سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
خلاصه کتاب « مدیر یک دقیقه ای » - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=105)
+--- انجمن: بخش آموزش سایت (/forumdisplay.php?fid=132)
+--- موضوع: خلاصه کتاب « مدیر یک دقیقه ای » (/showthread.php?tid=6771)

صفحه ها: 1 2


RE: مدیر یک دقیقه ای - dara - 02-09-2013 06:58 PM

خوشبختانه در میان گزینه های مختلفی که مقابل ما قرار دارند، می توان راه موثر و قدرتمندی را انتخاب کرد. این راه را به ما نشان می دهد که چه موقع چه کاری را انجام بدهیم.
مورد بعدی که اهمین به سزایی دارد " تناسب " است.
تناسب: فهرست درست ها:
ـ کارها را درست انجام دهید.
ـ به دلایل درست آن ها را انجام دهید.
ـ با آدم های درست(مناسب) انجام دهید.
ـ در زمان درست انجام دهید.
ـ با نظم درست انجام دهید.
ـ با شدن و قدرت درست انجام دهید.
ـ به خاطر نتایج درست انجام دهید.

تناسب نه تنها به ما کمک می کند که متوجه بشویم اولویت های ما کدامند، بلکه به ما کمک می کند بفهمیم چه کاری را باید انجام بدهیم تا بالاترین کیفیت را به دست بیاوریم.

هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت به عبارتی گندم از گندم بروید جو ز جو . البته این حرف ها فقط درباره گندم و جو گفته نشده؛ منظور کل زندگی است.
اگر پدر و مادرها موقعی که بچه هایشان کوچک هستند برایشان وقت نگذارند و درست و غلط را به آن ها یاد ندهند و به افکار و رویاهایشان گوش ندهند، نمی توانند توقع داشته باشند که بعدها توی زندگی رابطه آن ها با هم درست باشد. آن ها همچنین نمی توانند از بچه هایشان توقع داشته باشند که تصمیمات درستی بگیرند. بنابراین، این مساله یک اولویته.
دو تا بد نمی توانند یک خوب را بسازند و بر اساس فهرست درست ها این ضرب المثل را کمی تغییر می دهیم و می گوییم: «دو تا درست نمی توانند یک غلط را بسازند» فرقی ندارد که قرار است چه تصمیمی بگیری. اگر بتوانی دو سه تا « درست» را در آن موقعیت به کار بگیری، به ندرت کار غلطی انجام می دهی. هر چه درست های بیشتری را در آن موقعیت به کار بگیری، نتیجه کار بهتر خواهد بود.


RE: خلاصه کتاب « مدیر یک دقیقه ای » - dara - 02-12-2013 04:57 PM

نکته مهم : با دیگران همان طوری رفتار کن که دلت می خواهد دیگران با تو رفتار کنند.
این یکی از آن حکمت هایی است که حقیقتش را زمان ثابت کرده و می تواند راهنمایی برای ما باشد که چگونه در حال حاضر و در آینده، فعالیت ها یمان را هدایت کنیم.
منظور از این که کار را درست انجام دهیم چیست؟ چطور می توان فهمید که چی درسته و چی غلط؟
ممکن است که بگوییم از روی غریزه، درسته؛ ولی می توان یک بررسی اخلاقی انجام داد. موقعی که انسان، با مساله ای بالقوه اخلاقی روبرو می شود که انتخاب غلط یا درست ممکن است دشوار باشد، باید از خودش سه تا سئوال بپرسد:
1 . آیا قانونی است؟
آیا دارم قانون کشوری یا سیاست شرکت را نقض می کنم؟

2 . آیا متعادل است؟
آیا در کوتاه مدت و بلند مدت برای همه کسانی که با آن سروکار پیدا می کنند، عادلانه و مناسب است؟ آیا ارتباط برنده ـ برنده را ارتقا می دهد؟

3 . این مساله باعث می شود که در مورد خودم چه احساسی داشته باشم؟
آیا باعث می شود که نسبت به خودم احساس غرور بکنم؟
اگر تصمیم من قرار بود توی روزنامه چاپ بشود، حس خوبی پیدا می کردم؟
اگر خانواده ام درباره اش چیزی بدانند، حس خوبی خواهم داشت؟

سئوال نخست درباره قانونی بودن، سئوال دوم درباره عادلانه بودن و سئوال سوم درباره احترام به خود است. خیلی از مردم فقط سئوالی را که مربوط به قانون است می پرسند؛ اما گاهی اوقات کارهایی قانونی هستند، اما اخلاقی نیستند.

فقط به دلیل اینکه چیزی قانونی است نمی توان گفت که درست هم هست. آدم باید هر سه سئوال را بپرسد. استدلال بسیار قوی و محکمی است.


RE: خلاصه کتاب « مدیر یک دقیقه ای » - jahanagahi - 02-12-2013 05:03 PM

قانون طلائی:
با دیگران همان طوری رفتار کن که دلت می خواهد دیگران با تو رفتار کنند.



RE: خلاصه کتاب « مدیر یک دقیقه ای » - dara - 02-16-2013 10:06 AM

راهکار مهم و اصلی که برای رسیدن به خواسته ها وجود دارد یک واژه است: " تعهد "
آدم های زیادی هستند که احساس تعهد می کنند؛ ولی چیزهایی که نسبت به آن ها تعهد دارند، چیزهای مهمی نیستند.
آدم هایی که زندگی نکبتی دارند آن هایی هستند که خودشان را مشغول چیزهای غیرضروری یا غلط کرده اند.
صفحات کتاب رکوردهای گینس پر است از کارهای آدم های متعهدی که توی این دنیا گل کاشته اند! و صفحات کتاب های تاریخ و روزنامه های امروزی پر است از داستان آدم هایی که به موضوع ظالمانه یا خشونت بی رحمانه ای احساس تعهد می کرده اند. در میان آن ها فروشندگان مواد مخدر، تروریست ها و نژادطلب های کاملاً متعهد به کارشان را می شود پیدا کرد.
به تاخیر انداختن کارها غالباً نتیجه ناتوانی آدم ها در تشخیص بین مسائل مهم و غیرمهم و همچنین بین مساله ارزش و بی ارزش است.
چیزی که اغلب مردم متوجه نمی شوند، تفاوت بین " علاقه " و " تعهد " است. یک آدم علاقمند، مثلاً کسی که به ورزش و آمادگی جسمانی علاقه دارد، ممکن است هزار جور بهانه بتراشد تا به این نتیجه برسد که امروز برای شروع این کار، روز مناسبی نیست. یک آدم متعهد بهانه را قبول ندارد. تعهد یعنی اینکه کار باید انجام بشود. و هیچ فرقی نمی کند که علاقه داشته باشید یا نداشته باشید.
علاقه لزوماً به عمل منتهی نمی شود؛ ولی تعهد بی تردید به عمل منتهی می شود.


RE: خلاصه کتاب « مدیر یک دقیقه ای » - dara - 02-16-2013 07:02 PM

داستانی کوتاه ...
فارغ التحصیلان یک دبیرستان در شهری کوچک پس از ده سال، به زادگاه خود برگشتند تا درباره خاطراتشان با هم صحبت کنند. یکی از آن ها از دیگران سئوال ساده ای پرسید: « موقعی که توی دبیرستان بودید، چه کسی بیشتر از همه روی زندگی شما اثر گذاشت؟ » او توقع داشت که طیف وسیعی از پاسخ ها را، از جمله مدیر، مربی و معلم محبوب، دریافت کند. ولی وقتی که پاسخ ها داده شدند، فقط یک جواب دیده شد. فراش مدرسه! دلیل آن چه بود؟
هر روز بعد از آن که همه به خانه می رفتند، فراش مدرسه اتاق ها را تمیز می کرد و تخته سیاه ها را می شست؛ سپس این مرد که فقط چهار کلاس سواد داشت، در گوشه بالای تخته سیاه می نوشت: " خواستن ، توانستن است "
این مرد به نسل های بی شماری از شاگردان با همین واژه "خواستن" ، الهام داده بود. ولی این جمله ساده او، سئوالات بی شماری را مطرح می ساخت: « چه باید بخواهی تا بتوانی به دست بیاوری؟ » و «چرا آن را می خواهی؟»
با خود کمی فکر کنید که: چه می خواهیم؟ و چرا آن را می خواهیم؟

نکته ای درباره تعهد:
اگر کارت، بین تو، خانواده ات و رویاهایت حایل بشود. نسبت به اولویت های غلطی متعد خواهی شد.
معمولاً توی زندگی نخست خدا می آید، بعد خانواده و دوستان و بعد شغل و کار. به این ترتیب اگر در کار چیزی درست پیش نرود، باز هم چیزی هست که به آن متکی باشیم. آدم هایی که ارزش خودشان را فقط مرتبط به شغلشان می دانند، بازخوردهای منفی دریافت می کنند. حتی اگر کارشان سازنده باشد. چرا؟ چون آن ها فکر می کنند هویتشان به کارشان مربوط می شود. این موجب می شود که زندگی کاریشان پر از اضطراب و فشار باشد.
موقعی که آدم ها اولویت بالاتری دارند، کار مهم است، ولی همه چیز انسان نیست.
اگر شغل بالاترین اولویت قرار بگیرد، زندگی کاملاً سطحی و بی معنی می شود.

تعهد ها می تواند به این گونه باشد:
ـ تعهد به خدا
ـ تعهد به خانواده
ـ تعهد به اولویت ها
ـ تعهد به تناسب
ـ تعهد به مقصود
ـ تعهد به ایده آل ها
ـ تعهد به اهداف
ـ تعهد به درستی
ـ تعهد به حقیقت
ـ تعهد به پیگیری امور


RE: خلاصه کتاب « مدیر یک دقیقه ای » - آشنا - 06-01-2015 06:48 PM

با دیگران همانطور رفتار کنید که دوست دارند با آنها آنطور رفتار شود.