اصول پایه کارآفرینی و موفقیت

[RbmTlU]

دانستنی های مقدماتی درباره نحوه کار آفرین شدن
برای افرادی که می خواهند تازه شروع کنند.

آیا تا به حال به این فکر کردین آدم هایی که نمی شناسید چطوری پولدار شدن حتما می گویید خلاف کردن یا اگه ارث هم بهش رسیده باشه پدر طرف گنج پیدا کرده.

تعدادی از مردم فکر می کنند پولدار شدن از راه حرام امکان پذیره ودر صد کمی می گویند که پولدار بودن و دوست نداریم پول زیاد آدم و مغرور حسود خثیث و... میکنه یکسری می گویند ما برای کارهای ریسکی ساخته نشدیم و یکسری دیگر می گویند مال دنیا هیچ ارزشی نداره چون کفن جیب نداره.

اگه از آدمی که می شناسید سوال کنید چطوری پولدار شدند می گوید پس انداز کردم کمتر خرج کردم و...جواب هایی می دهد که شما رو متقاعد نمی کند به خودتون می گویید درسته اگر چه این آدم داره از راه درست پول در میاره ولی حتما ریشه اش از حرام است چرا این جواب و به خودتون می دین چون فکر می کنید همه آدم ها نباید پولدار باشند هر کسی برا یک کاری آفریده شده است یکی برای پولدار بودن یکی برا فقیر بودن یکی برا دکتر بودن یکی برا مهندس بودن یکی برا کارمند بودن و یکی برای هنرمند بودن.

آیا درسته؟

خیر مغز همه انسانها یکی هست حالا بعضی ها ژنتیکی مغزشون قوی تره بعضی ها آنقدر فعالیت فکری دارند که مغزشون بزرگتر میشه در اصل برای همه یکسانه مثل کسی که تو عمرش باشگاه و ورزش نکرده ولی بدنش مثل یک ورزشکاره ویکی بدنش اصلا فرم خوبی نداره ولی بعد از مدتی تمرین بدنش به یک فرم ایده عال تبدیل می شه مغز انسان هم همین است.

من تعدادی افراد هنرمند دکتر مهندس و اشخاص موفق می شناسم که می گویند هرکس برا یک کاری آفریده شده است آیا دروغ می گویند؟

خیر شما مغازه میروید از فروشنده سوال می کنید چند درصد سود روی جنستون میکشید فروشنده به دلایلی راستشو نمی گوید کمتربرای تخفیف چانه بزنید یا شما هم کسب و کاری مانند او راه اندازی کنید و بازارش را کساد کنید.

راست گفتن واجب نیست فروشنده می تواند بگوید سوال خصوصی است نمی توانم بگویم به خاطره اینکه شما ناراحت نشید راست نمی گوید به خاطره احترام.

اینجور افراد هم دلایل قانع کننده ای برای خودشون دارند که اینجوری عنوان می کنند.

تمام دانشمندا کارآفرین ها مخترعین گفتن انسان به هر چیزی که فکر می کند همان چیز هم می شود خیلی از ماها آرزوها افکارها و هدف های بزرگی توی سرمون داریم ولی چی باعث می شه که خیلی از ما به اون چیزی که مد نظرمون هست نرسیم مشکلات مالی شاید باعث شه طرف دیر به اون چیزی که می خواد برسه ولی بالاخره میرسه بله درست گفتین وقتی هدف های بزرگت را برای کسانی می گویی که تو را مسخره می کنند و میگویند تو در حد این حرفا نیستی تو رو چه به این کارا خیلی تو رویایی.

اگه شما یک ساختمانی داشته باشی که هرچقدر پی و ستون هایش محکم باشد اگر ساختمان تو یک منطقه زلزله خیز باشد آن ساختمان ریزش می کنه.

اگه یک آدم کم حرف پایین شهر باشه میگن مشکل عقلی داره اگه وسط شهر باشه میگن عاشقه نیمه گمشده داره اگه بالای شهر باشه میگن سربه تو داره.

کسانی که آدم های کم حرف و به دیگران دیوانه معرفی می کنند به این معنی نیست که واقعا اونو دیوانه می دونند به خاطره این است آدم کم حرف با حرف نزدنش یک نوع بی احترامی به اطرافیان کرده و دیگران آن را خودشیفته می دونند و به خاطره لجشون اونو دیوانه بیان می کنند.

آدم های کم حرف دلیل کم حرفیشون خود شیفتگی نیست دلیل اش این است که وقتی آدم حرفی را مجانی می شنود مجانی هم بیان می کند اما اگه برای چیزی که می شنود هزینه کند زحمت بکشد تجربه کند آن را مجانی بیان نمی کند برایش هم مهم نیست که مردم درباره اش چی می گویند مثلا طرف اجتماعی نیست.دلیل اش همان منطقه زلزله خیز است.

برای چی افراد ثروتمند همیشه درحال ثروتمندتر شدن هستند افراد فقیر درحال فقیرتر برای اینکه ثروتمندان همیشه درحال ثروت صحبت می کنند و افراد فقیر درباره بیکاری کسادی بازار و حرف های مایه دلسردی.

چرا افراد ثروتمند به راحتی از پله صدم به پله هزارم صعود می کنند ولی افراد فقر قدم اول را هم نمی توانند بردارند دلیل اش سرمایه اولیه است خیر نداشتن دانش ثروتمند شدن.

یعنی ملیاردر شدن راحت تر از پولدار شدن است.

شما مغازه میرید هرچی بیشتر جنس بخرید بیشتر تخفیف نمی گیرید مشتری ثابت باشید بیشتر تخفیف نمی گیرید برای فروشنده مشتری ببرید بیشتر تخفیف نمیگرید خریدتون نسیه و پرداخت چکی باشه بیشتر سود نمی کنید همه اینها کنار هم جمع میشن می بینید 15 تا جنس خریدین قیمت 5 تا شو دادین.

پول نیاز اساسی نیست نیاز پایست هرچه بیشتر داشته باشی سود و هنر نکردی ولی اگه نداشته باشی یا کم داشته باشی ضرر کردی.

شما دنبال شغل هایی می گردین که درآمد بالایی دارند مانند پزشکی دندانپزشکی مهندسی عمران توسعه نرم افزار توسعه وب و... اما درآمد هیچ کدام نامحدود نیست

شغل با درآمد نامحدود چیست بله درسته کارآفرینی.

کارآفرین کیست؟

کارآفرینی به سه عامل تعریف شده

خوداشتغالی+مدیریت بازار+تبلیغات و بازاریابی+برنامه ریزی+ریسک پذیری

تعریف دوم

کارآفرین به کسی می گویند که به جای اینکه برای پول کار کند پول برایش کار کند مثلا از یک بانکی سه سود وام از 5 درصد است وام می گیرید وداخل بانکی که سودش سپرده اش 15 درصد است می گذارید 5 درصد برای وام و 10 درصد دیگر استفاده می کنید.

تعریف سوم

تجارت جهانی

بعضی ها فکر می کنند کارآفرینی یعنی ایجاد شغلی که در دنیا وجود نداره کاملا اشتباهه همه چیز از قبل تو دنیا وجود داره مسئول آفرینش خداست انسان فقط ترکیب کننده است یک دارو ساز چندین ماده رو با هم ترکیب می کند یک دارو جدید در میاید یک نویسنده بیش از هزار کتاب و مقاله می خواند بخشی از اونا رو با هم ترکیب کرده ظاهرشو تغییر داده یک چیز جدید در میاید پس این آفرینش با اون آفرینش فرق داره.

اگه زندگی نامه افراد ثروتمند خوانده باشید متوجه می شوید که سختی نکشیدن فقط راه هایی رو برای ثروتمند شدن انتخاب کردن که خیلی از مردم جدی نمی گرفتند درسته زحمت زیادی کشیدند ولی نه در حدی که فکر کنید خارج از توان انسان عادیه.

بعضی وقت ها برای رسیدن به اهداف بزرگ فقط خلاقیت و پشتکار کافی نیست باید یکسری چیزها رو از دست بدی مثل غرور مثل آبرو و مهم نبودن حرف مردم.

آبرو در همه حالت غیر قابل برگشت نیست مثل اینکه شما مقداری آب روی زمین بریزید بعد از مدتی آب داخل زمین میره و خشک میشه اما اگه آب و داخل دریا بریزی آب بخار میشه باران میاد و برمی گرده سرجای اولش.

چرا برخی ثروتمندان مغروراند و خثیس برخی دیگر شخصیت خاکی دارندآیا به خاطره اینکه عقده ای هستند یا به خاطره اینکه بر حسب شانس ثروتمند شدن و می ترسند همان گونه که بدست آوردن همان گونه هم از دست بدهند؟

خیر آگاهی ندارند. فکر می کنند اگر با دیگران با خوشروئی و صمیمی برخورد کنند دیگران از آن ها انتظارات و درخواست های نابجا می کنند یا دیگران تو همه امور کار او دخالت می کند و به فکر نقشه کشیدن برای بالا کشیدن و تصاحب ثروت او می کند و زحمت های چندین و چند ساله اش هدر میرود.

چرا برخی دیگر شخصیت عکس دارند؟

آنها می دانند که اگر کسی را از بالا نگاه کنند از آنها بالاتر هم هست که اونا رو از بالا نگاه کند یا اگر تو دنیا اول هم باشند اگر همین مردم او را شایسته ندونند و ارتباط نداشته باشند و از او مثلا خرید نکنند با شکست مواجه می شود می دونند که نه پول نه مقام و هیچ چیز دیگه تو دنیا انسان ها را از هم طبقه بندی نمی کند مثلا فرد ثروتمندی مریض می شود و احتیاج به پیوند عضو دارد یکسری بخاطره دشمنی به او عضو اهدا نمی کنند یکسری خودشون احتیاج به پیوند عضو دارند ویک سری دیگر به دلایلی فریادش را نمی شوند و اینجاست که فقط انسانیت می تواند چاره کار باشد.



شما و پدرتون جایی مشغول به کار هستید صاحب کار با شما تند خوئی می کند شاید شما از تند خوئی اش ناراحت نشوید ولی از اینکه با پدرتون اینجوری صحبت می کند خیلی عصبانی میشوید وبا صاحب کار ضرب و جرح می کنید و بعد از کارتون استفاء می دهید و می گویید روزی دهنده خداست بعد میبینید که از کار خبری نیست درست است خدا اینجوری کمک نمی کند اگر ببیند شما با صاحب کارتون دغدغه مالی دارید و شما رو سر پول دادن و سر مسائل مهم جرو بحث دارید بله شما رو کمک می کند نه اینکه به شما روزی بدهد شما ناشکری کنید شما نباید توی این زمینه اینقدر حساس باشید چون غیر از شغل های یدی در شغل های بزرگ هم پیش میاید که همکارها شریک ها با هم بی احترامی می کنند مثلا توی مجتمع تجاری دو فروشنده با هم درگیری لفظی پیدا میکنند و همه افراد مجتمع هم از درگیری لفظی اینها مطلع می شوند پس اون کسی که تو درگیری کم آورده بگوید من دیگه آبروم رفته جای من دیگه اینجا نیست آیا منظورم از این مثال این بود که کارگر برای بدگوئی شنیدن ساخته شده؟اصلا درعلم روانشناسی به یک مفهومی هست به نام فید بک یا بازخورد مثلا شما کارمند یک شرکت هستید رئیس به شما سفارش می کند به هیچ عنوان در مورد مسائل اینجا با کسی صحبت نکند شخصی برای اینکه از کارهای شرکت سردر بیاورد به شما مراجعه می کند شما مسلما همان موقع جواب او را نمی دهید ولی ایشون به شدت به شما حرف های تحریک آمیز میزند که دیگر مقامت سخت می شه اگر بتوانید مقاومت کنید بازخوردتون رو قوی کردین یعنی شما تبدیل به یک فرد سرسخت شدین وکم کم در شما حس قدرتمند بودن و جاه طلبی به وجود میاید و بعد از اون سعی می کنید به رئیستون نزدیک شوید تمام تجربیاتش را بدون اینکه خودش متوجه شود از زیر زبانش بکشید طوری که حتی اگر خودش هم بخواهد نتواند به شما بگوید چون تو ناخودآگاه است و غیرقابل تعریف است مثلا شما چندین سال فروشنده اید وقتی کسی وارد فروشگاه می شود با یک نگاه می توانید بفهمید آیا ایشون مشتری است یا برای قیمت گرفتن و سرگرمی آمده است اگه شما یک شاگرد داشته باشید نمیتوانید با گفتن به به او یاد بدهید در شغل های یدی هم همین گونه است اگر به یک کارگری که حقوق زیادی نمیگیرد حتی اگر از بچه گی کارگری کرده باشد و تو سری خوردن توی خونش باشد اگر بیشتر از توانش به او فشار بیاید ناخودآگاه ذهنش از او سوال می کند می گوید مگه تو چیت از بقیه کمتره خودآگاه اش می گوید دیگران عرضه دارند من ندارم ناخودآگاه می گوید دیگران مگه چیکار می کنند یک هزارم زحمت توهم نمی کشند ولی دستشون به دهنشون می رسه خودآگاه می گوید آنها پول دارند پشت وانه دارند من ندارم ناخودآگاه می گوید تو کارداری می توانی پول جمع کنی تو لای سنگ بزرگ شدی هیچ سختی ای نمی تواند بر تو غلبه کند خودآگاه می گوید حالا پولو تونستم جمع کنم کسی رو ندارم راهنماییم کند ناخودآگاه می گوید مگه تو چطوری اینجا استخدام شدی معرف که نداشتی تو روزنامه هم پیدا نکردی یکم روح داشتی اومدی گفتی جذبت کردن همین رو رو خیلی از کارگرهای سر گذر هم ندارند کافیه بیشترش کنی. واین اولین جرقه در ذهن طرف زده می شود وبه دنبال خود آقائی می رود و دیر یا زود موفق می شود.

شما داخل لیوان مقداری آب بریزید وتا جایی که آب ریختید علامت بگذارید بعد می بینید حجم یخ از مقدار آبی که ریختید بیشترشده.

تا به حال با افرادی که یکسره سوال می کنند و ذهنشون قدرت پرسشگری داره حتی بچه های کوچک 5 ساله که اصلا در خانواده و فامیل اصلا همچین شخصیتی نبوده مواجه شدین اگر نشدین حتما شنیدین اینجور آدم ها در آینده کاره ای شده اند. این افراد مغز قدرتمند پرسشگری را از کجا دارند پاسخ این معما چیست؟

به نظر شما کسانی که میدانند سوال می کنند یا کسانی که نمی دانند؟ شاید بگویید یکسری افراد نمیدانند میپرسند برای اینکه بدانند یکسری دیگر میدانند میپرسند برای اینکه دانستنشون تکمیل شه اینجور نیست فقط کسانی که میدانند سوال می کنند ذهن خود به خود سوال طرح نمی کند فرد چیزی را میخوند میبیند میشنود ولی سردر نمیاورد برای همین سوال میکند فرد نخونده ندیده نشنیده چطوری می تواند سوال کند.

هرچقدر انسان تو زمینه های مختلف بخوند ببیند بشنود سوالات بیشتری به وجود میاید واز هر علم و تجربه ای سر در میاورد و همه اینها کنار هم جمع می شود و به یک آینده بزرگ و درخشان تبدیل می شود بله درسته از هر هنری یک سر رشته داشته باشی بهتر از یک دنیا تخصص رو یک هنر داشته باشی دلیل اش این است که اگر شما در شغلی تسلط کامل داشته باشی دیر یا زود رقبای زیادی پیدا کنید و بازارتون کساد شود و درآمد آنچنانی اولیه خود را نداشته باشید کاملا درسته انسان باید به جای یک چاه آب چند چاه آب داشته باشد که اگر یکی خشک شد برود سراغ اون یکی شاید بگویید امکان ندارد با یک دست نمی شود دوتا هندوانه برداشت اشتباه می کنید با یک پا نمی شود راه رفت اگر به دوروورتون نگاه کنید می بینید افرادی که بی سوارد اند ملیاردر هستند تا افرادی که درس خوانده اند و تخصص کامل تو یک شغل دارند دلیل اش چی می تونه باشه معلومه کسانی که بی سواد اند ذهن آماده ای دارند و هر زمان که بخواهند می توانند به هر چیزی فکر کنند اما افرادی که افرتدی که چندین سال تو یک دانش یک تخصص یک شغل بوده اند فقط تو همان شغل می توانند پیشرفت کنند و به چیز دیگری نمی توانند تمرکز کنند مثل اینکه قهرمان بدنسازی المپیک در دومیدانی شرکت کند مسلما نمیتواند اما آن کسی که هنوز هیچ ورزشی را شروع نکرده میتواند هم زمان به تمرین همه ورزش ها بپردازد.

چرا برخی افراد قدرت ریسک پذیری بالایی دارند ولی برخی دیگر نه چرا برخی از انجام کار های ریسکی می ترسند وخیلی از انجام دادنش استرس دارند ولی برخی دیگر اصلا ترس و استرس برایشان هیچ معنایی ندارد این عامل به کودکی برمی گردد یا ژنتیک؟

البته هر عاملی می تواند به ژنتیک ربط داشته باشد ولی این عامل به کودکی ربطی ندارد. آیا همه ثروتمندان به خاطره پول خطرهای زیادی را پذیرفته اند یا نه به خاطره چیزهای دیگری هم می تونه باشه. افراد زیادی را دوروورمون می بینیم که کارهای ریسکی خیلی خطرناکی انجام می دهند که اصلا به خاطره پول نیست و پول اصلا برایشان اهمیتی ندارد مثلا افرادی را می بینیم که تو خیابان با موتور بدون کلاه کاسکت ته چرخ می زنند و اصلا برایشان مهم نیست چه به سرشان میاید برای خودنمائی هم انجام نمی دهند دلیل اش مشخص است کار ریسکی یک حس بینهایت خوب به انسان دست می دهد فرقی نمی کند تو چه زمینه باشد این حس خوب قابل تعریف نیست فقط باید انجامش دهید تا پی ببرید خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرش را کنید احساس خوبی به آدم دست می دهد بله درسته مادر همه بیماری ها استرس مادر همه داروها ورزش مادر همه خوشی ها بیخیالی استرس انسان را مریض می کند یا انسان را در مقابل مریضی های دیگر ضعیف تر می کند.

استرس چیست؟

فرض کنید چند تا پلیس پست سرتون دنبالتون می دوند و شما در حال فرارید که ماشینی که نمیشناسید جلوی شما می ایستد و شما را سوار می کند در این حالت باز هم نگرانید فکر می کنید راننده پلیس است یا نه پس استرس یعنی ترس از چیزی که ممکن است وجود داشته باشد یا نداشته باشد.

راه هایی برای غلبه بر استرس وجود دارد مانند رفتن به کوه جنگل دریا کتاب خواندن موسقی مورد علاقه گوش دادن و... ولی این روش ها موقتی هستند مثلا شما جنگل می روید استرس از شما دور میشود و حس خوبی دارید اما متاسفانه این روند موقتی است یعنی شما تا وقتی که تو جنگل هستین استرس ندارید وقتی از جنگل خارج شوید دچار استرس می شوید برای از بین بردن و ریشه کن کردن استرس باید ترس را از وجودتون از بین ببرید خوشبختانه از بین بردن ترس راحت تر از استرس است فقط کافیه ببینید از چه چیزهایی می ترسید سمتشون بروید و بهشون غلبه کنید بعد متوجه می شوید که سخت ترین اتفاق ها هم نمی تواند در شما کوچکترین نگرانی دلهره اظطراب و استرس ایجاد کند اگر دقت کرده باشید افرادی که بیشتر بیخیال اند بیشتر موفق اند ترس هیچ معنایی ندارد یکی از آیه های قرآن نوشته شده هیچ اتفاقی نمی افتد مگر خدا برای انسان نوشته باشد.هر وقت در زندگی مشکلی برایتان پیش آمد خوشحال باشید شاید از شما خطائی سر زده و دارید تواس پس می دهید این تواس بار سختی شما را در قیامت کم می کند یا خدا شما را دوست دارد و می خواهد از شما کوه درست کند تا بدترین و سخترین مشکلات هم نتواند بر شما غلبه کند مثلا یکسری مسائل کوچکی است که اصلا اهمیتی ندارد ولی یکسری مردم از آن می ترسن مثل غیبت کردن و پشت سر آدم حرف زدن دو تا قشر هست که اصلا حرف کردم برایشان اهمیتی ندارد اصلا اینگار مردمی وجود ندارد که بخواهند ازحرف شون ناراحت شوند آن هایی که در زندگی مشکلات و پیچ و خم زیادی دارند و آن هایی که در زندگی بسیار آسوده و از هر جهت خوشبخت اند می گویند مردم در حالت عادی پشت سرآدم هزار جور حرف می زنند اگر قرار باشد آدم از همه آن ها ناراحت شود باید بمیرد کسانی که در زندگی مشکلات و پیچ و خم های زیادی دارند می گویند آدم مشکل جانی نداشته باشه مالی نداشته باشه اجتماعی اشکال نداره تو دنیا همه پشت سرهم حرف می زنند کسانی که آسوده اند می گویند اشکالی ندارد هرچی بیشتر پشت سر آدم حرف بزنند بهتره حرف های اونا به جایی نمی خوره وهیچ ضرری برا هیچ کی نداره چون یک خصلت خیلی خوب داره اینکه راه برای رفتن به بهشت سریع تر و آسانتر می شود انسان خطا کار کارهایی کرده که باعث رفتن به جهنم می شود ولی اونقدر دشمن لفظی داشته که فقط پشت سر او حرف زدن و غیبت او را کرده اند همین افراد زیاد در قیامت کنار هم جمع می شود و ثواب هایشان به فرد گناه کار می رسد وگناه های فرد به آنها اینجوری فرد از جهنم به برزخ راه می یابد.

تا به حال به این دقت کردین یکسری افرادی که کارمند هستند و یکسری افرادی که صاحب کسب و کار نیستند و زیر دست اند از هوش و توانایی بالایی برخوردار نیستند ولی به سرعت در کار خود پیشرفت می کنند بله درسته کار مثل ازدواج نیست که بر اساس منطق صورت بگیرد فردی که وارد یک کاری می شود حتما باید دلش با آن کار باشد اگر نباشد شاید برای مدت طولانی بتواند توی اون کار بماند ولی هیچ پیشرفت و صعودی نمی تواند توی آن کار داشته باشد. چرا در دنیای کارآفرینی همیشه کسانی که اولین ایده و طرح را پیاده سازی می کنند اول هستند و همیشه هم اول می مانند و هیچ کس هم نمی تواند با آنها رقابت کند مثلا چرا در ایران هیچ فروشگاهی نتوانسته از دیجی کالا و در جهان از آمازون بهتر باشد به خاطره وضعیت مالی مناسب به موقع شروع کردن نه اصلا برای اینکه همیشه ذهن ما برای رسیدن به دیجی کالا یا آمازون محدود است برای همین در کارآفرین های دیگر هیچ ایده و خلاقیتی به وجود نمیاید بله درسته چشم تو هم چشمی انسان را به جاهی که می خواهد نمی رساند هر کارآفرین باید به درآمد بینهایت فکر کند تا ایده ها وخلاقیت زیادی برای او به وجود آید.

چطوری بعضی افراد وقتی مریض می شوند و دکترها برای آن ها دارو تجویز می کنند دارو را مصرف نمی کنند و درمان می شوند؟

انسان قبل از اینکه جسم باشد روح است اگر روح سالم باشد جسم هم سالم است و اصلا هیچ مریضی نمی تواند به او غلبه کند. به عنوان مثال استرس یک فشار روحی روانی است که زیاد از حد آن باعث بروز بیماری هایی مثل میگرن , ام اس و... می شود. فشارهای روحی فقط جنبه منفی ندارند اگر در جهت مثبت بکار رود همان قدر که باعث بیماری می شود می تواند باعث درمان هم باشد.

خلاقیت چیست و چگونه به وجود میاید؟

یعنی تجربه تئوری فرض کنید می خواهید درکاری که در آن هیچ شناختی ندارید وارد شوید مسلما در دفعات اول اشتباهات زیادی می کنید بعد قلق دستتان میاید و تجربه های زیادی بدست میاورید و میدانید چگونه باید کار را روی قلتک بندازید

در مسائل تئوری هم همین گونه است وقتی شما کتاب های زیادی و در هر موضوعی جدا مطالعه داشته باشید وقتی برنامه های مختلف جاهای مختلف و افراد مختلف ارتباط داشته باشید مغز خود به خود ایده تولید می کند

چگون مغز روی قلتک خلاقیت می افتد و تندتند ایده تولید می کند موقعی که هر چه بیشتر بدونید بیشتر خلاقیت و ایده داشته باشد احساس کنید بیشتر هیچی بلد نیستید.

چرا بعضی افراد تیزهوش اند و از قدرت یادگیری بالایی برخوردارند بعضی دیگر نه به خاطره تنبلی یا کند بودن حافظه؟

معلومه هیچ کدام همان گونه که انسان در مقابل غذاها و طعم های مختلف از خود سلیقه نشان می دهد در مورد اطلاعات مختلف هم همین طور است افراد کهن ذهن واقعا کهن ذهن نیستند فقط چیزهایی را می توانند به خاطر بسپارند که احساس کنند بدرد بخور و کاربردی هستند مثلا اگر به شما بگویند در مکانی گنج هست اگر به اندازه یک کتاب هم آدرس اش باشد با یک بار شنیدن میتواند به خاطر بسپارید. قدرت یادگیری به مغز ربطی نداره به اخلاق و سلیقه ربط داره.

خیلی از افراد ایده هایی دارند که یکسری موفق می شوند و یکسری نمی شوند اول به خاطره این است که آنها همه سرمایه شونو روی اون ایده می گذارند در صورتی که ایده موق نشد دیگر نمی توانند بلند شوند باید از یک سرمایه کم شروع کنند ببینند قابل اجراست بعد سرمایه زیاد صرف اون کنند یا اگر می خواهند همه سرمایه شونو بگذارند با چند نفر کاربلد در این کار صحبت کنند که آیا این ایده می تواند موفق شود یا نه مثلا درایران مردم از موش چندششون می شود ولی در تایلند مردم موش را می خورند و قیمت هر موش تایلند به اندازه یک مرغ ایران اینجا یک نفر به فکرش می رسد که از ایران یک کامیون موش جمع کند و به تایلند صادر کند بعد میبیند اون چیزی که مد نظرش بود با اون چیزی که وجود داره خیلی فرق داره متوجه می شود که آنها موش های فاضلاب نیست موش های پرورشی به رنگ سفید است می خورند مثل خوک که اول پروش می دهند بعد مصرف می کنند.

قبل از راه اندازی کارآفرینی اینترنتی باید چند نکته را مد نظر داشت.

برای راه اندازی هر کسب و کاری بدون سرمایه و تخصص امکان پذیر نیست ولی راه کارها و تجربیاتی هستند هزینه را برای ایجاد کسب و کار پایین میاورد.

اگر به فکر راه اندازی کارآفرینی اینترنتی هستید و سرمایه آنچنانی ندارید می توانید از این راهکار برای جذب سرمایه به صورت موقت و بعد کارآفرینی اینترنتی خود را راه اندازی کنید.

شبکه های اجتماعی مثل نون شب درکارآفرینی اینترنتی واجب است شبکه های اجتماعی بسیاری هستند که یکسری منسوخ و یکسری جدید ایجاد شده اند.

کسب و کار خود را در شبکه های اجتماعی که مخاطبانش نسبت به بقیه بیشتر است راه اندازی کنید مثلا شما در ف/ی/س/ب/و/ک و ایستاگرام مدام مطلب تولید می کنید و مخاطبان زیادی جذب می شوند بعد از آن شما یک یا چند کانال در تلگرام با موضوعات مختلف ایجاد کنید و تمام مخاطب های خود را سمت تلگرام هدایت کنید و شما به عنوان کانال پر مخاطب شناخته می شوید وبعد به شما تبلیغات می دهند هر چه بیشتر کانال پرمخاطب داشته باشید و تبلیغات کم در کانال بگذارید هزینه تبلیغات بیشتر است این می تواند شروع خوبی برای راه اندازی کسب و کار بزرگ باشد. زمانی که شما فروشگاه خود را راه اندازی کردین مشتریان زیادی دارین و بابت جذب ترافیک و بازدید به زمان و هزینه نیاز ندارید. مثلا شما قصد راه اندازی یک فروشگاه دارید با اهالی آن منطقه صاحب فروشگاه ها مشتریانشان و... صحبت میکنید و دوست می شوید بعد که فروشگاه را راه اندازی کردین فقط اندازه یک اس ام اس کافی است تا همه آن ها را از وضعیت خود مطلع کنید و مشتری دائمی خود کنید. نه هزینه زیاد برای آگهی تبلیغاتی پرداختید نه بازاریاب و صرف زمان زیاد. البته به طور دقیق نمی توان گفت چند درصد مردم ایمیل های خود را چک می کنند چقدر ایمیل مارکتینگ جواب می دهد اما باید ایمیل های افراد را داشته باشید فقط برای محکم کاری چون ممکن است کاربر به دلایلی آن شبکه اجتماعی را ترک کند اگر ایمیل او را داشته باشید نمی توان گفت به صورت 100% ارتباط با کاربر قطع شده بالاخره او در سایت یا شبکه اجتماعی دیگر ثبت نام می کند و مجبور است برای تائید شدن و شمارا از طریق ایمیل دنبال کند.

موفق باشید.

منبع : *****

[رضا محمدی]

خب دوستان
------
امیدوارم براتون مفید واقع شده باشه
-----------
برای مشاهده کامل مطلب اینجا کلیک کنید

[رضا محمدی]

لینک بالا خرابه
----------
اینجا کلیک کنید