سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
لطیفه ها - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش میلیاردرها (/forumdisplay.php?fid=107)
+--- انجمن: سرگرمی ها، دردودل ها و سلامتی یک میلیاردر (/forumdisplay.php?fid=50)
+--- موضوع: لطیفه ها (/showthread.php?tid=6816)



RE: لطیفه ها - MARYAR - 10-22-2013 01:39 PM

منبع جدید درآمد برای اس دق لال
.
.
.
....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
فروش DVD گلهای دریافتی رحمتی Smile))


RE: لطیفه ها - MARYAR - 10-22-2013 01:40 PM

ﺩﺍﺭﻡ ﮐﺒﺎﺏ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺭﻭ ﻣﻨﻘﻞ ﻭ ﺳﯿﺨﺎﯼ ﮐﺒﺎﺑﻮ
ﻣﯿﮕﺮﺩﻭﻧﻢ .
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ :ﺩﺍﺭﯼ ﮐﺒﺎﺏ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟؟
ﻣﻦ :ﭖَ ﻥ َ ﭖ َ ﺩﺍﺭﻡ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﻨﻢ !
ﺯﺍﺭﺕ ﺧﻮﺍﺑﻮﻧﺪ ﭘﺲ ﮐﻠﻪ ﺍﻡ .... ﻣﯿﮕﻢ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺰﻧﯽ ﺧﻮ؟...
ﻣﯿﮕﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺩﺍﻭﺭ ﺗﺒﺎﻧﯽ ﻧﮑﻨﯽ


RE: لطیفه ها - MARYAR - 10-22-2013 01:41 PM

یکی از دوستام می گفت:
یه دونه از این عروسک ها گرفتم وقتی دماغشو فشار میدم میگه
" I Love You "
لامصب همه کمبود محبت هامو پر کرده، خیلی به هم وابسته شدیم.....
عشقش صاف و سادس ..:|


RE: لطیفه ها - MARYAR - 10-22-2013 01:42 PM

شما یادتون نمیاد. یه زمانی میرفتی مهمونی ، برا اینکه نشون بدی با شخصیتی، نباید موز برمیداشتی!!!


RE: لطیفه ها - MARYAR - 10-22-2013 01:50 PM

مازیار فلاحی یه کاری با آدم میکنه که آدم از اینکه شکسته عشقی نخورده شرمنده میشه والا,.


RE: لطیفه ها - MARYAR - 10-22-2013 01:52 PM

ﮔﺮﮔﻪ ﻣﯿﺮﻩ ﺩﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﻨﮕﻮﻝ ﻣﻨﮕﻮﻝ ﺩﺭ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ
ﺧﺮﺳﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﻮﻥ ﻣﯿﺎﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﮕﻪ :
,ﺑﺎﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﺎﺭﻭ ﮐﺸﺘﯽ ، ﺍﻻﻥ ﺍﯾﻨﺎ ۲۰ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺭﻓﺘﻦ !
ﺑﯿﺸﻌﻮﺭ ﻭﻟﻤﻮﻥ ﮐﻦ ﺩﯾﮕﻪ …
ﮔﺮﮔﻪ ﻣﯿﮕﻪ :
ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯿﺸﻌﻮﺭﯼ ﺑﺮﺍﺕ ﻧﺬﺭﯼ ﺁﻭﺭﺩﻡ


RE: لطیفه ها - MARYAR - 10-22-2013 01:58 PM

ﺧﺐ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻧﺒﺮﺩ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻭ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻮﻟﺮ ﺗﻤﻮﻡ
ﺷﺪ
ﺍﺯ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺷﺎﻫﺪ ﻣﺎﺭﺍﺗﻦ ﮐﻢ ﻭ ﺯﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺨﺎﺭﯼ ﻫﺴﺘﯿﻢ
ﭘﯿﺸﺎﭘﯿﺶ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﻭﺍﺭﺩﻩ ﺭﻭ ﺗﺴﻠﯿﺖ ﻣﯿﮕﻢ


RE: لطیفه ها - MARYAR - 10-22-2013 02:00 PM

امروز صبح کنار خیابون وایساده بودم
یه پسره اومد با جنسیس جلوی پام ترمز زد گفت ببخشید میخوام برم زعفرانیه
منم گفتم کار خوبی میکنی... جای خیلی خوبیه...
برو به امید خداSmile
دیگه از خنده نمیتونست حرکت کنهSmile)))


RE: لطیفه ها - MARYAR - 10-22-2013 02:00 PM

دغدغه های فکری که گاهی اوقات سراغمون میاد!
.
.
.
آیا میشه رو میز نهارخوری شام هم خورد؟


RE: لطیفه ها - MARYAR - 10-22-2013 02:09 PM

شيخ را گفتند : علم بهتر است يا ثروت ؟!

شيخ بی درنگ شمشير از ميان بيرون آورد و مانند جومونگ مريد بخت برگشته را به سه پاره ی نامساوی تقسيم نمود و گفت :سالهاست که هيچ خری بين دو راهی علم و ثروت گير نميکند !!!

مريدان در حالی که انگشت به دندان گرفته و لرزشی وجودشان را فرا گرفت گفتند يا شيخ ما را دليلی عيان ساز تا جان فدا کنيم ....

شيخ گفت :در عنفوان جوانی مرا دوستی بود که با هم به مکتب می رفتيم ، دوستم ترک تحصيل کرد من معلم مکتب شدم...

حالا او پورشه دارد ، من پوشه... او اوراق مشارکت دارد، و من اوراق امتحانی... او عينک آفتابی من عينک ته استکانی... او بيمه زندگانی ، من بيمه خدمات درمانی ... او سکه و ارز ، من سکته و قرض . . .
سخن شيخ چون بدين جا رسيد مريدان نعره ای جانسوز برداشته و راهی کلاسهای آموزش اختلاس گشتندی . . .