سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
لطیفه ها - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش میلیاردرها (/forumdisplay.php?fid=107)
+--- انجمن: سرگرمی ها، دردودل ها و سلامتی یک میلیاردر (/forumdisplay.php?fid=50)
+--- موضوع: لطیفه ها (/showthread.php?tid=6816)



RE: لطیفه ها - MARYAR - 08-15-2014 02:31 PM

ﻣن ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺳﻌﯽ ﻧﻤﯽكنم ﺟﺬﺍﺏ ﺑﺎﺷم، ﺑﻠﮑـِ
ﺍﯾﻦ ﺟﺬﺍﺑﯿﺘﻪ ﮐـِ ﺳﻌﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ من باﺷﻪ ...
.
.
.
.
.
.
ﻋﺠـــﺐ ﺟﻤﻠﻪ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺑﻮﺩ =)) ﺩﯾﺴﮏ ﮐﻤﺮ
ﮔﺮﻓﺘﻢ :|


RE: لطیفه ها - MARYAR - 08-15-2014 02:34 PM

داشتم غصه میخوردم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
توش مووووو بود دیگه نخوردم??

_______________


خرما کيلويي 6000 تومن، شير بطري 3 هزارتومن...
ديگه نميشه مثه پيغمبرا ساده زندگي کرد


________^____________

ديشب اينترنتم قطع شد
رفتم يه ذره با خانواده نشستم، باهاشون آشنا شدم. . .
به نظر آدماى خوبى ميان !


_____________________________

کاش وقتی یه چیز جدید به یخچال اضافه میشد واسمون یه نوتیفیکیشن میومد !

-----------------------------------

رکورد فحش خوری توی کتاب گینس رو هم باید بدن به این زنه که میگه : مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد.

__________________________

باز کجا!؟؟؟.......
.
سوالی که حتی اگه 2سال خونه باشی و یهو بخوای از خونه خارج بشی حتما می شنوی

________________________^^_

ﺍﻻﻥ ﺗﻮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺻﺒﺮ ﻭ ﺗﺤﻤﻞ ﺑﺰﺍﺭﻥ ؛ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﯾﻮﺏ ﺍﺯ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﻫﻢ بالا نمياد

________________________

توی تموم زندگیم فکر میکردم هوا مجانیه .... . . . . . . .
تا اینکه یه بسته چیپس خریدم ....))))))))))



آقا تجربه ثابت کرده …! اگه بالای سرِ کتری وایستی آبش دیرتر جوش میاد!
برید کنار دورشو خلوت کنین بزارین. کارشو بکنه…!!Smile))



پوست کنار ناخن از خیانت کار ترین پوستهاست
اولش فقط یه ذره گوشه ى ناخنه اما تامیکشیش تا زیرزانوت میاد پایین!!!!!


RE: لطیفه ها - MARYAR - 08-15-2014 02:35 PM

علت سقوط هواپيما مشخص شد
.
.
.
.
.
.
.
. ميخواستن ببينن موتور پرايد رو هواپيما جواب ميده يا نه!
سایپا مطمئن


RE: لطیفه ها - MARYAR - 08-15-2014 02:38 PM

ﺩﯾﺎﻟﻮﮔﯽ ﻛﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﺗﺎﻛﺴﯽ ﺷﺎﻫﺪﺵ ﺑﻮﺩﻡ
( ﺑﯿﻦ ۲ ﺩﺧﺘﺮ ) :
+ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﮔﻠﻢ
- ﺍَﻩ ﭘﯿﺪﺍﺵ ﻧﻤﯿﻜﻨﻢ !!
+ ﻧﻜﻨﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﺶ؟ !!
.
.
ﻣﻦ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ (confused)
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ (surprised)
ﯾﺎﺭﻭ ﭘﺸﺖ ﺧﻂ (not_sure)
ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ (sad)
ﺁﻣﭙﺮ ﺑﻨﺰﯾن(crazy)
حمید معصومی نژاد،خبرنگار اعزامی جمهوری اسلامی ایران، ررررررررررررررم(laugh)


RE: لطیفه ها - MARYAR - 08-16-2014 12:11 AM

ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺁﺟﺮ ﺯﺩﻡﺗﻮ ﺳﺮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻗﻮﺍﻡ
,ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺩﻭﺭﺳﺮﺵ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺳﺘﺎﺭﻫﻬﺎ ﻭ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﻪ ﯾﺎﻧﻪ!!!


RE: لطیفه ها - abdolhossein - 08-20-2014 12:55 AM

یک فیلسوف غربی ( اونوری ) مى گوید: ‌وقتی من به دنیا اومدم پدرم ۳۰ سالش بود یعنی سنش ۳۰ برابر من بود وقتی من ۲ ساله شدم پدرم ۳۲ ساله شدیعنی ۱۶ برابر من وقتی من ۳ ساله شدم پدرم ۳۳ ساله شد یعنی ۱۱ برابر من وقتی من ۵ ساله شدم پدرم ۳۵ ساله شد یعنی ۷ برابر من وقتی من ۱۰ ساله شدم پدرم ۴۰ ساله شد یعنی ۴ برابر من وقتی من ۱۵ ساله شدم پدرم ۴۵ ساله شد یعنی ۳ برابر من وقتی من ۳۰ ساله شدم پدرم ۶۰ ساله شد یعنی ۲ برابر من می ترسم اگه ادامه بدم از پدرم بزرگتر بشم!


RE: لطیفه ها - abdolhossein - 08-27-2014 11:43 AM

علت منطقی کمک نکردن وکیل پولدار به خیریه!

مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند.

مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکرده‌اید. نمی‌خواهید در این امر خیر شرکت کنید؟

وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید که مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، هفته پیش درگذشت و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگی‌اش کفاف مخارج سنگین درمانش را نمی داد؟

مسئول خیریه: (با کمی شرمندگی) نه، نمی‌دانستم. خیلی تسلیت می‌گویم.

وکیل: آیا در تحقیقاتی که در مورد من کردید فهمیدید که برادرم در جنگ هر دو پایش را از دست داده و دیگر نمی‌تواند کار کند و زن و ۵ بچه دارد و سالهاست که خانه نشین است و نمی‌تواند از پس مخارج زندگیش برآید؟

مسئول خیریه: (با شرمندگی بیشتر) نه. نمی‌دانستم. چه گرفتاری بزرگی…

وکیل: آیا در تحقیقاتتان متوجه شدید که خواهرم سالهاست که در یک بیمارستان روانی است و چون بیمه نیست در تنگنای شدیدی برای تأمین هزینه‌های درمانش قرار دارد؟

مسئول خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشید. نمی‌دانستم این همه گرفتاری دارید…

وکیل: خوب. حالا وقتی من به اینها یک ریال کمک نکرده‌ام، شما چطور انتظار دارید به خیریه شما کمک کنم؟!!


RE: لطیفه ها - abdolhossein - 09-14-2014 02:18 AM

مکتب شناسی با دو گاو:
سوسياليسم :دو گاو داريد.يكي را نگه مي داريد.ديگري را به همسايهء خود مي دهيد.
كمونيسم : دو گاو داريد.دولت هر دوي آنها را مي گيرد تا شما و همسايه تان را در شيرش شريك كند..
فاشيسم : دو گاو داريد.شير را به دولت مي دهيد.دولت آن را به شما مي فروشد..
كاپيتاليسم : دو گاو داريد.هر دوي آنها را مي دوشيد.شيرها را بر زمين مي ريزيد تا قيمتها همچنان بالا بماند..
نازيسم : دو گاو داريد.دولت به سوي شما تيراندازي مي كند و هر دو گاو را مي گيرد..
آنارشيسم : دو گاو داريد.گاوها شما را مي كشند و همديگر را مي دوشند..
ساديسم : دوگاو داريد.به هر دوي آنها تيراندازي مي كنيد و خودتان را در ميان ظرف شيرها مي اندازيد..
آپارتايد : دو گاو داريد. شير گاو سياه را به گاو سفيد مي دهيد ولي گاو سفيد را نمي دوشيد..
دولت مرفه : دو گاو داريد.آنها را مي دوشيد و بعد شيرشان را به خودشان مي دهيد تا بنوشند..
بوروكراسي : دو گاو داريد.براي تهيهء شناسنامهء آنها هفده فرم را در سه نسخه پر مي كنيد ولي وقت نداريد شير آنها را بدوشيد..
سازمان ملل : دو گاو داريد.فرانسه شما را از دوشيدن آنها وتو مي كند.آمريكا و انگليس گاوها را از شير دادن به شما وتو مي كنند.نيوزلند راي ممتنع مي دهد..
ايده آليسم : دو گاو داريد.ازدواج مي كنيد.همسر شما آنها را مي دوشد..
رئاليسم : دو گاو داريد.ازدواج مي كنيد.اما هنوز هم خودتان آنها را مي دوشيد..
متحجريسم : دو گاو داريد.زشت است شير گاو ماده را بدوشيد..
فمينيسم : دو گاو داريد.حق نداريد شير گاو ماده را بدوشيد..
پلوراليسم : دو گاو نر و ماده داريد.از هر كدام شير بدوشيد فرقي نمي كند..
ليبراليسم : دو گاو داريد.آنها را نمي دوشيد چون آزاديشان محدود مي شود..
دموكراسي مطلق : دو گاو داريد.از همسايه ها راي مي گيريد كه آنها را بدوشيد يا نه..
سكولاريسم : دو گاو داريد.پس به خدا نيازي نيست


RE: لطیفه ها - MARYAR - 09-21-2014 12:31 PM

دوستان
می خواستم لیست اخرین کتاب هایی که مطالعه کردم رو براتون بگم اگه براتون جالبه
امید وارم حمل بر خود ستایی نگذارید عزیزان
.
.
.
.
.
.
زیست پیش یک و دو
فیزیک پیش
شیمی سوم دبیرستان
زیست گیاهی
زیست جانوری
حرفه فن سوم راهنمایی
تاریخ مدنی پنجم دبستان
به من بگو چرا؟
حسنی نگو یه دسته گل
.
چیه؟ خب بقیه جزوه گفتن : |
یه نفر صداقت داشت اونم من بودم باز بگین معاونت خودشو می گیره


RE: لطیفه ها - MARYAR - 09-21-2014 01:51 PM

سلامتی اون دختری ک موقع عقد به جای اینکه بگه با اجازه بزرگترها گفت با اجازه ی عشقم ک نذاشتن
بهش برسم..........
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بعد چشمتون روز بد نبینه دوماد چنان کوبید تو صورتش ک صدا اب هویج داد عقدشم نکرد.
مادر شوهر خواهر شوهرشم گیساشو کندن چون جلو فامیلا آبروشون رفته بود.....
و اما بابای عروس!!!
با کمربند افتاد به جونش تا جایی ک جا داشت زد سیاهو کبودش کرد.!
الانم طفلک ترشیده هیچکسم نمیاد بگیرش
.باباشم نمیذاره از خونه بره بیرون.
عشقشم الان دوتا بچه داره زنشم خعلی دوس داره..!!!!