گامهای یک فروشنده - نسخه قابل چاپ +- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir) +-- انجمن: بخش اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=105) +--- انجمن: اعضای سایت ، اهداف و بحث های شخصی (/forumdisplay.php?fid=36) +--- موضوع: گامهای یک فروشنده (/showthread.php?tid=8739) صفحه ها: 1 2 |
از روی ظاهر درباره مشتری قضاوت نکنید - aminwork - 06-19-2013 04:10 PM از روی ظاهر درباره مشتری قضاوت نکنید
قیمت دستگاههای ارائه شده در محیط کار ما نسبتا بالا هستند و معمولا افراد طبقه متوسط و بالاتر توان خرید آنها را دارند ، یکی از سرگرمیهای همکاران من این است که موقع پارک اتومبیل مشتری روبروی فروشگاه از نوع اتومبیل وی حدس بزنند که چه دستگاهی خواهد خرید ( البته همانطور که اشاره کردم این مورد فقط جنبه شوخی و سرگرمی دارد ) در عین حال حقیقت مهمی در دل آن وجود دارد که نشان می دهد فروشندگان معمولا از روی ظاهر مشتری راجع به او و خریدش قضاوت می کنند و این مسئله باعث می شود با افرادی که از دیدگاه آنها ظاهر مناسبی ندارند برخورد مناسبی نداشته باشند. در طول دوره کاریم در رشته های مختلف بهترین فروشها را به افرادی داشته ام که در نظر اول ظاهرشان اصلا مرتب نبود ولی با اندکی گفتگو با آنها متوجه شدم توان مالی مناسبی دارند . همانطور که در مقاله های قبلی هم اشاره کردم فروش زمانی قطعی می شود که یک ارتباط درست مبنی بر اعتماد مشتری به فروشنده برقرار شود و یکی از مهمترین عوامل ایجاد این اعتماد نحوه برخورد فروشنده با خریدار است . چنانچه فروشنده در ارتباط با خریدار دچار پیش داوری شود مطمئنا انرژی لازم برای ارائه مناسب کالای خود صرف نکرده و در نتیجه مشتری مجاب به خرید از وی نخواهد شد RE: از روی ظاهر درباره مشتری قضاوت نکنید - saeed.abdollahi - 06-19-2013 07:10 PM (06-19-2013 04:10 PM)aminwork نوشته شده توسط: فوق العاده بود بنده نیز تجربیات زیادی نسبت به این موضوع دارم شاید جالب باشد که مشتریانی محصولاتی را می خرند که توی ذهن ما اصلا این جنس یا خدمات بهشون نمیاد اما شاید بیشتر و بیشتر وبیشتر از کسانی می خرند که به ظاهرشون همچین مح ![]() RE: گامهای یک فروشنده - jahanagahi - 06-19-2013 10:25 PM در طول دوره کاریم در رشته های مختلف بهترین فروشها را به افرادی داشته ام که در نظر اول ظاهرشان اصلا مرتب نبود ولی با اندکی گفتگو با آنها متوجه شدم توان مالی مناسبی دارند . RE: گامهای یک فروشنده - jahanagahi - 06-19-2013 11:15 PM مواردی که می تواند ما را در فروش موفقتر کند: 1- ظاهر مرتب و آراسته. 2- اعتماد بنفس زیاد. 3- روابط عمومی بالا. 4- سماجت و پافشاری. RE: گامهای یک فروشنده - bitumen - 06-19-2013 11:22 PM (06-19-2013 11:15 PM)jahanagahi نوشته شده توسط: مواردی که می تواند ما را در فروش موفقتر کند: استاد سماجت و پافشاری باعث نمیشه خریدار فکر کنه محصول رو دستمون مونده و ایرادی داره؟ RE: گامهای یک فروشنده - jahanagahi - 06-19-2013 11:29 PM (06-19-2013 11:22 PM)bitumen نوشته شده توسط:(06-19-2013 11:15 PM)jahanagahi نوشته شده توسط: مواردی که می تواند ما را در فروش موفقتر کند: منظور از سماجت و پافشاری اینست که با روابط عمومی بالا و لبخند و ایجاد صمیمیت و دوستی جنس را به خریدار بفروشیم. (کتاب بیاندیشید و ثروتمند شوید - ناپلئون هیل را حتما مطالعه فرمائید.) RE: گامهای یک فروشنده - aminwork - 06-20-2013 01:52 PM (06-19-2013 11:29 PM)jahanagahi نوشته شده توسط:(06-19-2013 11:22 PM)bitumen نوشته شده توسط:(06-19-2013 11:15 PM)jahanagahi نوشته شده توسط: مواردی که می تواند ما را در فروش موفقتر کند: شاید بتوان سماجت و پافشاری در این قسمت را ، مطرح کردن سئوالات خوب و بجا و درگیرکردن ذهن مشتری در اینکه خرید آن کالا چه مزایایی می تواند برایش داشته باشد معنی کرد. چونکه گفتن اطلاعات کالا به مشتری شبیه به یک منشی تلفنی بی حس و روح هیچ نفعی برای فروشنده نخواهد داشت. اژدهایی خاموش به نام تلقین - aminwork - 06-20-2013 05:53 PM در شرایط اقتصادی ناسازگار با کار و کسب یکی از بدترین اعمالی که میتوان انجام داد گوش دادن به صحبتها و اخبار نا امید کننده است زیرا این قبیل امور مانند دامی سمی است که تمامی قوه خلاقه انسان را فلج کرده و از انجام هرگونه کار مثبت جلوگیری می کند. به همین ترتیب افرادی هم که دائما غرغر می کنند و اخبار بد را نقل می کنند میتوانند مشکل آفرین باشند ، پس اگر می خواهید در شرایط سخت هم بتوانید کار و کسب خود را رونق دهید از موارد ذکر شده دوری کنید. اخبار بد و تکرار آنها باعث ورود آنها به ضمیر ناخودآگاه شما شده و تلقین این خبرها جلوی فعالیتهای مفید را می گیرد. در ادامه یک حکایت برای شما آورده می شود تا تاثیر تلقین در کسب و کار را بهتر دریابید. مردی در کنار جاده، دکه ای درست کرد و در آن ساندویچ می فروخت. چون گوشش سنگین بود، رادیو نداشت. چشمش هم ضعیف بود، بنابراین روزنامه هم نمی خواند. او تابلویی بالای سر خود گذاشته بود و محاسن ساندویچ های خود را شرح داده بود. خودش هم کنار دکه اش می ایستاد و مردم را به خریدن ساندویچ تشویق می کرد و مردم هم می خریدند. کارش بالا گرفت لذا او ابزار کارش را زیادتر کرد. وقتی پسرش از مدرسه نزد او آمد به کمک او پرداخت. سپس کم کم وضع عوض شد. پسرش گفت: پدر جان، مگر به اخبار رادیو گوش نداده ای؟ اگر وضع پولی کشور به همین منوال ادامه پیدا کند کار همه خراب خواهد شد و شاید یک کسادی عمومی به وجود بیاید. باید خودت را برای این کسادی آماده کنی. پدر با خود فکر کرد هر چه باشد پسرش به مدرسه رفته به اخبار رادیو گوش می دهد و روزنامه هم می خواند پس حتماً آنچه می گوید صحیح است. بنابراین کمتر از گذشته نان و گوشت سفارش داده و تابلوی خود را هم پایین آورد و دیگر در کنار دکه خود نمی ایستاد و مردم را به خرید ساندویچ دعوت نمی کرد. فروش او ناگهان شدیداً کاهش یافت. او سپس رو به فرزند خود کرد و گفت: پسرجان حق با توست. کسادی عمومی شروع شده است. افغانی ها ضرب المثلی دارند بدین مضمون که اگر کسی به تو گفت اسب، به او اعتماد نکن... اگر دو نفر پیدا شدند و به تو گفتند، کمی درباره خودت فکر کن. اما اگر سه نفر پیدا شدند و به تو گفتند که اسبی حتماً یک زین برای خودت سفارش بده. این ضرب المثل به خوبی اثر القائات منفی دیگران را بر ما نشان می دهد. آنتونی رابینز یک حرف بسیار خوب در این باره زده که جالبه بدونید: اندیشه های خود را شکل ببخشید در غیر این صورت دیگران اندیشه های شما را شکل می دهند. خواسته های خود را عملی سازید وگرنه دیگران برای شما برنامه ریزی می کنند. در واقع اون پدر داشت بهترین راه برای کاسبی رو انجام می داد اما به خاطر افکار پسرش، تصمیمش رو عوض کرد و افکار پسر اونقدر روی اون تأثیر گذاشت که فراموش کرد که خودش داره باعث ورشکستگی می شه و تلقین بحران مالی کشور، باعث شد که زندگی اون آدم عوض بشه. |