سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
در گذر تاریخ و فرهنگ ملی - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=105)
+--- انجمن: اعضای سایت ، اهداف و بحث های شخصی (/forumdisplay.php?fid=36)
+--- موضوع: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی (/showthread.php?tid=6809)

صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25


RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی - arak_2008 - 08-12-2014 12:24 AM

(07-17-2014 11:59 PM)Alireza_Kh نوشته شده توسط:  8 سال این مملکت زیر بمب و موشک و ... دست و پا میزد !!
آیا مردم فلسطین و لبنان و سوریه و .... دلشون به حال ما سوخت ؟؟!!
نسوخت ....
8 سال مردم ایران بخصوص هموطنامون در شهرهای مرزی، ویران شدند !!
آواره شدند !! عزیزانشون رو از دست دادند!
اما آیا کشورهای دوست و همسایه سوریه و لبنان و فلسطین و ... کاری واسه ما انجام دادن ؟؟؟!! خیر ......

اول ایران و ایرانی ! بعد سایرین !!
آیا هموطنای من که توی روستایی زندگی میکنن که در هفته فقط نیم ساعت آب دارن ؛ انسان نیستن ؟؟؟؟



اینجا ایران است...

[تصویر: IMG10414287.jpg]

روستایی که تنها نیم ساعت در طول هفته آب دارد!!
روستای دهک از توابع شهرستان سراوان با وجود اینکه بیش از ۴۲۰ خانوار را درون خود جای داده اما در طول هفته ساکنان آن تنها نیم ساعت آب شرب برای مصرف در اختیار دارند.!!
به گزارش خبرنگار مهر، آبرسانی به روستای دهک از توابع شهرستان سراوان که توسط تانکر انجام می‌شود در حال حاضر پاسخگوی نیاز روستائیان نبوده و به ناچار روستائیان را به سمت برداشت آب از قنات‌ها سوق داده و این موضوع موجب شده است تا بسیاری از کشاورزان و روستائیان تشنه بر سر برداشت آب با یکدیگر درگیر شوند.
رییس شورای اسلامی روستای دهک در گفتگو با خبرنگار مهر در این رابطه اظهار داشت: با وجود برخورداری ۱۸۲۰ انشعاب اما آبی برای مصرف در لوله‌ها موجود نیست و در طول هفته تنها کمتر از نیم ساعت آب در لوله‌ها جاری می‌شود و آبرسانی به این روستا به صورت سیار و به وسیله دو تانکر البته به جز روزهای تعطیل، تامین می‌شود اما این تعداد تانکر آب پاسخگوی جمعیت تشنه این منطقه نیست.
در حال حاضر سهمیه هر خانواده از ۲۰ لیتر تجاوز نمی‌کند و این میزان اندک حتی پاسخگوی شستن دست و روی اعضای خانواده هم نیست چه برسد به برآورده ساختن نیازهای بهداشتی.


حرفم تمام
چراغی که به ایران رواست؛ به سوریه و عراق و لبنان و فلسطین و ....
حرام است !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! حرام است !!!!!!!!!!!!!!!!
تا زمانی که مردم من در رنج هستند, دلم به حال مردم غزه و فلسطین و سوریه و لبنان و عراق و ... هرگز نخواهد سوخت !!! هرگز !!!

من کاری به اینکه چگونه این طوری شده ندارم ولی شما لطفا اون چیزی رو که زیر اسمت نوشتی بردار چون اصلا برازنده تو و نه شما نیست.و اگر هست چه خدای نژاد پرست و بدی داری و همچنین اون دوستانی که تشکر کردند واقعا بروند و به انسانیت خود شک کنند
بوی شدید و متعفن نژادپرستی می رسد.برو یک ذره تحقیق کن و ببین که همین سوریه در زمان جنگ یکی از حامیان بود و در ثانی دولت انها از دشمن شما حمایت کرده باشد مردم اون چه گناهی کرده اند.از آدم هایی که خود را تافته جدا بافته می دانند به شدت بی زارم .اون کودک بی گناهی که هیچ از این حرف ها سر در نمی اورد آیا رواست که با بمب موشک کشته شود.در ضمن دل کسی مثل شما و امثال شما اگر برای مظلوم بسوزد با نسوزد فرقی نمی کند چون انسانیت ندارید و .........


RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی - alireza091111 - 08-12-2014 09:59 AM

دوست عزیز این سایت جای این بحث ها نیست وگرنه بنده جواب کاملی به شما میدادم،وخیلی از حرفام تو دنیای مجازی نمیشه زد.
من اینو همیشه گفتمم که درباره دیگران سریع قضاوت نکنید
شما چوون به افرادی که تشکر زده اند اهانت کردید بنده جوابتونو میدم.
من نمیدونم ما ایرانیا چرا به جای مادری کردن واسه بچه خودمون دایه بقیه ایم ،مرغ همسایه غازه.
بیشتر از این نمیتونم بحث.رو براتون باز کنم ولی شما هیچوقت یه طرفه به قاضی نرو برودربااره فلسطین ببیشتر اطلاعات کسب کن ،چرابعد این همه سال مشکلش حل نشده ؟؟
در ضمن تشکر زدن دوستان دلیل بر تایید کردن یا نزدن برای نقض کردن حرف کسی نیست و بابت زحمتیه که شخص بابت زدن پست کشیده.

شخصی میخواست دنیارو تغییر بده و اونو درست کنه جایی برای بهتر زندگی کردن اون همه کار کرد تا به اخر عمرش رسید
در اخر عمرش دید با این همه کاری که انجام داده بازم دنیا تغییری نکرده در اخر به این نتیجه رسید اگه خودشو درست کرده بود دنیا خود به خود درست میشد.

نیاز نیست بقیه رو نصیحت کنیم فقط خودمونو اصلاح کنیم و
بعد خانوادمون رو دنیا خود به خود تغییر میکنه.


RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی - جوان - 08-12-2014 03:46 PM

(08-12-2014 09:59 AM)alireza091111 نوشته شده توسط:  دوست عزیز این سایت جای این بحث ها نیست وگرنه بنده جواب کاملی به شما میدادم،وخیلی از حرفام تو دنیای مجازی نمیشه زد.
من اینو همیشه گفتمم که درباره دیگران سریع قضاوت نکنید
شما چوون به افرادی که تشکر زده اند اهانت کردید بنده جوابتونو میدم.
من نمیدونم ما ایرانیا چرا به جای مادری کردن واسه بچه خودمون دایه بقیه ایم ،مرغ همسایه غازه.
بیشتر از این نمیتونم بحث.رو براتون باز کنم ولی شما هیچوقت یه طرفه به قاضی نرو برودربااره فلسطین ببیشتر اطلاعات کسب کن ،چرابعد این همه سال مشکلش حل نشده ؟؟
در ضمن تشکر زدن دوستان دلیل بر تایید کردن یا نزدن برای نقض کردن حرف کسی نیست و بابت زحمتیه که شخص بابت زدن پست کشیده.

شخصی میخواست دنیارو تغییر بده و اونو درست کنه جایی برای بهتر زندگی کردن اون همه کار کرد تا به اخر عمرش رسید
در اخر عمرش دید با این همه کاری که انجام داده بازم دنیا تغییری نکرده در اخر به این نتیجه رسید اگه خودشو درست کرده بود دنیا خود به خود درست میشد.

نیاز نیست بقیه رو نصیحت کنیم فقط خودمونو اصلاح کنیم و
بعد خانوادمون رو دنیا خود به خود تغییر میکنه.
سلام و عرض ادب.
از روی مجادله وارد نمیشویم دوست گرام.پرسشی مطرح میکنم که خود پاسخ آن را میدهم.جای زدن این حرفها کجاست؟اگر این سایت جای زدن حرفای دوست عزیز arak نیست پس فکر میکنم جای حرف های نژاد پرستانه و آرایایی و حکومت گل و بلبلی یک سری پادشاه خون خوار هم جایز نیست در این میان باشد.از دوست بزرگوار Alireza که این مطالب را زحمت کشیده اند قرار داده اند کمال تشکر را دارم لیکن گاهی مطالب رنگ و بوی خاصی میگیرند.بپذیریم که برخی از سخنان واقعا از جهت دلسوزی به هم میهنان عزیزمان نیست و بیانگر موج فکری است که هم شما و هم بنده و دیگران از آن آگاهیم.
بنده نه مطالعه ای در مورد فلسطین داشتم و نه ادعایی دارم فقط در مدت زمان نسبتا طولانی کارم کاملا مرتبط با این جریانات بود.به عنوان یک ایدئولوژی بپذیریم که واقعا آن چیزی که فکر میکنیم و آن نگاه خصمانه ما کاملا اشتباه است مطالعه کافی نیست.تاریخ را قوم پیروز می نگارند ولو ستم گر!برویم و ببینیم همه جوانب را آنالیز کنیم، باشد که اندیشه کنیم و تعصب را کنار بگذاریم.روی سخنم با شخص خودم نیز می باشد به طور مثال میگویم قبل از ایرانی بودنم یک مسلمان شیعه هستم و به هبچ عنوان با وهابی و ناصبی جماعت(چه فلسطینی چه سعودی و...) نه تنها میانه خوبی ندارم بلکه عداوت نیز می ورزم..حال دلیل میشود که از کشتارهای بی رحمانه خوشحال بشوم و بگویم دست مریزاد احسنت صیهونیست!!!!صد البته خیر.البته قیاس تقریبا مع الفارق بوده و ایرادات را میپذیرم.
سخنان بنده هیچ ارتباطی با جمهوری اسلامی ندارد سوء برداشت نشود.
درود بر شما.


RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی - Alireza_Kh - 08-17-2014 12:00 AM

تاریخ و تکرار آن !!! ...

گروه تروریستی "د ا ع ش" توانست شهر کوردزبان جلولا که اکثریتی از آن را کوردهای کلهور تشکیل می‌دهند اشغال کند.

جلولا همان مکانی است که شدیدترین جنگ میان امپراتوری ساسانی و خلافت راشدین بود که درماه اوریل 637 میلادی و پس از گشایش تیسپون پایتخت ساسانیان روی داد. فرجام این جنگ پیروزی قاطع اعراب و کشته شدن سردار ایران مهران رازی از خاندان مهران بود. پس از این نبرد اعراب هفت ماه منطقه جلولا را محاصره کردند تا توانستند این منطقه استراتژیک که راه ورود به فلات ایران بود را فتح کنند.


در اوایل قرن بیستم پوست نوشته‌ای 1400 ساله در "شارەزوور" کوردستان کشف شد که چند بیت شعر کوردی به خط پهلوی بر آن نگاشته شده است:
«هوٚرمزگان رمان ئاتران کوژان
ویٚشان شارده‌وه گه‌وره‌ی گه‌وره‌کان
زوٚرکار ئه‌ره‌ب کەردەنە خاپوور
گوناو پاڵەیی هه تا شارەزوور
ژن و که‌نیکان وه دیل به‌شینا
میٚرد ئازاتلی وه رووی هوینا
رەوشت زه‌روشتره مانه وه بێدەس
به‌زیکا نیٚکا هورمز وه هۊچ که‌س»

برگردان به پارسی:
آتشکده‌ها ویران شدند و آتش‌ها خاموش
بزرگان خود را پنهان کردند
ظلم عرب همه جا را ویران کرد
از روستای "پاله" تا «شهرزور»
زنان و دختران را به بردگی و اسارت بردند
مردان دلیر در خون غوطه‌ور شدند
آیین زرتشت ناتوان و تنها ماند
و اهورامزدا به هیچکس مهربانی و رحم نکرد...


RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی - Alireza_Kh - 08-25-2014 09:04 PM

خاطره ای از یک خلبان زرتشتی نیروی هوای ارتش

ماهنامه صنایع هوایی شماره ٢٧٥ به تازگی خاطره ای از سرگرد خلبان، شادروان کیخسرو آزادگانیان چاپ کرده است. این خاطره از زبان امیر سرتیپ دوم خلبان مهدی پاک‌بنیان آورده شده است و آن را در رویه‌ی ٤ تا ٩ این مجله می‌توان خواند.
امیر سرتیپ مهدی پاک‌بنیان در پاسخ خبرنگار «صنایع هوایی» که از نقش اقلیت‌های دینی در نیروی هوایی ارتش از او پرسيده، می بشود.

[تصویر: azadganian1.jpg]

خاطرم هست که اولین صبح حضور ما در فرودگاه امان، بعد از توجیه توسط رهبر، نوبت ارائه گزارش «افسر آب و هوا» شد. همان‌طوری که می‌دانید در پایگاه‌های هوایی، اول صبح، قبل از انجام هرگونه پروازی، افسر آب و هوا در سالن توجیه، در حضور همه‌ی خدمه پروازی، وضعیت آب و هوای حال حاضر منطقه خودی و مناطقی که هواپیماهای پایگاه بدان مناطق پرواز خواهند نمود، به علاوه پیش‌بینی وضعیت آب و هوای آنها در طی 24 ساعت آینده را تشریح می‌کند. در طی آن ده روز حضور ما در امان هم این نفرات هر روز صبح برای تشریح وضعیت آب و هوا می‌آمدند. افسر مزبور شروع کرد با زبان انگلیسی به توضیح وضعیت آب و هوا در اردن، مسیر، «خلیج فارس» و نهایتأ کشور عمان. همینطور با چوب روی نقشه جلو می‌فت که رسید به منطقه خلیج همیشه «فارس» به اینجا که رسید، گفت: «وضعیت آب و هوای امروز خلیج ع...ر...ب...ی» جناب آزادگانیان، قد بلند بود و چهارشانه، واندام بسیار ورزیده‌ای داشت. همین که لغت خلیج ع...ر...ب...ی بر زبان این فرد جاری شد، جناب آزادگانیان، چنان با کف دست به روی میز اتاق توجیه کوبید که اول صبحی، برق از کله همه ما پرید! افسر آب و هوا برگشت که ببیند چه اتفاقی افتاده که سرگرد آزادگانیان، خیلی آرام و با وقار با آن صدای مردانه‌اش گفت:
Persian Gulf not Arabian Gulf
افسر آب و هوا دید که توپ جناب آزادگانیان پرتر از این حرفهاست، بدون هیچ مکثی گفت:
Yes Sir, Persian Gulf .
مقدمات قبل از پرواز انجام شد و ما پرواز آن روز را رأس ساعت مقرر انجام داده و در غروب آفتاب همگی مجدد به امان بازگشتیم تا صبح فردا. عملیات پروازی را دوباره از سربگیریم. صبح فردا دوباره همگی در سالن توجیه جمع شدیم تا افسر آب و هوا، وضعیت جوی را تشریح نماید. وی براساس روال دیروز، دوباره شروع به توضیح وضعیت آب و هوا کرد. زمانی‌که به منطقه خلیح همیشه «فارس» رسید. در کمال تعجب، دوباره همان کلمه مسخره را تکرار کرد. همه ما سرگرد آزادگانیان را کاملأ می‌شناختیم و می‌دانستیم بر سر کلمه‌ای به نام «ایران» با هیچکس شوخی ندارد. همین که افسر آب و هوا این اشتباه ...انه را دوباره مرتکب شد. چشمان همه ما به طرف رهبر دسته چرخید. در حالی که افسر اردنی، پشت به ما در حال بافتن اراجیف خود بود. با همان آرامشی که از سرگرد آزادگانیان سراغ داشتیم، از جایش بلند شد و به سراغ افسر اردنی رفت. انتظار ما یک تذکر جدی و محکم بود. اما جناب کیخسرو آزادگانیان، فرمانده بلند قد و تنومند دسته پروازی فراتر از تصور ما، با همان دستان پهن و بزرگش به پشت نفر اردنی زده، از پشت یقه‌اش را گرفت و کشان کاشان به جلوی درب برد، سپس با پوتین پای چپ و با لگدزدن درب را باز کرده، و با اردنگی وپس گردنی، افسر اردنی را از سالن توجیه به بیرون پرتاب کرد. ببینید! آنجایی که ما حضور داشتیم، ارشدترین نفرمان، سرگرد آزادگانیان بود و هیچ مقام یا مسئولی در آن مکان و زمان حضور نداشت تا رهبر دسته برای خوشامد وی این کار را بکند. این واکنش قاطع و مصمم سرگرد آزادگانیان فقط یک علت داشت و آنهم این بود که وی از اعماق وجودش به ایران، به نام ایران، به نیروهای مسلح ایران و به ملت ایران، ایمان و اعتقاد داشت و عشق می‌ورزید.»

منبع: امرداد


RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی - Alireza_Kh - 09-10-2014 08:35 PM

همه چیز را می ‌شود اصلاح کرد. هر زمینی را می ‌شود اصلاح نمود. هرکارخانه ‌ای را می ‌توان ایجاد کرد. هر مؤسسه‌ ای را می ‌توان بکار انداخت. اما چه باید کرد با این اخلاق و فسادی که در اعماق قلب مردم ریشه دوانیده، و نسلاً بعد نسل برای آنها طبیعت ثانوی شده است؟
سالیان دراز و سنوات متمادی است که روی نعش این مملکت تاخت و تاز کرده ‌اند. تمام سلول ‌های حیاتی آنرا غبار کرده، به ‌هوا پراکنده ‌اند و حالا، من گرفتار آن ذراتی هستم که اگر بتوانم، باید آنها را از هوا گرفته و به ترکیب مجدد آنها بذل توجه نمایم.

اینهاست آن افکاری که تمام ایام تنهائی مرا به ‌خود مشغول، و یک ‌ساعت از ساعات خواب مرا هم اشغال کرده است…..

"رضاشاه _ سفرنامه مازندران "


RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی - Alireza_Kh - 09-10-2014 08:59 PM

سوم سپتامبر 1928 (12 شهريور 1307) كار نوسازي آرامگاه فردوسي، ايراني بزرگي كه خود را وقف خدمت به ايران و زبان پارسي كرده بود در توس خراسان آغاز شد. اين ساختمان باشكوه پس از تكميل و آنگاه تزيين مجدد، بيستم مهرماه سال 1313 هجري طي مراسمي كم نظير با حضور رضاشاه پهلوي و مستشرقين و ايرانشناسان سراسر جهان، اديبان كشور و مقامات فرهنگي و دولتي گشايش يافت.

مورخان متفقا «ابوالقاسم فردوسي» را تنها فرد در سراسر تاريخ بشر خوانده اند كه بدون هرگونه چشمداشت، همه عمر خودرا صرف زنده كردن تاريخ وطنش (ايران)، خصلت هاي نيك هموطنان (ايرانيان) و زبان نياكان (زبان پارسي) و خدمت بي دريغ به شناساندن فرهنگ و تمدن كهن ميهنش كرد و به نوشته مرحوم دكتر رضا زاده شفق، شصت هزار بيت شعر گفت تا شكوه ايران باقي بماند و باعث افتخار و دلگرمي نسلهاي بعد باشد تا بدانند كه چه ميراثي گرانبها و با عظمت برايشان باقي مانده است و با همه توان بكوشند كه اين ميراث همچنان سربلند، بزرگ و عزيز باقي بماند. فردوسي براي به نظم در آوردن تاريخ ايران، اسناد و نامه هاي فراوان خواند كه خود او گفته است:
«بسي رنج بردم بسي نامه (مكتوب و سند) خواندم ـ زگفتار تازي (اسنادي كه به زبان عربي نوشته شده بود) و از پهلواني (اسنادي كه به پارسي دوران اشكاني و ساساني بود)».

به مناسبت هزار ساله شدن فردوسي كه ايرانيان بايد هميشه مرهون زحمات، احساس و عواطف وطندوستانه او باشند يك هفته در سراسر كشور جشن گرفته شد و بهترين خيابان و ميدان تهران به اسم او نامگذاري گرديد. در شهرهاي ديگر مدارس و تالارها و خيابانها به نام فردوسي نامگذاري شد و بعدا مدارس تازه ساز و دانشگاه، كه اين قدرشناسي ها باز هم براي مردي كه گفت: چو ايران نباشد تن من مباد و ... و «همه سر به سر تن به كشتن دهيم ـ به از آن كه ايران به دشمن دهيم»، كم است.
ترديد نيست که فردوسي بيش از هركس ديگر به ايران و ايراني خدمت بي شائبه كرده است. فرق فردوسي با ساير ايراندوستان بنام، در اين بوده است كه بدون چشمداشت عمر خود را وقف خدمت به وطن و زبان فارسي كرد. او بسال 1020 ميلادي در توس (30 کيلومتري مشهد) و در تنگدستي درگذشت و ايرانيان هر روز كه مي گذرد بيشتر متوجه عمق و عظمت خدمات بي دريغ فردوسي مي شوند. فردوسي که سوم ژوئن 940 ميلادي به دنيا آمده بود 80 سال عمر کرد.


RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی - Alireza_Kh - 11-15-2014 09:28 PM

خدا در اندیشه ایرانیان

هرودوت مي گويد: ايرانيان بر خلاف ما يونانيان ( 484 پيش از ميلاد مسيح ) عقيده به چند خدا بودن دنيا ندارند. در نتيجه معابد و منابر مختلف براي خدايان نيز ندارند. آنان پرستش چندين خدا را كه در مصر و يونان امری رايج است را مايه حماقت می دانند. به اعتقاد من اين تفكر از آنجا سرچشمه مي گيرد كه ايرانيان خدا را مانند ما دارای جسم نمی دانند. عقيده ما بر وجود خدا و اثبات آن وجود جسم مادی آن است ولی آنان خلاف اين را می انديشند. پس خدا پرستی آنان با ملتهای ديگر متفاوت است.

موبدان ايرانی برای ستايش از خدای خود بر فراز تپه های بلند می روند و از آنجا به درگاه خداوند ( ژوپيتر ) حيواناتی را به عنوان قربانی نثار ميكنند. از اين رو ايرانيان به جای پرستش چندين خدا به آفريده های خدا كه مايه به روزی آنان گشته است هدايايی را نثار مي كردند.
براي نمونه ايرانيان برای سپاسگذاری از
خورشید, مایه روشنی دهنده زندگی
آب, مايه نجات و حيات جهان
آتش, مايه قدرت, نور اهورامزدا و گرمابخش
خاك, مايه چرخش زندگی و كشاورزی
ماه, نماد مهر و بزرگی خداوند
هدايايی را نثار مي كردند و سپاس خود را از خداوند خودشان به جای می آورده اند. ايرانيان برای هر بزرگی و نعمتی كه از طرف خداوند ( اهورامزدا ) به آنان داده شده بود نگهبانی ( ايزد ) را در ذهن خود بوجود آورده بودند تا او را مامور نگهداری و پاسداری از اين نعمت الهی كنند. براي نمونه آناهيتا نگهبان و پاسدار آب بود. او را ايزد روشنايی و آب می دانسته اند و در هنگام قحطی و خشكسالی از او می خواسته اند تا آب را به رويشان گشوده كند. اين نگهبانان را آنان از طرف اهورامزدا می دانسته اند و او را گرامی می داشتند.

هرودوت می گويد از آن جهت شاهنشاه كمبوجيه فرزند كورش بزرگ در اواخر عمر خود ديوانه شده بود ( از نظر او ) زيرا كه وي به خدای مصر توهين نموده بود. هرودوت می افزايد روزي در مصر هلهله بر پا شد و كمبوجيه شاه تمامی نواحی آنجا بود. شاهنشاه پرسش كرد كه اين همه صدا و آشوب براي چيست؟ ماموران شاهنشاه پاسخ دادند: خدای مصر وارد شهر شده است. كمبوجيه متعجب ( زيرا ايرانيان خدا را فاقد جسم ومادی مي دانستند ) پرسيد: مگر خدا را می توان ديد؟ پس برويم و خدا را از نزديك ببينيم. در حالی كه به دروزاه شلوغ شهر رسيدند با گاوی بزرگ و قوی روبرو شدند كه مردم او را پرستش می كردند. كمبوجيه خشميگن شد و خنجري را با قدرت به گاو زد و آن را كشت و با صدای بلند فرياد زد اين چه خدايی است كه با خنجری كوچك از پای در آمده.

هرودوت به اين جهت كه شاهنشاه ايران به يك گاو كه خدای مصريان بوده توهين كرده است به او لقب ديوانه داده و در بسياری از كتابها با مرجع گرفتن از هرودوت كمبوجيه را ديوانه ناميده اند. جاي بسيار شگفتی است كه شاهنشاهان ايران در نخستين زمانهای تاريخ كه بشريت در جهل و حماقت قوطه ور بوده اند از دانشی شايسته ايرانی و خردی نيك برخوردار بودند.


RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی - Alireza_Kh - 11-18-2014 12:46 AM

امشب می خواهم سوالی را از شما عزیزان بپرسم.

قصه زبان فارسی و عربی چیست؟
ایا عربی از فارسی گرفته شده یا فارسی از عربی؟!!!

...

هستند هم وطنانی که به راستی نمی دانند کدام زبان از دیگری وام گرفته, در اینجا می خواهم اشاره کوچکی به این موضوع نمایم و تحقیق و مطالعه بیشتر به عهده ی شما هم وطنان گرامی...

عده ای از هم وطنان باور دارند بعد از حمله ی تازیان به ایران و در پی آتش سوزی ها و ویرانی ها کم کم زبان پارسی به فراموشی رفت و عربی جایگزین آن شد.
یک سوال: آيا اعراب در سراسر تاريخ خود، خواندن و نوشتن و دبيره و آموزش و الفبا و سواد داشتند؟
و چگونه بعد از حمله خط و زبانشان را به ما تحمیل کردند؟

باید گفت اعراب حجاز نه دبيره و الفبايي داشتند و نه خواندن و نوشتن مي‌دانستند، زیرا هیچ نوشته ای حتی يك نمونه بر روی خشت و گل و سنگ و استخوان و پوست و پاپيروس و ... ، در سرزمين آنها یافت نشده و هیچ نشانه‌ای تا امروز از بودن دبيره و خط و سواد، از اعراب حجاز به دست نیامده است و تنها همانگونه كه گفته شد از اعراب شمال عربستان که در نزديكی فرهنگ ايرانی بوده‌اند و از اعراب يمن كه زير پرچم پادشاهی ايران زندگی ميكردند، تنها چند نمونه یافت شده است.

اما نظر اعراب در اين باره چيست؟
اعراب خود بر اين باور هستند كه اين دبيره از الفبای نبطی برگرفته شده است و الفبای نبطي نيز وامدار الفبای آرامی و آن نيز از فنيقیها برگرفته شده است.

[تصویر: pahlavi%20language.jpg]

استاد فریدون جنیدی ایرانشناس و شاهنامه پژوه بزرگ میهن نیز در این باره می نویسد:

خط کنونی فارسی از پهلوی گرفته شده و یکی از بهترین خط‌ ها برای دانش است. خط فارسی کنونی یکی از تنها خط‌هایی است که هُزوارش ندارد. هُزوارش زمانی است که چیزی به ترتیبی نوشته و به ترتیب دیگری خوانده شود. مانند night در انگلیسی که اصلا gh آن خوانده نمی‌شود. این در خط زبان‌هایی چون فرانسه و آلمانی هم هست. اما در ایتالیایی اصلاح شده و این افتخار ماست که خط فارسی هزوارش ندارد و بهترین خط برای دانش است و در پهلوی و اوستایی ریشه دارد و تبار خودش را می‌شناسد. ما این خط را از خط عربی نگرفته‌ایم، بلکه از خط اوستایی گرفته‌ایم. زبان عربی خط نداشته و با خط‌هایی چون سریانی نوشته می‌شده است. ما از روی حساسیت‌های نابجا، حقایق تاریخی را از نظر دور می‌داریم. اگر خط پهلوی را بشناسید، می‌بینید که واکه‌های خط کنونی فارسی از پهلوی گرفته شده است. عرب‌ها هم خط‌شان را از فارسی گرفته‌اند و واکه‌هایی چون «ع» و «ظ» و «ط» را هم که مال خودشان بوده، دبیرهای ایرانی برای آن‌ها ایجاد کرده‌اند.


...
لحظه هایتان آرام ... دلتان آرام تر ...


RE: در گذر تاریخ و فرهنگ ملی - Alireza_Kh - 11-22-2014 11:02 PM

نمونه ای از سفارش به عدالت و برابری اجتماعی در فرهنگ ایران باستان

انوشیروان دادگر: بدانید و آگاه باشید که کشور با بی دینی پایدار خواهد بود و زندگی چرخه خود را ادامه خواهد داد ولی ظلم پایدار نماند و بزرگترین قدرتهای جهان را سرنگون خواهد کرد.


نمونه ای دیگر خسرو به فرزندش شیرویه چنین نصیحت میکند به نقل از سعدی بزرگوار: در اندیشه این باش که همیشه صلاح رعیتان کشور را در نظر داشته باشی زیرا آنان از ظالمان و بیدادگران فراری هستند و به فکر نابودی ظالم در خواهند آمد.

در جهان هستی برتر از انصاف و عدل چیزی نیست. مردمان جهان همگی می گذرند ولی این نام نیک است که خواهد ماند و آیندگان تو را ستایش می کنند. خدا ترسان را مامور دهقانان و مستضعفان کن زیرا آنان ظلم نخواهند کرد. مطمئن باش کسانی که فقط نفع و صلاح تو را در نظر می گیرند به مردمان جفا خواهند نمود.

اگر خواهی که نامت جاودانه برای آیندگان بماند- خردمندان و نیک اندیشان کشور را مخفی مکن و آنان را به مردم معرفی کن. پادشاهان و بزرگان گذشته ایران همه رفتند و تو نیز خواهی رفت پس در اندیشه گذاشتن خاطره نیک از خودت باش. افرادی را که ذاتا بد اندیش هستند به سزای اعمالشان برسان . هنگامی که تو را داور قرار دادند و تو نیز از گناه مجرم خشمگین شدی کمی صبر و تفکر کن و اگر پسندیده بود وی را عفو کن.