سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
فال پول.... - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش میلیاردرها (/forumdisplay.php?fid=107)
+--- انجمن: سرگرمی ها، دردودل ها و سلامتی یک میلیاردر (/forumdisplay.php?fid=50)
+---- انجمن: متن و مطالب جالب (/forumdisplay.php?fid=62)
+---- موضوع: فال پول.... (/showthread.php?tid=5349)



فال پول.... - mallarme - 11-19-2012 12:37 PM

پول فقط یک تکه کاغذ نیست، اما این که درباره همین یک تکه کاغذ چه می گوییم کافیست تا پته زندگی مان روی آب ریخته شود.


تصور کنید از یک انگلیسی، یک فرانسوی، یک آلمانی و یک ایرانی سوال شود که فعل کسب پول را به فارسی بگویند. سه نفر اول پاسخ می دهند:"پول به دست آوردن"


البته فرد آلمانی تاکید می کند که در زبان آنها، این به دست آوردن حاوی بار معنایی به دست آوردن با رنج و مشقت بیشتری نسبت به زبان انگلیسی و فرانسوی است. اما فرد ایرانی جواب می دهد:"پول درآوردن"


عامیانه تر که به پول درآوردن فکر کنیم، یاد فعل دیگری می افتیم که بارها گفته ایم:"پولش می کنم یا پولش کن."


حالا تفاوت به دست آوردن و درآوردن و کردن نشان دهنده چه چیزی می تواند باشد؟


به دست آوردن پول آن گونه که در فرهنگ اروپای صنعتی نیز ریشه دارد، یاد آور دشواری کسب پول به واسطه شیوه زندگی صنعتی است. اما درآوردن پول ضمن این که نگاهی تجاری- دلالی در بطن خود دارد، نشان دهنده وابستگی گویندگان آن به اقتصاد و زندگی رانتی است.


این وابستگی فراتر از حدود یکصدسالی است که از استخراج نفت در ایران می گذرد. چرا که چارلز عیسوی، مصری آمریکایی تباری که کتابی با عنوان "تاریخ اقتصادی ایران" را به نگارش درآورده است با سند و مدرک نشان داده که در دوران قاجار هم اقتصاد ایران وابستگی قابل توجهی به صادرات تریاک داشته است.


لذا ریشه اصطلاح "پول درآوردن" شاید در برداشت اول به استخراج نفت از زمین گره بخورد ولی مفهوم رانتی آن سابقه تاریخی دیرینه تری در ایران دارد.


اما آن چه که گویای روایت کهن تری از تاریخ ایران است، فعل پول کردن است. این فعل کاملا بر پیشینه دلالی مسلکی و تاجر منشی ایرانیان دارد. در واقع این فعل نشان می دهد که ایرانیان سال های متمادی در پی تبدیل به پول کردن خیلی چیزها بوده اند.


آن چنان که جمال زاده در کتاب "خلقیات ما ایرانیان" با چندین سند و مردک از کهن ترین متون تاریخی در مورد ایرانیان از مرقومه هرودت گرفته تا بعد تاکید می کند که ایرانیان در جریان بخش طولانی از تاریخ به منش بارز دلالی شناخته می شده اند. حتی پیش تر از به راه افتادن جاده ابریشم، از ایرانی ها به عنوان دلالان حرفه ای یاد شده است.


حرفه ای بودن در این پیشه یعنی این که هر چیزی را در اسرع وقت به پول بیشتری بدل کردن. حال این تبدیل کردن خواه با دروغ و فریب باشد یا مذاکره و اخوت مصلحتی.


کار هم تمامی ندارد، پس از هر معامله ای باید در جستجوی چیز دیگری بود که قابلیت تبدیل شدن به پول را داشته باشد.


نظام ارزشگذاری در جامعه ما هم خاص خودمان است. هر چیزی را هم به سرعت تبدیل به ناندانی می کنیم چون اگر قابلیت چنین تبدیلی را نداشته باشد، فاقد ارزش است.


طبیعی است که در میان چنین افرادی سخن گفتن از اصالت به عنوان ارزش ذاتی بیهوده است. لذا بدیهی است که هر از چندگاهی برخی روشنفکران غربزده(!) در جامعه ما در رثای هنر اصیل و مرگ اخلاق مدیحه ثرایی کنند و زود هم نطقشان کور شود.


فرهنگ دلالی همه چیز را می فروشد و نابود می کند و اهل ساختن و تولید نیست. از این جا بحث گره می خورد به نظریه "خانه کلنگی" محمد علی همایون کاتوزیان که در توضیح رفتارشناسی جامعه کوتاه مدت ایرانی چندی پیش طرح کرد که در فرصت مناسب باید آن را مطالعه کرد.


به طور خلاصه؛جامعه کوتاه مدت، عبارت از جامعه ای است که دستاوردها و نهادهای آن همانگونه که بسیار زود به دست می آید، بسیار زود به هدر می رود.


پس خیلی دشوار نیست درک مانع اصلی توسعه اقتصادی ایران و علل شکست نسبی برنامه ریزی توسعه بلندمدت در کشور.


یا این که نیاز نیست ساعت ها افسوس بخوریم که چرا تولید کنندگان با سابقه یا بخش خصوصی صنعتی کهنه کار در ایران نداریم و در پایان هم سعی کنیم این دولت یا آن دولت را متهم به بی توجهی به اصول اقتصاد آزاد و بخش خصوصی کنیم.


به غربی ها هم نباید زیاد فحش بدهیم که مانع از صنعتی شدن ما شدند و در تقسیم کار جهانی همچنان ماها را دلال و تجاری بیش نمی انگارند.


اما چکیده فال پول ایرانی ها:

آن هایی که پول در می آورند و پولش می کنند، خیلی نمی توانند پایبند روابط و توافق های طولانی مدت باشند، همه چیز را زود به زود حسب نفع نهفته در آنها، متحول می کنند. پس آینده قابل پیش بینی ندارند. پس در زندگیشان قهر، کینه و جدایی زیاد اتفاق می افتد و نباید به دوستی ها دلخوش باشند.


در میان آنها تجار موفق بسیاری را می توان دید که در تجمل و رفاه بیشتری نسبت به صنعتگران و میلیاردرهای غربی زندگی می کنند و بسیار راحت تر از آنها پول خرج می کنند.
چون می دانند که زیاد نباید دل به دنیا بندند چون پول باد آورده را باد می برد.



*منتشر شده در کتاب هفته"نگاه پنج شنبه"