سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
اولین صندلی داغ - سوپرمارکت - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=105)
+--- انجمن: صندلی داغ (برای نخستین بار در ایران) (/forumdisplay.php?fid=80)
+--- موضوع: اولین صندلی داغ - سوپرمارکت (/showthread.php?tid=592)

صفحه ها: 1 2


RE: اولین صندلی داغ - سوپرمارکت - shahed - 08-23-2011 11:58 PM

(08-19-2011 06:23 PM)کامیار کاظمی نوشته شده توسط:  چون من طاقت نیاوردم !! اولین سوال ها را می پرسم.

آقای فارابی عزیز:

1- سرمایه اولیه شما برای راه اندازی سوپرمارکت چه مقدار بود؟
2- چرا به کار خود پایان دادید؟
3- چه کارها و ایده هایی برای کار خود داشتید؟


دوستان سه سوال خود را تا دوشنبه شب قرار دهید تا آقای فارابی از سه شنبه پاسخگو باشند.

1- سرمایه چندانی نداشتم اما مغازه برای خودم بود و برای همین میتوانستم چکی اما مدت پایین با عمده فروشان کار کنم.
2- واقعیتش دردسر این کار و وقتی که باید بگذارید برای من زیاد بود و کمی دست تنها بودم.
3- ارسال خرید با پیک - ارسال تلفنی - کارت تخفیف اعیاد و مناسبت ها - سودکمتر - تبلیغ درجاهای خاص مانند میوه فروشی ها یا روزنامه فروش محل
(08-19-2011 07:08 PM)ndm1368 نوشته شده توسط:  1.برای این کار شما خودتان به تنهایی در سوپر مارکت کار میکردید یا کسی دیگر نیز به شما کمک میکرد و یا مغازه را در اختیار کسی دیگر قرار داده بودید که در انجا کار کند؟
2.در صورتی که کس دیگری به جای شما کار میکرد ایا شما به ان فرد اعتماد کامل را داشتید که مغازه را در اختیار او قرار داده بودید؟
3.آیا شما از سرویس تحویل رایگان استفاده میکردید و استفاده از این روش چه تاثیری در میزان فروش دارد؟

1-نه یک شاگرد داشتم و باجناقم نیز شریکم بود. که درگوشی بگویم ازین شراکت راضی نبودم!!وشاید یکی از دلایل برهم زدن این کسب خوب و حلال بود.
2-بله به هر دو این افراد اعتماد داشتم و این شرط اول کارم بود که به طریقی اعتماد بدست آمد و باجناقم را که میشناختم و آن شاگرد را هم کسی معرفی کرده بود که من چندباری از او آزمون گرفتم که قبول شد و امینم بود.
3- بله عرض کردم.عالی بود اما با گران شدن بنزین بعدها برای جاهای دورتر کمی مشکل داشتیم و تاکیدمان به اهالی نزدیک و ارسال از طریق همین شاگردم و پیاده بود.


(08-20-2011 04:39 AM)3ObHaN نوشته شده توسط:  به به اقای فارابی !
اقا کامیار چرا قصد داری همشهری ما رو به عنوان اولین نفر رو صندلی داغ کباب کنی ؟
ما از راند همشهریگریمون استفاده میکنیم ، سوالامونو استنبادی میپرسیم !
1: اقا فارابی تو کدوم شهر مغازه داشتی ؟ ( اگه خود رشت هستید منطقه نام ببرید در غیر اینصورت بگید از نظر تجاری چطور مکانی بوده - مرکز شهر ، تو کوچه - وسط بیابون ولی نزدیک دانشگاه و .... )
2: مغازه از خودتون بود ؟ اگه نبوده چند درصد کرایه بهتون ضرر میزده !
3: من الان سرمایه دارم ، از مو تا پیاز رو واسه زدن مغازه بهم بگید ( این ایده چطور به ذهنتون رسید ، چه طور شروع کردید ، مجوز گرفتید ، قرداد بستید ، وسایل خریدید - از تی تا یخچال -و....)
میدونم سرتو درد اوردم ولی ممنون میشم جواب بدی !

سلام سبحان عزیزم.
1- در شهرستان اطراف بودیم.هم نزدیک یک دانشگاه پیام نور بودیم و هم کنار جاده که پشت مغازه محله شروع می شد.
2- برای خودم بود.
3- ایده خاصی نبود فقط نحوه فروش مهم بود.در یک جلسه خانوادگی مطرح کردیم و بقولی شوخی شوخی جدی شد.مغازه بلااستفاده که داشتم باجناقم هم سرمایه گذاشت و شریک شدیم.
البته کار را شروع کردیم و بعد کم کم از طریق شورای محل و همیاری اهالی مجوزها جور شد.با چند نماینده فروش صحبت کردیم البته گوشه ای هم میوه و سبزیجات محلی را می فروختیم و حتی برای صحبت با دانشگاه جهت تامین مواد اولیه هم رفتیم.
و بقیه پخش کننده ها هم فوری ما را پیدا کردند چون در آن محل تنها بودیم و البته بعد از ما دست زیاد و زیادتر شد.
وسایل را هم تا توانستیم دست دوم خریدیم چون ابتدا خیلی به گرفتن کار اطمینان نداشتیم و همه اش فکر میکردیم پس چرا کس دیگر اینجا مغازه نزده که بعد فهمیدیم همه مثل ما فکر میکردند و کسی ریسک این کار را نکرده و در سال دوم هم کمی به مغازه رسیدیم و وسایل و بخصوص یخچال ها را عوض و حتی یک یخچال گوشت(جهت قصابی) هم خریدیم و شروع به گسترش کار کردیم.
خدا را شکر در روزهای معمول از دانشگاه و مردم محلی مشتری داشتیم و روزهای عادی بیشتر گردشگرها!
اما حجم کار بسیار زیاد شد و برای من خسته کننده شده بود.


(08-22-2011 06:24 PM)damoun نوشته شده توسط:  سلام
1. ساعت كاريتون چطور بود؟
2. چرا سوپر ماركت رو رها كردين؟
3. الان چه شغلي رو در نظر دارين؟

سلام عزیزم
1. تقریبا 20 ساعت باز بودیم و روزهای تعطیل هم 24 ساعته!
2.خستگی از کار زیاد و گسترش آن.
3.استراحت با باغ داری و پرورش گیاه های آپارتمانی!


RE: اولین صندلی داغ - سوپرمارکت - shahed - 08-24-2011 12:46 PM

(08-22-2011 06:34 PM)maryam_sh نوشته شده توسط:  سلام
كالاهاتون را چطور تهيه مي كرديد؟
با فراهم كنندگان به صورت مستقيم ارتباط داشتيد يا از واسطه كالاهاتون را تهيه مي كرديد؟
چند درصد مي گرفتيد؟

سلام
گفتم دخترم.بعضی ها را پخشی ها می آورند که با پرس و جو از همکاران پیدایشان میکردم و برخی هم مانن لبنیات مستقیم از کارخانه می آمد.
بستگی به نوع کالا داشت از 5 درصد تا حتی 30 و 40 درصد هم برای برخی محصولات باز(خیار شور و پنیر و غیره) و ناشناخته تر میگرفتیم.
(08-22-2011 10:19 PM)melina نوشته شده توسط:  1.فکر می کنید مسخره ترین ایده ای که در مورد پیشرفت کارتون به ذهنتون رسید تا حالا چی بود؟
2.آیا تاحالا تصور کردید یه فروشگاه زنجیره ای داشته باشید؟
3.اگر پاسخ سوال دومتون نه است!فکر می کنید چرا؟

1. خرید کارت شارﮊ را تلفنی ارائه دهم یعنی طرف زنگ بزند و من شماره شارﮊ را برایش بخوانم و پول آن را بعدا بیاورد تا هم مواقعی که حساس است به کارش برسد و هم اینکه نوعی اعتماد بین طرفین ایجاد شود.
2.بله اول های شروع کار بفکرش بودم.
3.بله هست اما کار واقعا وقتگیر بود طوری که زندگی را فراموش کرده بودم و اکنون دارم طعم زندگی را میچشم!
(08-22-2011 10:32 PM)atreeeshgh نوشته شده توسط:  1-کسی که برای فروش محصولش میومد پیشتون چه چیزی می گفت که باعث میشد شما ازش خرید کنید.
2-چطور شد که شما به فکر راه اندازی سوپر مارکت افتادید؟
3-آیا این شغل رو دوست داشتید؟

1-اول به کالا و نوع آن نگاه میکردم اگر معروف بود و خریدار داشت سعی میکردم از واسط نخرم و مستقیم از کارخانه تهیه کنم و گرنه میخریدم و بیشتر بعد از چندماه دستم آمد که خریداران از هر نوعی دنبال چه هستند اما اگر نمیدانستم فروش میرود به شرط و تعداد کم میگرفتم مثل روزنامه های هر روز!
2- اول دوست داشتم تجربه کنم و خداراشکر مقدمات آن هم فراهم بود.
3-عالی بود فقط همان طور که گفتم بسیار وقتگیر بود اما باعث میشود با آدمهای زیادی آشنا شوم و تنوع این کار در خدمات خیلی بالاست و این عالی بود.
(08-22-2011 11:25 PM)kimyya نوشته شده توسط:  سلام اقای فرابی
1)سوپر مارکت یعنی از شیر مرغ تا جون ادمیزاد؟
2)این شغل بدرد یه خانم بدون همکاری یه اقا میخوره؟
3)بهترین کاری که انجام دادید برای فروش بیشتر و نتیجه داده؟

ممنونSmile

ا-برای من که اینطور بود و شاید برای همین بود با وجود کار سه نفر باز خستگی زیاد داشت من که از موادغذایی تا میوه و گوشت و حتی روزنامه هم میفروختم!البته خرازی نبودا!Wink
2-بله اما یک شاگرد خوب و مطمئن برای انجام کارهای یدی لازم دارید و البته بهتر هم میتوانید ارتباط برقرار کنید.
3-رساندن خریدها با تلفن و عضو شدن در شورای محلی و مورد اعتماد بودن در محله!


RE: اولین صندلی داغ - سوپرمارکت - کامیار کاظمی - 08-25-2011 03:54 PM

با تشکر از جناب فارابی عزیز جهت در اختیار قرار دادن تجربیاتشان.تایپیک اولین صندلی داغ بسته می شود.


RE: اولین صندلی داغ - سوپرمارکت - MARYAR - 08-26-2011 12:21 AM

با عرض تشكر و خسنه نباشيد خدمت جناب آقاي فارابي براي پاسخ به سوالات دوستان