سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
مشاعره - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش میلیاردرها (/forumdisplay.php?fid=107)
+--- انجمن: سرگرمی ها، دردودل ها و سلامتی یک میلیاردر (/forumdisplay.php?fid=50)
+---- انجمن: متن و مطالب جالب (/forumdisplay.php?fid=62)
+---- موضوع: مشاعره (/showthread.php?tid=1042)

صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22


RE: مشاعره - MARYAR - 10-17-2011 11:32 PM

من بر این پندارم زندگی نیست بجز یک باور باوری شفاف از جنس بلور که توانی همه دنیا را از نگاه پاکش صاف و شفاف و بلورین بینی
من بر این پندارم زندگی نیست بجز یک باور باوری زنده از جنس امید یک امید قلبی مملو از نغمه یک بلبل یا سرود هدهد یا نوای قمری

من بر این پندارم زندگی نیست بجز یک باور باوری پاک به زیبائی گل به شکوفائی یک غنچه یاس شاخه ای ازگل اطلس سبدی ازگل سرخ بغلی از گل زیبای شقایق بوته ای از گل مریم یا که برگی از تاک
پس بدان ای جانا که اگر روزی مشکلات ، سختی ها به تو سیلی زدند با تو جفاها کردند

همان باورها به تو خواهند فهماند که ورای همه تلخی ها آنسوی نامرادی ها و سختی ها داوری هست ، خداوندی هست که تو را می بیند
و به تو لبخند زنان میگوید صبر کن ، عشق بورز قصه ی عشق تو جانا نرسیده است به پایان هنوز

شامگاهان تا صبح که بخوابد خورشید و بتابد مهتاب تو هم آسوده بخواب و در رویاها به زیبائی گل یاس سپید لبخند بزن و براین باور باش با غروب آسمان ابری با طلوع خورشید سبزه ها و گلها نسترن ها ، شقایق ، گل سرخ از پس فصل خزان پائیز دوباره خواهند روئید
و این بار نبض زیبای گلهای عاشق برای تو خواهند تپید همه بلبل ها ،هدهدها ، قمری ها همه یاسها ، اطلسها ، مریم ها اینک این بار برای تو خواهند رقصید


RE: مشاعره - MARYAR - 10-17-2011 11:33 PM

ای ساربان آهسته رو کارام جانم می‌رود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود

من مانده‌ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم می‌رود

گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمی‌ماند که خون بر آستانم می‌رود

محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم می‌رود

او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود

برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم
چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم می‌رود

با آن همه بیداد او وین عهد بی‌بنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می‌رود

بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین
کاشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می‌رود

شب تا سحر می‌نغنوم و اندرز کس می‌نشنوم
وین ره نه قاصد می‌روم کز کف عنانم می‌رود

گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می‌رود

صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من
گر چه نباشد کار من هم کار از آنم می‌رود

در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود

سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بی‌وفا
طاقت نمیارم جفا کار از فغانم می‌رود


RE: مشاعره - pulaki - 10-17-2011 11:56 PM

اينهم جديدترين سروده خودم كه قبلا قولش را داده بودم
عزيزم دوستت دارم قسم برآسمانيها/پشيمان مي شوي آخر ازين نامهربانيها
چرا ازمن گريزاني مراازخويش ميراني/نميداني كه ميميرم ازين بي همزبانيها؟
جواني كن جواني كن بخوبي زندگاني كن/به پيري ميرسي ديگر نميماندجوانيها
نداردهيچ تضميني مراديگرنميبيني/به پايان ميرسد آخر تمام زندگانيها
توبايديار من باشي دل و دلدار من باشي/رهايي ده مرا جانا ازين آزرده جانيها
بيا و ناز كمتركن دل مارا مسخركن/مرا ارزان مده ازكف تودراوج گرانيها
مكن اينگونه بيتابي نشان ازما نمي يابي/نشانم كرده اي آخر تو دراين بينشانيها؟
تو كه ديوانه ام كردي زخودبيگانه ام كردي/مرا ديگر فرستادي تو درجمع روانيها
زدي آتش به جانم كن خبر آتش نشاني را/(رضا)چون ذوب ميگردد درين آتش فشانيها
رضاقهرماني


RE: مشاعره - MARYAR - 10-18-2011 12:45 AM

آفرين بر شما برادر پولكي با اين سروده زيبا و دل انگيز
بسيار لذت برديم و مسرور شديم.


RE: مشاعره - 3ObHaN - 10-18-2011 02:31 AM

اينو تو فيس بوك پيدا كردم ،‌شاعرش نميدونم كيه :‌

مگسی را کشتم
نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است
و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است
طفل معصوم به دور سر من می چرخید
به خیالش قندم
یا که چون اغذیه ی مشهورش، تا به آن حد، گَندَم
ای دو صد نور به قبرش بارد
مگس خوبی بود
من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد
مگسی را کشتم...


RE: مشاعره - mosafer bedar - 10-18-2011 11:21 AM

ذهن ما باغچه است
گل در آن باید کاشت
ور نکاری گل من
علف هرز در آن می روید
زحمت کاشتن یک گل سرخ
کمتر از زحمت برداشتن هرزگی آن علف است
گل بکاریم بیا
تا مجال علف هرز فراهم نشود
بی گل آرایی ذهن
هرگز آدم ، آدم نشود


RE: مشاعره - mehdi098 - 10-18-2011 11:15 PM

باور نکن

تو شاهکار خالقی
تحقیر را باور نکن

بر روی بوم زندگی
هر چه می خواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست
تقدیر را باور نکن

تصویر اگر زیبا نبود
نقاش خوبی نیستی
از نو دوباره رسم کن
تصویر را باور نکن

خالق تو را شاد آفرید
آزاد آزاد آفرید
پرواز کن تا آرزو
زنجیر را باور نکن


RE: مشاعره - 3ObHaN - 10-19-2011 02:29 AM

محبت به نامرد ، کردم بسی
محبت نشاید به هر نا کسی
تهی دستی و بی کسی درد نیست
که دردی چو دیدار نامرد نیست
من زنم
بی هیچ آلایشی، بی هیچ آرایشی!
او خواست که من زن باشم…
همچنان به تواعتماد خواهم کرد، عشق خواهم ورزید، به مردانگی ات خواهم بالید!
با تمام وجود از تو دفاع خواهم کرد، پشتیبانت خواهم بود...
و تو مرد بمان!
این راز را که من مردترم، به هیچ کس نخواهم گفت ...


RE: مشاعره - MARYAR - 10-22-2011 02:09 PM

هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که راست نباشد.
هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که پیش نیاید.
هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که دیر نپاید.
فلورانس اسکاول شین


RE: مشاعره - jahanagahi - 10-22-2011 10:33 PM

(10-17-2011 11:56 PM)pulaki نوشته شده توسط:  اينهم جديدترين سروده خودم كه قبلا قولش را داده بودم
عزيزم دوستت دارم قسم برآسمانيها/پشيمان مي شوي آخر ازين نامهربانيها
چرا ازمن گريزاني مراازخويش ميراني/نميداني كه ميميرم ازين بي همزبانيها؟
جواني كن جواني كن بخوبي زندگاني كن/به پيري ميرسي ديگر نميماندجوانيها
نداردهيچ تضميني مراديگرنميبيني/به پايان ميرسد آخر تمام زندگانيها
توبايديار من باشي دل و دلدار من باشي/رهايي ده مرا جانا ازين آزرده جانيها
بيا و ناز كمتركن دل مارا مسخركن/مرا ارزان مده ازكف تودراوج گرانيها
مكن اينگونه بيتابي نشان ازما نمي يابي/نشانم كرده اي آخر تو دراين بينشانيها؟
تو كه ديوانه ام كردي زخودبيگانه ام كردي/مرا ديگر فرستادي تو درجمع روانيها
زدي آتش به جانم كن خبر آتش نشاني را/(رضا)چون ذوب ميگردد درين آتش فشانيها
رضاقهرماني

خیلی عالی بود. ممنون.موفقتر باشی.