقتى تصمیم گرفتم چشمم را بستم و عمل کردم. این 3 جمله اثر زیادى روى من گذاشت. سعى کردم در تجارتم به این 3 جمله متعهد باشم. اینها در تجارت خیلى مهم است. چون تجارت بىرحم است. تجارت در محیط رقابت بىرحم است. این شعار هم است: اگر مىخواهى رقابت کنى باید با چشم بسته بىرحمى کنی. مىشود البته با رافت و مهربانى کار کنى اما آنجا که مىخواهى رقابت کنى نه رافت کاربرد دارد و نه مهربانى باید بىرحم باشى . من از کم به زیاد رسیدم. مثالش خانههایم است. اولین خانهام را 5600 تومان ، دومى را 33 هزار تومان، سومى را از درخشش وزیر فرهنگ شاه معدوم 140 هزار تومان، چهارمى را 500 هزار تومان و پنجمى را 140 میلیون تومان خریدم که الان در آن ساکن هستند. اکثر این خانهها را هنوز دارم آنها را اجاره دادهام و هیچ یک را نفروختهام. وجوهات شرعى و ... مالیاتهایم را دادهام. هرگز با دارایى چانه نمىزنم. انفاق مىکنم. مسجد و درمانگاه و مدرسه مىسازم و خدا به من کمک کرده است. من هیچ مالى در خارج کشور ندارم. فقط دفاترى در هامبورگ ، دبى و لندن دارم که دفاتر تجارىام هستند. من افتخار مىکنم که میلیاردر هستم. همان خانه 5600 تومانى امروز بیش از 5/1 میلیارد تومان مىارزد. پس میلیاردر شدن کارى ندارد. خانهاى که 140هزار تومان خریدم امروز یک میلیارد تومان مىارزد، خانه دیگرم در خیابان ولیعصر 1300 متر مساحت دارد و حساب کنید چقدر مىارزد. چرا بگویم گدا هستم؟ 16 سال عضو هیات رئیسه اتاق بازرگانى ایران و نایب رئیس اتاق بودم. بعد از سال 57 امام(ره) به 8 نفر براى اداره اتاق حکم داد که بنده هم جزوشان بودم. از آن 8 نفر 4 نفر فوت کردند و 4 نفر زنده هستند. در 10 سال اول حضورم در اتاق از آن آبرو گرفتم و در 20 سال بعد به آن آبرو دادم. جالب است بدانید در این 54 سال تجارت در دفاترم ضرر ندادم. در ایران 10 کارخانه دارم و اظهار فقر نمىکنم. درآمدم و هر چه را دارم اینگونه تقسیم کردهام: 20 درصد مال خدا، 20 درصد مال انفاق، 20 درصد خرج خانواده و با بقیهاش چیزى مىخرم. الان که به عنوان یک تاجر روبهروى شما نشستهام یک ریال به هیچ بانکى بدهکار نیستم و در هیچ رانت دولتى مشارکت نکردهام. در هیچ معامله دولتى هم نبودهام. من در تجارت به 3 اصل سخت و سفت پایبند هستم: کیفیت، رقابت، خوشقولى، وقتى تعهد مىکردم براى فروش یک جنس، اگر بعد از فروش قیمت ترقى مىکرد، معامله را به هم نمىزدم. اما خیلى از همکاران این کار را مىکنند یا از کیفیت مىزنند تا ضرر نکنند. نیویورک به خاطر همین 3 اصل در دستان من بود. این رموز موفقیت من است. هر جاى دنیا زیره مىخواستند 48 ساعت بعد من بالاى سرشان بودم و بعد هم به خاطر کیفیت دیگر ما را رها نمىکردند. بیشترین معاملاتم با تلفن است، تلفنى مىفروشم و آن وقت به بچههایم که در این ساختمان خودم کار مىکنند مىگویم قراردادش را ببندند. یک بار لسآنجلس بودم، نیمهشب و خوابآلود تاجرى از آلمان به من زنگ زد و 200 تن پسته خرید. خوابآلود بودم و فروختم. صبح بیدار شدم و دیدم قیمت پسته 50 هزار دلار فرق کرده است. اما نمىتوانستم پسته فروخته شده را ندهم. صبح به آلمان پرواز کردم و به دفترش رفتم و گفتم من به تو پسته فروختم و حالا مىخواهم پسته بخرم. 100 هزاردلار به او دادم و قرارداد تلفنى را کنسل کردم. یک هفته بعدش را در هامبورگ ماندم. دوباره سراغش رفتم و گفتم حالا آن پسته را باز مىفروشم و او با 200هزار دلار تفاوت همان بار پسته را از من خرید و علاوه بر این که ضررم را جبران کردم 100 هزار دلار هم سود کردم! این خوشقولى اصل تجارت است. براحتى مىتوانستم بگویم خواب بودم، فروختم. خب! قرارداد و امضایى که نداریم. اما شهرت من در این است: فروختى مال اوست، خریدى مال توست. من در تجارت خارجى اصول خودم را دارم. قبل از هر ملاقات درباره ویژگىهاى آن شهر یا علاقهمندى مالى طرف تجارىام مطالعه مىکنم و واقعا عمیق مطالعه مىکنم و وقت مىگذارم و آنگاه این کاردر نتیجه ملاقات تجارىام تاثیر مىگذارد و خوب هم تاثیر مىگذارد. من از هیچ و صفر به همه چیز رسیدم و الان که به عقب نگاه مىکنم مىبینم تلاش، توکل به خدا، درستکارى و مطالعه به من کمک کرد موفقیت امروز را داشته باشم. منبع:http://www.asriran.com[/size] |
|||
|
02-17-2012, 02:17 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 02-17-2012 02:21 PM، توسط کوروش.)
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: اسدالله عسگراولادی توضیح می دهد: چگونه پولدار شدم
سلام دوستان
زندگینامه جالبی بود ولی من خودم شخصا بازرگانها و ادمهای موفقی که وارد سیاست شدند رو الگوی خودم قرار نمیدم. ما اونقدر بازرگان موفق و گردن کلفت داریم که واقعا تنها و تنها با اقتصاد و بازرگانی به الگوهای اقتصاد تبدیل شدند. بنظر من کاوش در زندگی اونها سرمشق بهتریه. چون بنظر من جایی که بازرگان با سیاست قاطی میشه جریانها تفاوت میکنه حتی اگه شخصا اون فرد قصدو اراده خاصی نداشته باشه. بطور مثال من در فامیل خودم دارم چنین کسی رو که واقعااز صفر شروع کرده و سن ایشون هم همین حدودای سن ایا اقاست ولی اصلا وارد سیاست نشده بوده و در نتیجه این الگو بهتره برای کارمن. دوستان پیدا کردن الگوی مناسب خیلی کار مهمیه چون شما بطور نامحسوس مشخصات اون فرد رو می قاپی و در ذهنت حک میکنی . پس اصل اول: پیدا کردن الگوی کاملا واجد شرایط اگه شما بعداقتصاد و بازرگانی یا میلیاردر شدن قصد ورود به سیاست رو دارید شاید الگوی خوبی رو انتخاب کردید موفق و شاد باشید ضمنا عرض کنم که بنده ایشون رو با حبیب الله عسگر اولادی اشتباه نگرفتم و میدونم که برادرشون کاملا در سیاست هستند |
|||
|
02-17-2012, 04:28 PM
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: اسدالله عسگراولادی توضیح می دهد: چگونه پولدار شدم
لوستان سلام.
از یه طرف خوشبحال شما چون به هر حال تو دورو بریهاتون میلیاردر هست و میتونید یه الگوی زنده ازشون بگیرید.اما من تو دورو برم اگه بگردم بزور پیدا کنم یه چند تا میلیونر.ولی خوبیش اینه که من تو خاندانمون اولین میلیاردرم و خیلی از دور و بیهام از من الگو میگیرن و رشد میکنن. سو سو شما که این نعمت رو ندارید که رهبر باشید. حالا اوووووووووو کو تا به 70.80 سالگی برسید و باهاتون مصاحبه کنن و از تجربیاتتون بخوان استفاده کنن. سو سو سو سو |
|||
10-15-2012, 07:54 AM
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: اسدالله عسگراولادی توضیح می دهد: چگونه پولدار شدم
تاپیک جالب و زیبایی است.
خط به خط پست اول، درس های زیبایی است. لطفا مطالعه فرمائید. |
|||
10-15-2012, 12:04 PM
ارسال: #5
|
|||
|
|||
RE: اسدالله عسگراولادی توضیح می دهد: چگونه پولدار شدم
در اولین سفرم به نیویورک پاى ساختمان معروف امپایراستیت که مجسمه راکفلر قرار دارد، 3 جمله نوشته بود: موفقیت من به این 3 جمله است: زودتر از دیگران مطلع شدم، زودتر از دیگران تصمیم گرفتم و وقتى تصمیم گرفتم چشمم را بستم و عمل کردم. این 3 جمله اثر زیادى روى من گذاشت.
من در تجارت به 3 اصل سخت و سفت پایبند هستم: کیفیت، رقابت، خوشقولى، خدایا با همه بزرگیت در قلب کوچک من جای داری اینستاگرام من : hoshangghorbanian |
|||
10-15-2012, 12:53 PM
ارسال: #6
|
|||
|
|||
RE: اسدالله عسگراولادی توضیح می دهد: چگونه پولدار شدم
افرادی مثل اسدالله عسگراولادی استاد تلفیق علم وعملند خداوند به ما توفیق بدهد بتونیم از استادانی همچون ایشان درس بگیریم و اونو در عرصه عمل به کار ببندیم.
منتظر نشوید هیچ زمانی مانند اکنون نخواهد بود.
|
|||
10-15-2012, 04:39 PM
ارسال: #7
|
|||
|
|||
RE: اسدالله عسگراولادی توضیح می دهد: چگونه پولدار شدم
من این اصول رو خلاصه کردم و به صورت عکس، رو دستکتاپ کامپیوترم قرار دادم. واقعا زیبا بود و هر خطش یه تجربه چند ساله به تجربیات آدم اضافه می کنه.
ممنون بخاطر این مطلب همین که سلامتی، یعنی ثروتمندترین انسان روی زمینی. پس خدا را با همه وجودت شکر کن. |
|||
11-08-2012, 01:35 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 11-08-2012 01:57 AM، توسط M3HDI.)
ارسال: #8
|
|||
|
|||
RE: اسدالله عسگراولادی توضیح می دهد: چگونه پولدار شدم
با سلام
اول از همه تشکر میکنم از جناب قربانیان عزیز که آنچنان تکرار نمودند که نت برداری کنید که مجبور شدم برای اینکه راه های موفقیت بهتر در ذهنم بمونه از تایپیک هایی که ارزشمند و پر از نکات کلیدی هستند نت برداری کنم و البته بهتر دیدم که این نت ها رو با شما دوستان عزیز به اشتراک بذارم تا همه با هم در این موفقیت شریک شویم نکات کلیدی تایپیک (( از نظر شخص بنده)) شروع کار : کارم را از صفر شروع کردم - اولین تجارت خرید یک کیسه کنجد تحقیق کامل در مورد کار : یادم نمىرود 20 سوال از من کرد درباره ارز کشورها، حمل جنس و غیره. من به تمام سوالات جواب دادم و آن نایب رئیس به معرف زنگ زد و گفت: این باید جاى من بنشیند. روابط عمومی خوب یا داشتن اعتبار : قسطى پنج تن زیره خریدم اصول تجارت از دیدگاه ایشان: 1- هیچ وقت بیش از یک هفتم تنخواهم را به کسى نسیه نمىدهم تا اگر پولم را خورد باقى پولم محفوظ بماند 2- اصل بعدىام این است که سعى کردم هیچ وقت بیش از نصف دارایىام را نسیه نخرم 3- اصل دیگر این است که سعى کردم از بانکها وام نگیرم ((بانکها بسیار سراغ من آمدند اما قبول نمىکردم! در نتیجه شب با خیال راحت به خانه مىرفتم و بدهکار نبودم)) 4- اگر سرمایه داشتم مىخریدم و اگر نداشتم، نمىخریدم. (( خرید غیر ضروری انجام نمی داده اند)) 5- یکى دیگر از اصولم عوض نکردن شریکم است. اصول موفقیت از دیدگاه ایشان: 1- زودتر از دیگران مطلع شدم 2- زودتر از دیگران تصمیم گرفتم 3- و وقتى تصمیم گرفتم چشمم را بستم و عمل کردم سه اصل در تجارت: 1- کیفیت 2- رقابت 3- خوشقولى اصول تجارت خارجی: قبل از هر ملاقات درباره ویژگىهاى آن شهر یا علاقهمندى مالى طرف تجارىام مطالعه مىکنم و واقعا عمیق مطالعه مىکنم و وقت مىگذارم و آنگاه این کاردر نتیجه ملاقات تجارىام تاثیر مىگذارد و خوب هم تاثیر مىگذارد. تجارت در محیط رقابت بىرحم است اگر مىخواهى رقابت کنى باید با چشم بسته بىرحمى کنی. مىشود البته با رافت و مهربانى کار کنى اما آنجا که مىخواهى رقابت کنى نه رافت کاربرد دارد و نه مهربانى باید بىرحم باشى (( من خودم کامل اینجاش رو متوجه نشدم ، یعنی چی باید بی رحم باشی؟ چون مطمئنم منظورشون ظلم کردن نیست)) دارایی ها: 1- وجوهات شرعى و ... مالیاتهایم را دادهام (( نگفته است اگر خمس بدم مالم کم میشه و ..)) 2- انفاق مىکنم (( ضمن کار واجب ، به امور مستحب دینی هم عمل میکنند)) 3- مسجد و درمانگاه و مدرسه مىسازم و خدا به من کمک کرده است تقسیم دارایی ها: 1- 20 درصد مال خدا (( گویا منظور همان خمس باشد )) 2- 20 درصد مال انفاق (( انصافا کارشون درسته که تونستن با خودشون کنار بیان – خیلیها تو 20 درصد اول موندن)) 3- 20 درصد خرج خانواده 4- با بقیهاش چیزى مىخرم جالب است بدانید در این 54 سال تجارت در دفاترم ضرر ندادم رمز موفقیت از دیدگاه ایشان: 1- تلاش 2- توکل به خدا 3- درستکارى 4- مطالعه مردان بزرگ اراده می کنند و مردان کوچک آرزو http://s4.picofile.com/file/7806722254/emza01.png |
|||
|
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
کارخانه های نوشابه آب لازم روبرای ساخت ازکجاتامین می کنند؟ | مدینه | 0 | 459 |
06-02-2017 11:01 AM آخرین ارسال: مدینه |
|
مصاحبه با دو برادری که با (دیجی کالا) میلیاردر شدند ، میخواهیم آمازون ایران باشیم | Amiraliamirali | 0 | 863 |
09-09-2015 11:51 AM آخرین ارسال: Amiraliamirali |
|
پولدار ترین مرد ایرانی | omid.movafaghiat | 0 | 974 |
12-25-2014 02:40 PM آخرین ارسال: omid.movafaghiat |
|
پولدار ترین مرد ایرانی | omid.movafaghiat | 0 | 1,819 |
12-25-2014 02:33 PM آخرین ارسال: omid.movafaghiat |
|
میلیاردرهای ایرانی از راز خود می گویند... | کامیار کاظمی | 23 | 7,894 |
06-19-2014 11:31 PM آخرین ارسال: abdolhossein |
|
شیخ علیشاهی:با صنایع دستی،می شه پولدار شد | hotdvd | 1 | 1,336 |
08-28-2013 02:18 PM آخرین ارسال: بهنام ذوالفقارزاده |
|
گفتگو با دكتر مرتاض:وقتی اتکا به نفس داری می توانی پول در بیاوری | hotdvd | 0 | 7,275 |
08-28-2013 01:58 PM آخرین ارسال: hotdvd |
|
میلیاردر معروف ایرانی پولهایش را چگونه خرج میکند؟ | karafarin | 0 | 1,553 |
03-13-2013 04:55 PM آخرین ارسال: karafarin |
|
کسب و کار ۱۰ فوتبالیست پولدار ایرانی | karafarin | 0 | 1,035 |
01-30-2013 03:13 PM آخرین ارسال: karafarin |
|
می دونی کی این بازیای فکری رو میسازه؟ | کوروش بزرگ | 0 | 425 |
01-22-2013 01:24 AM آخرین ارسال: کوروش بزرگ |
|
این قفسه های فلزی رو کی می سازه؟ | کوروش بزرگ | 0 | 403 |
01-22-2013 01:11 AM آخرین ارسال: کوروش بزرگ |
|
کار و کاسبی فوتبالیست های پولدار ایرانی | jahanagahi | 1 | 888 |
10-02-2012 04:14 PM آخرین ارسال: پرواز |
|
تاجرها دو زنه نشوند موفق میشوند! گفتگو با آقای عسگر اولادی | 1omin.com | 2 | 1,232 |
03-31-2012 05:22 PM آخرین ارسال: ehsan_info |
|
من می توانم ،ثابت می کنم..... | مهدی گل محمدی | 4 | 1,162 |
12-19-2011 12:40 AM آخرین ارسال: pulaki |
|
به چه کسی میلیاردر می گویند | jahanagahi | 17 | 4,686 |
11-19-2011 11:56 PM آخرین ارسال: mjdehghani |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان