یک سفر و تعطیلی انجمن - نسخه قابل چاپ +- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir) +-- انجمن: بخش اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=105) +--- انجمن: اعضای سایت ، اهداف و بحث های شخصی (/forumdisplay.php?fid=36) +--- موضوع: یک سفر و تعطیلی انجمن (/showthread.php?tid=7601) |
RE: یک سفر و تعطیلی انجمن - صدفی - 04-05-2013 01:07 AM نمیتونم باور کنم تو رو خدا یکی واسه منم توضیح بده چرا؟چی شد؟ حالت سکته ای ها رو دارم خیلی بهم ریختم؟ چرا فقط بگید چی شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ RE: یک سفر و تعطیلی انجمن - ahmad rezaee - 04-05-2013 01:19 AM خب فکر می کنم داستان این موضوع کمی کشدار و باعث ناراحتی دوستان و اعضا شده است ، دلیل آنهم جدای اینکه هیچکس از ته قلب به این امر رضایت ندارد و از همه مهمتر اینکه اولاًاین موضوع به هیچ وجه بصورت شفاف با اعضا مطرح نشده است . حتی در آغاز جناب قربانیان که پایه ای از ارزش های والای انجمن هستند از این موضوع اطلاع نداشته اند . دوم اینکه این موضوع رو جناب کاظمی نه تایید و نه عنوان کرده اند که این خود دلخوری در نزدیکان و اعضای قدیمی ایجاد می کند سوماً : اگر موضوع بصورت بررسی نقطه نظرات موافق و یا مخالف این تصمیم بوده ، به راحتی می شد با درج سوال به این مهم رسید و در جوی کاملاً دوستانه این موضوع مطرح می شد .تا هم رنجشی نباشد و هم اعضا دلسرد نشوند . در آخر اگر صحت این موضوع مورد تایید است ، جناب کاظمی با اینکه اختیار تام در هر گونه حفظ و یا فروش انجمن دارند ، اعلام نظر بفرمایند تا از پراکندگی احتمالی اعضا جلوگیری و تدابیر لازم اتخاذ شود . موفق باشید .............. RE: یک سفر و تعطیلی انجمن - MARYAR - 04-05-2013 01:22 AM نمی دونم این داستان شاهین را کدومتون مطالعه فرمودین: پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد. آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند. یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهینها تربیت شده و آماده شکار است اما نمیداند چه اتفاقی برای آن یکی افتاده و از همان روز اول که آن را روی شاخهای قرار داده تکان نخورده است. این موضوع کنجکاوی پادشاه را برانگیخت و دستور داد تا پزشکان و مشاوران دربار، کاری کنند که شاهین پرواز کند. اما هیچکدام نتوانستند. روز بعد پادشاه دستور داد تا به همه مردم اعلام کنند که هر کس بتواند شاهین را به پرواز درآورد ... پاداش خوبی از پادشاه دریافت خواهد کرد. صبح روز بعد پادشاه دید که شاهین دوم نیز با چالاکی تمام در باغ در حال پرواز است. پادشاه دستور داد تا معجزهگر شاهین را نزد او بیاورند. درباریان کشاورزی متواضع را نزد شاه آوردند و گفتند اوست که شاهین را به پرواز درآورد. پادشاه پرسید: «تو شاهین را به پرواز درآوردی؟ چگونه این کار را کردی؟ شاید جادوگر هستی؟ کشاورز گفت: سرورم، کار سادهای بود، من فقط شاخهای راکه شاهین روی آن نشسته بود بریدم. شاهین فهمید که بال دارد و شروع به پرواز کرد. ---------------------------------------------------------------------------------------- و من و آقای مدیر وآقای قربانیان احساس کردیم که اینجا یه شاخه شده که همه روش نشستید، پس باید یه شوکی باشه که شاید نشستنتون روی این شاخه بلند شدنی داشته باشه و شروع بسیار قوی و سریعی باشه برای پرواز پس باید بدونید شما ها یه عقابید یه عقاب تیز بال و تیز پرواز و تیز چنگال که با چنگال های قوی تون فرصت ها و موقعیت ها را می قاپید و با بالهای بلندتون جهشی به سمت موفقیت دارید. بهتره بال پرواز را باز کنید و به جای نشستن روی یک شاخه برای پرواز به سمت موفقیت آماده بشین. احساس نمی کنید الان نسبت به سه سال قبل پرنده بزرگتری شدید که بالهایی از دانش بازار و فنی دارید؟؟ احساس نمی کنید وقتشه که دیگه بعد از سه سال شاخه را به قصد پرواز به سمت بازار ترک کنید؟؟؟ ما این تاپیک را زدیم نه به قصد شوخی و دروغ که شوک سال 92یی باشد برای پرواز که اگر به اخر سال 92 رسیدید نبینید که هنوز بر روی شاخه نشسته اید و بقیه پرواز کرده اند و شما هیچ... البته بحث سفر برای تحصیل من و همسرم به قوت خود باقی ست البته نه به این سرعت و این انجمن که فرزند ماست هیچگاه واگذار نخواهد شد اگر مسبب آزردگی خاطر شما همراهان سایت را فراهم آوردیم بر بزرگی خود ببخشید. خوشحالم که شما همیشه و همه حال با ما هستید... خوشحالم که مدیریت ما را با تمام نواقص بر دیگری ارجح می دانید خوشحالم که از صبح گوشی من از صدای زنگ نیوفتاد خوشحالم که باکی پ.خ های من از پیغام های خالصانه شما پر است خوشحالم از پیام های شما و سپاس از بزرگواری تان که بی حساب است. قلب ما همیشه برای شما می تپد ![]() ![]() ![]() با آرزوی شبی آرام و خوش RE: یک سفر و تعطیلی انجمن - کامیار کاظمی - 04-05-2013 01:27 AM سلام و شب خوش به برادر و خواهرهای نازنینم زود همه چیز جدی می شود. همان طور که این جمع و صمیمیت ها جدی شد. همان طور که دوستی میان ما جدی شد. از همان ساعت نخستی که انجمن را براه انداختیم، اصلا فکر هم نمیکردیم که خانواده دو نفره و کوچک من و همسرم اینقدر سریع رشد کند و بزرگ شود. از همان روزهای نخست، انجمن برایمان مانند بچه مان شد. تیمارش کردیم تا آرام آرام راه رفتن و حرف زدن آموخت. مدتی گذشت تا خاله ها و دایی ها و عموها و عمه های جدید آمدند. حالا در جایی هستیم که صدها پدرومادر دلسوز از این کودک که حالا یادگرفته چطور راه برود، مراقبت خواهند کرد. اما مگر میشود این جمع را گذاشت و رفت؟ بگذارید یک واقعیت را به شما بگویم، هر کدام از پیغام ها را که می خواندم و احساسات پاک و زیبای خوبان را که مطالعه میکردم غرق در شادی میشدم و آرامش عجیبی گرفتم. ممنون از همه کسانی که به تصمیم ما احترام گذاشتند و با پیغام های خصوصی و عمومی و تماس تلفنی و SMS همراهی کردند اما بقول مهدی عزیز که جواب اول و آخر را دادند: "بچه ی خودتون رو تو سن سه سالگی دارید با دستان خودتون میکشید" مگر میشود این بچه را براحتی کشت اصلا اگر ما بخواهیم مگر این همه پدرومادر دلسوز و عزیز خواهند گذاشت این بچه یتیم بماند؟ شاید هم یک روز نبودن ما جدی شود و اما حتما آن روز هم فرزندان ما در انجمن خواهند ماند و ادامه خواهند داد. دوستان و سروان بنده، ممنون از این همه لطف خالصانه شما که بارها نشان داده اید که صادقانه، شایسته بهترین ها هستید و جمعی شدیم که همه همدیگر را می فهمیم و می دانیم که نباید جایگاه کنونی خود را قبول کنیم که اگر بپذیریم، این پیله عادت، ما را خواهد کشت! باور داریم که شایسته بهتر از این هستیم. دوستان خوبم، یکی از بزرگترین آرزوهایم این است که این انجمن و این حرکت برای آیندگان بماند، پس به خود اجازه می دهم تا یک خواهش از شما داشته باشم. اگر میخواهید که این انجمن زنده بماند و به حرکت خود ادامه دهد اگر میخواهید که انجمن برای همیشه باقی بماند خود را تغییر دهید و به خود و آیندگان ثابت کنید که باید بتوانید امسال، سال حرکت است، حرکتی اصولی، با چشمان باز و سرشار از موفقیت بگذاریم خط به خط آموخته هایمان در انجمن به فرزندانمان منتقل شود و با پرورش نسلی به خود متکی و پرتلاش این حرکت عظیم به حیات خود ادامه دهد اگر ما تغییر کنیم و خود را باور داشته باشیم نسلی را باقی خواهیم گذاشت که با یاعلی برمیخیزد و عاشقانه برای پیروزی و موفقیت خود، خانواده و جامعه و کشورش تلاش میکند واین است میراث جاوید این حرکت زیبا که همه ما تنها طلایه داران آن هستیم و آنچه اکنون در ذهن و مغز خود میکاریم را نسل ها برداشت خواهند کرد و این انجمن با همین تلاش های صادقانه است که باقی می ماند. چقدر خوب است که کوچولوهایی بیشتری در سفر اصفهان با ما هستند و از پدرومادرهای حال حاضر می خواهم که مانند ما (همه پدرومادرهای انجمن) که تلاش کردیم انجمن را مانند کودکی، با افکار پدرپولدار و موفقیت آشنا کنیم شما نیز این انتقال آموزش ها را برای فرزندان خود جدی بگیرید که بهترین ارث برای فرزندان شما خواهد بود و از خدا میخواهم که قدرتی به ما بدهد تا عزیزان این انجمن، بانی ایجاد سازمانی برای پرورش کودکان و نسل های آتی شوند تا صدها بزرگسالی که در انجمن با افکار پدرپولدار خود اشنا شدند و افکار و دیوارهای ذهنی خود را با زحمت بسیار فرو ریختند، آموزگار و پدر پولداری برای هزاران کودک باشند که از همان کودکی می آموزند که چطور موفق باشند و دیگر واژه شکست برایشان معنی خود را از دست دهد و فرهنگ لغاتشان پر از کلمات زیبا و پر انرزی شود. دوست خوبم تو اگر تغییر کنی و باور و ایمانت را به خود، به نسل بعد از خود منتقل نمایی گویی نطفه این کودک را برای همیشه در سینه تمام نسل ها زنده نگه داشته ای. بگذار افسانه شویم ... همه شما را دوست داریم موزیک زیبای ای ایران از اقای امین حبیبی نیز تقدیم همه خوبان که دلشان عاشقانه برای این کشور زیبا می تپد: دانلود کنید. یا علی پ.ن : مبلغ های پیشنهادی دوستان هم برای خرید خیلی بالاتر از انتظار ما بود و با آنکه برای دفتری جهت امور انجمن نیاز داشتیم اما اصلا وسوسه نشدیم که فرزند خود را واگذار کنیم چون می دانیم که این فرزند عزیز، برکتش بسیار بیشتر از همه این پول ها است. RE: یک سفر و تعطیلی انجمن - ahmad rezaee - 04-05-2013 01:27 AM به افتخــــــــــــــــــــــــــــار ادمین عزیز به افتخــــــــــــــــــــــــــــار معاون محترم به افتخــــــــــــــــــــــــــــار استاد قربانیان به افتخــــــــــــــــــــــــــــار انجمن همیشه موفق ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() RE: یک سفر و تعطیلی انجمن - صدفی - 04-05-2013 01:35 AM دوست جدیدوعزیز من که صمیمیتت و وجودت را با صدها دوست خیلی قدیمی ام عوض نمیکنم از تلنگری که به ما زدی متشکرم از صمیم قلب دوست دارم شاید آدمی نباشم که بتونم احساساتم رو بروز بدم ولی صمیمانه و خالصانه دوست دارم شاید باور نکنی از عصری که تاپیک رو دیدم به حدی حالم بد بود که به جرات میتونم بگم فقط وقتی فهمیدم بابام سرطان داره و 2 ماه دیگه بیشتر زنده نیست این حالت بهم دست داده بود هرچی بگم نیتونم حال خرابم رو توصیف کنم. خوشحالم که هستی خوشحالم که میمانید خوشحالم که ما رو رها نمیکنید و برید چون ما راه طولانی رو با هم پیش رو داریم. مریمم دارم همین طور گریه میکنم تمام کیبوردم خیسه از اشک هام نمیتونم گریه ام رو کنترل کنم. هیچ وقت تنهامون نزارید ولی قلب من با باطری کار میکنه از این شوخی ها دیگه با من نکن میمیرم خونم میوفته گردنتونا (04-05-2013 01:22 AM)m_sh نوشته شده توسط: نمی دونم این داستان شاهین را کدومتون مطالعه فرمودین: دوست جدیدوعزیز من که صمیمیتت و وجودت را با صدها دوست خیلی قدیمی ام عوض نمیکنم از تلنگری که به ما زدی متشکرم از صمیم قلب دوست دارم شاید آدمی نباشم که بتونم احساساتم رو بروز بدم ولی صمیمانه و خالصانه دوست دارم شاید باور نکنی از عصری که تاپیک رو دیدم به حدی حالم بد بود که به جرات میتونم بگم فقط وقتی فهمیدم بابام سرطان داره و 2 ماه دیگه بیشتر زنده نیست این حالت بهم دست داده بود هرچی بگم نیتونم حال خرابم رو توصیف کنم. خوشحالم که هستی خوشحالم که میمانید خوشحالم که ما رو رها نمیکنید و برید چون ما راه طولانی رو با هم پیش رو داریم. مریمم دارم همین طور گریه میکنم تمام کیبوردم خیسه از اشک هام نمیتونم گریه ام رو کنترل کنم. هیچ وقت تنهامون نزارید ولی قلب من با باطری کار میکنه از این شوخی ها دیگه با من نکن میمیرم خونم میوفته گردنتونا RE: ردیابی کامیار کاظمی ( ادمین ) در پی تصمیم به تعطیلی انجمن - ahmad rezaee - 04-05-2013 01:37 AM در پی تمهیدات لازم اعضا جهت مقابله با این تصمیم و دستگیری احتمالی خریداران خاطی و ردیابی لحظه به لحظه ادمین محترم در نقاط مختلف ........... بسیار خرسندم که به اطلاع اعضا برسانیم پیرو آخرین اخبار صادره و در اعلان عمومی ادمین و معاون محترم ، هر گونه فروش ، معاوضه ، تسلیم و یا جابجایی انجمن تا ابد ملغی اعلام شده و از این پس انجمن با مدیریت و معاونت سابق به کار خود ادامه خواهد داد ....... جا دارد از همه اعضا که در این تلاش چند ساعته ما را یاری دادند کمال تشکر را داشته باشم . ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() RE: یک سفر و تعطیلی انجمن - MARYAR - 04-05-2013 01:40 AM (04-05-2013 01:35 AM)صدفی نوشته شده توسط: دوست جدیدوعزیز من که صمیمیتت و وجودت را با صدها دوست خیلی قدیمی ام عوض نمیکنم خانوم صدفی عزیززززز شما هم واقعا به حد یک خواهد نه، نه از آن هم بیشتر برای من و آقای مدیر عزیز هستید. شما و همسرتان یک نمونه هستید. ما همیشه شما را دوست داریم و جدایی از شما برای ما تا حد مرگ سخت است. ![]() ![]() منم دیگه اشک هام جاری شد.... انشاله به زودی 2 هفته دیگه همدیگر را در اصفهان خواهیم دید. مطمئنا پی از امروز و این تاپیک دوستی ها عمیق تر خواهد شدو تغییرات شگرفی خواهیم داشت حتی در خود ما RE: ردیابی کامیار کاظمی ( ادمین ) در پی تصمیم به تعطیلی انجمن - کامیار کاظمی - 04-05-2013 01:43 AM باور کنید این چند کاربر مهمان و پنهان! برای خود من هم سوال است. ما شاالله همیشه هم حاضر هستند ![]() دوستان اگر کسی متوجه موضوع شد به ماهم خبر دهد ![]() RE: یک سفر و تعطیلی انجمن - صدفی - 04-05-2013 01:46 AM (04-05-2013 01:40 AM)m_sh نوشته شده توسط:(04-05-2013 01:35 AM)صدفی نوشته شده توسط: دوست جدیدوعزیز من که صمیمیتت و وجودت را با صدها دوست خیلی قدیمی ام عوض نمیکنم نمیتونم جواب بنویسم چون گریه بهم مهلت نمیده فقط میگم دوستون دارم و خوشحالم شما هارو دارم |