سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
خدمت آموزشی من تمام شد - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش میلیاردرها (/forumdisplay.php?fid=107)
+--- انجمن: سرگرمی ها، دردودل ها و سلامتی یک میلیاردر (/forumdisplay.php?fid=50)
+--- موضوع: خدمت آموزشی من تمام شد (/showthread.php?tid=12263)

صفحه ها: 1 2


خدمت آموزشی من تمام شد - MohamadMJ - 10-27-2014 02:24 PM

سلام به همه دوستان و اساتید گل 12_002
دلم برای همتون تنگ شده بود. گفتم بیام یه گزارش کاری بدم از خدمت سربازی. فکرایی که میکردم و چیزایی که میشنیدم و اتفاقایی که واقعا افتاد.

از اینجا شروع کنم که طوری ترسونده بودن منو که فکر کردم میرم یه مکانی پر از زامبی که همشون مارو میخورن. Confused
به هرحال تاریخ اعزام اومد و رفتیم.
شاید این توضیحات من بیشتر به درد کسایی بخوره که هنوز نرفتن و نمیدونن چه خبره یا بترسن از رفتن ولی برای بقیه و کسایی که خدمت نیاز نیست برن هم بد نیست.

اول اینکه همشون مثل خود ما آدم بودن و هم نوع ما بودن و کلی دلسوز یعنی هیچ کس مارو نخورد و گازمون نگرفت.
یه سری خصوصیات رو به زور یاد میدادن که خب هضم اینا دو حالت داشت یا میدیدی به دردت میخوره با عشق یاد میگرفتی یا فکر میکردی دارن زور میگن و هر روز عصبی تر میشدی. میگم همش بستگی به طرز فکر خود شخص داد.

مثال میزنم. صبح ساعت 4 پاشو میشه گفت یاد گرفتن سحر خیزی و شروع کسب و کاره و میشه گفت که حرف زوره و من دلم میخواد بخوابم. انتخاب دست خودت بود چه فکری بکنی پس برای کسایی که فکر درست میکردن یک تمرین عالی بود.
برنامه روزانه که اسمش برنامه سین هستش یعنی از صبح ساعت 4 تا عصر دقیقا برای دقایقت از پیش برنامه ریزی شده و بدون ثانیه ای تاخیر باید اجرا کنی. میتونستی ازش آموزش و تمرین برنامه ریزی روزانه یاد بگیری و میتونستی به عنوان حرف زور قبولش کنی که بازم به کسایی که مثبت فکر میکردن علاقه میداد و کسایی که زور میدونستن از خدمت روز به روز بیشتر بدشون میومد.

تک تک نکاتش به درد زندگی واقعی میخورد اگر توی اون که شاید خیلی ها دیر میفهمیدن به دردشون میخوره و برای همین تحت فشار قرار میگرفتن ولی برای من که همون لحظه سریع به یه چیزی ربط میدادم و ازش لذت میبردم لحظات خوبی بود و تمرینات عالی.

مشکل دوری از پدر و مادر و مشکل غذا و خورد و خوراک خب میشه گفت سخت ترین مشکل تمامی بچه ها اینا بود که من اینو برای خودم یک تمرین کردم چون بعد از خدمت قصد مهاجرت دارم پس بهترین فرصت بود برای اینکه قدرت و توان خودم رو بسنجم پس اینم به عنوان یک تمرین به بهترین نحو انجامش دادم.

مورد بعدی دیدن یه سری جزئیات از شرایط جنگ 8 ساله ایران و عراق بود که در حد حرف شنیده بودیم و متاسفانه گهگاهی میگفتیم میخواستن نرن شهید شن که الان بچه هاشون دکتر مهندس بشن ولی وقتی توی موقعیت شاید 1 درصد مشابه اون حالت قرار گرفتیم واقعا فهمیدم آدم عادی نبودن اونا. واقعا فکر کن بگن همین لحظه برو این کارو بکن و باهات خداحافظی کنن چون بدونن برگشتت صفر درصد هستش. فکر کن یه لحظه !!!! برو پشت این دیوار این کارو بکن وصیت نامتم بده من خداحافظ آماده ای الان ؟؟؟ جدا همچین شرایطی رو یک لحظه تصور کن. واقعا مرد بودن

نظافت ها خب این مرحله که خیلیم توی چشم بود برای خیلی از هم خدمتی ها غیر قابل قبول بود ولی خب دست خودشون نیست انجام بدن یا ندن. 10_003 فکر کن تا حالا جارو نگرفته باشه دست بعد بزارنش توی دستشویی بگن با مسواک چشمه دستشویی رو تمیز کن واقعا بعضیا اشکشون در میومد. من خدا رو شکر از این نظر مشکل نداشتم چون توی تمیز کاری خونه هم خیلی کمک میکردم.

این مشکلات اساسی بود که بعضی داشتن که با دید من مشکل نبود و کلاس خصوصی با اساتید فوق العاده بود چون خیلی چیزا میشه یاد گرفت.

میرسیم مبحث تنبیهات. خب من میتونم بگم هر شب 200 تا بشین پاشو قبل از خواب بود و 100 تا شنا و ... دراز نشست و ..... میرفتیم ولی هممون باهم بودیم باور کنید میخندیدیم و تنبیه میشدیم هممون باهم بودیم همه کنار هم. عمرا بتونی 120 تا هم سنی کنار هم بشینین ولی اینجا توی یه خوابگاه یا آسایشگاه باهم زندگی میکنید. خیلی باحاله. همین که شب میان آمار خواب رو بگیرن مسخره بازیا شروع میشه و بچه ها خودشون اتوماتیک دستا میره پشت گردن و شروع میکنن بشین پاشو که خود افسر های آموزشی میخندیدن.

همش لحظه لحظه پر از خاطره هستش. همشم توی این نکته که سخت نگیر. دوره ای هستش که اگر سخت بگیری واقعا شرایط غیر قابل تحمل هستش ولی اگر از همه چیزش استفاده کنی و راحت بگیری و تمرین حسابش کنی عالیه و دو ماه طوری میگذره که نفهمی چی شد.

ببخشید اگه زیاد گفتم آخه نمیدونید که قبل از رفتن به خدمت خیلی آدم نگران میشه چون نمیدونه قراره چی بشه گفتم که بقیه امثال خودم بدون نگرانی برن.

خلاصه اینکه آموزشی من تموم شد و الان دو ماه آموزش تخصصی کد خوردم آموزش تخصصی پدافند هوایی در شهر خودم یعنی اصفهان. ایشالله اگر خدا بخواد میزارن ظهر یا عصرا بیام خونه که ایشالله بتونم بازم کنار شما باشم.
الانم یک هفته ای هستم در خدمت دوستان
اگر سوالی موردی بود بفرمایید من در خدمتم

همتونو دوست دارم. فدا مدا 10_004


RE: خدمت آموزشی من تمام شد - یک همراه سبز - 10-27-2014 03:41 PM

سلام------یلی خوشحالم وقتی میبینم با این دید و این نگرش به قضایا نگاه میکنی!


من خودم خدمت نرفتم بخاطر لجبازی معافیت دارم والان پشیمونم!البته بماند روزگار 10برابر دوران خدمت به ما تجربه داد ولی خدمت یه چیز دیگه س!

امیدوارم بقیه اش رو هم به خوبی و خوشی به اتمام میرسونی


RE: خدمت آموزشی من تمام شد - MARYAR - 10-27-2014 04:20 PM

وای محمد آقا به خونه خودت خوش اومدی
چه خوب کردین از خاطراتتون نوشتید اتفاقا آقای کاظمی هم پدافند نیروی هوایی بودن البته داخل تهران
توی دوره که اصا نگران نباشید چون شما کامپیوتری هم هستید براتون عالیه یادمه کامیار ساعت 2 تعطیل میشد کاهیم دستگاه انگشت را دستکاری می کردن و 8 صبخ بر می گشتن. Yosef.gif

بازم بگید از خاطراتتون الان دو تا از بچه ها دارن آماده می شن برای اعزام یکی مهیار عزیزم و یکی علیرضا
داداش حیلی خوشجالم که با کوله باری از تجربه های خوب خوب برگشتییییی


RE: خدمت آموزشی من تمام شد - کامیار کاظمی - 10-27-2014 04:22 PM

سلام محمدجان
خوش آمدی, حست را درک میکنم, یادش بخیر پدافند, آموزشی و یگان!
این هم خاطرات من از خدمت در پدافند که مثل برق آمد و رفت: http://sarbaze-vatan.blogfa.com/cat-1.aspx
انشااله مثل همیشه پر قدرت و موفق تر


RE: خدمت آموزشی من تمام شد - MohamadMJ - 10-27-2014 06:57 PM

آبجی و داداش گلم مریم جان و آقا کامیار گل
مرسی از لطفتون.

خداییش دوران باحالی بود یه چیزایی واسه آدم جذاب میشه که تا حالا هیچ توجهی بهش نمیکرده یه چیزایی بی ارزش میشه که تا حالا مهم ترین نکات زندگی آدم بوده.
یه فرهنگ های عجیب غریبی آدم میبینه که نمیدونه بخنده گریه کنه تعجب کنه یا ....
یه لهجه ها جذابی به گوشتون میرسه که زمین و آسمون رو گاز میگیرین والله....
مسجد یه جذابیتی پیدا میکنه که نگو و نپرس اصلا قربونش برم واقعا مکان مقدسیه ( تنها جاییه که کسی بالا سرت نیست میتونی راحت بخوابی )
جذاب ترین فرد پادگان اون حاج آقای مسجده آخه فقط اون لباسش فرق داره و کلش مو داره خیلی برای آدم جذابه توی اون حالت

خلاصه دور از شوخی کسی میخواد بره بدون استرس و ترس بره. سعی کنید زرنگ کارتون باشید. زرنگ بازی در بیارید اذیتتون میکنند. ساده هم باشید سوارتون میشن. پس سعی کنید خودتون باشید و زرنگ کارتون.
سرتون به کار خودتون باشه ولی هرچی هنر دارید رو کنید.

راستش من وقتی رفتم یه سری تست بود و سرعت تایپ و کامپیوتر بلدی و این حرفا که انتخاب شدم و بردنم ستاد که خب از رژه اینا یک هفته ای آزاد شدم ولی دلم برای بچه ها تنگ میشد چون باهم بودیم خیلی راحت تر برام میگذشت و خاطرات قشنگ تر میشد و گفتم و از ستاد رفتم بیرون و توی صف رژه

حالا یه سری فکر میکنن دوره من آسون بوده که من اینارو نوشتم ولی لازمه بدونید که به قول خودشون بدترین دوره ممکن بود. حالا توضیح میدم متوجه میشن اونایی که رفتن قبلا
31 شهریور هفته دفاع مقدس بود و روز رژه پس یک ماه شهریور رو ما تمام و کمال پا کوبیدیم و رژه رفتیم باید بهترین رژه رو میرفتیم چون گل سر سبد پادگان بودیم مثلا.
بعد داعش گویا شیمیایی استفاده کرده بود ما یه دوره به ما اضافه شد دوره ش م ه که آموزش تخصصی مقابله با سلاح های شیمیایی بود و دو هفته ای با ماسک و دستمال خیس و مامور و بازدید کننده از اینور اونور کشتن مارو و بقیشم کلی دوره های جدید که روی ما امتحان شد. جایی که ما بودیم بیرجند هوای سرد کویری تا حالا توی این ماه اردوگاه نبرده بودن از بس سرده ولی دوره ما یه سری کیسه خواب از صد سال پیش دستشون اومد که مارو با این کیسه خواب ها بردن و خلاصه بدون زیپ و هیچی از سرما مردیم ولی همون روز های اردوگاه بهترین روزهای آموزشی رقم خورد. چون همه هم سن همه جوون و همه پایه یکی از زمین و آسمون و خدا شاکی میشد یهو همه میزدیم توی سر و کله همدیگه و میزدیم زیر خنده. از سرما میخندیدیم. فکر کن دما 1000 تا زیر صفر بره نگهبانی بخوری پاس سه یعنی از ساعت 2 شب تا 4:30 صبح طراف چادرا بخوای نگهبانی بدی یعنی زانو های پا از سرما میخوره بهم ما میومدیم همرو بیدار میکردیم میرفتیم از یه جا کتری بر میداشتیم از یه جا چایی خشک حالا به چه بدبختی آتیش درست میکردیم شب چایی درست میکردیم میخوردیم افسر نگهبان اومد بالا سرمون تا صبح بشین پاشو رفتیم ولی میخندیدیم.

یه چی میگم یه چی میشنوید یه دوران باحالیه ها.


داش کامیار دوره کد جریانش چیه ؟ ما فوق دیپلمیم اموزش چی میبینیم دو ماه کد تخصصی پدافند هوایی ؟ میشه هنر روو کرد رفت پشت کامپیوتری جایی یا باید بریم ضد هوایی دستمال بکشیم ؟
شهر خودمه روز برگ میشم یا باید پتو این چیزامو ببرم همونجا آسایشگاه بمونم ؟ اطلاعی داری از این چیزاش


RE: خدمت آموزشی من تمام شد - کامیار کاظمی - 10-28-2014 11:12 AM

(10-27-2014 06:57 PM)MohamadMJ نوشته شده توسط:  داش کامیار دوره کد جریانش چیه ؟ ما فوق دیپلمیم اموزش چی میبینیم دو ماه کد تخصصی پدافند هوایی ؟ میشه هنر روو کرد رفت پشت کامپیوتری جایی یا باید بریم ضد هوایی دستمال بکشیم ؟
شهر خودمه روز برگ میشم یا باید پتو این چیزامو ببرم همونجا آسایشگاه بمونم ؟ اطلاعی داری از این چیزاش

بنده کد نخوردم اطلاعی هم ندارم اما نمیخوردید بهتر بود به هر حال یگان روالی دارد که سریع همه چیز به سمت راحتی بیشتر می رود و انسان هم خودبخود عادت میکند.
حتما برای کارهای تایپ و غیره که نیرو معمولا زیاد میخواهند. اگر در فرماندهی هم خدمت کردید که کارهای تخصصی تر مثل شبکه و حتی برنامه نویسی است البته برای ما که در ستادکل فرماندهی تهران بودیم کارهای تخصصی رشته نرم افزار فراوان بود که آفرهای جالبی هم داشت مثلا یک روز درمیان استراحت و روزهای عادی هم تا 2! البته برای بنده که خیلی راحت تر از این حرف ها بود (Blush ) چون ستاد با خانه هم ده دقیقه ای فاصله داشت و ...
اینقدر خوب بود که به کارهای شرکت و چند قرارداد عالی هم رسیدم.
خوب است فوق دیپلم هستید فکر میکنم گروهبانی را بگیرید ماهم چون ستوان 2 بودیم و تقریبا در آن سال ها (گویا درجه ها برای سربازها کم شده است.) از کادری هایی با چند سال سابقه و مویی سفید درجه ما بالاتر بود راحت تر خدمت کردیم.
همه چیز بستگی به فرمانده و یگان دارد اما به احتمال زیاد میروید و صبح می آیید چون خیلی پدافند دنبال هزینه بی خود نیست مخصوصا اگر شهر خودتان باشید.
هفته اول روال کار دستتان می آید فقط زرنگ باشید و یاد بگیرید که با محیط خود را هماهنگ کنید همان طور که گفتید کمتر اذیت میشوید به هر حال همه چیز دست زمان است و باید بگذرد. 10_004


RE: خدمت آموزشی من تمام شد - صدفی - 10-28-2014 12:37 PM

خوش اومدی آقا محمد
انشالله روز بروز شاهد موفقیت های روز افزوت باشیم


RE: خدمت آموزشی من تمام شد - amirE5Ey - 10-28-2014 11:52 PM

ما هم آموزشیمون تموم شد.
یگانم افتاد سنندج. رسته رایانه
با مدرک لیسانس بهم گروهبان یکم دادن.
جمعه عازم کردستانم.

آموزشی من عجبشیر بود. عجبشیر هم اون عجبشیر قدیم. کلا برای فوق دیپلم و لیسانس و فوق لیسانس سخت نمی گیرن. اما گروهان ما که گروهان چهارم بود بهترین گروهان گردان 03 بود که به هتل صادقیه معروفه. معمولا اونایی که پارتی های گنده داشتن می افتادن تو این گروهان و فرمانده و کادر و وظیفه های آموزشیش هم سخت نمی گیرن. البته من خواست خدا بود که بیافتم این گروهان والا بند پ نداشتم. بند پ ما خدا بود.

یک هفته در میون پنجشنبه جمعه مرخصی می دادن ( البته بعد هفته دوم من هم بند پ جفت و جور کردم و هر هفته پنجشنبه جمعه و بعضا چهارشنبه ها مرخصی بودم ).

دوران آموزشی خیلی خوبی داشتم رفقای زیادی پیدا کردم. اردوگاه هم خیلی خوش گذشت. کلا بارندگی بود و ما هم توی چادر داشتیم گل یا پوچ بازی می کردیم و چند تا از بچه ها هم خوانندگی می کردن. انصافا صدای خوبی داشتن.

چند بار میدان تیر رفتیم. من که 3 4 تای اولو خوب می زدم ولی بقیه اشو چون حوصله ام سر می رفت بدون نشانه گیری همینطور می زدم تا زود گلوله ها تموم شن و خلاص شم.

شبی که از اردوگاه برگشتیم بدون اورکت بردنمون رزم شبانه همه مون یخ زده بودیم روز بعدش همه گروهان سرما خورده بودن. و همه راهی بهداری شدن.

خیلی دوران خوبی بود الان دلتنگ اون روز ها شدم. چند روز دیگه عازم سنندج ام. انشاالله اونجا هم دوستای خوبی پیدا کنم و دوران خوبیو سپری کنم.

راستی دوستان کسی می دونه برای فروش چی از تبریز ببرم سنندج؟ یا برعکس ؟ می گن دوران خدمت بهترین دوران برای کسب درآمده!


RE: خدمت آموزشی من تمام شد - jahanagahi - 10-29-2014 12:48 AM

مقدم هر دو عزیز گلباران.10_00410_004


RE: خدمت آموزشی من تمام شد - DJ MehrDL - 10-29-2014 08:31 AM

(10-29-2014 12:48 AM)jahanagahi نوشته شده توسط:  مقدم هر دو عزیز گلباران.10_00410_004

تازه آموزشی؟؟؟؟؟
حالا حالاها باید گاز بدی 10_003