سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
:: آیا حاضرید با 500 هزار تومان زندگی تازه ای آغاز کنید ؟ - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=105)
+--- انجمن: مباحث داغ (چالش ها) (/forumdisplay.php?fid=142)
+--- موضوع: :: آیا حاضرید با 500 هزار تومان زندگی تازه ای آغاز کنید ؟ (/showthread.php?tid=12628)

صفحه ها: 1 2


:: آیا حاضرید با 500 هزار تومان زندگی تازه ای آغاز کنید ؟ - shirazi021 - 01-07-2015 09:53 PM

سلام دوستان
شاید اگر این سایت بخشی به نام سرگرمی داشت این تاپیک را آنجا می نوشتم اما خب با توجه به اینکه بحثی که می خواهم آغاز کنم چالشی جدی و حقیقی در زندگی بسیاری از انسانهاست مناسبترین بخشی که دیدم همین بخش چالشها است .
_________________
و اما برای اینکه کمی با من آشنا بشوید
من حمیدرضا هستم 36 سالمه و در خانواده ای کارمند با یک زندگی متوسط یزرگ شدم . از 18 سالگی با یاری خداوند روی پای خود ایستادم . و با توجه به اینکه کمی ماجراجو و ریسک پذیر بودم چند باری هر آنچه به دست آورده بودم را از دست دادم . اما هربار با توکل به خدا و با پشتکار دوباره زندگی ام را ساختم .
من زاده و بزرگ شده ی تهرانم و بنا به دلایل شخصی از ابتدای سال 90 در یک شهرستان کوچک زندگی می کنم .
تا پیش از آمدن به اینجا منبع درآمدم از دو راه بود . 1. طراحی سایت و برنامه نویسی (بیشتر فلش و اکشن اسکریپت ) 2. نمایشنامه و فیلمنامه نویسی و بعدها ساخت فیلم مستند . اما متاسفانه از روزی که به اینجا آمدم با توجه به شرایط اینجا نتوانستم از تخصصهایم استفاده کنم و زنبورداری می کنم .
البته به تازگی با یکی از دوستانم نوعی شیرینی محلی تولید می کنیم که من خیلی درگیر تولیدش نیستم و بیشتر نقش سرمایه گذار را دارم .
________________
ابتدا بگذارید داستانی حقیقی برایتان بگویم .سال 86 یکی از دوستان من که آن زمان حدود چهل ساله بود و در دبی زندگی خوبی داشت طی یک سری اتفاقات ناچار شد تمام داشته هایش را بگذارد و شبانه با لنج خود را به ایران برساند . به نوعی جان خودش را برداشت و فرار کرد . روزی که این دوست به تهران آمده بود شاید حدود دویست هزار تومان پول داشت و از سوی دیگر چون نمی خواست کسی از شکستش آگاه شود به سراغ کسی نرفت . مدتی کنار خیابان خوابید و با دستفروشی میوه آغاز به کار کرد . همان زمان من به طور اتفاقی او را دیدم و از اتفاقی که برایش افتاده بود متعجب شدم . بگذریم . این دوست بدون اینکه از کسی کمک بگیرد یواش یواش زندگی اش را ساخت . کم کم مغازه ای ارزان اجاره کرد و شبها همانجا می خوابید . با آنکه آن مغازه حتی آب نداشت و خیلی سخت بود اما ادامه داد . خلاصه ی مطلب این دوست چند ماه پیش آپازتمانی خوب در تهران خرید و شکر خدا امروز زندگی اش روبراه است .
بگذریم . چون من بعد از عید دوباره به تهران بر می گردم و اگر خدا بخواهد می توانم دوباره فیلم بسازم قصد داشتم بر اساس ایده ی کلی داستان زندگی دوستم فیلمی مستند بسازم .
و با توجه به اینکه یکی از علایقم سینما واریته یا همان سینما حقیقت است قصد داشتم یک بازیگر را حقیقتا در این موقعیت قرار بدهم و از تمام تجربیات و اتفاقاتی که برای او می افتد فیلمم را بسازم .
برای همین موضوع با دوست بازیگر جوانی که حدود 23 ساله است صحبت کردم و به او گفتم که واقعا باید در این موقعیت زندگی کنی .و اما شرایط
1. کل سرمایه ات 500 هزار تومان است .
2. هیچ جا و مکانی نداری
3. حق نداری از کسی کمک بگیری و باید خودت پول به دست بیاوری
4. حق گدایی و کار خلاف نداری
5. در تمام این مدت با توجه به اینکه فیلمبرداری به شیوه ی دوربین مخفی است اگر هر اتفاقی برایت بیفتد ما حاضر نیستیم کمکی کنیم . چون این دستکاری در حقیقت می شود
5. تا آنجایی ادامه می دهیم که تو بتوانی حداقل های زندگی را تامین کنی که این حداقل ها شامل جای خواب مناسب (کمترین حالت ممکنه اجاره ی آپارتمان یا سوییت کوچک در محدوده ی تهران ) ، هزینه ی خوراک و پوشاک 3 ماهه برای یک نفر
6.مدت زمان فیلمبرداری بستگی به این دارد که چه مدت طول بکشد تا این حداقل ها را تامین کنی
7.دستمزد انجام این کار 15 میلیون تومان است به علاوه پولی که در این مدت به دست آورده ای
8. با توجه به اینکه خودم تهیه کننده کار هستم 50 درصد از سود حاصله هم نصیبت می شود
این دوست جوان با شنیدن شرایط حرفی زد که به یک چالش واقعی برای من تبدیل شد .
او گفت اولا معتقدم این دوست شما خوش شانس بوده که توانسته دوباره سرپا بایستد و اعتقاد ندارم کس دیگری بتواند این مسیر را طی کند .
دوم از آن اگر خودت بتوانی همین مسیر را با همین شرایط طی کنی من حاضرم بدون اینکه پولی بگیرم و یا در سود فیلم شریک شوم همکاری کنم
___________
خلاصه دوستان من مانده ام و این دوست جوان . و قرار است تا چند روز دیگر به او خبر بدهم .
حالا از دوستان می خواهم به پرسشهای زیر پاسخ دهند
1. اگر شما جای من بودید ایا حاضر می شدید خانه و زندگی را رها کنید و با 500 هزار تومان از گوشه ی خیابان آغاز کنید ؟
(لطفا شرایط سنی و دیگر مسائل را در نظر بگیرید )
2. اگر خدای ناکرده در زندگی واقعی با چنین شرایطی روبرو شوید چه می کنید ؟ و چگونه دوباره زندگی خود را می سازید ؟
(خواهش می کنم پاسخ هایتان واقع گرایانه و کاربردی باشد )

___________________
در پایان از دوستانی که در بحث شرکت می کنند سپاسگزاری می کنم و با توجه به اینکه این موضوع شدیدا ذهنم را درگیر کرده در پست های بعدی بیشتر در این باره می نویسم
با آرزوی بهترینها برای همگی


RE: :: آیا حاضرید با 500 هزار تومان زندگی تازه ای آغاز کنید ؟ - یک همراه سبز - 01-07-2015 11:55 PM

سلام ......

سه دهه زندگی به من آموخته شرایطی که در اون قرار میگیریم باعث میشه کارهایی انجام بدیم که شاید در شرایط معمولی حتی به ذهنمون هم خطور نکنه!(براساس تجربه ای که داشتم میگم)

نمونه بارز این شرایط همین مسابقه دو برابر کردن پول هست از کم شروع میکنی تا ذهنت باز بشه و بتونی دیواره های ذهنی رو بشکنی و جلو بری تا به گام به گام پله های موفقیت رو طی کنی!

من معتقدم عدم امکانات باعث رشد و خلاقیت ذهنی میشه !

البته ناگفته نمونه بستگی به مخاطب هم داره!

اگه ظرفیت و توان مخاطب کم باشه شاید یه جایی کم بیاره و به انحراف کشیده بشه!


RE: :: آیا حاضرید با 500 هزار تومان زندگی تازه ای آغاز کنید ؟ - shirazi021 - 01-08-2015 12:51 AM

سلام جناب رضوانی
من با فرمایش شما موافقم که سختی ها می توانند انگیزه ها را افزایش دهند . نمونه ساده اش همین تیم ملی خودمان است که کیفیت بازی اش در برابر تیم های بزرگ خیلی بالاتر است تا زمانی که مثلا با بحرین بازی می کند.
اما یک پرسش : چرا ما معمولا باید در تنگنا قرار بگیریم تا دست به کارهای بزرگ بزنیم ؟
______________
ضمنا دوستان با توجه به آمار بازدید از تاپیک خواهش می کنم در صورت امکان به پرسشها پاسخ بدید
به ویژه این پرسش
2. اگر خدای ناکرده در زندگی واقعی با چنین شرایطی روبرو شوید چه می کنید ؟ و چگونه دوباره زندگی خود را می سازید ؟
(خواهش می کنم پاسخ هایتان واقع گرایانه و کاربردی باشد )
__________________
با ارزوی بهترینها برای شما و دیگر دوستان


RE: :: آیا حاضرید با 500 هزار تومان زندگی تازه ای آغاز کنید ؟ - یک همراه سبز - 01-08-2015 01:15 PM

اما یک پرسش : چرا ما معمولا باید در تنگنا قرار بگیریم تا دست به کارهای بزرگ بزنیم ؟


ضمن عرض سلام مجدد

1-بخاطر اینکه در شرایط سخت ذهن ما فعالتر و پویاتر و حتی خلاقتر میشه خیلی از فرصت هایی که در شرایط عادی بهش توجه نداریم و نمی بینیم در شرایط سخت برامون جلب توجه میکنه(چون تمرکزمون بیشتر میشه)

2-در شرایط سخت یه نوع اجبار وجود داره به این معنی که وقتی من جای خواب و مایحتاج روزانه ام رو ندارم مجبورم تلاش کنم جهت بدست آوردنشان!

وقتی اولین گام رو برای حرکت کردن برداشتم (در واقع گرم کردن بدن قبل از ورزش)و کمی اوضاع بهتر شد

بخودم میگم چرا من مثل دیگران خونه آنچنانی ،ماشین مدل بالا و غیره نداشته باشم(کمال گرایی که در همه انسانها وجود داره اما با هم متفاوته

(دقیقا مثل کسی است که بدنش رو با نرمش گرم کرده حالا بعدش براش فرقی نمیکنه 1ساعت ورزش کنه یا چند ساعت مهم و مرحله سختش اون نرمش کردن بود )

از طرفی مهم همون از زمین بلند شدن و اولین گام رو برداشتن هست بعد از اون طرف تلاش میکنه تحقیرها و تنگناهای گذشته رو جبران کنه
و مدام به خودش میگه:من به همه ثابت میکنم که می تونم

اما در اوضاع عادی و معمولی چون فرد مایحتاج اولیه رو داره اون گام اول و حرکت کردنه براش دشواره و پیش خودش میگه :با همین ها هم میشه زندگی کرد و ریسک نمیکنه چون انگیزه کافی نداره


RE: :: آیا حاضرید با 500 هزار تومان زندگی تازه ای آغاز کنید ؟ - alma - 01-08-2015 06:30 PM

با سلام

چیزی که شما به عنوان چالش ازش یاد کردید یک دوره از کاراموزی واقعی گروهی بازاریاب بوده (متاسفانه نام کتاب و جزییات دقیقا یادم نیست)اما نزدیکترین مضمونش اینه که طی یک دوره ی آموزشی قسمتی از این آموزش به این شکل بوده که تمامی کارتهای اعتباری ،پول نقد و حتی کارتهای شناسایی و تعیین هویت از افراد گرفته میشه و اونا مجبورن خودشون رو از محل آموزش که در چند کیلومتری شهری بوده به شهر برسونند و طی یک هفته بتونن جای خواب و خورد و خوراک خودشون رو تامین کنند.جالبه بعد از این مدت خیلی از این کاراموزان حتی با مقداری پس انداز به کمپ برگشته بودن.
علاوه بر اون افراد زیادی مثل پائولو کوئیلو و کارلوس کاستاندا چندین سال برای رسیدن به اهدافشون به سرخپوستانی میپیوندندو در شرایط سخت و غیر متعارف زندگی میکنن تا از اسرار انها مطلع شوند.البته اطراف خودمون هم نمونه های فراوانی داریم نمونه اش آقای جعفری !(متاسفانه حافظه ی خوبی ندارم)و همسرشون که با دوچرخه شروع کردن به جهانگردی و خرج سفر رو با گرفتن عکسهایی از کشورهای مختلف و فروش اونها در سایر کشورها تامین میکردند و در این سفر 2ساله(اگه اشتباه نکنم)ماجراهای تلخ و شیرین بسیاری براشون رخ داده بود. و پس از برگشت کلی برنامه در تلوزیون اجرا کردن و حسابی مشهور شدن.
پس کاری که شما پیشنهاد دادید خیلی هم غیر متعارف نیست منتهی بستگی داره به هدفی که براش در نظر گرفتید هر چقدر هدف بزرگ باشه میتونه این چالش رو توجیه کنه اما اگه راههای دیگه ای برای ساخت فیلم مورد نظر شما باشه قاعدتا اینکار کمی غیر ضروری به نظر میاد و انگیزه ی کافی برای شخص وجود نداره.


RE: :: آیا حاضرید با 500 هزار تومان زندگی تازه ای آغاز کنید ؟ - shirazi021 - 01-08-2015 08:26 PM

دوست گرامی alma
سلام و ممنون از اطلاعاتی که اراذه دادید . استفاده کردم .
شاید برای اینکه گفته ی شما مبنی بر غیر متعارف نبودن این موضوع رو تایید کرده باشم همون مثال ساده ایه که هر کدام از ما دستکم یکبار فقر رو در زندگی تجربه کردیم و یا می کنیم
و همچنین نمونه های زیادی رو سراغ داریم که از فقر نجات پیدا کرده اند
_____________
اما توجه شما و بقیه دوستان رو به دو نکته جلب می کنم
نخست اینکه اگر بپذیریم تقریبا یکی از سخنان مشترک بین کارآفرینان موفق اینه که اگر ثروت ما از ما گرفته بشه دغدغه ای نداریم و توانایی سرپا ایستادن رو داریم (چون تا اونجایی که من در گفتگوهای کارآفرینان موفق دقت کردم تقریبا درصد بالایی از آنها به این موضوع تاکید می کنند )
پس چگونه است که خیلی از افرادی که می خواهند این مسیر را طی کنند حاضر نیستند ثانیه ای خود را در این موقعیت قرار دهند ؟
__________________
و دوم اینکه این تاپیک بیش از 100 بازدید داشته اما هیچ کس به پرسشهای طرح شده پاسخ نداده
به ویژه پرسش شماره 2
_______________________
در پایان برای تمامی دوستان آرزوی بهترینها را دارم
و امیدوارم به پرسش شماره 2 پاسخ بدهند
________________


RE: :: آیا حاضرید با 500 هزار تومان زندگی تازه ای آغاز کنید ؟ - یک همراه سبز - 01-08-2015 09:23 PM

2. اگر خدای ناکرده در زندگی واقعی با چنین شرایطی روبرو شوید چه می کنید ؟ و چگونه دوباره زندگی خود را می سازید ؟
(خواهش می کنم پاسخ هایتان واقع گرایانه و کاربردی باشد )



ضمن عرض سلام مجدد

من اگه تو این موقعیت قرار بگیرم ابتدا بدنبال کاری میگردم که جای خواب داشته باشه!(چون حقیقتا من نمی تونم گوشه پارک یا خیابون بخوابم تا جایی که بتونم خونه فامیل و آشنا هم نمیرم)

دوم با توجه به سابقه کاری گذشته ام دنبال فروشندگی میرم

با توجه به دو شرط بالا مثلا میتونم مسئول فروش کارخونه +نگهبانی شب رو انتخاب کنم

یا کاری که قبلا انجام میدادم اداری یک شرکت بودم که مدتی بعنوان نگهبان موقت بودم

یا مثلا رستوران یا هتلی که جای خواب هم بده

یا مثلا من که رشته مددکاری خوندم میتونم شیفت شب مراکز رفاهی هم کار کنم (هم جای خواب هم کار

بعد از این مرحله یعنی بعد از اینکه یه مدتی پس اندازی انباشته شد

مرحله بعدی یعنی دنبال کردن هدفی است که قبلا مشخص کردم یا همون موقع مشخص میکنم

که میتونه ارتقاء در همون شغل باشه یا ترک اون کار و مشغول شدن به کار مورد علاقه!

وقتی مرحله اول تمام شد تمام تمرکز روی مرحله دوم صورت میگیره!

و به این ترتیب پله های موفقیت رو یکی پس از دیگری طی میکنم


RE: :: آیا حاضرید با 500 هزار تومان زندگی تازه ای آغاز کنید ؟ - shirazi021 - 01-08-2015 09:39 PM

جناب رضوانی سلام و سپاس از پاسختون
من فکر می کنم اگر برنامه شما این باشد کمی باید روی شانس حساب کنید
چون پیدا کردن کار همراه با جای خواب فکر می کنم زمان بر باشه .
باز هم سپاس
در پست بعد خودم هم به این پرسش پاسخ می دم
امیدوارم بقیه دوستان هم پاسخ بدن


RE: :: آیا حاضرید با 500 هزار تومان زندگی تازه ای آغاز کنید ؟ - shirazi021 - 01-09-2015 01:20 AM

سلام دوستان
با توجه به اینکه باید تا چند روز دیگه به این دوست جوان پاسخ بدهم . و همچنین یک نیروی درونی داره بهم می گه اگه این کار رو نکنی نشون می ده دیگه جوون و جسور نیستی . ذهنم خیلی درگیره که آیا این کار رو بکنم یا نه . بگذریم
__________________________
و اما پاسخ من به این پرسش
اگر خدای ناکرده در زندگی واقعی با چنین شرایطی روبرو شوید چه می کنید ؟ و چگونه دوباره زندگی خود را می سازید ؟
(خواهش می کنم پاسخ هایتان واقع گرایانه و کاربردی باشد )

(البته دوستان چون بناست فرض کنیم من هم بر اساس یک تخیل این پاسخ را نوشتم و این را می دانم که شاید عملی کردن هر سطر این نوشته خودش دردسری باشد . اما خب با همان حالت فرض و فانتزی به این نوشته بنگرید )
خب فرض کنیم در چنین شرایطی هستم .
دارایی 500 هزار تومان
بدون جای خواب و امکاناتی و کمکی و پشتوانه ای
______________
ابتدا چون دوست ندارم کسی در چنین وضعیتی من رو ببینه و یا بدونه شرایطم چیه به جایی می رم که کسی من رو نشناسه .
اما کجا ؟ و چرا ؟
گزینه یک من = مشهد
چرا ؟
1. چون مشهد جزء کلانشهرهای ایران با جمعیت میلیونی است و این یعنی نیاز میلیونی
2. چون هر ساله تعداد زیادی به مشهد می آیند . چند وقت پیبش می خوندم در سال چند میلیون سفر به مشهد می شود . (عدد یادم نیست اما صحبت میلیون بود ) پس این شهر علاوه بر نیازهای ثابت میلیونی اش نیازهای میلیونی دیگری هم دارد
3. قاعدتا مشهد با ابن جمعیت و میزان مسافر مانند دیگر شهرهای توریستی دیگر امکان کارهای شبانه و سرپایی وجود دارد . (البته من حدود 27 یا 28 سالی است که مشهد نرفته ام اما این قاعده در شهرهای توریستی پررونق مشترک است )
حالا از این فرصت چگونه می توان استفاده کرد ؟ این فرصت مناسبی است برای انجام فعالیتهایی که در روز انجامشان سخت است . مانند دستفروشی
________________
خب فرض کنیم 100 هزار تومان برای رسیدن به مشهد هزینه کردم
می مانند 400 هزار تومان و غربت
ابتدا به زیارت شاه خراسان می روم و پس از عرض ارادت خود را به خداوند می سپارم و یا علی گویان پاشنه ها را ورکشیده و به دنبال جای خوابی می گردم
سیاست کاری = هفته 1 رسیدن به یک ثبات نسبی و فرار از بحران (دستکم هزینه ها پوشش داده شود )
هفته 2 و 3 و 4 = گسترش کار (رسیدن به کمترین سود خالص . منظور از سود خالص درامد بیش از هزینه است )
پایان ماه 1 دستکم پس اندازی اندک داشته باشم
_______________
ابتدا به دنبال جای خواب می گردم که ارزان باشد ضمنا امکان پخت و پز داشته باشد . (مانند اتاقی در یک خانه قدیمی ) ماکزیمم بودجه ای که دارم شبی 50 هزار تومان است .
______________
فرض کنیم اتاقی پیدا کرده ام که وسایل خواب و امکان پخت و پز دارد
ولو در مناطق فقیر نشین . ماکزیمم توان اجاره شبی 50 تومان
هزینه ی 4 شب را می پردازم = 200 هزار تومان
مانده ی پولم 200 هزار تومان است
100 هزار تومان هزینه ی خرید قابلمه ، طرف یکبار مصرف ، نان ، پیک نیک ، عدس ، نخود ، لوبیا ، رشته و ... می نمایم
مانده نقد = 100 هزار تومان
ضمنا تا 4 شب جای خواب دارم
20.000 تومان تراکت با موضوع عدسی و آش چاپ می کنم
همچنین 20.000 تومان تراکت با موضوع (تعمیر ، عیب یابی ، نصب ویندوز در محل )
مانده نقد = 60.000
حالا شغل من چیست ؟
عدسی و آش فروش (عدسی و آش درست می کنم ).
یک روز کاری = صبج برای نماز به حرم می روم و پس از یاری خواستن از خداوند به میدان میوه ی مشهد می روم و شیفت 1 کاری را آغاز می کنم .
شیفت 1 = در میدان میوه ی مشهد بساط آش و عدسی را برپا می کنم
مشتریها = غرفه داران میدان و میوه فروشانی که به میدان آمده اند تا خرید کنند
ساعت کاری شیفت 1 = حدود 6 تا 10 صبح
(همزمان تراکت های خدمات کامپیوتر هم پخش می شود )
اگر هر کاسه سود 500 تومانی داشته باشد و در 4 ساعت 30 کاسه فروش
فرض سود شیفت 1 = 30 کاسه * 500 = 15.000
در پایان شیفت 1
60.000 نقد + 15.000 سود دارم
شیفت 2 کاری = از ساعت 10 تا 12 در بازار مشهد درباره ی آش و عدسی و خدمات کامپیوترم اطلاع رسانی می کنم (تراکتهایم را پخش می کنم )
از ساعت 12 تا 15 = فروش عدسی و آش به بازاری ها
فرض سود شیفت 2 = 20 کاسه * 500 = 10.000
خب تا اینجا حدود 25.000 تومان سود کرده ام
از ساعت 15 تا 20 در خانه آش و عدسی های تازه را برای پخت آماده می کنم و تا آنها می پزد استراحت می کنم
شیفت 3 = از ساعت 20 تا 24 در یکی از مناطق شلوغ بساطم را پهن می کنم
(در این ساعات احتمال گیر دادن ماموران شهرداری کمتر است)
فرض سود شیفت 3 = 30 کاسه * 500 = 15.000
از ساعت 24 تا حدود 5 صبح = استراحت و آماده کردن آش فردا
حالا در پایان روز 1 حدود 40.000 تومان سود کرده ام
خوراک خودم هم که همان عدسی و آش است
نقدی = 60.000 + 40.000 سود = 100.000
اما خب تا اینجای کار 10.000 تومان منفی هستم
اما غصه ای نیست
_______________________
روز دوم همان کارها تکرار می شود ضمنا سرویس دیگری اضافه می کنم
در پایان شیفت 1
50.000 تومان از پولم را 2 نوع میوه ی خوب می خرم و به صورت دانه ای در ساعت 10 تا 15 که در بازار هستم به عنوان میان وعده به بازاری ها می دهم
اگر 20 درصد سود داشته باشد می شود 10.000 تومان
در صورتی که نتوانم بفروشم فرصت دارم در شیفت 3 بفروشم
ضمنا 50.000 تومان نهایتا 10 کیلو میوه است و اگر با سود 20 درصد عرضه شود از قیمت میوه فروشی پایین تر است
پس در پایان روز دوم 50.000 تومان سود کرده ام و هزینه هایم صفر شده .
ضمنا اگر در این بین سفارشی برای خدمات کامپیوتر هم به پستم خورد که بسیار عالی است
پایان روز دوم = 50.000 سود آش + 100.000 نقدی = 150.000
________________
روز سوم به همان منوال روز دوم است
در این روز سرمایه ی میوه فروشی 50.000 افزوده می شود
پس سرمایه میوه به 100 هزار رسیده و اگر 20 درصد سود = 20.000 سود
150 نقدی - 50 افزایش سرمایه میوه = 100 نقد
در پایان امروز
100.000 نقد + 40.000 سود آش + 20.000 سود میوه = 160.000 دارایی
_____________________
روز چهارم
160.000 نقد + 40.000 سود آش + 20.000 سود میوه = 220.000
پایان امروز مدت اجاره به سر آمده
در پایان این روز مجددا هزینه 3 روز اتاق پرداخت می شود
220.000 - 150.000 = 50.000 مانده
پس روزهای -5-6-7- مشکل جا ندارم
_____________________
روز پنجم
50.000 نقد + 40.000 سود آش + 20.000 سود میوه = 160.000
از امروز کزایه اتاق را یا هر روز می دهم یا کنار می گذارم تا دغدغه ای نباشد
150 - 50 کرایه روز 8 = 110 مانده
_________________
روز ششم
110.000 نقد + 60.000 سود = 170.000 - 50.000 کرایه روز 9 = 120 مانده
_________________
روز هفتم
120 نقد + 60 سود = 180 - 50 کرایه روز 10 = 130
__________________________
تحلیل پایان هفته 1
سرمایه درگیر با تجارت آش = 100
سرمایه درگیر با تجارت میوه = 100
سود خالص روزانه = 10.000
پول نقد = 130.000
کرایه تا روز 10 پرداخت شده
ضمنا چنانچه در این هفته سفارشی برای تعمیر کامپیوتر گرفته شده باشد که خب خیلی عالی است
___________________

ابتدای هفته 2
در این هفته 150.000 تومان هزینه گسترش کار می شود . به این صورت که با مغازه هایی که امکان فروش آش و عدسی دارند مانند کبابی ها ، قهوه خانه ها و ... مذاکره می کنم
با این شرایط که هر روز آش و عدسی آماده تحویل آنان داده شود و آنان بفروشند . برای اینکه آنان ترغیب شود و صرفه را در این ببینند که از من بخرند تا اینکه خودشان بپزند مثلا روی قابلمه ای که 20 کاسه آش یا عدسی حجم دارد تنها 2000 تومان سود نصیب من شود
حالا سرمایه لازم برای اینکه یک قابلمه آش و یک قابلمه عدسی به مغازه داده شود . حدود 50 هزار تومان است . و سود دریافتی بابت این دو قابلمه 4 هزار تومان است
پس با 150 تومان می توانم با 3 مغازه کار کنم و روزی 12.000 تومان از این بایت سود کنم
اگر فرض کنیم دو روز برای پیدا کردن و توافق زمان ببرد
از ابتدای دوشنبه روزی 12.000 تومان به سود روزانه اضافه شده
ضمنا از دوشنبه تا جمعه تلاش می شود دست کم 3 مغازه دیگر دست و پا کنم تا از ابتدای هفته بعد با آنها همکاری کنم
_____________
پایان هفته 2 = 70 سود خالص کار کرد خودم + 60 سود 5 روز همکاری با مغازه ها = 130 نقد دارم
در پایان این هفته با 6 مغازه همکاری می کنم
ضمنا چنانچه در این هفته سفارشی برای تعمیر کامپیوتر گرفته شده باشم که خب خیلی عالی است
____________________
هفته 3
در ابتدا 150 تومان بایت سرمایه گذاری جدید روی 3 مغازه هزینه می شود
از ابتدای این هفته با 6 مغازه همکاری دارم پس سود این هفته به این گونه است
6 مغازه * 4000 تومان سود همکاری = 24000 تومان سود روزانه
سود خالص از فعالیت خودم = روزی 10 تومان
پس روزی 34 تومان سود خالص * 7 = 238 تومان نقدی
ضمنا تا روز 24 اجاره ها پرداخت شده
در این هفته تلاش می شود دست کم 3 مغازه دیگر دست و پا کنم تا از ابتدای هفته بعد با آنها همکاری کنم
ضمنا چنانچه در این هفته سفارشی برای تعمیر کامپیوتر گرفته شده باشم که خب خیلی عالی است
________________________
هفته 4
ابتدا 150 تومان برای 3 مغازه جدید هزینه می شود
240-150= 90 مانده نقدی
از ابتدای این هفته با 9 مغازه همکاری دارم پس سود این هفته به این گونه است
9 مغازه * 4000 تومان سود همکاری = 36 تومان سود روزانه
سود خالص از فعالیت خودم = روزی 10 تومان
پس روزی 46 تومان سود خالص * 7 = 322 تومان نقدی
ضمنا تا روز 31 اجاره ها پرداخت شده
در این هفته تلاش می شود دست کم 3 مغازه دیگر دست و پا کنم تا از ابتدای هفته بعد با آنها همکاری کنم
ضمنا چنانچه در این هفته سفارشی برای تعمیر کامپیوتر گرفته شده باشم که خب خیلی عالی است
پایان هفته مانده نقدی = 90 از هفته قبل + 320 سود این هفته = 410
__________
پس اگر این فرضیات درست باشد .
در پایان ماه 1 علاوه بر اینکه دغدغه اجاره و هزینه ها ندارم
400 تومان نقد دارم (برابر با مبلغی که روز ورود داشتم)
حدود 450 تومان سرمایه در کار پخش دارم
حدود 200 هزار تومان سرمایه در دستفروشی
______________________
هفته 5
ابتدا 150 تومان برای 3 مغازه جدید هزینه می شود
400-150= 250 مانده نقدی
از ابتدای این هفته با 12 مغازه همکاری دارم پس سود این هفته به این گونه است
12 مغازه * 4000 تومان سود همکاری = 48 تومان سود روزانه
سود خالص از فعالیت خودم = روزی 10 تومان
پس روزی 58 تومان سود خالص * 7 = 406 تومان نقدی
ضمنا تا روز 38 اجاره ها پرداخت شده
ضمنا چنانچه در این هفته سفارشی برای تعمیر کامپیوتر گرفته شده باشم که خب خیلی عالی است
پایان هفته مانده نقدی = 250 از هفته قبل + 400 سود این هفته = 650
________________
هفته 6
650 مانده هفته قبل
ابتدا 150 تومان برای 3 مغازه جدید هزینه می شود
650-150=500
با 15 مغازه همکاری دارم پس سود این هفته به این گونه است
15 مغازه * 4000 تومان سود همکاری = 60 تومان سود روزانه
سود خالص از فعالیت خودم = روزی 10 تومان
پس روزی 70 تومان سود خالص * 7 = 490 تومان نقدی
ضمنا تا روز 45 اجاره ها پرداخت شده
ضمنا چنانچه در این هفته سفارشی برای تعمیر کامپیوتر گرفته شده باشم که خب خیلی عالی است
پایان هفته مانده نقدی = 500 از هفته قبل + 400 سود این هفته = 900.000
________________________
هفته 7
چون در حال حاضر با 15 مغازه همکاری دارم و از این بابت روزانه 15*4=60 تومان نصیبم می شود و این مبلغ جوابگوی اجاره اتاق و ... است .
پس اگر دستفروشی نکنم تامین هستم .
پس سرمایه های دستفروشی را پول می کنم
در ابتدای این هفته 900 نقد دارم و با سرمایه دستفروشی مجموعا حدود 1.000.000 نقد دارم
حالا چند انتخاب دارم
1. اگر همین آش و عدسی فروشی را بخواهم گسترش دهم با این سرمایه می توانم با 20 مغازه ی دیگر کار کنم
یعنی 20*4 = 80 تومان سود روزانه * 30 = 2.400.000
2.می توانم غذاهای خانگی دیگر اضافه کنم و به خانه ها سرویس بدهم
3.می توانم یک ماه دیگر به دستفروشی ادامه دهم که در این صورت پس از یک ماه علاوه بر اینکه هزینه ها را داده ام 1.800.000 سودخالص + 1000.000 نقدی = 2.800.000 نقد دارم که امکان فعالیت بیشتری می دهد
4. می توانم دست از دستفروشی بکشم و با همین 1.000.000 تومان برای خدمات کامپیوتر در محل تبلیغ کنم
5. می توانم به جای دستفروشی این 1.000.000 تومان را بدهم یک دوربین عکاسی ارزان بخرم و از مسافران عکس بگیرم
و انتخاب های دیگر
_______________
در پایان باز هم تاکید می کنم در این پاسخ مبنا فرضیات بود و مطمئنا شرایط حقیقی متفاوت است
______________
امیدوارم دیگر دوستان هم دستکم تخیل کنند و پاسخی به این پرسش بدهند
با ارزوی بهترینها برای همگی


RE: :: آیا حاضرید با 500 هزار تومان زندگی تازه ای آغاز کنید ؟ - arezu - 01-09-2015 01:51 AM

سلام دوست خوبم
حساب اینو نکردی که معمولا میادین میوه از شهر دوره و کی قراره قابلمه هارو برات ببره؟
پخت و پز برای 10 نفر به بالا نیازمند ظروف خاص و ... هست ضمنا شما که ساعت زیادی رو تنهایی آشپزی کردی چطور نا داری برای حمل و فروش و بازار یابی و... هم تو یه روز فعالیت کنی.
اتاق پیدا کردن تو مشهد هم مثل کار با جای خواب پیدا کردن تو شهرای دیگه زمان زیادی میبره و احتمالا تا پیدا شدن همچین جایی کلی از پولت رفته به نظرم روش دوستان منطقی تر بود