شما دو راه داريد .... - نسخه قابل چاپ +- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir) +-- انجمن: بخش اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=105) +--- انجمن: اعضای سایت ، اهداف و بحث های شخصی (/forumdisplay.php?fid=36) +--- موضوع: شما دو راه داريد .... (/showthread.php?tid=5574) |
شما دو راه داريد .... - dara - 11-26-2012 06:01 PM تام مدير يك رستوران است. و هميشه در حالت روحي خوبي بسر مي برد. وقتي كه شخصي از او مي پرسد كه : چگونه اين روحيه را حفظ مي كند ، معمولا جواب ميدهد : اگر من كمي بهتر از اين بودم ، دو قلو ميشدم !! هنگامي كه او محل كارش را تغيير ميدهد ، بسياري از پيشخدمتهاي رستوران نيز كارشان را تغيير ميدهند ، تا بتوانند با او همكاري داشته باشند. چرا ؟ براي اينكه : تام ذاتا يك آدم روحيه دهنده است . اگر كارمندي روز بدي را داشته باشد ، تام هميشه به او مي گويد كه چگونه به جنبه هاي مثبت اوضاع نگاه كند. مشاهده اين سبك رفتار ، واقعا مرا تحريك كرد ، بنابراين يك روز از او پرسيدم : ...من نمي فهمم ! هيچكس نميتواند هميشه آدم مثبتي باشد. تو چطور اينكار را ميكني ؟ تام جواب داد : هر روز صبح كه از خواب بيدار ميشوم ، به خودم ميگويم : امروز دو انتخاب دارم ؛ ميتوانم در حالت خوبي باشم و يا ميتوانم حالت بدي را انتخاب كنم... ...من هميشه حالت روحي خوب را انتخاب ميكنم . هر وقت كه اتفاق بدي رخ ميدهد ، ميتوانم انتخاب كنم كه نقش قرباني را بازي كنم يا از آن رويداد درس بگيرم... هر وقت كه شخصي براي شكايت نزد من مي آيد ، ميتوانم انتخاب كنم كه شكايت او را بپذيرم و يا روي مثبت آن را نگاه كنم... ""و من هميشه روي مثبت زندگي را نگاه ميكنم"" من اعتراض كردم ؛ اما اين كار هميشه به اين سادگي نيست ! تام گفت : همينطور است... نفس زندگي انتخاب كردن است. وقتي شما همه موضوعات اضافي و دست و پاگير را كنار مي گذاريد ، ""هر موقعيتي ، موقعيت انتخاب و تصميم گيري است"" شما ميتوانيد انتخاب كنيد كه : چگونه تحت تاثير ديگران قرار بگيريد و حالت خوب يا حالت بدي داشته باشيد ""اين انتخاب شماست كه چگونه زندگي كنيد."" چند سال بعد ... آگاه شدم كه : تام تصادفا كاري انجام داده است . كه در صنعت رستوران داري هرگز نبايد انجام داد... او درب پشت رستورانش را باز گذاشته بود ! و بعد .... صبح روز بعد او با سه مرد سارق مسلح در رستورانش رو به رو شد... آنها چه مي خواستند ...؟ "پول" در حالي كه او داشت گاو صندوق را باز ميكرد ...، به علت عصبي شدن دستش لرزيد و تعادلش را از دست داد ... و... دزدها وحشتزده به او شليك كردند... خوشبختانه تام را سريعا پيدا كرده و به بيمارستان رساندند... پس از 18 ساعت جراحي و هفته ها مراقبت ويژه تام از بيمارستان مرخص شد در حالي كه آثار گلوله ها هنوز بر بدنش بود ... من تام را شش ماه پس از آن حادثه ديدم... هنگامي كه از او پرسيدم كه چطور است...؟ پاسخ داد : اگر من اندكي بهتر بودم حتما دو قلو ميشدم ! پرسيدم : هنگامي كه سرقت اتفاق افتاد ، در فكرت چه ميگذشت ؟ تام پاسخ داد : اولين چيزي كه از فكرم گذشت اين بود كه بايد درب را مي بستم... بعد هنگامي كه آنها به من شليك كردند ، همانطور كه روي زمين افتاده بودم ، بخاطر آوردم كه دو راه دارم ... زنده بمانم و يا بميرم ! پرسيدم : نترسيده بودي ؟ تام گفت : وقتي من را به سوي اتاق عمل ميبردند ، من در چهره دكتر ها و پرستارها ، هراس را ميديدم من هم ترسيده بودم... از چشمان آنها ميخواندم كه : اين مرد مردني است... فهميدم كه بايد كاري بكنم ... پرسيدم:چه كار كردي ؟ تام گفت : آنجا يك پرستار تنومند بود كه مدام از من مي پرسيد : آيا به چيزي حساسيت دارم يا نه ؟ من پاسخ دادم : بله... دكتر ها و پرستارها ناگهان دست از كار كشيدند و منتظر پاسخ من شدند... يك نفس عميق كشيدم... و پاسخ دادم : گلوله ! و در حاليكه آنها مي خنديدند گفتم : ...من تصميم گرفتم كه زنده بمانم لطفا مرا مثل يك آدم زنده عمل كنيد نه مثل مرده ها !!! به لطف مهارت دكتر ها و البته بخاطر طرز فكر حيرت انگيزش ، تام زنده ماند... من از او آموختم كه : شما هر روز دو راه داريد : از زندگي لذت ببريد يا از آن متنفر باشيد... طرز فكر تنها چيزي است كه واقعا مال شماست و هيچكس نميتواند آنرا از شما بگيرد بنابراين اگر بتوانيد از آن محافظت كنيد ، ساير امور زندگي ساده تر مي شوند... حال شما دو راه داريد ... RE: شما دو راه داريد .... - jahanagahi - 11-26-2012 06:15 PM هر روز صبح كه از خواب بيدار ميشوم ، به خودم ميگويم : امروز دو انتخاب دارم ؛ ميتوانم در حالت خوبي باشم و يا ميتوانم حالت بدي را انتخاب كنم... ...من هميشه حالت روحي خوب را انتخاب ميكنم . |