سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
خاطره ای از زیان مالیم در جوانی و چند تجربه - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=105)
+--- انجمن: اعضای سایت ، اهداف و بحث های شخصی (/forumdisplay.php?fid=36)
+--- موضوع: خاطره ای از زیان مالیم در جوانی و چند تجربه (/showthread.php?tid=5685)

صفحه ها: 1 2 3


RE: خاطره ای از زیان مالیم در جوانی و چند تجربه - مهدی گل محمدی - 12-02-2012 09:59 AM

سلام خدمت شما سرور گرامی.....
امروز کمکی که شما به بنده کردید رو هرگز تا آخر عمرم فراموش نخواهم کرد.

دوروز پیش، پیشنهاد خوبی در رابطه با خرید کاغذ به بنده شد.
یه گرگی تماس گرفت و گفت که 200 کارتن کاغذ میخواد من خیلی سریع جواب دادم که میتونم براتون تهیه کنم با فلان قیمت.سریع اون شخص گفت که فردا میام دفتر و 30 درصد پول رو میدم و 70 درصدش موقع بار زدن میدم.30 درصد رو ریخته بود به حساب.

دیروز بعد از ظهر ماشین فرستاده بود ولی هنوز خودش نیومده بود.به من زنگ زد گفت تو اتوبان افسیریه ترافیک گیر گرده.(حقیقتا افسیریه همیشه ترافیکه).به من گفت کاغذارو بار بزنید تا من بیام.من خودم یه مقدار شک کردم.ولی دو دل بودم.

شروع کردیم بار زدن وسط کار من زنگ زدم گفتم که کجائید گفت دارم میام تو راهم.
ما بارو زدیم تموم شد....ولی هنوز نرسیده بود.پیش خودم گفتم بابا مگه چقد راهه که این داره میاد.
دوباره بهش زنگ زدم...جواب نداد...یه بار دیگه زنگ زدم....گوشی جواب داد....گفت بابا سر خیابونوتون خیلی شلوغه.دوربرگردونو دور بزنم رسیدم.شما بارو بفرست بره که بچه ها از اون ور بارگیری کنند.من یه لحظه گفتم بزار بفرستم الان میاد دیگه....ولی بیخیال فرستادن شدم....بنده خدا راننده نیسان هم وایستاده بود منتظر اومدن طرف بود....نیم ساعت گذشت ولی خبری نبود.....
به راننده نیسان گفتم که تا الان هزینه بارتون چقدر میشه؟؟(یعنی الافی که داشتید برای وایستادن و بار زدن).گفت10 هزار تومن.درآوردم نقدا بهش دادم و گفتم یه کمک بده این کاغذارو خالی کنیم.دوباره تو مغازه.تعجب کرد.گفت بابا فلانی حرفش حرفه.گفته میام میاد.گفت مگه پولتو نگرفتی.کمک کن خالی کنیم.چیزی نگفت و گفت باشه.کاغذارو خالی کردیم.چیزی حدود 40 دقیقه زمان برد ولی بازم طرف نیومد.....
زنگ زدم بهش اینبار با ناراحتی.گفتم کجائید گفت دارم دوربرگردونو دور میزنم.منم گفتم آقای محترم ....خودتی و هفت جد آبادته.فکر کردی با همین راحتیا میتونی کلاه برداری کنی.بار نیسان رو خالی کردم و نیسان رو هم فرستادم رفت.
گفت من پولم دست شماست شما حق نداری چنین کاری بکنی.
منم تو دلم گفتم چنان بلائی سرت میارم که مرغای آسمون به حال گریه کنن.
2میلیون و 700 هزار تومن ریخته بود به حسابم.بدون هیچ مدرک و فاکتوری.
بهم گفت که اون پولو عودت کن بیاد گفتم باشه.....
از دیروز همراهمو خاموش کردم(خط کاریمو) و طرف دستش مونده تو حنا.
نه اینکه بخوام پولشو ندم.میخوام یه مقدار بدوئونمش تا حالش جا بیاد و بدونه که با کی طرفه.
تصمیم گرفتم پولشو یه ماه دیگه با هزار تا التماس بهش بدم.تا این درس عبرتی بشه که یادش باشه تا سر جوانای بدبخت دیگه با این شکرد کلاه نذاره...


RE: خاطره ای از زیان مالیم در جوانی و چند تجربه - تنگسیر - 12-30-2012 06:36 AM

میگن دوستو تو سفر باید شناخت
ولی عزیزان با گذر زمان بعضی از ضربالمثل ها رو هم باید یه کم دستکاری کرد
وقتی پای پول وسط باشه ادما شخصیت حقیقی شون رو نشون میدن
من یه ادم ساده بودم دلم صاف و همه رو مثل خودم میدونستم
تو گرما وشرجی 50درجه کار میکردم یعنی جون میکندم ولی هیچ وقت چیزی رو برای خودم نخواستم
همیشه دغدغه اطرافیانمو داشتم وهرکاری میتونستم کوتاهی نمیکردم
حتی با سرمایه خودم واسشون کار ردیف میکردم تا اول زندگی پیش زن وبچه شون شرمنده نباشن
حتی بعضی مواقع که دستم تنگ بود واسشون قرض میگرفتم ولی بشرطی که سر موعد که به همکارانم قول دادم برگردونند
خلاصه گذشت ومن تو یه حادثه رانندگی یه تصادف وحشتناک کردم ولی خدا رو شکر فقط جراحات مختصری دیدم
ولی ماشینم داغون شد از رو دلسوزی مقصر رو با ضمانت ازاد کردیم بشرط اینکه خسارتو پرداخت کنه
روزی که داداشم میخواست ماشینمو تحویل بگیره بهم زنگ زد واسه پول منم بیمارستان بودم
گفتم با راننده مقصر تماس بگیره قرار شده اون مخارج رو پرداخت کنه که اونم نتونستند پیدا کنند
از همه پول میخواستم میدونستم که همه شون هم دارم داداشم رفت ولی با وعده های توخالی جوابش دادن
اونشب تا صبح به حال خودم و این دنیای نامرد گریه کردم


RE: خاطره ای از زیان مالیم در جوانی و چند تجربه - mir abbas - 12-30-2012 02:40 PM

خیلی عالی و پر محتوا بود .چقدر این مطلب را دیر دیدم.
درسی دیگر از درسهای زندگی و کسب و کار .
بینهایت سپاسگذارم.


RE: خاطره ای از زیان مالیم در جوانی و چند تجربه - حامد - 01-04-2013 01:06 AM

بزرگ و بزرگتر بیندیشید و اهداف بسیار بسیار بسیار بزرگی داشته باشید ولی بدانیم که یکی از راههای اصولی رسیدن به هر هدفی ،برداشتن قدمهای اصولی در آن مسیر میباشد.
و این درست نقطه مقابل تنبلی میباشد ،کسانی که زیربنای فکرو حرکتشان تنبلی می باشد به سمت جاه طلبی و کارهای بی زحمت ،بی برنامه ، بی فکر روی می اورند و حتی بدشان نمی اید که میلیاردها پول یک شبه دستشان برسد.عجب عجب عجب !


جهت مطالعه مجدد



RE: خاطره ای از زیان مالیم در جوانی و چند تجربه - یکمیلیارد - 01-11-2013 12:54 PM

"اگر از آسمان نوری به سمت شما آمد و ناگهان تبدیل به فرشته ای شد و فقط به شما پیشنهاد داد که میخواهد سند کره زمین را بنام شما بزند ،شما آرامش خود را حفظ کنید و بگویید حداقل 48 ساعت بعد جوابش را خواهید داد ،اگر فرشته باشد از صبر و تامل و تفکر شما ناراحت نمیشود اما اگر عجله کرد و ناراحت شد ،یقین کنید که از شیاطین بوده اما در لباس فرشته"

دیگه بالاتر از این جمله هم هست برای برانگیختن طمع ، وسوسه ، تعجیل و بی فکر عمل کردن ؟ اگه بتونیم به این قدرت از کنترل ، صبر و آرامش درونی برسیم هیچ چیز نمیتونه ما رو به تله بندازه

سلام هر کدوم از حرف های جناب نامی برای هر یک ازما مهمتر جلوه میکنه روی اون بحث میکنیم
اگه قرار باشه یکی از جمله هاشو با خودم داشته باشم برای من این جمله مهمترین بود و هست چون خیلی از ضعف های من رو اگه بهش عمل کنم برطرف و نقطه قوتم میشه

ممنون جناب نامی


RE: خاطره ای از زیان مالیم در جوانی و چند تجربه - gardenf66 - 02-01-2013 11:34 PM

سلام و خدا قوت
تجربیات ارزشمند و کاربردی هستن خیلی ممنونم در اختیارمون گذاشتین
اول سلامتی سپس پیروزی برایتان آرزو دارم


RE: خاطره ای از زیان مالیم در جوانی و چند تجربه - jahanagahi - 02-01-2013 11:51 PM

(01-11-2013 12:54 PM)یکمیلیارد نوشته شده توسط:  "اگر از آسمان نوری به سمت شما آمد و ناگهان تبدیل به فرشته ای شد و فقط به شما پیشنهاد داد که میخواهد سند کره زمین را بنام شما بزند ،شما آرامش خود را حفظ کنید و بگویید حداقل 48 ساعت بعد جوابش را خواهید داد ،اگر فرشته باشد از صبر و تامل و تفکر شما ناراحت نمیشود اما اگر عجله کرد و ناراحت شد ،یقین کنید که از شیاطین بوده اما در لباس فرشته"

دیگه بالاتر از این جمله هم هست برای برانگیختن طمع ، وسوسه ، تعجیل و بی فکر عمل کردن ؟ اگه بتونیم به این قدرت از کنترل ، صبر و آرامش درونی برسیم هیچ چیز نمیتونه ما رو به تله بندازه

سلام هر کدوم از حرف های جناب نامی برای هر یک ازما مهمتر جلوه میکنه روی اون بحث میکنیم
اگه قرار باشه یکی از جمله هاشو با خودم داشته باشم برای من این جمله مهمترین بود و هست چون خیلی از ضعف های من رو اگه بهش عمل کنم برطرف و نقطه قوتم میشه

ممنون جناب نامی

ضمن احترام به حقانیت مطلب ولی باید در نظر داشت بعضی وقتها مواردی پیش خواهد آمد که یک لحظه درنگ در انجام آن باعث ضرر جبران ناپذیری می شود.
مثال:
پنجشنبه بعداز ظهر با دوستم بنگاهی بودیم. آقائی ملکی را برای فروش گذاشته بود. خریدار خرید ملک را به شنبه محول کرد تا بیشتر فکر کند. متری 1780 هزار تومان.
خریدار رفت. اشاره به دوستم کردم که تمامش کن.
معامله شد. امروز دوستم فروخت متری 1840هزار تومان.یک روز بعد



RE: خاطره ای از زیان مالیم در جوانی و چند تجربه - jahanagahi - 02-02-2013 12:05 AM

جمله دیگری از استاد نامی عزیز :
خجالت کشیدن:
یا وارد بازار ایران نشوید یا اگر وارد شدید خجالت و تمام آثارش را از خود ریشه کن کنید،پررو باشید ،شما را قسم میدهم اگر کسی با هر منصب و مقامی چند برگه کاغذ جلویتان گذاشت و گفت امضا کنید شما باید محکم بگویید نه ،اول باید مطالعه کنم ،عزیزان نترسید که دلش میشکند ،اگر طرف شما گرگ نباشد از حرکت عاقلانه و منطقی شما دلخور نمی شود.



RE: خاطره ای از زیان مالیم در جوانی و چند تجربه - nami - 02-02-2013 03:36 PM

(02-01-2013 11:51 PM)jahanagahi نوشته شده توسط:  
(01-11-2013 12:54 PM)یکمیلیارد نوشته شده توسط:  "اگر از آسمان نوری به سمت شما آمد و ناگهان تبدیل به فرشته ای شد و فقط به شما پیشنهاد داد که میخواهد سند کره زمین را بنام شما بزند ،شما آرامش خود را حفظ کنید و بگویید حداقل 48 ساعت بعد جوابش را خواهید داد ،اگر فرشته باشد از صبر و تامل و تفکر شما ناراحت نمیشود اما اگر عجله کرد و ناراحت شد ،یقین کنید که از شیاطین بوده اما در لباس فرشته"

دیگه بالاتر از این جمله هم هست برای برانگیختن طمع ، وسوسه ، تعجیل و بی فکر عمل کردن ؟ اگه بتونیم به این قدرت از کنترل ، صبر و آرامش درونی برسیم هیچ چیز نمیتونه ما رو به تله بندازه

سلام هر کدوم از حرف های جناب نامی برای هر یک ازما مهمتر جلوه میکنه روی اون بحث میکنیم
اگه قرار باشه یکی از جمله هاشو با خودم داشته باشم برای من این جمله مهمترین بود و هست چون خیلی از ضعف های من رو اگه بهش عمل کنم برطرف و نقطه قوتم میشه

ممنون جناب نامی

ضمن احترام به حقانیت مطلب ولی باید در نظر داشت بعضی وقتها مواردی پیش خواهد آمد که یک لحظه درنگ در انجام آن باعث ضرر جبران ناپذیری می شود.
مثال:
پنجشنبه بعداز ظهر با دوستم بنگاهی بودیم. آقائی ملکی را برای فروش گذاشته بود. خریدار خرید ملک را به شنبه محول کرد تا بیشتر فکر کند. متری 1780 هزار تومان.
خریدار رفت. اشاره به دوستم کردم که تمامش کن.
معامله شد. امروز دوستم فروخت متری 1840هزار تومان.یک روز بعد

با سلام و سپاس

استاد بزرگوارم فرمایش شما کاملا متین و درست می باشد.

دوستان جوان عنایت فرمایند :

1- در کاری که کاملا اشراف داشته باشید و خودتان یقین حاصل کنید که فرصت می باشد و نباید از دست داد پس در این لحظه که پشتوانه فکری و عملی قبلی دارید یعنی تجربه شما و شم اقتصادی شما به تناسب یک کار یا یک فعالیت ندا داد که فرصت هست مثل استاد ،سریع باید استفاده کنید و این یعنی اینکه:

1-بازی ساز شما هستید و نه دیگران!!!!وقتی وارد بازی های ساخته شده دیگران شوید باید زیاد تامل داشته باشید.

2-تصمیم گیرنده و تشخیص دهنده شما هستید و نه دیگران!!!

3-مشاور و پیشنهاد دهنده برای شما جهت استفاده سریع از یک فرصت ،یک فرد امین ، باتجربه و کننده ان کار باشد!!!

از استاد قربانیان به عنوان یک فرد امین،باتجربه و کننده در زمینه فعالیت های ملکی نهایت مشاوره و استفاده را ببرید.

باید موفق ترین ها باشیم.


RE: خاطره ای از زیان مالیم در جوانی و چند تجربه - jahanagahi - 02-02-2013 04:09 PM

جمله دیگری از استاد :
1-وسوسه و طمع:
به سود کم ولی پایدار بیندیشید که برکتی بسیار باور نکردنی برایتان به همراه خواهد داشت،و این بدان معنا نیست که اگر در مورد کاری تحقیق کرده اید و اشراف دارید و سود خوبی برایتان خواهد داشت را کنار بگذارید نه منظور نداشتن طمع در تصمیم گیریهایتان میباشد.