اتصال به روح های بزرگ - نسخه قابل چاپ +- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir) +-- انجمن: بخش میلیاردرها (/forumdisplay.php?fid=107) +--- انجمن: میلیاردر شدن در کتابخانه (/forumdisplay.php?fid=24) +--- موضوع: اتصال به روح های بزرگ (/showthread.php?tid=12158) |
RE: اتصال به روح های بزرگ - رها7 - 10-30-2014 01:02 AM کار..........خلیل جبران وقتی کار می کنید به نی لبکی می مانید که ازمیان قلب زمزمه های زمان به موسیقی تبدیل می شود.عشق به زندگی ازطریق کار،به معنای دوستی وصمیمیت با درونی ترین راز حیات است.کار عشقی مریی وملموس است.ازاین رو مادام که کاری باشور واشتیاق درنیامیزد پوچ ومیان تهی خواهدبود. خلیل جبران جبران خلیل جبران صوفی،نمایش نامه نویس وهنرمندلبنانی است.او از سال1910 درآمریکا زندگی کرد. یک درصدوجودتان شکل وماده ومرئی و نودونه درصد آن روح ونامرئی است که نه تجزیه می شود ونه پیر می گردد؛ازساحت زمان خارج است؛حقیقتی جاویدوابدی است.وافکارما بخش نامرئی انسانیت ماست. افکارشما درباره کارتان نودونه درصد شخصیت واقعی شماست.وقتی ازکارتان متنفرید،نودونه درصد جوهرهء انسانیت شما به سوی یک درصد کل انسانیت تان گرایش می یابد.این افکار ازبخشی ازوجودتان که صلح وصفا درآن آشیان دارد سرچشمه می گیرد.خلیل جبران آن را"درونی ترین رازحیات"نامیده است.اگرشما به کاری که دوست ندارید اشتغال دارید ویا آنچه راکه دوست دارید انجام نمی دهید،تردید نکنید ناهنجاری را نسبت به حفظ تعادل ترجیح داده اید. نفرت ازکار به راحتی وبه سرعت می تواند موجبات تلخکامی شمارا فراهم آورد.برای خروج ازاین تنگنا دوراه پیش روی شماست: 1- کاری راکه انجام می دهید تغییردهید وبه سوی حرفه ای که موجب نشاط وانبساط خاطرتان می شود بشتابید. 2- احساس ونگرش خود را نسبت به کارکنونی تان تغییردهید وازاین طریق عشقی راکه مایلید زندگی تان را لبریز کند منعکس کنید. پیشنهادمیکنم که به هرقیمت ممکن حرفه ای رادرپیش بگیرید که با انجام آن احساس مسرت ورضایت خاطر می کنید.کاری بسیار پرانگیزش و پرازرضامندی وخشنودی که روحتان شمارا به انجام آن ترغیب می کند.آنگاه خواهید دید که چگونه سیلان پول چون رودخانه ای خروشان به سویتان سرازیر می شود. اندرزخلیل جبران را بخوانید و درشادی وشعف برانگیخته ازسخن اوغوطه ور شوید.شما یک نی لبک هستید و کارتان عشقی است که مرئی و پدیدار شده است.هرچه کار وتفریح تان را به هم نزدیک ترکنید،ازتوصیه شاعر بیشتر پیروی کرده اید. درحال نوشتن برای انجام آنچه به آن عشق می ورزم احساس شادی وشعف می کنم.نمیتوانم تعیین کنم که این کاراست یا بازی. به راستی که کار همان عشق است که به صورت مرئی و ملموس پدیدار می شود.هیچ کلامی بهتر از توصیه خلیل جبران نیست.به کار موردعلاقه خود بپردازید و یا آ/نچه راکه انجام می دهید دوست بدارید. _ با اتخاذ تصمیمی هوشیارانه ازکارتان خرده نگیرید وازآن عیبجویی نکنید.تمام روابط و مناسبات تان را با عشق بیامیزید و بدون توجه به استقبال ازگشاده رویی شما،درمهرورزیدن به افراد ثابت قدم باشید. _ بدون توجه به سن ومقام ومنزلت اجتماعی تان برای ایجاد تغییری عمده در زندگی تان با سلاح شهامت ومخاطره جویی مجهز شوید. ببینید که با انجام چه عملی بیشترین لذت را نصیب خود می کنید.این کار را می توان رقصیدن،باغبانی،نگارش ویاحل جدول باشد.آنگاه باطرح برنامه ای منظم،این فعالیت راکه هم کار وهم سرگرمی است به مدت یک یا دوهفته انجلم دهید.چندی نمی گذرد که افکار قالبی تان راکه القاء می کند:"کاریعنی چیزی که مجبور به انجامش هستید وبرای رزق وروزی وگذران زندگی باید رنج ومشقت ودلزدگی ناشی از آن را به دل وجان بخرید،به هیچ می گیرید. اکنون وقت آن است که برمنطق خلیل جبران که گفت:"کار عشقی مرئی وملموس است"گردن نهید. _ هرگاه درکسب وکارتان ازالهام بهره مند هستید،تردید نکنیدکه همه چیز بروفق مراد خواهدبود.ذهن خود را به کمبود پول،خستگی یا گرسنگی معطوف نکنید.به ظاهر الهام شما به خودی خود هرچه را که ضرورت دارد دروقت مناسب پدیدارشود فراهم می کند. گویی دست دردست خدا دارید و از او راهنمایی و هدایت می طلبید. _ کار را می توان مشغله زندگی روزمره تلقی کرد.تفکر مهرآمیز را به تمام جنبه های مشغله روزانه تان بیامیزید.به فرصت شغلی خویش ارج نهاده وآن را موهبتی برای خود تلقی کنید.هنگام انجام کارهایی نظیر جاروکردن،مرتب کردن رختخواب،خریدن وحتی برداشتن مداد،به زندگی،روح ونودونه درصد وجودتان فکرکنید.توجه برانگیخته از عشق وعطوفت به تمام حرکت های جسمانی تان،شیوه زیبا وعملی عشق به زندگی ازطریق کار است. RE: اتصال به روح های بزرگ - رها7 - 11-02-2014 12:41 AM فروتنی..........الکساندر پوپ خلوت گزینی:خوش به حال فردی که توجه وآرزویش به چند هکتار ملک پدری محدود می شودوخرسند ازاین است که درسرزمین اجدادی اش،هوای وطن را تنفس می کند. شیرش توسط احشام و نانش به وسیله مزرعه اش تامین و جامه اش از پشم گوسفندانش بافته می شود. درختانش درتابستان سایه بان اوست و در زمستان گرمابخش محفلش. خوشا به حال فردی که ساعت ها،روزها وسال های زندگی اش باصلح وصفا سپری می شود. بدنش تندرست،ذهنش آرام و روزهایش سرشار ازآرامش است. شب ها ازخوابی آرام بهره مند بوده و مطالعه توام با آرامش خاطر،برایش تفریحی شیرین و دلپذیر است. وسادگی توام با آرامش مراقبه بیشترین نتیجه را برایش به بار می آورد. پس بگذار پنهان و ناشناخته زندگی کنم. و بدون زاری به دیار باقی بشتابم. به آرامی چشم از دنیا بربندم وهیچ سنگی نگوید که درکجا آرمیده ام. الکساندرپوپ پوپ،شاعر بذله گوی انگلیسی حاکم بلامنازع ادبی زمانه اش لقب گرفت و نمونه مجسم هنر و ادبیات مدرن انگلیسی به شمارآمد. به نظر می رسد که این شعر صرفاً به این تکته می پردازد که شادمانی ازصلح وآرامش سرچشمه می گیرد. او به انحناء ستون فقرات وعفونت ریوی دچاربود به همین دلیل قدش درتمام طول زندگی از یک متروسی سانت تجاوز نکرد و مدام از سردرد شدید رنج می برد. سه مصراع نخست این شعر نیاز مارا به تنفس هوای پاکیزه ویافتن خودکفایی درطبیعت و لذت بردن از خلوت گزینی وآرامش درطول روز کانون توجه قرار داده است. توصیه می کنم که بدون توجه به محل سکونتتاان برای راه دادن این عوامل حیات بخش به زندگی ازهیچ کوششی فروگذار نکنید.برای خروج ازشهر وحضور در طبیعت وقت بگذارید وگاه به گوش کردن صدای اقیانوس ویا جویبار ویا بوییدن عطر گلی بنشینید؛تماشای غروب آفتاب را نظاره کنید و در دل سکوت درآرامش وآسایش ژرف فرو بروید. توجه به اجزاء و عناصر یک زندگی شاد وسرورانگیز،یعنی مطالعه،استراحت،تفریح وسادگی توصیه ای نیکو برای همه دوران بوده است. به اعتقاد من برای این که میزان عظمت و شادمانی هرکس رامحک بزنیم،باید ببینیم که برای مهار منیت خود تا چه اندازه توانایی دارد،آیا می تواند درقبال انجام کاری نیکو درصدد کسب امتیاز نباشد وتشکر وتحسین کسی را طلب نکند وفارغ ازجلب توجه دیگران وصرفاَ برمبنای رای و مقصود باطنی خود کاری را به مرحله اجرا گذارد.مفهوم راستین پرهیزگاری ومقاومت دربرابر وسوسه تحسین شدن وآموختن ایثار وبخشش بی نام ونشان،درفیلم کلاسیک"وسوسه شکوهمند" به زیبایی به تصویر کشیده شده است.به مجرداینکهازاحساس نیاز به کسب مقام ومنزلت دنیوی اجتناب کنیم،نوع تازه ای ازآزادی را تجربه خواهیم کرد. شاعر این معنا را درآخرین قطعه اش گنجانده است:"به آرامی چشم ازدنیا برمی بندم و هیچ سنگی نمی گوید که درکجا آرمیده ام. _ اوقاتی از روز را به خلوت گزینی اختصاص دهید و درخلال این مدت جز غوطه ورشدن درسکوت به کاری دیگر نپردازید.تاحد امکان سروصداهای مزاحم محیط کار و زندگی را با پخش موسیقی کلاسیک سبک استتارکنید. "آثار موزارت" به شما حس توازن و آرامش می بخشد و تقریباً موجب افزایش کارایی وکاهش اضطراب تان می شود. _ برای حضور درطبیعت و گوش کردن به صدای حیوانات ونغمه ء پرندگان،آهنگ موج وباد وتنفس عمیق وآهسته در هوای پاک وقت بگذارید. این اوقات برای بازیافت نشاط و سرزندگی دوران جوانی یک درمان واقعی است. _ یوگارا با نام نویسی درآموزشگاه و یا استفاده از نوارهای ویدیویی بیاموزید وآنگاه تمرین های آن را بخشی ازبرنامه ء روزانه تان قراردهید. _ درکمال گمنامی و عدم احساس نیاز به سپاسگزاری،بخشش وایثار به نیازمندان را سرلوحه رفتارخود قراردهید.ترغیبتان می کنم که فیلم های:"وسوسه شکوهمند"و"برادرخورشید وخواهرماه" را ببینید.این دوفیلم دگرگونی وتحول فرانسیس مقدس تبدیل اوبه انسانی ایثارگر وفروتن را درقرت سیزدهم به نمایش می گذارد. _ توصیف متافیزیکی هنری دیوید ثارو را به یاد آورید که پیام"خلوت گزینی" را این گونه جمع بندی کرد:" فروتنی مانند ظلمت روشنایی های بهشتی را آشکار می کند." RE: اتصال به روح های بزرگ - رها7 - 11-03-2014 06:59 PM نیروی عشق...........پیرتیل هارد دچاردین پیرتیل هارد دچاردین،کشیش،دانشمند،فیلسوف فرانسوی تمام طول عمر درجهت تفسیر مسیحیت درپرتو کمال کوشید.او ماده و روح را دو مولفه متمایز یک عنصر کیهانی تلقی کرد وتضادی بین این دو ندید. اوعشق وانرژی را مرتبط به هم دانسته و اعتقاد دارد که عشق ازنیرویی برخوردار است که می تواند انسان ها را چون رشته ای قوی به هم پیوند دهد. عشق یک اکسیرحیات بخش است که مانند هدایت کردن انسان های نخستین برای کشف آتش،بشریت را می پروراند وبه هم پیوند می دهد. عبارتی از انجیل که همواره موردعلاقه من است اینگونه درباره عشق سخن می گوید:"اگرگفتارمن ازعشق تهی باشد،ولو اینکه به زبان فرشتگان سخن بگویم،صدایم تنها یک ناقوس ویا سنج پرصدا خواهدبود."این عبارت به این نکته تاکید می کند که بدون عشق ازبحرانی به بحران دیگر و از مصیبتی به مصیبت دیگر رهسپار خواهیم شد؛عبارت فوق از مهربانی،عشق وشکیبایی سخن می گوید وازفقدان حسادت،غرور و مباهات،خشونت و خودخواهی دادسخن سر می دهد. اکنون این سوال پیش می آیدکه چگونه می توان بذر عشق را درکشتزار دل پرورش داد؟برای این منظور می توانیم از داوری درباره مردم دست بشوییم و شادمانی به خاطر اشتباه ویا درد و رنج دیگران را سرکوب کنیم. رابرت برانینگ جهان فاقد عشق را اینگونه توصیف می کند:"عشق را کنار بگذارید وآنچه ازسیارهء خاک باقی می ماند یک گورستان است." _ خود را سلولی درپیکره ی بشریت تلقی کنید،که می تواند با به حرکت درآوردن انرژی انتقال فاز به عشق کیهانی را میسر کند وازاین طریق تفاوتی بزرگ بیافرینید.فراموش نکنیدکه چناچه اندیشه انگیخته ازعشق باعمل پشتیبانی شود مارا یک قدم به کشف آتش برای دومین بار نزدیک می کند. _ رفتار وگفتار افراد را دربوته ی انتقاد وعیبجویی قرار ندهید و افکار برخاسته از قضاوت،انتقامجویی،خشم وخصومت را ازخانه دل بیرون برانید.صرفاً به خود بگویید:"دیگر نمی خواهم این گونه فکرکنم." _ هنگام برخورد با گفتار و رفتار ناصواب و شایعه پراکنی های تنفرآمیز،از موضع عشق واکنش نشان دهید.دردل بگویید:"نمی خواهم در پرتگاه قضاوت و داوری فروافتم."به جای انتقاد از فردی که به تبعیت ازشخصیت منفی اش به ستیزه جویی و کینه توزی می پردازد،درسکوت عشق به سویش ایثار کنید؛درمیان جمع با مهربانی ازحقوق و حیثیت افراد غایب طرفداری کنید. _ شما نیز همانند من،عبارت مشهور و پرمعنای کتاب مقدس راکه دراین مقاله به آن اشاره شد قاب کرده و برروی دیوار اتاق تان نصب کنید.من هروقت از راهروی خانه به طرف اتاق بچه ها گام برمی دارم،با این عبارت روبرو می شوم وبه یادمی آورم که عشق بزرگ ترین هدیه ای است که می توانم به آنان پیشکش کنم وراه عشق،راه پیوند باجهان است. RE: اتصال به روح های بزرگ - رها7 - 11-06-2014 02:00 AM اکنون............عمرخیام به مجرد اینکه انگشت تو حرکت وچیزی نوشت وبه نوشتن ادامه داد،نه زهد وتقوا ونه فهم وزیرکی تو می تواند نیم خط آن را باطل کند،ونه اشک های تو می تواتند کلمه ای ازآن را بشوید ومحو کند. عمرخیام عمرخیام مدرس ومنجم ایرانی است که اشعارش نماینگر افکاراو در زمینه ء الوهیت،خیروشر،روح،ماده وسرنوشت است. تقریباً هزارسال ازتولد عمرخیام،معروف ترین خیمه ساز،شاعر،منجم که همه ء این ویژگی ها را در داستان های فلسفی و ارزشمندش متمرکز کرده می گذرد.این رباعی خاص از رباعیات خیام شامل درسی است که هنوز پس ازگذشت هزارسال از قدروبهای آن کاسته نشده است.این کلمه های مشهور حاوی حقیقتی ظریف است که اغلب از دید ونظر مردم پنهان می ماند. یکی ازشیوه های درک حکمت نهفته دراین رباعی آن است که جسم خود را قایقی تندرو تصویرکنید که با سرعت 40گره دریایی پیش میرود. شما درعقب قایق ایستاده وبه دقت به آب نگاه می کنید.آنچه دراین صحنه ءخیالی مشاهده می کنید،خط واثری است که قایق هنگام حرکت برجا می گذارد. اکنون ازشما تقاضا میکنم درچارچوب فلسفه ومنطق درباره سه پرسش زیر تامل وتعمق کنید. پرسش شماره یک- اثر به جا مانده ازحرکت قایق چیست؟به احتمال زیاد پاسخ می دهید.قایق پس ازحرکت برروی آب خط واثری را به جا می گذارد. پرسش شماره دو- چه نیرویی قایق را به جلو می راند؟(قایق نمایانگر حرکت شما درمسیر زندگی است).پاسخ آن است که از نیروی کنونی توسط موتور تولید می شود وچیز دیگری مسئول جلو راندن قایق نیست.به بیانی دیگر،اندیشه هایی که درحال حاضر درذهن شما فرایند می شود جسم شمارا به تحرک وامی دارد،ونه هیچ چیز دیگر. پرسش شماره3- آیا خط و اثر به جا مانده از قایق ممکن است آن را به حرکت درآورد؟پاسخ به طور قطع منفی است. زیرا رد وخطی که درپشت قایق به جا می ماند برای راندن قایق به جلو نیروی ندارد.این تنها یک رد واثراست ونه هیچ چیز دیگر."به مجرداینکه انگشتان توحرکت کرد،چیزی نوشت و به نوشتن ادامه داد." یکی از تتصورات پوچ زندگی ما آن است که پیوسته جامه دانی مملو است ازتجربه های ناگوار گذشته را باخود یدک می کشیم وآن هارا عامل ومسبب نابسامانی های امروز خود مس شناسیم وبراین پندار ناصواب که خط واثر به جامانده ازگذشته زندگی کنونی مارابه جلو می راند مهر تایید می زنیم. به هرحال شما خط واثری را ازخود به جا گذاشته اید.ضمن اینکه می توانید با مرور وبررسی این خط و اثر تجربه بیاموزید،ضرورت دارد به این حقیقت واقف شویدکه برداشت واستنباط شما ازاین خط واثر،مسبب ومسئول زندگی کنونی شماست. درواقع ملامت گذشته به خاطر شرایط کنونی دستاویز شسته رفته ای است که به ما امکان می دهد ازجسارت وماجراجویی که برای پیش بردن قایق زندگی مان به جلو از ضروریات است طفره برویم.همه ما،تاکید می کنم همه ما موقعیت ها وتجربه هایی ازگذشته داریم که می توانیم براساس آن ها سستی وکاهلی خودرا توجیه کنیم. کمبودهای ناشی از رفتار نامناسب والدین،اعتیاد وعادت های مضر،ترس های واهی وبی اساس،فرصت های ازدست رفته،بداقبالی،شرایط نامطلوب اقتصادی وحتی ترتیب توالی تولد،جملگی مارا وسوسه می کند تادنیا و روزگار و کاینات را به باد ملامت بگیریم و ازبخت بد خود گله وشکایت کنیم. عمرخیام ازمکان و زمان دیگر وبا زبانی متفاوت به ما گوشزد می کند که گذشته،نه تنها گذشته است بلکه ارزش مرور و یادآوری راهم ندارد. _ ذهن خود را به زندگی امروزتان معطوف کنید.کمبودها و نابسامانی های کنونی زندگی را به گذشته نسبت ندهید. شما محصول وثمره تصمیم های کنونی زندگی تان هستید وهیچ چیز گذشته دروضعیت کنونی تان تاثیر ندارد.پس گذشته را رها کنید وازتمام قدرت ذهن خود برای کامجویی ازاین لحظه وآفرینش لحظه های عظیم سود ببرید. _ تمام ملامت ها و مقصر دانستن ها را از واژه نامه شخصی خود حذف کنید.درکمین باشید وخود را درحال استفاده از رویدادهای گذشته برای توجیه کمبودهای کنونی غافلگیر کنید وآنگاه بگویید "اکنون آزادهستم که خود را ازآنچه درگذشته وجود داشت جداکنم" به این ترتیب به جای پافشاری درتسلیم به ناملایمات،جراحات احساسی خود را التیام می بخشید و راه را بر جریان نیروهای خلاقه می گشایید. _ از اظهار تاسف نسبت به رویدادهای گذشته دست بشویید.غم واندوه وتاسف کوچکترین تغییری در گذشته شما پدید نمی آورد.بدون آنکه اجازه دهید خاطرات دردناک گذشته شمارا تحت سیطره خود بگیرد،به آرامی در ذهن مرورشان کنید وازآن تجربه ها درس بیاموزید،ازآن ها درمقام استادان بزرگ خویش قدردانی کنید،وآنگاه به سرعت به واحد کنونی عمرتان،یعنی زمان حال بازگردید، گذشته وجود داشت وآینده هم وجود خواهد داشت اما اکنون زمان حال است،این واقعیت راکه به هزاران سال پیش تعلق دارد آویزه گوش کنید وکتاب زندگی تان را برمبنای این واقعیت به رشته تحریر درآورید. RE: اتصال به روح های بزرگ - رها7 - 11-09-2014 01:45 AM رنج.............پاراماهانزا یوگاناندا پاراماهانزا یوگاناندا دریک خانواده بنگالی مومن و مرفه دیده به جهان گشود.درسال1915 از دانشگاه کلکته فارغ التحصبل شد ودر1920 باهدف ارائه علم مکاشفه روح به منظور دستیابی به جهانی سرشار ازصلح وصفا ونوعدوستی،انجمن خودشناسی را در لوس آنجلس بنیان نهاد.کتاب شرح حال یک یوگی میلیون ها نفر را بافلسفه قدیمی هند به نام یوگا و سنت همیشه ارزشمند مراقبه (مدی تیش)آشناکرد. گرچه شما درجهان واقعی بامسائل و تنگناهایی کاملاً ملموس و واقعی وباعوامل وعناصری که درد ورنج واقعی آن را واقعی می پندارید دست به گریبان هستید.با این وصف درجوهره راستین شما- که یوگاندا روح فنا ناپذیر خطابش می کند -درد ورنج وجود ندارد. تعیین هویت ما براساس خودبرتربینی ویاحس رضایت ازخویش عامل ومسبب بیشتر دردورنجی است که دروجود مادی مان تجربه می کنیم. وقتی آماده می شدم که درباره امیال نفسانی و دردورنج ناشی ازآن مطالبی بنویسم،گفتگویی راکه چندی پیش بادوست نزدیکم، دیپاک چوپرا داشتم به خاطرآوردم.درحالی که تردید داشتم.گفته های او دراین مقاله بگنجانم،دیپاک چوپرا تلفن زد.به اوگفتم که همین ده ثانیه پیش نام او را در قطعه کاغذی نوشتم وجلوی رویم گذاشتم تاگفته هایش را درباره ء منیت وخودپرستی ورنج به یاد آورم وبا تماس تلفنی اطلاعات بیشتری رادراین زمینه کسب کنم.اوگفت:"من پیام تورا ازطریق نظام وحدت کائنات دریافت کردم وبه همین دلیل باتو تماس گرفتم"او افزود که روزی فردی ازیک استاد بودایی پرسید تنها چیزی که اوهنگام درد ورنج به یاد می آورد وبه آن متوسل می شودچیست واستادپاسخ داد:"برای اینکه هیچگاه دچار دردو رنج نشوی به هیچ چیز به عنوان من یا مال من نچسب". دیپاک چوپرا اضافه کرد:"اکنون که قصد داری درباره توانایی برای غلبه بر درد ورنج مطالبی بنویسی،توصیه می کنم عبارتی راکه ازآن درقبیله های سرخپوست اوجیب وی استفاده می شود برای خوانندگان خود نقل کنی.من نیز وقتی دچار وسوسه خودبرتربینی می شوم وتحت تاثیر آن رنجش به دل می گیرم،این عبارت را چند بار دردل زمزمه می کنم وآنگاه درد ورنج به شیوه ای حیرت انگیز که ازطریق قبیله های اوجیب وی به دیپاک چوپرا وسپس به من منتقل شده دراختیارشما قرار می گیرد:"گاه که دچار رنج و تاسف می شوم،روح من با وزیدن بادهای بزرگ وعظیم به آسمان ها برده می شود." چنانچه مانند یوگاناندا زندگی کنید،عملاً می توانید بگویید:"من حتی قادرنیستم حالت دردورنج را تصورکنم"میتوانم صدای یوگاناندا رابشنوم که می گوید:"شما باید بیاموزید که با درد ورنج شادی کنید،زیرا همه کارهای خدا خیر است." _منابع غم ودرد ورنج خود را صادقانه ارزیابی کنید وآنگاه باتکرار عبارت:"عامل هردردورنج تنها در وجود من است وقصد دارم ازملامت هرکس وهرچیز دراین زمینه دست بشوییم." جدایی ازدرد را تجربه کنید. _ اکنون بکوشید موقعیت هر غم ودرد را به روشنی شناسایی کنید.اگرغم تنها یک حالت ذهنی است،ببینید کجا زندگی می کند،کجا ظاهر می شود ،خصوصیا ظاهری اش چیست وچه ویژگی های قابل شناسایی دیگری دارد. _ هنگامی که خود را دچار غم ودرد ورنج می یابید،پیام اوجیب وی را در دل زمزمه کنید.چندی نمی گذرد که رنج و درد شما درقیاس با روح جاویدان شما که ابداً چنین احساسی را نمی شناسد خرد و ناچیز به نظر می آید. _ با تلاشی خاص وچشمگیر کانون های بحران زا را از زندگی تان بیرون رانید.روزنامه ها و جرایدی که می کوشند با گزارش های بی حد وحصرشان کنجکاوی شمارا نسبت به خصومت و دشمنی های خطرناک برانگیزند صلح وآرامش را ازشما می ستانند.هربار که چنین خبرهایی را می شنوید به خود یادآور شوید که دربرابر هرعمل غیرانسانی،هزاران اقدام ناشی ازمهربانی وجود دارد. _ این ضرب المثل را ازچین باستان به خاطر داشته باشید: "فرزانگان سکوت اختیار می کنند،با استعدادها سخن می گویند و نادان ها جروبحث می کنند." RE: اتصال به روح های بزرگ - رها7 - 11-11-2014 12:52 AM قوه خیال..............ساموئل تایلر کالریج چه می شد اگر می خوابیدی و در عالم رویا به بهشت می رفتی ویک گل زیبا وعجیب رامی کندی و وقتی بیدار می شدی،آن گل را در دست خود می یافتی؟ ساموئل تایلر کالریج کالریج شاعر ومقاله نویس انگلیسی،برجسته ترین نقاد دوران خود وسخنگوی طبقه روشنفکر نهضت رمانتیک انگلیس به شمار می آید. من برای شعرفوق احترام زیادی قائلم تابدانجاکه این شعر را درابتدای یکی ازکتاب هایم به نام"معجزه واقعی" به عنوان پیامی مهم ذکرکردم. شعرساده واندوهناک فوق ازشما دعوت می کند که درقلمرو خلاقیت اقامت گزینید وبا واقعیت ها به توافق تازه ای برسید.قوه تخیل برخلاف اعتقادما بی حد وبی کرانه است. معیارهای ما درباره واقعیت اجازه نمی دهد که انتقال یک شی را از عالم رویا به دنیای بیداری باورکنیم.به همین دلیل کالریج پیشنهادمی کند که بدون توجه به استنباطی که تاکنون از واقعیت داشته ایم این نکته را ازنو بررسی کنیم. می توانید باتکیه بر نیروی فکر آنچه راکه در رویای خود می خواهید و می طلبید به دست آورید. اغلب این عبارات راکه ویلیام بلیک شاعر مورد علاقه ام دروصف دنیای پرجاذبهء تخیل گفته است به خود یادآور می شوم:" عالم خیال،دنیایی واقعی وجاودانه است واین دنیای فانی وبی ارزش،تنها سایه ضعیفی ازآن.تخیل وجود ابدی انسان است:خود خداست،پیکره الهی." خواب و رویا دعوتنامه ای است حاکی ازاینکه می توانم به عالم پر رمز و راز تخیل قدم گذارم. به محض اینکه قلمرو عالم خیال را فارغ ازهرگونه شک و دودلی بپذیرم،می توانم بربال های شاهین خیال بنشینم وفراسوی عالم بیداری فرسنگ ها پروازکنم؛به هرجهت بال بگشایم وبه استقبال خدا بروم. تخیل نیرویی است بسی فراتر از ذهن استدلالی وخواسته ها وآرزوهایتان دراین راه یافت می شود.بکوشی درعالم بیداری نیز درتخیلات خود غوطه ور شوید وبا استفاده ازتجربه هایی که دریک سوم عمرتان(خواب)کسب کرده اید آرزوهایتان را جامه عمل بپوشانید. با استفاده از رهنمودهای زیر از امروز نیروی خلاقه را به زندگیتان فرامی خوانید و درجهت گسترش وپرورش وشکوفایی قابلیت های باطنی خود وتبدیل شدن به آنچه درتوان آدمی است گام بردارید. _ همواره به خاطر داشته باشید که شما همان می شوید که فکرمی کنید باید بشنوید.بنابراین اندیشه هایی که بذرشک و دودلی را در کشتزار ذهنتان می کارند ازخود برانید. _ به گذشته برگردید و رویاهای خود را بازبینی کنید وآن وتجربه های"غیرواقعی"راکه در زمان تحقق،آن ها را کاملاً"واقعی" می پنداشتید به یادآورید.سپس بکوشید عقاید شرطی شده وقالبی خودرا که این رخدادها را درعالم بیداری ناممکن می شمرند ازذهن بزدایید و به تبیین صحیح ومنطقی روح و روان برسید. _ برداشت خود را از واقعیت بازنویسی کنید ونهایتاً به این نتیجه برسیدکه:"آنچه را که بتوانم دریک سوم عمرم انجام بدهم،اگربخواهم ومایل باشم،می توانم در دوسوم دیگر عمرم نیز متجلی کنم." _با بذل توجه به این نکته که قوه تخیل قفل های بسته و ناگشوده را باز می کند و انسان های برجسته و پیشرو ازآن برای موفقیت خود استفاده کرده اند،اوقات بیشتری را درعالم خیال غوطه ور شوید.برای گشت وگذار درقلمرو مجهول و ناشناخته ذهنبرای خود آزادی عمل قائل باشید ودرخیال پردای های خویش امکانات تازه ای را جستجو کنید. تایید وتبیین این اصول وجایگزینی آن در روح سبب می شود که بینش خود را نسبت به مصادیق زندگی تغییر دهید وشاهد معجزاتی درحیات اجتماعی خود باشید که هرگز تصور نمی کردید روزی ان ها را به چشم ببینید. _ قوه تخیل تان چون تن شما ازطریق تمرین و ممارست پرورش می یابد. پس بیدارشوید وآن گل را دردست خود نگه دارید.ازیاد نبریدکه چاشنی زندگی انجام کارهای نوظهور است که تنها با برانگیختن قوه تخیل عملی می شود. RE: اتصال به روح های بزرگ - رها7 - 11-13-2014 01:47 AM آرامش مراقبه..............فیثاغورث،پاسکال -سکوت را بیاموز بگذار ذهن آرام تو گوش کند وبیاموزد فیثاغورث فیثاغورث، ریاضیدان وفیلسوف یونانی که به ریاضیات خصوصاً در رابطه با وزن،اندازه وتئوری موسیقی علاقمند بود. -تمام گرفتاری های انسان ناشی ازآن است که قادرنیست تنها در اتاقی بنشیند،آرام گیرد وسکوت اختیار کند. پاسکال پاسکال،دانشمند،فیلسوف،ریاضیدان ونویسنده فرانسوی که مقاله های او در رشته هیدرولیک وهندسه محض بسیار مفید وموثر واقع شد. این تنها بخش کتاب است که دو اندیشمند بزرگ به اتفاق مطلبی را برای شما تشریح می کنند. این دو نفر ازاهمیت سکوت و ارزش آرامش مراقبه در زندگی که درفرهنگ ما ابداً متداول نیست سخن می گویند وتاکید می کنندکه: اختصاص اوقاتی به تنهایی وسکوت در زندگی از ارزش فوق اعاده زیادی برخوردار است. برطبق براوردهای صحیح روزانه حدودشصت هزارفکر متفاوت ازذهن ما می گذرد. با استفاده ازسکوت و فن آرامش مراقبه می توان به فضای بین اندیشه ها واردشد و به افکار بکر وتازه دسترسی پیداکرد و درصلح وآرامشی که ازنظر غالب مردم پنهان باقی مانده غوطه ور گردید. اگرمی خواهید ازنظام هستی ویا از رمز وراز دنیای خودتان سردرآورید وازچگونگی عملکرد آن آگاه شوید،سکوت اختیار کنید وازتنها نشستن دریک اتاق وغرقه شدن درلایه های ذهنتان نترسید. نوای موسیقی درفضای بین نت ها ساخته می شود.بدون فضای خالی وسکوت بین نت ها،بجای موسیقی،سروصدای ناهنجار خواهید شنید. رهنمودهای زیر یاری تان می کند که برهراس خود دربرابر سکوت غلبه کنید،ساکت بودن را بیاموزید وبتوانید به تنهایی ودرکمال سکوت دراتاقی بنشینید. _ توجه به عمل دم وبازدم را هنگام تنفس مدنظر داشته باشید.این کار یاری تان می کند که به وجود راستین وساکت خویش توجه کنید.می توانید این کار را دروسط جلسه وهنگام گفت وشنود وحتی میهمانی انجام دهید.تنها کافی است که چندبار درطول روز عمل تنفس خود را کانون توجه قرار دهید. _ ازهمین امروز تک وتنها دراتاقی بنشینید وذهن تان را مشاهده کنید وافکارمختلفی راکه به ذهن شما وارد وخارج وبه افکار دیگر منتهی می شود دنبال کنید.هشیاری شما نسبت به فعالیت دیوانه وار ذهن تان یاری تان می کند که از گام های هذیانی افکارتان سبقت بگیرید. _ برای اینکه شیوه آغاز تمرین های مراقبه را بیاموزید،کتابی را دراین زمینه بخوانید ویا دریک کلاس مراقبه ثبت نام کنید. بسیاری از استادان و موسسه هامی توانند شمارا برای هدایت دراین مسیر یاری کنند.مرکزچوپرا برای زندگی بهتر، واقع درشهر لاجولا درایالت کالیفرنیا به سرپرستی دوست وهمکارم دیچپاک چوپرا،آموزش مراقبه را درقالب خدمات گسترده اش عرضه می کند. _ نوارهای کاست ودیسک های فراوانی برای راهنمایی شما در دسترس است.من یکی ازآن ها را تحت عنوان" مراقبه برای تجلی" منتشر و درآن شیوه خاصی از مراقبه به نام"جاپا" را تشریح کرده ام. دراین برنامه باصدای خودم یاری تان می کنم تا در مراقبه های صبحگاهی وشبانه صدای خلقت را تکرار کنید.عواید حاصل ازفروش این برنامه صرف امور خیریه می شود. RE: اتصال به روح های بزرگ - رها7 - 11-30-2014 01:13 AM دیروز باشنیدن خبر درگذشت مرتضی پاشایی تامدتی فقط شوکه بودم ونمی دانم چرا این خبر برایم اینقدر سنگین بود وتمام دیروز را فقط به رفتن و درگذشتن اندیشیدم.وبه طورغیرقابل باوری اندیشه ثروتمندشدن درونم فروکش کرد وخیلی خیلی کمرنگ شد،منی که تاصبح روزجمعه 23وم آبان به شکل سرسام آوری درپی یافتن راه های جدید برای پولدارشدن بودم ناگاه آتشم با اندیشه مرگ فروکش کرد تمام این ساعات به زندگی ولحظاتش به روزها،هفته ها،ماه ها و سال های عمر فکرمی کردم وبعدسال و ماه و هفته و روزآخر وبعدهم تمام. خداحافظ دنیا،خداحافظ تمام خوشی ها و ناخوشی ها،خداحافظ دوستی ها وکینه ها،خداحافظ دوستان و دشمنان.وگاه درفکراین بودم که چه چیز باعث ماندگاری می شود چه چیزی نام یک انسان را ارزشمند می سازد وچه چیز است که یک فرد را به طورواقعی برای اطرافیانش دوست داشتنی وبیادماندنی می کند،نمی خواهم پاسخی به این پرسش ها بدهم شاید اصلا چیزی برای گفتن ندارم. فقط خواهشی دارم وآن اینکه یک روزرا فقط یک روز از365روزسال را بجای ثروتمندشدن کمی به دولتمندشدن فکرکنیم.فقط یک روز RE: اتصال به روح های بزرگ - رها7 - 11-30-2014 01:24 AM احترام،محبت،صبر...................پدر هنوزساعاتی ازنوشتن متن قبلی نگذشته بود وحتی فرصت پست آن را هم پیدا نکرده بودم که پدرم را هرچندبیماربود اما به شکلی ناگهانی وعجیب ازدست دادم واکنون 2هفته است که ازمیان مارفته و...این روزها سرگشته و گیج شده ام،حال و روزخوشی ندارم... ،یک آن به یاد "اتصال به روح های بزرگ"افتادم ونه ازسر حس پدرفرزندی که براساس یک حقیقت محض تصمیم گرفتم این بار با یک بزرگ دیگر بنام پدرم آشنایتان کنم؛ پدرم معلم بود،خط وصدای خوشی داشت ودرجوانی شعرهم می گفت تا می توانست کسی را نمی آزرد وهیچگاه ازکسی متوقع نبود،بزرگ ترین توصیه اش به ما رعایت احترام به دیگران به خصوص بزرگترها بود.زندگی اش پراز فرازوفرود بود وپرازناملایمات.اما دربرابر همه سختی ها صبرعجیبی داشت وبسیار محکم ومقاوم بود،بارها خم شد اما هیچگاه نشکست و از روحیه او اطرافیانش هم روحیه می گرفتند. اکثرحکایات سعدی را ازبر بود و انقدر اهل مطالعه که پربود از اندیشه های بزرگ وهرکس برای راهنمایی گرفتن ومشورت نزد او می رفت بادست پر ودلی قرص برمی گشت.گرمابخش همیشگی جان ودل خانواده ودوستان بود. و امروز هم که نیست بازپشتمان از او گرم است. سه درسی که ازپدرم آموختم که قابل توصیه به تمام کسانی است که می خواهند بزرگ باشند وماندگار: احترام ، محبت و صبر _تقدیم به روح بزرگ تو پدرمهربانم_ RE: اتصال به روح های بزرگ - alma - 11-30-2014 09:19 AM کلمات با تمام ارزشمندی که دارند اما از نظر من همیشه هنگام تسلی دادن کسانی که عزیز ی رو از دست دادن بینهایت ضعیف و ناکارامد و کوچک هستند. با این وجود ضمن عرض تسلیت آرزوی علو درجات برای عزیز از دست رفته شما رو دارم. پدر گرامی شما علاوه بر صفاتی که برشمردید یک دولتمند واقعی بودن چون فرزندی مثل شما پرورش دادن . سبز باشید و ماندگار |