سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
قدردانی از فرشتگان - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: روانشناسی (/forumdisplay.php?fid=106)
+--- انجمن: روانشناسی شخصی (/forumdisplay.php?fid=37)
+---- انجمن: آرامش و انرژی بخش (/forumdisplay.php?fid=70)
+---- موضوع: قدردانی از فرشتگان (/showthread.php?tid=4273)

صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8


RE: قدردانی از فرشتگان - MARYAR - 04-18-2013 03:05 PM

بابا پول میخوام
بابا موبایل میخوام
بابا لب تاپ میخوام
بابا میخوام برم مسافرت پول بده
بابا لباس ندارم
... بابا برای دانشگاه پول لازم دارم
بابا بابا بابا . . .

چرا یک مرتبه هم گفته نمیشه
بابا همین که پیشم هستی برام کافیه...
بودن در کناره تو برای من یک دنیاست!
گاهی دلت میخواهد به بعضی ها بگویی
باش حتی اگر من دیگر نباشم!
پــــــــــــــ ــــــــدرم یکی از آنهاست...

♥سلامتی همه پدرها♥


RE: قدردانی از فرشتگان - کامیار کاظمی - 04-25-2013 02:00 PM

دوستان عزیزم

لطفا برای سلامتی همه پدر و مادرها و برقراری همیشگی سایه پرمهرشان، یک صلوات بفرستید

برای رفتگان نیز یک فاتحه بخوانید ...


RE: قدردانی از فرشتگان - صدفی - 04-25-2013 02:15 PM

چرا مادرمان را دوست داریم؟
چون ما را با درد بدنیامی‌آورد و بلافاصله با لبخند می‌پذیرد
چون شیرشیشه را قبل از اینكه توی حلق ما بریزند ، پشت دستشان می‌ریزند

و وقتی بعدها به زندگی‌شان‌ گند می‌زنیم
فقط می‌گویند: خب جوونه دیگه، پیش میاد!
چون وقتی تب می‌کنیم، آن‌ها هم عرق می‌ریزند

چون وقتی توی میهمانی خجالت می‌کشیم و توی گوششان می‌گوییم سیب می خوام،
با صدای بلند می‌گویند منیر خانوم بی زحمت یه سیب به
این بچه بدهید و ما را عصبانی می‌کنند


و وقتی پدرمان ما را به خاطر لگد زدن به
مادر کتک می‌زند، با پدر دعوا می‌کنند

چون وقتی در قابلمه غذا را برمی دارند، یک
بخاری بلند می شود که آدم دلش می خواهد
غذا را با قابلمه اش بخورد


چون وقتی تازه ساعت یازده شب یادمان می افتد
كه فلان كار را كه باید فردا در مدرسه تحویل
دهیم یادمان رفته،بعد از یك تشر خودش هم پابه پایمان زحمت میكشد كه همان
نصف شبی تمامش كنیم


چون وسط سریال‌های ملودرام گریه می‌کنند

چون بعد از گرفتن هدیه روز مادر، تمام فکر
و ذکرش این است که مبادا فروشندگان
بی انصاف سر طفل معصومش را
کلاه گذاشته باشند

چون شبهای امتحان و کنکور پابه ‌پای ما کم
می‌خوابد اما کسی نیست که برایش قهوه
بیاورد و میوه پوست بکند

به خاطر اینکه موقع سربازی رفتن ما،
گریه می‌کند و نذر می کند و پوتین‌هایمان
را در هر مرخصی واکس می‌زند

چون وقتی شب عروسی ما داماد ازش خداحافظی
میكند با چشمانی پر از اشك سفارشمان را میكند
ما را به داماد میسپارد

چون وقتی که موقع مریضیش یک لیوان آب
به دستش می دهیم یک طوری تشکر می کند
که واقعا باور می‌کنیم شاخ قول شکانده‌ایم

چون موقع مطالعه عینک می‌زند و پنج دقیقۀ
بعد در حالیكه عینكش به چشمش است
میپرسد:این عینك منو ندیدین؟

چون هیچوقت یادشان نمی‌رود که از کدام غذا
بدمان می‌آید و عاشق كدام غذاییم ،حتی وقتی
که روی تخت بیمارستانند و قرار است ناهار
را با هم بخوریم

چون همانجا هم تمام فکر و ذکرشان این است
كه وای بچم خسته شد بسكه مریض داری كرد

و چون هروقت باهاش بد حرف میزنیم و دلش
رو برای هزارمین بار میشكنیم،چند روز بعد
همه رو از دلش میریزه بیرون وخودش رو
گول میزنه كه :‌بخشش از بزرگانه


چون مادرند !


RE: قدردانی از فرشتگان - hadi1987 - 04-25-2013 03:05 PM

واقعا نعمت بزرگی هستند...فرشته ها هم باید برای ارزش پدر و مادر سر تعظیم فرود آورند.

من که از این دو نعمت بی بهره بوده ام.جای خالیشان را همیشه حس میکنم.

نثار شادی رفتگان جمع فاتحه و صلوات



RE: قدردانی از فرشتگان - صدفی - 04-25-2013 04:41 PM

پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله روزى به بالين جوانى که در حال احتضار بود رفت و ديد که جان دادن براى او بسيار سخت و دشوار است. حضرت فرمود: اى جوان! چه مى بيني؟
عرض کرد: يا رسول الله! دو نفر سياه را مى بينم که رو به روى من ايستاده اند و از آنها مى ترسم. رسول خدا پرسيد: «آيا اين جوان، مادر دارد؟». مادرش آمد و عرض کرد: «اى رسول خدا! من مادر او هستم». حضرت پرسيد: «آيا از فرزندت راضى هستي؟». عرض کرد: «راضى نبودم؛ ولى اکنون به واسطه شما راضى شدم». آن گاه جوان بيهوش شد.
وقتى به هوش آمد، باز حضرت او را صدا زد و فرمود: «اى جوان! اکنون چه مى بيني؟». عرض کرد: «آن دو سياه رفتند و اکنون دو نفر انسان سفيدرو و نورانى آمدند که از ديدن آنها من خشنود مى شوم». در اين هنگام، آن جوان از دنيا رفت.


RE: قدردانی از فرشتگان - jahanagahi - 04-25-2013 07:41 PM

من که پدر و مادرم در قید حیات نیستند یاد تایپیک ای کاش افتادم:
ای کاش هر روز میرفتم و دست و پایشان را می بوسیدم.



RE: قدردانی از فرشتگان - MARYAR - 04-26-2013 12:12 AM

ﭘﺴﺮ 16 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ18 ﺳﺎﻟﮕﯿﻢ ﭼﯿ ﮑﺎﺩﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ؟
ﻣﺎﺩﺭ: ﭘﺴﺮﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻮﻧﺪﻩ
ﭘﺴﺮ 17ﺳﺎﻟﻪ ﺷﺪ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪ ﺷﺪ،ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻭ ﺭﺍﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩ،ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ ﭘﺴﺮﺕﺑﯿﻤﺎﺭی قلبی ﺩﺍﺭﻩ .
ﭘﺴﺮ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﺎمان ﻣﻦ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ...؟ ! ﻣﺎﺩﺭ ﻓﻘﻂ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ .
ﭘﺴﺮ ﺗﺤﺖ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ، ﻫﻤﮥ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ 18 ﺳﺎﻟﮕﯽِ ﺍﺵ ﺗﺪﺍﺭﮎ ﺩﯾﺪﻧﺪ
ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﻣﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺘﺶ ﺑﻮﺩ ﺷﺪ ...
ﭘﺴﺮﻡ ؛ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻋﺎﻟﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ
ﯾﺎﺩﺗﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﭘﺮﺳﯿﺪﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﭼﯽ ﮐﺎﺩﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ؟
ﻭ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﭼﻪ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺑﺪﻡ !
ﻣﻦ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﺍﺩﻡ،ﺍﺯﺵ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﮐﻦ ﻭ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺯ ﻗﻠﺐِ ﻣﺎﺩﺭﻭ ﻋﺸﻘﺶ ﻧﯿﺴﺖ


RE: قدردانی از فرشتگان - MARYAR - 05-03-2013 08:54 PM

مادرم ازت سپاسگذارم که هدیه کوچک مرا بدون هیچ اخمی پذیرفتی و مرا محکم تر از همیشه در آغوش فشردی و بوسیدی


RE: قدردانی از فرشتگان - صدفی - 05-03-2013 08:58 PM

پدرم در کنار ما نیستی وای گرمای وجودت را همیشه در کنارم حس میکنم میدونم که در به هر موفقیت و پیروزی که میرسم دعای خیر تو پشتمه میدونم هوامو داری و همیشه پیش منی. حتی شبها وقتی میایی پتو رو میکشی روم که سرما نخورم (مثل قدیما که هر شب انجام میدادی) وجودت رو رو بدنم حس میکنم
دوست دارم تو همیشه با منی هر ثانیه


RE: تصاوير و كليپ جالب - goldmen - 05-06-2013 12:03 PM

دستور اداری جالب در یک شرکت خصوصی!


این جا آبدارخانه یک شرکت خصوصی است و این هم یک دستور اداری به کارکنان شرکت. دستوری که همه موظفند آن را اجرا کنند.

[تصویر: 62758_889.jpg]