من چطوری کار می کنم؟

[yu3f]

سلام مجدد خدمت تمام دوستان و اساتید محترم

خواستم یک بحث دیگه رو باز کنم. امیدوارم دوستان و اساتید محترم در هر حوزه ای از این بخش استقبال کنند و تجربیاتشون رو ب اشتراک بگذارند تا امثال من بتونند استفاده کنند.

این بخش همونطور که از اسمش مشخصه قراره به شیوه و سبک کاری و تکنیکی برگرده.
شاید بعضی چیز هارو فوت کوزه گری بدونید و نخواید بگید ، حق دارید.
اما لطفا اگر می شود چیزهایی ک طبقه بندی فوت کوزه گری ندارد را بیان کنید. واقعا استفاده خواهیم کرد.

پس لطفا به این قسمت بیاید و بگید: " شما چطور کار می کنید!؟ "

---

قوانین:

۱- به نظرات و سبک هر کس احترام بگذارید.

۲- احترام دیگران را حفظ کنید.

۳- برای هر سبک کاری و یا روشی ک ذکر می کنید دلیل و علت اون رو هم ذکر کنید.

البته قصد جسارت نداشتم گفتم اینارو هم بگم ک در راستای انجمن باشه.
ممنون

[yu3f]

مدیران محترم، لطفا پست قبل رو پاک کنید نمیدونم چرا چندین بار تکرار شده جمله هاش. این که الآن می فرستم نسخه اصلاح شده اش هست. با عرض معذرت بابت زحمت. با تشکر
------------------------------------------------------

اولین نفر هم خودم شروع می کنم.

من همیشه قبل از اینکه کاری رو شروع کنم و استارت اجرایی بزنم، ۲ تا کار اصلی می کنم:

۱- تحقیق و مطالعه
۲- بازاریابی و فروش محصولی که وجود ندارد

تحقیق و مطالعه:
من قبل از استارت هر کاری، اول خوب تحقیق می کنم. از چند منظر:

• از نظر دانش - دانش مورد نیازم رو تامین کنم
• از نظر بازار - بازار خدمات و محصولاتمو شناسایی کنم
• از نظر رقبا - رقبا رو شناسایی کنم و آنالیزشون کنم
• از نظر ایده - میشینم بررسی می کنم آیا ایده ای هست ک بدرد بخوره و کار نو ای قراره انجام بشه یا قراره دوباره کاری دیگران بکنم
• از نظر فایده دار بودن - بررسی می کنم آیا فایده ای برای جامعه و خودم داره یا نه
• از نظر اقتصادی - آیا از نظر اقتصادی توجیه داره برام؟ مقیاسه هم میزارم به اینکه بایستی سودش بیشتر از سود بانکی و اوراق باشه
  

بازاریابی و فروش محصولی که وجود ندارد:
همیشه اول بازاریابی می کنم. همیشه تا یک مشتری (حداقل) نداشته باشم کارم رو شروع نمی کنم. من به کار شروع کن ی چیز داشته باشی بعد مشتری پیدا میشه اعتقادی ندارم.
اگر کسی بتونه محصول یا خدمتی ک وجود نداره رو تبدیل به پول کنه اون قطعا می تونه ی محصول واقعی رو تبدیل ب پول کنه. برای همین هم همیشه اول اینکارو انجام میدم.

مثلا شرکتی ک خودم زدم قبل از ثبتش و نهایی شدن اسمش از نظر خودمون، تو الکامپ شرکت کردم!
یعنی با کسایی ک قرار بود شریک بشیم با ال سی دی خونه و کامپیوتر های شخصی و کمک ۲ تا از بچه های دانشگاه اومدیم الکامپ غرفه زدیم بدون اینکه شرکتی وجود داشته باشه چه برسه ب محصول!
خروجی نمایشگاه ۲ تا چیز بود:
۱- یکی از شلوغ ترین غرفه ها تو محدوده ما که تو سالن های اصلی بودیم و شرکت های غول بودنَ ما بودیم.
۲- قبل از اینکه شرکتی ثبت بشه یا هرچیزی ۳ تا قرارداد آماده داشتیم ک یکیش با یکی از وزارت خونه های اصلی و بزرگ بود!
بعد نمایشگاه هم افتادیم دنبال کارای ثبتی و ب بهونه هایی قرارداد هارو کش دادیم تا ثبت انجام شد

این سبک کاری من در همه موارد هست. حتی در زمینه نوشتن کتاب (کتابی ک دارم الآن می نویسم خیلی ها منتظرن بهشون بدم تا بخرن!‌ اما هنوز فصل ۱ هستم )ین سبک کاری من در همه موارد هست. حتی در زمینه نوشتن کتاب (کتابی ک دارم الآن می نویسم خیلی ها منتظرن بهشون بدم تا بخرن!‌ اما هنوز فصل ۱ هستم )

زمان و منابع مالی من جفتش سرمایه های من هست، پس تا از بازدهی کارم مطمئن نباشم اونارو هزینه نمیکنم!

روش کار و علت یا چرایی شو تو متن گفتم. اگر نقدی وارده یا موارد تکمیلی بگید در خدمتم.
همینطور منتظرم دوستان و استادی هم این بحث رو داغ کنند

[jahanagahi]

وقتی شروع کردم. زمان کمی داشتم و سنم سن بازنشستگی بود. هر ایده ای که به ذهنم می رسید , سریع سبک و سنگین میکردم و فوری با ایمان و باور زیاد و اعتماد بنفس بالا و روابط عمومی در حد قابل قبول شروع میکردم. شاید فاصله بین ایده و عمل چند روز بود.

[yu3f]

ماشاالله! ۱۰۷ تا ویو و ۱ ریپلای فقط!
اساتید کجایید.
بیاید روش هاتونو بگید تا ب چالش بکشیمتون یا حد اقل مارو ب چالش بکشید

[jahanagahi]

شما چگونه شروع میکنید؟

[yu3f]

یعنی هیچ کس هیچ سبک کاری نداره؟ یا تمایلی ندارید بگید ؟ لا اقل بیاید بگید تمایلی ندارید بگید .

[jahanagahi]

(10-29-2012 05:01 PM)yu3f نوشته شده توسط:  یعنی هیچ کس هیچ سبک کاری نداره؟ یا تمایلی ندارید بگید ؟ لا اقل بیاید بگید تمایلی ندارید بگید .

آقا یوسف عزیز شما بهترین روش حرکت در بازار را انجام داده اید.این تایپیک حالت نظر خواهی نیست بلکه درسی است برای افرادی که می خواهند شروع کنند.
موارد اشاره شده آقا یوسف عزیز که کاملا منطقی و استادانه است :
من قبل از استارت هر کاری، اول خوب تحقیق می کنم. از چند منظر:
- تحقیق و مطالعه:
از نظر دانش - دانش مورد نیازم رو تامین کنم
از نظر بازار - بازار خدمات و محصولاتمو شناسایی کنم
از نظر رقبا - رقبا رو شناسایی کنم و آنالیزشون کنم
از نظر ایده - میشینم بررسی می کنم آیا ایده ای هست ک بدرد بخوره و کار نو ای قراره انجام بشه یا قراره دوباره کاری دیگران بکنم
از نظر فایده دار بودن - بررسی می کنم آیا فایده ای برای جامعه و خودم داره یا نه
از نظر اقتصادی - آیا از نظر اقتصادی توجیه داره برام؟ مقیاسه هم میزارم به اینکه بایستی سودش بیشتر از سود بانکی و اوراق باشه
بازاریابی و فروش محصولی که وجود ندارد:
همیشه اول بازاریابی می کنم. همیشه تا یک مشتری (حداقل) نداشته باشم کارم رو شروع نمی کنم. من به کار شروع کن ی چیز داشته باشی بعد مشتری پیدا میشه اعتقادی ندارم.
سئوال اینست که با توجه به این حرکت قابل قبول در بازار عامل شکست چی بود.ممنون.

[yu3f]

استاد این روش کاری من بود. علت شکستم هم نبود یک مورد در تحقیق و مطالعه بود. اون هم " تحقیق و مطالعه و تصمیم گیری سخت گیرانه در زمینه انتخاب شریک " بود

البته من هم علت شکست ام رو در اون تاپیک جدید ک باز کردم میگم.

اینجا دوست داشتم هر عزیزی بیاد روش کارشو همونطور ک شما فرمودین و بنده نیز عرض کردم بگه شاید امثال من بتونن روش های خودشونو بهبود ببخشن

اما گویا یا دوستان تمایلی ب اظهار ندارن یا وقت ندارن یا روشی ندارن.

ممنون از حسن توجه شما استاد گرامی

[jahanagahi]

آقا یوسف عزیز واقعا می شود جز این روش پیشنهادی بسیار عالی روش دیگری داد؟
این تایپیک خود درسی است برای عزیزانی که می خواهند شروع کنند.بهتر است تمام موارد در این تایپیک نوشته شود تا تحربیات بیشتری منتقل شود.
خودم بهمین روش کار کردم و علت به مشکل خوردن من شریک بود.به هر کسی میگفتم جواب منطقی می داد و می گفت اگر از شریکت هم بپرسند می گوید شریک بد (یعنی من )باعث شکستم شده است .جواب من این بود او نمی تواند چون الان من بیرون هستم ولی آن آقا در زندان و یا.... و قانع می شدند حق با من بود. ممنونم از تایپیک زیبا و با ارزشت.

[ahmad rezaee]

بیاد میارم اون روزهایی که این کارم رو تازه می خواستم شروع کنم ، پولی برام نمونده بود چون یه شکست تجاری خورده بودم ،
تنها تجربه کار کار آموزی داشتم و یه کم هنر طراحی .
رفتم سریع یه کارت ویزیت شخصی زدم به نام خودم و یه شماره تلفن قید کردم ، رفتم با یکی از دوستان نئون ساز صحبت کردم که کار از من ، انجام از تو ، هزینه هات بعد از اتمام کار

بعد کارت ها رو با کارت دوستم ویزیتوری به درب فروشگاه هایی که نئون خراب داشتند می دادم و کار قبول می کردم .
دومین سال ازدواجم بود ، در 20روز مانده به عید من بیشتر از دوستم در آمد کسب کرده بودم و کارم فقط تعمیرات تابلو های نئون خاموش فروشگاه ها بود ، باور بفرمایید هنو بعد از سالها بعضی از آنها هنوز به من تماس می گیرند و کار سفارش میدهند .

این یه خاطره از سبک کاری من بود در اون سالها ، البته الان اوضاع کمی تغییر کرده اما شیوه شروع کارم تقریباً همانطوری است .

اول ایده اصلی کارم رو بدست می آرم ، گرچه ایده های من به شکلی گلچین می شوند که بتوانند تکثیر شونده باشند و حالت سازمانی بخود بگیرند .

در حالت فرضی تکمیل کار شروع به تست بازار می زنم


بعد در شروع به تعیین نفرات لازم و صحبت و به کار گماری می کنم