سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
..::.. کارگاه تمرین ترجمه زبان انگلیسی ..::.. - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=105)
+--- انجمن: بخش آموزش سایت (/forumdisplay.php?fid=132)
+--- موضوع: ..::.. کارگاه تمرین ترجمه زبان انگلیسی ..::.. (/showthread.php?tid=5643)

صفحه ها: 1 2


..::.. کارگاه تمرین ترجمه زبان انگلیسی ..::.. - mallarme - 11-29-2012 08:29 PM

همه ما در مقطعی کوتاه با هم آشنا میشویم...اگر هدفم این باشد در برهه زمانی مشخص حضورم، مفید باشم در این تاپیک در صدد برخواهم آمد تا مقالاتی ارزشمند را به زبان های اصلی بگذارم.


دوستان علاقه مند به تمرین و یادگیری ترجمه روان، ابتدا متن انگلیسی قرار داده شده را به طور آزمایشی ترجمه و سپس با ترجمه اصلی که قرار میدهم مقایسه کنند...


تا بدین طریق هم با اصطلاحات خاص آشنا شوند و هم اشکال های خود را به شکل تجربی دریابند.


باشد که دوستان علاقه مند به ترجمه متون انگلیسی را راهنما باشد.


(فقط افسوس نمیتونم فونت و رنگ را تغییر بدم تا جذابیت خواندن افزایش بیابد)

سپاس



RE: ..::.. کارگاه تمرین ترجمه زبان انگلیسی ..::.. - mallarme - 11-29-2012 08:40 PM

متن زیر درباره دیدرو نویسنده انقلابی فرانسه است.


برای ترجمه آزمایشی ابتدا این متن را به فارسی ترجمه کرده و سپس آن را با ترجمه ارائه شده مقایسه کنید.



Denis Diderot (1713-1784), French Encyclopedist and philosopher, who also wrote novels, essays, plays, and art and literary criticism.


Diderot was born in Langres on October 5, 1713, and educated by Jesuits. He went to Paris in 1734 and spent ten years as an ill-paid tutor and hack writer. His first serious work, published anonymously, was Pensées philosophiques (1746), which stated his deist philosophy. In 1747 he was invited to edit a French translation of the English Cyclopaedia by Ephraim Chambers. Diderot, collaborating with the mathematician Jean Le Rond d'Alembert, converted the project into a vast, new, and controversial 35-volume work, Encyclopédie ou dictionnaire raisonné des sciences, des arts et des métiers, which is usually known as the Encyclopédie
.
Aided by the most celebrated writers of the day, including Voltaire and Montesquieu, the skeptical, rationalist Diderot used the Encyclopédie as a powerful propaganda weapon against Ecclesiastical authority and the superstition, conservatism, and semifeudal social forms of the time. Consequently, Diderot and his associates became the objects of clerical and royal antagonism. In 1759 the Conseil du Roi formally suppressed the first ten volumes (published from 1751 onward) and forbade further publication. Nevertheless, Diderot continued work on the remaining volumes and had them secretly printed. The 17 volumes of text were completed in 1765, with plates and supplements added until 1780
.
Diderot's voluminous writings include the novels La religieuse (The Nun, written 1760, published 1796), an attack on convent life; Le neveu de Rameau (written 1761-1774, published 1805; translated as Rameau's Nephew, 1964), a social satire; and Jacques le fataliste (1796), which explored the psychology of free will and determinism. Lettre sur les aveugles (1749), about the way the blind learn, and the dramatic philosophical dialogue Le rêve d'Alembert (1830) contain his materialist theories. A pioneer in aesthetic criticism, he founded (1759) Les Salons, a journal for which he wrote criticism of the annual Paris art exhibitions. His correspondence was unexcelled in an age of famous letter writers. Diderot won the patronage of the enlightened monarch Catherine the Great of Russia and greatly influenced other Enlightenment thinkers in Europe. He died in Paris on July 31, 1784

.
Microsoft ® Encarta ® 2009. © 1993-2008 Microsoft Corporation. All rights reserved.




ترجمه انجام توسط سعید بوغیری


دنیس دیدرو(Denis Diderot) (1713-1784) دایره المعارف نویس و فیلسوف فرانسوی و نویسنده رمان، رساله و نمایشنامه های گوناگون و نیز نقدهای هنری و ادبی بود.

دیدرو پنجم اکتبر 1713 در شهر لانگر (Langres) متولد شد و تحت آموزش یسوعیان قرار گرفت. در سال 1734 به پاریس رفت و ده سال را با معلمی سرخانه با حقوق ناچیز و نیز نویسندگی اجیری مستعار سپری کرد.

نخستین کار جدی او تفکرات فلسفی (Pensées philosophiques) بود که در سال 1764 بدون ذکری از نام او به چاپ رسید. این اثر شرح فلسفه خداگرایانه او به شمار می رفت. در سال 1747 برای ویرایش ترجمه فرانسوی دایره المعارف انگلیسی سیکلوپدیا (Cyclopaedia) از سوی افرایم چامبرز(Ephraim Chambers) از او دعوت به عمل آمد. دیدرو که با ژان لورون دالامبر (Jean Le Rond d'Alembert) ریاضی دان همکاری می کرد، این پروژه را به کاری گسترده، جدید، جدلی و 35 جلدی تبدیل کرد: دایره المعارف مستدل علوم، هنر و مشاغل (Encyclopédie ou dictionnaire raisonné des sciences, des arts et des métiers) که اغلب با نام دایره المعارف (Encyclopédie) شناخته می شود.


دیدروی شکاک و خردورز که از حمایت و کمک مشهورترین نویسندگان آن روز از جمله ولتر و مونتسکیو بهره می برد، از این آنسیکلوپدی به عنوان یک سلاح تبلیغاتی قدرتمند در برابر اقتدار کلیسایی و خرافه پرستی، محافظه کاری، و اشکال اجتماعی نیمه فئودالی زمان استفاده کرد.

در نتیجه دیدرو و همکاران او به مایه خصومت اهالی کلیسا و جامعه سلطنتی تبدیل شدند. در سال 1759 شورای سلطنتی به صورت فرمایشی چاپ نخستین ده جلد این دایره المعارف که از سال 1751 به بعد چاپ می شد، را توقیف و چاپ های بعدی آن را نیز ممنوع کرد.

با اینهمه دیدرو به کار روی جلدهای باقیمانده آن ادامه داد و آن ها را پنهانی به چاپ رساند. هفده جلد اول این کار در سال 1765 کامل شد و تا سال 1780 نیز قاب بندی و سایر ضمایم به آن افزوده شد.

آثار حجیم نوشتاری دیدرو از قبیل رمان های راهبه (La religieuse)(نوشته شده در1760، چاپ 1796)، که حمله ای به زندگی دیرنشینان است؛ برادرزاده رامو(Le neveu de Rameau) (نوشته شده در 1761-1774، چاپ در 1805)، که یک هجو اجتماعی است؛ و ژاک قضا و قدری(Jacques le fataliste) (1796) که روان شناسی اراده آزاد و فلسفه جبری را مورد کاوش قرار می دهد.

نامه ای درباره روشندلان(Lettre sur les aveugles) (1749) درباره راهی برای آموزش روشندلان نوشته شده؛ و دیالوگ دراماتیک فلسفی او با نام رویای دالامبر(Le rêve d'Alembert) (1830) حاوی نظریات مادی گرایانه اوست.

دیدرو به مثابه طلایه داری در زمینه نقد زیبایی شناختی در سال 1759 سالن های ادبی (Les Salons) را بنیان نهاد. روزنامه ای که او در آن به نوشتن نقدهایی درباره نمایشگاه های هنری سالانه پاریس می پرداخت. نامه نگاری های او در عصر طلایی نامه نگاران مشهور، تفوقی نیافت. دیدرو پشتیبانی سلطنت منورالفکر کاترین کبیر روسیه را به دست آورد و نیز سایر روشنفکران اروپا را به میزان زیادی تحت تاثیر خود قرار داد. او آخر جولای سال 1784 در پاریس درگذشت.


RE: ..::.. کارگاه تمرین ترجمه زبان انگلیسی ..::.. - mohsen k1 - 11-29-2012 09:05 PM

(11-29-2012 08:29 PM)mallarme نوشته شده توسط:  همه ما در مقطعی کوتاه با هم آشنا میشویم...اگر هدفم این باشد در برهه زمانی مشخص حضورم، مفید باشم در این تاپیک در صدد برخواهم آمد تا مقالاتی ارزشمند را به زبان های اصلی بگذارم.


دوستان علاقه مند به تمرین و یادگیری ترجمه روان، ابتدا متن انگلیسی قرار داده شده را به طور آزمایشی ترجمه و سپس با ترجمه اصلی که قرار میدهم مقایسه کنند...


تا بدین طریق هم با اصطلاحات خاص آشنا شوند و هم اشکال های خود را به شکل تجربی دریابند.


باشد که دوستان علاقه مند به ترجمه متون انگلیسی را راهنما باشد.


(فقط افسوس نمیتونم فونت و رنگ را تغییر بدم تا جذابیت خواندن افزایش بیابد)

سپاس

ممنون کارتون واقعا ارزشمنده12_002


RE: ..::.. کارگاه تمرین ترجمه زبان انگلیسی ..::.. - mallarme - 11-29-2012 09:16 PM

(11-29-2012 09:05 PM)mohsen k1 نوشته شده توسط:  
(11-29-2012 08:29 PM)mallarme نوشته شده توسط:  همه ما در مقطعی کوتاه با هم آشنا میشویم...اگر هدفم این باشد در برهه زمانی مشخص حضورم، مفید باشم در این تاپیک در صدد برخواهم آمد تا مقالاتی ارزشمند را به زبان های اصلی بگذارم.


دوستان علاقه مند به تمرین و یادگیری ترجمه روان، ابتدا متن انگلیسی قرار داده شده را به طور آزمایشی ترجمه و سپس با ترجمه اصلی که قرار میدهم مقایسه کنند...


تا بدین طریق هم با اصطلاحات خاص آشنا شوند و هم اشکال های خود را به شکل تجربی دریابند.


باشد که دوستان علاقه مند به ترجمه متون انگلیسی را راهنما باشد.


(فقط افسوس نمیتونم فونت و رنگ را تغییر بدم تا جذابیت خواندن افزایش بیابد)

سپاس

ممنون کارتون واقعا ارزشمنده12_002


برای من همین بس که ولو برای یک نفر مفید باشم....
سپاس از ارزشگذاری شما.


RE: ..::.. کارگاه تمرین ترجمه زبان انگلیسی ..::.. - مهتاب - 11-30-2012 02:03 PM

(11-29-2012 08:29 PM)mallarme نوشته شده توسط:  همه ما در مقطعی کوتاه با هم آشنا میشویم...اگر هدفم این باشد در برهه زمانی مشخص حضورم، مفید باشم در این تاپیک در صدد برخواهم آمد تا مقالاتی ارزشمند را به زبان های اصلی بگذارم.


دوستان علاقه مند به تمرین و یادگیری ترجمه روان، ابتدا متن انگلیسی قرار داده شده را به طور آزمایشی ترجمه و سپس با ترجمه اصلی که قرار میدهم مقایسه کنند...


تا بدین طریق هم با اصطلاحات خاص آشنا شوند و هم اشکال های خود را به شکل تجربی دریابند.


باشد که دوستان علاقه مند به ترجمه متون انگلیسی را راهنما باشد.


(فقط افسوس نمیتونم فونت و رنگ را تغییر بدم تا جذابیت خواندن افزایش بیابد)

سپاس


کار بسیار عالی است موفق باشید.
برای تغییر نوع فونت از قسمت ارسال پاسخ جدید استفاده کنید امکان تغییر فونت و رنگ رو دارید.


RE: ..::.. کارگاه تمرین ترجمه زبان انگلیسی ..::.. - mallarme - 12-09-2012 12:09 AM

این یک متن درباره ورزش زنان است.....

با دو ترجمه

دوستان خودتون اول ترجمه کنید بی اونکه به ترجمه نگاه کنید و سپس مقایسه بفرمایید

اساتید اشتباهات مرا حتما متذکر شوند
سپاس




Awesome moments in history -- In 1967, Kathrine Switzer was the first woman to run the Boston marathon. After realizing that a woman was running, race organizer Jock Semple went after Switzer shouting, “Get the hell out of my race and give me those numbers.” However, Switzer’s boyfriend and other male runners provided a protective shield during the entire marathon.The photographs taken of the incident made world headlines, and Kathrine later won the NYC marathon with a time of 3:07:29. [Wiki] / ~ In appreciation of all you strong women and all your supportive partners out there!




ابتدا توضیح دهم متأسفانه یا خوشبختانه وقتی که باید برای متون انگلیسی صرف کنم، صرف متون فرانسه کرده ام.

بنابراین، همچون نوآموزی هستم که میاموزم

آنچه که از متن فوق درک کردم را تایپ میکنم.

باشد که دوستان متبحرم، اشکالات مرا بگیرند و راهی برای بهتر دانستنم را فراهم کنند.


*****************************

در برهه ای از تاریخ شگفت انگیز، در سال 1967 Kathrine Switzerاولین زنی بود که در مسابقات دوی مارتن boston شرکت کرد.
بعد از شروع مسابقه سازمان دهنده مسابقه، جک سمپل بر سر کاترین فریاد برآورد:
از مسابقه من برو بیرون و جایت را به سایرین بده
با این وجود دوستان کاترین و سایر مردان دونده مانند یک محافظ از وی به شکل نمادین در طول مسابقه حفاظت کردند.

عکاسان منتخب این صحنه را سرخط اخبار دنیا ساختند.
و کاترین با زمان سه ساعت و هفت دقیقه و بیست و نه ثانیه فائق مسابقه شد.
در امتنان از همه زنان قوی و همه آنهایی که وی را حمایت کردند


************************

ترجمه دوست گرانقدرم جناب سروش:


لحظات شگفت انگیز در تاریخ
در سال 1967 کاترین سوئیتزر اولین بانوی شرکت کننده در مسابقات دوی ماراتن بوستون بود
جک سمپل مسئول برگزاری مسابقه پس از پی بردن به اینکه یک زن در حال دویدن بود بر سر او فریاد برکشید که "شماره هایت را به من بده و از مسابقه من گم شو"
با این حال دوست پسر کاترین و همچنین سایر مردان دونده از او در طول برگزاری مسابقه محافظت کردند.
تصاویر گرفته شده از این رخداد به خبر نخست جهان تبدیل شد و بعدها کاترین با زمان 3:07:29 پیروز ماراتن نیویورک شد.
در تقدیر از تمام زنان قوی و آنهایی که او را حمایت کردند...


RE: ..::.. کارگاه تمرین ترجمه زبان انگلیسی ..::.. - Peanut - 12-14-2012 10:01 AM

این داستان جالبی‌ هست که من متن انگلیسیشو و ترجمه فارسیشو( هر دو از اینترنت گرفته شده) اینجا میزارم، ترجمه فارسی خیلی‌ جالب و صحیح نیست، ولی‌ از ترجمه‌ای که من می‌خواستم بنویسم خیلی‌ فارسیش بهتره و مطلب را می‌رسونه

The Mexican Fisherman

A boat docked in a tiny Mexican village. An American tourist complimented the Mexican fisherman on the quality of his fish and asked how long it took him to catch them.

"Not very long," answered the Mexican.

"But then, why didn't you stay out longer and catch more?" asked the American.

The Mexican explained that his small catch was sufficient to meet his needs and those of his family.

The American asked, "But what do you do with the rest of your time?"

"I sleep late, fish a little, play with my children, and take a siesta with my wife. In the evenings, I go into the village to see my friends, have a few drinks, play the guitar, and sing a few songs...I have a full life."

The American interrupted, "I have an MBA from Harvard and I can help you!

"You should start by fishing longer every day. You can then sell the extra fish you catch. With the extra revenue, you can buy a bigger boat. With the extra money the larger boat will bring, you can buy a second one and a third one and so on until you have an entire fleet of trawlers.

"Instead of selling your fish to a middleman, you can negotiate directly with the processing plants and maybe even open your own plant. You can then leave this little village and move to Mexico City, Los Angeles, or even New York City! From there you can direct your huge enterprise."

"How long would that take?" asked the Mexican.

"Twenty, perhaps twenty-five years," replied the American.

"And after that?"

"Afterwards? That's when it gets really interesting," answered the American, laughing. "When your business gets really big, you can start selling stocks and make millions!"

"Millions? Really? And after that?"

"After that you'll be able to retire, live in a tiny village near the coast, sleep late, play with your children, catch a few fish, take a siesta, and spend your evenings drinking and enjoying your friends!"
=========================================

تاجر آمریکایی و ماهیگیر مکزیکی
یك تاجر آمریكایى نزدیك یك روستاى مكزیكى ایستاده بود كه یك قایق كوچك ماهیگیرى از بغلش رد شد كه توش چند تا ماهى بود!

از مكزیكى پرسید: چقدر طول كشید كه این چند تارو بگیرى؟

مكزیكى: مدت خیلى كمى !

آمریكایى: پس چرا بیشتر صبر نكردى تا بیشتر ماهى گیرت بیاد؟

مكزیكى: چون همین تعداد هم براى سیر كردن خانواده‌ام كافیه !

آمریكایى: اما بقیه وقتت رو چیكار میكنى؟

مكزیكى: تا دیروقت میخوابم! یك كم ماهیگیرى میكنم!با بچه‌هام بازى میكنم! با زنم خوش میگذرونم! بعد میرم تو دهكده میچرخم! با دوستام شروع میكنیم به گیتار زدن و خوشگذرونى! خلاصه مشغولم با این نوع زندگى !

آمریكایى: من توی هاروارد درس خوندم و میتونم كمكت كنم! تو باید بیشتر ماهیگیرى بكنى! اونوقت میتونى با پولش یك قایق بزرگتر بخرى! و با درآمد اون چند تا قایق دیگه هم بعدا اضافه میكنى! اونوقت یك عالمه قایق براى ماهیگیرى دارى !

مكزیكى: خب! بعدش چى؟

آمریكایى: بجاى اینكه ماهى‌هارو به واسطه بفروشى اونارو مستقیما به مشتریها میدى و براى خودت كار و بار درست میكنى... بعدش كارخونه راه میندازى و به تولیداتش نظارت میكنى... این دهكده كوچیك رو هم ترك میكنى و میرى مكزیكو سیتى! بعدش لوس آنجلس! و از اونجا هم نیویورك... اونجاس كه دست به كارهاى مهمتر هم میزنى ...

مكزیكى: اما آقا! اینكار چقدر طول میكشه؟

آمریكایى: پانزده تا بیست سال !

مكزیكى: اما بعدش چى آقا؟

آمریكایى: بهترین قسمت همینه! موقع مناسب كه گیر اومد، میرى و سهام شركتت رو به قیمت خیلى بالا میفروشى! اینكار میلیونها دلار برات عایدى داره !

مكزیكى: میلیونها دلار؟؟؟ خب بعدش چى؟

آمریكایى: اونوقت بازنشسته میشى! میرى به یك دهكده ساحلى كوچیك! جایى كه میتونى تا دیروقت بخوابى! یك كم ماهیگیرى كنى! با بچه هات بازى كنى !با زنت خوش باشى! برى دهكده و تا دیروقت با دوستات گیتار بزنى و خوش بگذرونى!!!


RE: ..::.. کارگاه تمرین ترجمه زبان انگلیسی ..::.. - jahanagahi - 12-14-2012 10:24 AM

ترجمه کنید :

تمرین ترجمه متون انگلیسی :


Men Need To Be More Specific


There was a man who had worked all of his life, had saved all of his money, and was a real miser when it came to his money. Just before he died, he said to his wife, "When I die, I want you to take all my money and put it in the casket with me. I want to take my money to the afterlife with me."

And so he got his wife to promise him with all of her heart that when he died, she would put all of the money in the casket with him. Well, he died.

He was stretched out in the casket, his wife was sitting there in black, and her friend was sitting
next to her. When they finished the ceremony,just before the undertakers got ready to close the casket, the wife said, "Wait just a minute!" She had a box with her; she came over with the box and put it in the casket. Then the undertakers locked the casket down, and they rolled it away.

So her friend said, "Girl, I know you weren't fool enough to put all that money in there with your
husband."

The loyal wife replied," Listen, I'm a Christian; I can't go back on my word. I promised him that I was going to put that money in that casket with him."
"You mean to tell me you put that money in the casket with him!!!!?"
"I sure did," said the wife. "I got it all together, put it into my account
and wrote him a cheque. If he can cash it, he can spend it."

منبع


RE: ..::.. کارگاه تمرین ترجمه زبان انگلیسی ..::.. - jahanagahi - 12-14-2012 05:49 PM

خلاصه داستان:
مردی بود که با کار زیاد پولدار شد.بعداز پولدای خسیس و پولدوست بود. به همسرش گفت وقتی مردم تمام پولهای من را در صندوقی گذاشته و با خودم به گور بفرست. زن به او قول داد. وقتی آن مرد فوت کرد. زنش جعبه را به مرده شور داد تا با شوهرش دفن کند. یکی از دوستان علت دادن جعبه را به مرده شور پرسید. زن فداکار جریان را تعریف کرد. دوستشان تعجب کرد و گفت واقعا این کار را کردی.زن جواب داد من به قولی که دادم وفا کردم . پولها را در حساب بانکیم ریختم و یک چک بهمان مبلغ در صندوقچه قرار دادم.


خواستم داستان را نقل کنم .ترجمه جمله به جمله نیست.


RE: ..::.. کارگاه تمرین ترجمه زبان انگلیسی ..::.. - cyberitcp - 12-14-2012 05:51 PM

مردان باید مشخص تر


یک مرد بود که تمام عمر خود را کار کرده بود، تمام پول خود را ذخیره کرده بود، و خسیس واقعی بود که آن را به پول خود آمد وجود دارد. درست قبل از مرگ او، او به همسرش گفت: "وقتی می میرم، من می خواهم شما را به تمام پول من قرار داده و آن را در تابوت با من من می خواهم به گرفتن پول های من به زندگی پس از مرگ با من است."

و تا او همسرش را به او را با تمام قلب خود را به وعده که هنگام مرگ او، او را از پول در تابوت با او قرار داده است. خب، او درگذشت.

او در تابوت کشیده شده بود، همسر او نشسته بود در سیاه و سفید، و دوست او نشسته بود
بعد به او. هنگامی که آنها در این مراسم به پایان رسید، درست قبل از کفن و نزدیک تابوت، زن گفت: "صبر کن فقط یک دقیقه! او تا به حال یک جعبه با او، او را با جعبه آمد و آن را در تابوت قرار داده است. سپس undertakers قفل شده است و تابوت به پایین، و آنها آن را به دور نورد.

بنابراین دوست او گفت، "دختر، من می دانم که تو ... نیست که پول به اندازه کافی در آن وجود دارد قرار داده و خود را با
شوهر. ​​"

همسر وفادار پاسخ داد: "گوش کن، من یک مسیحی هستم، من نمی تواند در سخن من، من به او وعده داد که من که قرار بود برای قرار دادن این پول در آن تابوت با او."
"منظورتان این است که من به شما بگویم که پول را در تابوت او قرار داده است!!؟"
"من مطمئن بود، گفت:" همسر. "من از آن همه با هم، آن را به حساب من