سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
مشاعره - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش میلیاردرها (/forumdisplay.php?fid=107)
+--- انجمن: سرگرمی ها، دردودل ها و سلامتی یک میلیاردر (/forumdisplay.php?fid=50)
+---- انجمن: متن و مطالب جالب (/forumdisplay.php?fid=62)
+---- موضوع: مشاعره (/showthread.php?tid=1042)

صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22


RE: مشاعره - 3ObHaN - 12-03-2011 10:27 AM

خدا آن حس زیباییست که در تاریکی صحرا
زمانیکه هراس مرگ میدزد د سکوتت را
یکی همچون نسیم دشت میگوید
کنارت هستم ای تنها.......


RE: مشاعره - مهتاب - 12-13-2011 06:04 PM

شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟

مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد

.

.

شعر زیبایی خواند و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
با خودم می گفتم :
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
هیچ !!!
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد،
قدر این خاطره را ، دریابیم


RE: مشاعره - rozhan - 12-21-2011 02:38 PM

سلام
من تازه عضو این انجمن شده ام و چون علاوه بر اقتصاد به شعر نیز علاقه دارم اول این مبحث را شروع کردم ولی میبینم دوستای که در بحث مشاعره شرکت نموده اند ضوابط را نمیدانند , مثلا" برخی از دوستان شعر نو میفرستند که در قالب مشاعره شعرهای مورد پسند نیست , برخی از دوستان مثل آقای پولکی فقط مصرعی از شعر مینویسند و مصرع دوم را فرامش میکنند ( جهت اطلاع ایشان مصرع دوم : کفر نعمت از کفت بیرون کند ) , برخی دوستان اصلا" به محتوای شعر اهمیت نمیدهند که در قانون مشاعره باید شعر جدید با آخرین حرف شعر قدیم شروع شود و .... ببخشید به عنوان یک تازه وارد خیلی تند رفتم !!!!!!!
ولی در جواب دوست عزیزم آقای پولکی و طبق ضوابط مشاعره شعر من این است :
دلی کز معرفت نور و صفا دید -------- به هر چیزی که دید اول خدا دید


RE: مشاعره - مهدی گل محمدی - 12-21-2011 02:58 PM

سلام دوست عزیز
ورودتون رو به خانواده ی جدیدتون تبریک میگم.
امیدوارم که لحظات خوبی رو اینجا سپری کنید.

تو بحث قرار نیست که ما باهم مشاعره کنیم فقط میخواهیم شعر هایی که روی ما تاثیر گذاشترو در این جا قرار بدیم که همه ی عزیزان از خوندن اونا لذت ببرند.
شما هم شعرهایی که براتون خیلی جالبرو حتما تو این تاپیک بگذارید که ماهم استفاده کنیم.

ممنون


RE: مشاعره - mosafere55 - 12-25-2011 01:01 PM

دی شیخ با چراغ همی گرد شهر گشت
کزدیوودد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می نشود جسته ایم ما
گفت آنکه یافت می نشود آنم آرزوست


RE: مشاعره - MARYAR - 12-25-2011 04:38 PM

هيچ صيادي در جوي حقيري كه به گودالي مي ريزد مرواريدي صيد نخواهد كرد


RE: مشاعره - 3ObHaN - 01-01-2012 09:34 AM

توی ده شلمرود
حسنی تک و تنها بود
حسنی نگو بلا بگو
تنبل تنبلا بگو
موی بلند روی سیاه
ناخن دراز واه واه واه
نه فلفلی نه قلقلی
نه مرغ زرد کاکلی
هیچکس باهاش رفیق نبود
تنها روی سه پایه نشسته بود تو سایه
باباش میگفت: حسنی میای بریم حموم؟
نه نمیام نه نمیام
سرتو می خوای اصلاح کنی؟
نه نمی خوام نه نمی خوام
کره الاغ کدخدا
یورتمه می رفت تو کوچه ها
الاغه چرا یورتمه میری؟
دارم میرم بار ببرم
دیرم شده عجله دارم
الاغ خوب و نازنین
سر در هوا سم بر زمین
یالت بلند و پرمو
دمت مثال جارو
یک کمی به من سواری میدی؟
-نه که نمیدم
چرا نمیدی؟
واسه اینکه من تمیزم
پیش همه عزیزم اما تو چی؟
موی بلند روی سیاه
ناخن دراز واه واه واه!
غاز پرید تو استخر
تو اردکی یا غازی؟
من غاز خوش زبان
میای بریم به بازی؟
نه جانم
چرا نمیای؟
واسه اینکه من
صبح تا غروب
میون آب کنار جو
مشغول کار شستشو
اما تو چی؟
موی بلند روی سیاه
ناخن دراز واه واه واه
در وا شد و یه جوجه
دوید و اومد تو کوچه
جیک جیک کنان
گردش زنان
اومدو اومد پیش حسنی
جوجه کوچولو
کوچول موچولو
میای با من بازی کنی؟
مادرش اومد قدقدقدا
برو خونتون تو رو به خدا
جوجه ریزه میزه
ببین چقد تمیزه؟
اما تو چی؟
موی بلند روی سیاه
ناخن دراز واه واه واه
حسنی با چشم گریون
پا شد و اومد تو میدون:
آی فلفلی آی قلقلی
میاین با من بازی کنین؟
نه که نمیایم
چرا نمیاین؟
فلفلی گفت:
من و داداشم
و بابام و عموم
هفتهای دو بار میریم حموم
اما تو چی؟
قلقلی گفت:نگاش کنین
موی بلند روی سیاه
ناخن دراز واه واه واه
حسنی دوید پیش باباش
حسنی میای بریم حموم؟
میام میام
سرتو میخوای اصلاح کنی؟
میخوام میخوام
حسنی نگو یه دسته گل
تر و تمیز و تپل مپل
الاغ و خروس و جوجه غاز و ببعی
با فلفلی با قلقلی با مرغ زرد کاکلی
حلقه زدن دور حسن
الاغه میگفت:
اگه کاری نداری بریم الاغ سواری
خروسه می گفت:
قوقولی قوقو قوقولی قوقو
هر چی میخوای فوری بگو
مرغه میگفت:
حسنی برو تو کوچه
بازی بکن با جوجه
غاز میگفت:
حسنی بیا با همدیگه بریم شنا
توی ده شلمرود
حسنی دیگه تنها نبود




به یاد منوچهر احترامی


RE: مشاعره - saeed225 - 01-01-2012 10:54 AM

خواب دیدم با خداوند در ساحل رودخانه ای قدم میزنم

ناگهان فرازها و نشیب های صعودم در زندگی،

همچون برق و باد از جلوی دیدگانم عبور کرد.

نیک نگریستم

در فرودهای زندگیم ،

هر کجا که آسودگی و شادمانی و لذت بود ،

دو رد پا بر ماسه ها مشاهده میشد.

اما در فرازهای زندگیم ،

هر کجا که سختی و درد و رنج بود ،

تنها یک رد پا می دیدم .

گفتم : ای خدا

قرار بود که تو همواره با من باشی ،

اما در هنگام مصیبت و بلا ،

آنگاه که سخت به تو محتاجم ،

چرا تو با من نیستی ؟

رد پایت را نمیبینم ؟

خداوند لبخندی زد و گفت :

آن زمان که تنها یک رد پا می بینی ،

زمانی است که من تو را در آغوش خویش حمل می کنم .

خندیدم و گفتم : و شاید من تو را در دل خویش .


RE: مشاعره - MARYAR - 01-06-2012 04:24 PM

خاطرات عمر رفته در نظر گاهم نشسته
در سپهر لاجوردی آتش آهم نشسته
ای خدای بی نصیبان طاقتم ده طاقتم ده
قبله گاه ما غریبان طاقتم ده طاقتم ده

* * *
( ساغرم شکست ای ساقی
رفته ام ز دست ای ساقی )

در میان طوفان

برموج غم نشسته منم
در زورق شکسته منم

ای ناخدای عالم

تا نام من رقم زده شد
یک باره مهر غم زده شد

بر سرنوشت آدم

( ساغرم شکست ای ساقی
رفته ام ز دست ای ساقی )

تو تشنه کامم کشتی
در سراب نا کامی ها

ای بلای نافرجامی ها

نبرده لب بر جامی

می کشم به دوش از حسرت
بار مستی و بد نامی ها

برموج غم نشسته منم
در زورق شکسته منم

ای ناخدای عالم

تا نام من رقم زده شد
یک باره مهر غم زده شد

بر سرنوشت آدم

( ساغرم شکست ای ساقی
رفته ام ز دست ای ساقی )

حکایت از چه کنم شکایت از چه کنم

که خود به دست خود آتش بر
دل خون شدۀ نگران زده ام

* * *

برموج غم نشسته منم
در زورق شکسته منم

ای ناخدای عالم

تا نام من رقم زده شد
یک باره مهر غم زده شد

بر سرنوشت آدم

( ساغرم شکست ای ساقی
رفته ام ز دست ای ساقی )


RE: مشاعره - مهدی گل محمدی - 01-06-2012 05:33 PM

از کوری چشم فلک امشب قمر اینجاست

آری قمر امشب به خدا تا سحر اینجاست

آهسته به گوش فلک از بنده بگوئید

چشمت ندود این همه یک شب قمر اینجاست

آری قمر آن قمری خوشخوان طبیعت

آن نغمه سرا بلبل باغ هنر اینجاست

شمعی که به سویش من جانسوخته از شوق

پروانه صفت باز کنم بال و پر اینجاست

تنها نه من از شوق سر از پا نشناسم

یک دسته چو من عاشق بی پا و سر اینجاست

هر ناله که داری بکن ای عاشق شیدا

جائی که کند ناله عاشق اثر اینجاست

مهمان عزیزی که پی دیدن رویش

همسایه همه سرکشد از بام و در اینجاست

ساز خوش و آواز خوش و باده دلکش

آی بیخبر آخر چه نشستی خبر اینجاست

ای عاشق روی قمر ای ایرج ناکام

برخیز که باز آن بت بیداد گر اینجاست

آن زلف که چون هاله به رخسار قمر بود

بازآمده چون فتنه دور قمر اینجاست

ای کاش سحر ناید و خورشید نزاید

کامشب قمر این جا قمر این جا قمر اینجاست