سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
سفر گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=105)
+--- انجمن: جلسات حضوری و آنلاین اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=30)
+--- موضوع: سفر گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 (/showthread.php?tid=9419)

صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45


RE: سفرنامه گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 - Delta.H - 09-02-2013 11:42 PM

(09-02-2013 09:20 PM)mohammadshamosi نوشته شده توسط:  واقعا که!
دادا حمزه این همه چیز رو چطوری تونستی بخوری وقتی من و مهدی نبودیم!
Smile

دادا ممد به جای تو و مهدی هم خوردم تازه تخم مرغ با قارچ بود و نفری یه لیوان شیر کاکائو خوردیم و یه چایی ولی حیف شد که چای دوم رو نخوردیمYosef.gif
حالا همه اینا به کناااااااااااااااااااااااار من و مهدی و مریم خانم و آقای قربانیان تو مترو زیتون پرورده خوردیم با رب انار وااااااوووTongue


RE: سفرنامه گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 - jahanagahi - 09-02-2013 11:47 PM

مهدی جان باز اعتراف کن تا کمی دیگر سبکتر شوی.25r30wi25r30wi25r30wi25r30wi25r30wi25r30wi25r30wi25r30wi25r30wi


RE: سفرنامه گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 - MARYAR - 09-02-2013 11:51 PM

(09-02-2013 11:42 PM)Delta.H نوشته شده توسط:  
(09-02-2013 09:20 PM)mohammadshamosi نوشته شده توسط:  واقعا که!
دادا حمزه این همه چیز رو چطوری تونستی بخوری وقتی من و مهدی نبودیم!
Smile

دادا ممد به جای تو و مهدی هم خوردم تازه تخم مرغ با قارچ بود و نفری یه لیوان شیر کاکائو خوردیم و یه چایی ولی حیف شد که چای دوم رو نخوردیمYosef.gif
حالا همه اینا به کناااااااااااااااااااااااار من و مهدی و مریم خانم و آقای قربانیان تو مترو زیتون پرورده خوردیم با رب انار وااااااوووTongue
تازهههههههههههههه اینا که چیزی نیست
یه چیزی بگم دلاتون روانه شه....

بعد از سوار کردن آقا حمزه مهدی منو به یه نوشیدنی خارجی انرژی زا مهمون کرد بعدشم تازه باز بستی مهمون کردددددددددددددددد....12_002


RE: سفرنامه گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 - jahanagahi - 09-02-2013 11:52 PM

عزیزی شنید که من از سبحان جان اسمی ببرم؟
همه باهم : نخیر.
راستی چرا؟
چون سفر شمال نیامد.
همه با هم گغتند : جهان آگهی کار درستی کرده.
شکلک حنده را هم نگذاشتم تا بدانید جدی گفتم.
حالا چه جوابی داری , سبحان جان؟


RE: سفرنامه گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 - مهدی گل محمدی - 09-02-2013 11:55 PM

اعتراف بعدی Yosef.gif
قبل از ناهار ظهر جمعه بود...
علی رو تنها گیر آوردم(پسر مریم خانم)
داشت بادام زمینی میخورد.منو که دید از ترسش گفت که"شما هم میخوری؟"(قربون اون شما گفتنت)
گفتم بله....کله پاکت رو داد به منYosef.gif من دو سه تا دونه بهش دادمYosef.gif رفت .چقدر اون صحنه غم انگیز بودYosef.gif
بچه کلا از زندگی سر خورده شدYosef.gif
یادش بخیر.


RE: سفرنامه گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 - jahanagahi - 09-02-2013 11:59 PM

(09-02-2013 11:55 PM)مهدی گل محمدی نوشته شده توسط:  اعتراف بعدی Yosef.gif
قبل از ناهار ظهر جمعه بود...
علی رو تنها گیر آوردم(پسر مریم خانم)
داشت بادام زمینی میخورد.منو که دید از ترسش گفت که"شما هم میخوری؟"(قربون اون شما گفتنت)
گفتم بله....کله پاکت رو داد به منYosef.gif من دو سه تا دونه بهش دادمYosef.gif رفت .چقدر اون صحنه غم انگیز بودYosef.gif
بچه کلا از زندگی سر خورده شدYosef.gif
یادش بخیر.

صدای خنده هایم همه را بیدار کرد.
25r30wi25r30wi25r30wi25r30wi25r30wi


RE: سفرنامه گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 - مهدی گل محمدی - 09-03-2013 12:00 AM

(09-02-2013 11:51 PM)MARYAR نوشته شده توسط:  
(09-02-2013 11:42 PM)Delta.H نوشته شده توسط:  
(09-02-2013 09:20 PM)mohammadshamosi نوشته شده توسط:  واقعا که!
دادا حمزه این همه چیز رو چطوری تونستی بخوری وقتی من و مهدی نبودیم!
Smile

دادا ممد به جای تو و مهدی هم خوردم تازه تخم مرغ با قارچ بود و نفری یه لیوان شیر کاکائو خوردیم و یه چایی ولی حیف شد که چای دوم رو نخوردیمYosef.gif
حالا همه اینا به کناااااااااااااااااااااااار من و مهدی و مریم خانم و آقای قربانیان تو مترو زیتون پرورده خوردیم با رب انار وااااااوووTongue
تازهههههههههههههه اینا که چیزی نیست
یه چیزی بگم دلاتون روانه شه....

بعد از سوار کردن آقا حمزه مهدی منو به یه نوشیدنی خارجی انرژی زا مهمون کرد بعدشم تازه باز بستی مهمون کردددددددددددددددد....12_002

در رفاقت رسم ما جان دادن است / هر قدم را صد قدم پس دادن است / هر که بر ما تب کند جان می دهیم / ناز او را هر چه باشد می خریم


RE: سفرنامه گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 - jahanagahi - 09-03-2013 12:09 AM

(09-03-2013 12:00 AM)مهدی گل محمدی نوشته شده توسط:  
(09-02-2013 11:51 PM)MARYAR نوشته شده توسط:  
(09-02-2013 11:42 PM)Delta.H نوشته شده توسط:  
(09-02-2013 09:20 PM)mohammadshamosi نوشته شده توسط:  واقعا که!
دادا حمزه این همه چیز رو چطوری تونستی بخوری وقتی من و مهدی نبودیم!
Smile

دادا ممد به جای تو و مهدی هم خوردم تازه تخم مرغ با قارچ بود و نفری یه لیوان شیر کاکائو خوردیم و یه چایی ولی حیف شد که چای دوم رو نخوردیمYosef.gif
حالا همه اینا به کناااااااااااااااااااااااار من و مهدی و مریم خانم و آقای قربانیان تو مترو زیتون پرورده خوردیم با رب انار وااااااوووTongue
تازهههههههههههههه اینا که چیزی نیست
یه چیزی بگم دلاتون روانه شه....

بعد از سوار کردن آقا حمزه مهدی منو به یه نوشیدنی خارجی انرژی زا مهمون کرد بعدشم تازه باز بستی مهمون کردددددددددددددددد....12_002

در رفاقت رسم ما جان دادن است / هر قدم را صد قدم پس دادن است / هر که بر ما تب کند جان می دهیم / ناز او را هر چه باشد می خریم
در رفاقت رسم ما خرج کردن است / هر خریدی را صد خرید پس دادن است هر که بر ما تب کند جان می دهیم / ناز او را هر چه باشد می خریم.25r30wi25r30wi25r30wi


RE: سفرنامه گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 - مرضیه عباسی - 09-03-2013 12:17 AM

(09-02-2013 11:55 PM)مهدی گل محمدی نوشته شده توسط:  اعتراف بعدی Yosef.gif
قبل از ناهار ظهر جمعه بود...
علی رو تنها گیر آوردم(پسر مریم خانم)
داشت بادام زمینی میخورد.منو که دید از ترسش گفت که"شما هم میخوری؟"(قربون اون شما گفتنت)
گفتم بله....کله پاکت رو داد به منYosef.gif من دو سه تا دونه بهش دادمYosef.gif رفت .چقدر اون صحنه غم انگیز بودYosef.gif
بچه کلا از زندگی سر خورده شدYosef.gif
یادش بخیر.

Angry علی پسر منهههههههههههههه Angry و قطعاً بر هر مادری واجب است که از حق پسرش دفاع کند
متهم مهدی گل محمدی آیا دفاعی از خود دارید یا بکشمتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت


RE: سفرنامه گیلان ( انزلی-چمخاله) تابستان 92 - MARYAR - 09-03-2013 12:25 AM

(09-03-2013 12:17 AM)مرضیه عباسی نوشته شده توسط:  
(09-02-2013 11:55 PM)مهدی گل محمدی نوشته شده توسط:  اعتراف بعدی Yosef.gif
قبل از ناهار ظهر جمعه بود...
علی رو تنها گیر آوردم(پسر مریم خانم)
داشت بادام زمینی میخورد.منو که دید از ترسش گفت که"شما هم میخوری؟"(قربون اون شما گفتنت)
گفتم بله....کله پاکت رو داد به منYosef.gif من دو سه تا دونه بهش دادمYosef.gif رفت .چقدر اون صحنه غم انگیز بودYosef.gif
بچه کلا از زندگی سر خورده شدYosef.gif
یادش بخیر.

Angry علی پسر منهههههههههههههه Angry و قطعاً بر هر مادری واجب است که از حق پسرش دفاع کند
متهم مهدی گل محمدی آیا دفاعی از خود دارید یا بکشمتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
مرضیه جان این بار که رفتیم دریااااااااااااا دیگه می کشیمشششششششششششش شهرزاد جونم با خودمون می بریم شهرزاد قشنگ از پس مهدی بر میادددد