سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
صادقانه خودت را معرفی کن....... - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=105)
+--- انجمن: راهنمای سایت (طرز استفاده و اهداف) (/forumdisplay.php?fid=109)
+--- موضوع: صادقانه خودت را معرفی کن....... (/showthread.php?tid=56)



RE: صادقانه خودت را معرفی کن....... - فرزاد وثوقی - 10-18-2013 11:31 PM

سلام
بنده فرزاد 24 ساله اهل تبریز استم من در کارگاه برادرم که مانتو است کار میکنم من تا الان توانستم چهل و پنج میلیون پسنداز کنم
من دوست ندارم پولهایم در بانک بخوابه من دوست دارم پولهایم را سرمایه گذاری کنم سود بدست بییاورم ولی مانده ام چیکار کنم و مدرک تحصیلییم سیکل است لطفا راهنمایی کنید.
با تشکر


RE: صادقانه خودت را معرفی کن....... - parahi_p - 10-19-2013 02:10 PM

سلام
مهری هستم با نام خانوادگیم پرهی عضو سایت شده ام. فوق دیپلم نقشه کشی صنعتی و مهندس مکانیک گرایش ساخت و تولید خوانده ام بیش از10 سال سابقه کار دارم و درحال حاضر در صنعت سیمان مشغول به کارم.
9 سال است که ازدواج کردهام. همسرم هم مکانیک جامدات خوانده است. یک دختر پنج ساله داریم که در سخت ترین شرایط زندگی خداوند او را به ما هدیه کرد به همین خاطر او را یسنا (ستایش کننده خداوند) نام نهادیم.
مهمترین خصوصیات اخلاقیم (که اکثریت دوستان به آن اعتقاد دارند) پیگیری کارها تا به انجام رساندن صحیح آن است. کاری که اعتقادی به درست بودنش ندارم را انجام نمی دهم ( حتی اگر دستور رییس باشد!!!!) مگر اینکه کاملا برایم توضیح دهند و درستی آن را برایم به اثبات برسانند. روابط عمومی بسیار خوبی دارم. همیشه دوست دارم مطالبی را که میدانم به دیگران هم بیاموزم ولی از نظر خودم معلم خوبی نیستم. به نظر من هیچگاه برای یادگیری دیر نیست. خیلی رک و پوست کنده برخورد می کنم به قول معروف اهل آسمون ریسمون بافتن نیستم.( خیلی وقتها هم این اخلاق خوب نیست ولی چه کنم!). دیر عصبانی می شوم. عاشق خانواده ام هستم. دوستان بسیار خوبی دارم. طبیعت را خیلی دوست دارم اهل مسافرتم.
پنج سال پیش با همسرم یک شرکت تاسیس کردیم ابتدا کار طراحی و مشاوره ای انجام می دادیم بعد از مدتی کارگاه ساخت قطعات راه اندازی کردیم بعد از دو سال با کله خوردیم زمین! از سه سال پیش تا الان هم داریم خودمان را می تکانیم!! از آن موقع به بعد حقوق بگیر شدیم (البته من همیشه یک کار پاره وقت در شرکت دیگری داشته ام) تا بعد از سرپا ایستادن دوباره از اول شروع کنیم اشتباهات قبل را هم یادداشت کردیم که دیگر تکرارشان نکنیم. من و همسرم هر دو از خانواده های متوسط هسنیم و در هیچیک از خانواده های ما به غیر از حقوق بگیری کار دیگری تعریف نشده یعنی ما یه جورایی سنت شکنی کردیم. همچنان هم معتقدیم راه رسیدن به اهدافمان در حقوق بگیری نیست. شعار شرکت ما این بوده " ما می خواهیم چون می توانیم "
من هیچوقت در مسیر کارآفرینی و میلیاردرشدن تنها نبوده ام و همواره همسرم در کنارم بوده حالا هم خوشحالیم که در این راه دوستان خوبی مانند شما یافته ایم. میلیاردر شدن را بعد از آشنایی با این سایت در جملاتم به کار می برم.


RE: صادقانه خودت را معرفی کن....... - hamed_totally - 10-22-2013 01:01 PM

سلام
حامد هستم کارشناس فنی یه شرکت معتبر در گیلان
کارشناس کامپیوتر و مجرد
نصف روزم رو به این فکر میکنم که چطو و کجا بتونم میلیاردر بشم
این سایت رو هم در یکی از همین جستجوهای روزانه برای پیدا کردن روش های جدید و جالب درامد زایی پیدا کردم
قبل از اینکه برم و بگردم داخل سایت رو اینجا این مطلب رو نوشتم
کارهای مختلفی رو انجام دادم
اما خیلی دلم میخواد یه کار با سرمایه کم رو خودم شروع کنم
به شدت اعتقاد به پول حلال و حرام دارم و به همین خاطر هر کاری رو حاضر نبودم انجام بدم و نمیدم
امیدوارم با همفکری دوستان بتونیم همه به سرمایه برسیم


RE: صادقانه خودت را معرفی کن....... - پریچهر - 10-29-2013 12:42 PM

29 ساله کارشناس کشاورزی .همیشه در آرزوی میلیاردر شدن بودم وهستم ولی هیچ وقت جرات اندیشیدن به آرزوهای بزرگ را نداشتم ولی چند وقتی است که به رازهای اندیشه مثبت پی برده ام و عزمم را جزم نموده ام که هرچه سریعتر گامهای بزرگ به سمت توانگری بردارم.فردی بسیار عاطفی با احساس مسئولیت زیاد وکمی عجول هستم .شاید برای پولدارشدن به راههای زیادی فکر کرده باشم ولی در واقع انجام بعضی شغلها را درشان خودم نمیدانم وبا روحیه من سازگار نبوده است وهمیشه از خداوند میخواهم که کاری مناسب روحیه ام برایم مهیا شود در روزهای بعد کاملتر مینویسم


RE: صادقانه خودت را معرفی کن....... - پریچهر - 10-29-2013 01:11 PM

باسلام پریچهر هستم 29 ساله کارشناس کشاورزی.بعد از فارغ التحصیلیم همیشه کار میکردم ولی هیچ وقت از درامدم راضی نبودم اما میدونم که خیلی زود همه چیزایی رو که تو زندگی میخوام بدست میارم ومیدونم که برعکس آدمهایی که دچار روزمررگی هستند وهمه ما هر روز باهاشون سروکار داریم افراد توی این سایت همشون امیدوارومثبت اندیشن


RE: صادقانه خودت را معرفی کن....... - milad85 - 10-29-2013 03:13 PM

سلام.
میلادهستم.29ساله.مهندسی عمران خوندم.تاحالا تو رشته خودم توی این5سال همه کار کردم.از کارگری بگیرین تا پیمانکاریو نظارت کارگاهی توی ی شرکت مشاور.ولی همچنان کارم تقو لقه..!!!همه میگن حقوق بگیری بده پیشرفت نمیکینی.راس میگن ولی منی که آزاد کار میکنم بنطرم باین شرایط موجود باید سرمایه بزرگ داشته باشی تا میلیاردر بشی...!!
دیگه رفتم تووفکر زدن یه کار زودبازده که مستقیم با پول در ارتباط باشی.که البته اونم سرمایه میخواد.توی همین فکرا بودم که این سایتو پیدا کردم.
بهرحال از سایت خوبتون ممنونم.


RE: صادقانه خودت را معرفی کن....... - punkd - 10-29-2013 08:47 PM

جوان اما به نسبت سنش با تجربه است .اما ظرفیت میلیاردر شدن رو داره.البته کمی عجوله.


RE: صادقانه خودت را معرفی کن....... - satrap - 11-01-2013 07:29 PM

سلام.
35ساله،متاهل،یک دختر 3 ساله به اسم ترنم.مستاجر.دیپلم ماشین ابزار، دانشجوی انصرافی همین رشته.کلا 5 خواهر و برادر هستیم(بودیم) .مادرم سال76 فوت شد. پدرم83.برادر بزرگم84 (جانباز شیمیایی بود). از همه کوچکترم.سال84برای اجرای یک طرح منحصر به فرد بعد از فوت پدرم به روستای زادگاه پدری رفتم که 5-6سال اقامت کنم و بعد از اجرایی شدن طرح بازگردم.امکانات خوبی اونجا داشتیم. همسرم به سختی راضی شد و خواهر وبرادرم نیز اولش استقبال خوبی کردند از طرحم ولی بعد از 19 ماه بازی دراوردند و من را از انجا بیرون کردند. به علت اعتمادی که به انها داشتم برای کارای انحصار وراثت به یکیشون وکالت داده بودم که نامردی کرد و سهم من رو به نام خودش کرد. منم بقیه سهم ارثم رو اخیرا با وجود نیازی که داشتم دادم به موسسه محک.سال86 بعد از مراجعت به تهران وضع بسیار بدی داشتم. مدتی منزل مادر خانمم بودم. بعدش کار روزمزد پیدا کردم و شبها داخل مغازه پدری که حالا حکم انبار داشت میخوابیدم.بعد از 2 ماه کار روزمزد چند پیمانکار ومهندس از کار من خوششون امد و کار متری و کنتوراتی بهم دادند. وضعم داشت خوب میشد که متوجه شدم برادرم بیکار و بی پوله. ولی هنوز خبر نداشتم سرم کلاه گذاشته. اوردمش و مفتی شریکش کردم. بعدشم یک خواهر زاده 17 ساله داشتم که به علت اذیت و ازار پدرش که شیشه مصرف میکرد دست به خودکشی زد و مرد و همه مخارج بیمارستان و مراسم و دادگاه و شکایت کشی خواهرم و تا پول تو جیبیش گردن من افتاد. چون از همه وضعم بهتر بود. با اینکه تا اون زمان حتی ادرسی ازشون نداشتم و توی مغازه میخوابیدم. خلاصه2 سالی با برادرم کار کردیم و بعدش هم او و هم دو خواهر دیگر به نوبت و بی دلیل با من قطع رابطه کردند. که بعدش فهمیدم دلیل این قطع رابطه این بوده که من از اون قضیه سند زدن سر در نیارم. بعدشم تا امروز هیچ خبری از هم نداریم حتی نمیدونن که من یک دختر 3 ساله دارم. بعدش من همون کار رو ادامه دادم.یک گروه اجرای نمای کامپوزیت بودیم بدین ترتیب: یک مهندس پیمانکار با صاحب ساختمان قرارداد میبست و نقشه و طرح و خرید ورق و غیره به عهده او بود. پسر باجناقم با اون مهندسه طرف حساب بود و کار زیرسازی و نصب رو انجام میداد و من هم با پسر باجناق طرف حساب بودم و کار ساخت ورق رو انجام میدادم. بدون تعارف و تعریف هم بگم که من در این چند سال از نظر دقت و سرعت مثل خودم رو ندیدم و همه کسانی که براشون ورق ساختم این رو تایید میکنند. اما با این حال پسر باجناقم که من براش خیلی هم سود داشتم قدر این موضوع رو ندانست. البته زبونی چرا، ولی از نظر ریالی نه. هم نرخ من رو بسیار پایین میبست و هم پولم رو تیکه تیکه و دیر بهم میداد. از طرفی هم با طرز فکرشون اصلا سازگار نبودم. مثلا همیشه میگفت که اگر مهندس نباشه ما از گشنگی میمیریم. تا روزی که تصمیم گرفتم شغلم رو عوض کنم. با تحقیق بسیار وارد کار کابینت ام دی اف شدم ابتدای سال 91 . اما چون سرمایه کافی نداشتم و کمی هم عجله کردم وبا یک ادم غیر موجه شریک شدم و در عرض 2 ماه همه سرمایه و پس اندازم به باد فنا رفت. دوباره بعد از مدتی بیکاری به کار ورق سازی پیش همون پسر باجناق برگشتم. و تا اخر 91 باهاشون بودم. برج 6 امسال بهم زنگ زد و گفت یک کار اماده ورق داریم ولی دیگه بهت متری نمیدم واگه دوست داری روزمزد میدم و دوباره اون جمله رو تکرار کرد که اگه فلانی نباشه همه ما از گشنگی میمیریم. دیگه کاملا ازشون بریدم. و تا امروز بیکارم. البته از راه چیزای فنی که بلدم کمی درامد داشتم. اینم بگم که در تمام این سالها از 76 به بعد تنها سرمایه و امید من همین دانستن قانون جذب بود. و انصافا هم خیلی نتایج خوبی ازش گرفتم. مثلا چند سال پیش در یک شرایط بحرانی شدید، یک شب تصمیم جدی گرفتم و از تمرینات نوشتاری و جملات تاکیدی به طور مداوم استفاده کردم و خانمم رو هم انداختم توی مسیر. نتیجه کار دوتا کاغذ شد که همیشه همراهمون بود و روزی چند بار با احساس مثبت و روحیه خوب مرورش میکردیم. یکی دو سال ازین ماجرا گذشت تا یک بار توی خونه تکونی شب عید اون کاغذا از لای وسایل بیرون اومد و با دیدنش اشکم سرازیر شد. به همسرم گفتم همه رو میخونم، تو همه خواسته ها رو بشمار و من اجابت شده ها رو میشمرم. وقتی درصد گرفتیم در کمال حیرت و بدون اینکه اصلا متوجه شده باشیم دیدیم که 70 درصدش اجابت شده و ما اصلا نفهمیدیم. میخوام بگم که خانمم دقیقا میدونه این علم چیه و ازش نتیجه هم گرفته ولی این اواخر اصلا دل نمیده و حتی گاهی منو مسخره میکنه. همه خواسته اش از زندگی اینه که من یک جا استخدام بشم و یک اب باریکه! داشته باشیم. خصوصا از 2 ماه پیش که خودش هم شاغل شد ، دیگه اصلا خدا رو بنده نیست! همش میگه نمیشه، نمیتونی، سرمایه میخواد، پول نداریم،نمیتونی، هیچی نمیشی، به هیچ جا نمیرسی. در صورتی که خودش هم میدونه در قضیه کارگاه ام دی اف من از کار ضربه نخوردم بلکه از شخص ضربه خوردم. الانم فقط 4 تومن پول پیش خونه دارم با ماهی 300 اجاره و 7-8 ملیون بدهی . و دیگر هیچ. تنها سرمایه من اینه که عتش جانسوز ثروتمند شدن دارم و میدونم که میشه و دیگه اینکه با دیوار ذهنی هم میدونم چیکار کنم یعنی تجربه اش رو دارم. راستش روحیه من با کارای اب باریکه جور نیست. سنم هم دیگه ازین کارا گذشته. در مسایل فنی خیلی دقیق و علاقه مندم و با مهندسی معکوس حتی موتور ماشین هم پیاده کردم و جمعش کردم. به رشته حقوق بسیار علاقه دارم و ارزوم اینه که بخونم و وکیل بشم. عیال هم لیسانس حقوق داره . یه مدتی هم سنتور کار کردم و دوست دارم ادامه بدم. معرق چوب هم انجام میدم . بسیار احساسی و عاطفی هستم. ولخرج و خوشگذران هستم. دوست دارم انعام بده باشم نه انعام بگیر. یکی از اقوام همسرم یک کاری برام درست کرده بود که به غیر از حقوق ، بعضی از مشتریان انعام هم میدادن و به همین دلیل قبول نکردم. البته دلیل مهمتر اینه که دوست دارم شغلم ازاد باشه و نوکر و ارباب خودم باشم. همیشه از نه شنیدن متنفر بودم و یکی از دلایلی که باعث عقب موندنم شد همین بود.مثلا برای بازاریابی و مشاور املاک ، این برام یک دیوار ذهنی شده بود.کمی تنبل هستم که دارم باهاش مقابله میکنم. ولی وقتی همسرم بهم اعتماد به نفس میده و تشویقم میکنه میشم مثل جت و دیگه تنبلی معنا نداره و بالعکس. غیر از عمل جراحی هر چیزی رو حداقل یک بار تجربه کردم و توی اکثرش یک نتیجه قابل قبول یا خوب یا حتی عالی داشتم. از خیاطی بگیر تا تعمیر اساسی موتور خودرو. توی فامیل زنم معروفم به اینکه کاری نیست که من نتونم انجام بدم ولی بی فایده! نرم افزارایی مثل فتوشاپ، اتوکد و چند تا نرم افزار دیگه رو به خوبی بلدم.ارزوی داشتن یک ماشین خولم کرده. اما ایده ندارم. چندتا از پلهای پشت سرم رو هم بتازگی خراب کردم که اصلا روش حساب نکنم. مثل همون سهم ارث که دادم به محک. و یکی دوتا چیز دیگه که پیش پا افتاده است. به هر حال اماده میلیاردر شدن هستم. حالا فقط مشکلم اینه که هیچ ایده ای ندارم. سرمایه هم ندارم.


RE: صادقانه خودت را معرفی کن....... - سحر رشادت - 11-02-2013 02:01 PM

سحر رشادت
سلام 21 سال سن دارم و دانشجوی سال دوم رشته شیمی محض از دانشگاه یزد هستم
توی زندگیم سختی زیاد کشیدم و تقریبا همیشه ادم تنهایی بودم به مادربزرگ مادریم خیلی وابسته بودم و دوستش داشتم که تو 15 سالگی از دنیا رفت با مادرم همیشه رابطه خیلی بدی داشتم و بیشتر به خاطر مسئله ازدواج بود ولی تازگی ها بعد از صحبت با چند تا از مشاوران دانشگاهمن دیدگاهش عوض شده و میگه باید درستو بخونی
تو زندگیم دو دفعه عاشق شدم و شکست خوردم که بهای گزافی هم بابتشون پرداختم مثل عقب موندن تو درس و دور شدن از خدا و خانوادم و احساس شکستی که هنوزم باهامه
ولی الان عاشق پولم چون خیلی از ارزوها رو میشه با پول عملی کرد میشه دل خیلی ها رو شاد کرد و به خیلی ها کمک کرد
دلم میخاد میلیاردر بشم و توی فامیل و درو همسایه سر باشم
و به بیشترین چیزی هم که تو پول فکر میکنم ماشینه دوس دارم سوار گرون قیمت ترین ماشین های دنیا بشم

وضع مالی خانوادم متوسطه و دانشگاهمم دولتیه و به همین خااطر وقت زیادی ندارم و اکثر اوقات دانشگاهم
ولی تصمیم گرفتم که پولدار بشم خیلی خیلی پولدار بشم و مطمئنم که میتونم و میشه چون میخام
به رشته حقوق علاقه دارم و احتمالا برای ارشد حقوق بخونم و وکیل بشم و چون خیلی سر و زبان دارم و دل و جرات و مصمم هستم فک کنم تو این کار موفق باشم
ولی دلیل اصلی ام اینه که شنیدم تو این کار پول هست
تایپ کردنم عالیه و میخام در کنار درسم تایپ کنم تا یه کم پول به دست بیارم عاشق داستان نوشتن هستم و مطمئنم یه روز یه میلیاردر فیلمنامه نویس عالی میشم
وکیل و فیلمنامه نویس
میخام به چند تا شرکت بازاریابی سربزنم تا در کنار درسم پاره وقت کار کنم
و سرمایه اندکی پس انداز کنم به فکر پرورش قارچ هم تو خونمون افتادم
قراره برم سیدی های اموزشی زبان رو بگیرم و خودم بخونم تا تافل بگیرم
فعلا تا 2 الی 3 سال دست و پام به خاطر درسم بسته است ولی میخام پیش سازی کنم
میخام خودم تو زندگی ادم موفقی باشم و متکی به هیچکس نباشم نه به خانوادم و نه در اینده به همسرم
میخام میلیاردر و موفق و مهربون باشم
من میتونم چون ایمان دارم


RE: صادقانه خودت را معرفی کن....... - اقاي ايـــده - 11-02-2013 02:26 PM

(11-02-2013 02:01 PM)سحر رشادت نوشته شده توسط:  سحر رشادت
سلام 21 سال سن دارم و دانشجوی سال دوم رشته شیمی محض از دانشگاه یزد هستم
توی زندگیم سختی زیاد کشیدم و تقریبا همیشه ادم تنهایی بودم به مادربزرگ مادریم خیلی وابسته بودم و دوستش داشتم که تو 15 سالگی از دنیا رفت با مادرم همیشه رابطه خیلی بدی داشتم و بیشتر به خاطر مسئله ازدواج بود ولی تازگی ها بعد از صحبت با چند تا از مشاوران دانشگاهمن دیدگاهش عوض شده و میگه باید درستو بخونی
تو زندگیم دو دفعه عاشق شدم و شکست خوردم که بهای گزافی هم بابتشون پرداختم مثل عقب موندن تو درس و دور شدن از خدا و خانوادم و احساس شکستی که هنوزم باهامه
ولی الان عاشق پولم چون خیلی از ارزوها رو میشه با پول عملی کرد میشه دل خیلی ها رو شاد کرد و به خیلی ها کمک کرد
دلم میخاد میلیاردر بشم و توی فامیل و درو همسایه سر باشم
و به بیشترین چیزی هم که تو پول فکر میکنم ماشینه دوس دارم سوار گرون قیمت ترین ماشین های دنیا بشم

وضع مالی خانوادم متوسطه و دانشگاهمم دولتیه و به همین خااطر وقت زیادی ندارم و اکثر اوقات دانشگاهم
ولی تصمیم گرفتم که پولدار بشم خیلی خیلی پولدار بشم و مطمئنم که میتونم و میشه چون میخام
به رشته حقوق علاقه دارم و احتمالا برای ارشد حقوق بخونم و وکیل بشم و چون خیلی سر و زبان دارم و دل و جرات و مصمم هستم فک کنم تو این کار موفق باشم
ولی دلیل اصلی ام اینه که شنیدم تو این کار پول هست
تایپ کردنم عالیه و میخام در کنار درسم تایپ کنم تا یه کم پول به دست بیارم عاشق داستان نوشتن هستم و مطمئنم یه روز یه میلیاردر فیلمنامه نویس عالی میشم
وکیل و فیلمنامه نویس
میخام به چند تا شرکت بازاریابی سربزنم تا در کنار درسم پاره وقت کار کنم
و سرمایه اندکی پس انداز کنم به فکر پرورش قارچ هم تو خونمون افتادم
قراره برم سیدی های اموزشی زبان رو بگیرم و خودم بخونم تا تافل بگیرم
فعلا تا 2 الی 3 سال دست و پام به خاطر درسم بسته است ولی میخام پیش سازی کنم
میخام خودم تو زندگی ادم موفقی باشم و متکی به هیچکس نباشم نه به خانوادم و نه در اینده به همسرم
میخام میلیاردر و موفق و مهربون باشم
من میتونم چون ایمان دارم

سلام و عرض ادب

خواستن توانستن هست / از ما حركت از خدا بركت

موفق تر از ديگران در روحيه هستيد دركارم موفق باشيد.