سفر و سفرنامه اصفهان (بهار 1392) - نسخه قابل چاپ +- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir) +-- انجمن: بخش اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=105) +--- انجمن: جلسات حضوری و آنلاین اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=30) +--- موضوع: سفر و سفرنامه اصفهان (بهار 1392) (/showthread.php?tid=6933) صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173 174 175 176 177 178 179 180 181 182 183 184 185 |
RE: سفرنامه اصفهان 1392 - ali mohammady - 04-30-2013 09:25 PM (04-25-2013 01:18 PM)m_sh نوشته شده توسط:(04-22-2013 11:45 PM)ali mohammady نوشته شده توسط: من و مهدی گل محمدی تازه رسیردیم خونه خیلی لطف دارین شما معاون محترم .حتما تو برنامه های تهران شرکت میکنم اخه الان عاشق تهران شدم قبلا شهر های خلوت رو دوست داشتم اما الان عاشق تهران شدم یکی از دلایلش هم همین انجمن و عزیزاشه (04-27-2013 04:56 PM)توانا نوشته شده توسط:(04-24-2013 06:46 PM)ali mohammady نوشته شده توسط:غصه نخور علي جان اين كتكها خوردن داره من به شماحسوديم ميشه كاش آدم ازدست دوستاش كتك بخوره ولي پوزخنددشمناشو نبينه بقول شاعر(04-24-2013 06:35 PM)3ObHaN نوشته شده توسط:(04-24-2013 06:29 PM)Delta.H نوشته شده توسط: به نظر شما وحشتناکترین لحظه سفر به اصفهان کجا بود؟؟؟:| نگو نقو نگی نقو نقی نگو قطعا دوستان انجمن جزو بهترین دوستان من هستن اما به خدا کتک کتکه و درد داره ندیدین که مهدی از ارتفاع 150 هزار پایی همچین فرود میومد رو جسم من که انگار 150 تا توپولوف سقوط کرده روم.اخ اخ اخ (04-27-2013 11:31 PM)m_sh نوشته شده توسط: وای بچه ها چشمتون روز بد نبینه تو راه برگشت به تهران دندونم شکست امروز رفته بودم عصب کشیییییییییییی، الان کلی درد دارهناراحت شدم که دندونتون شکست. RE: سفرنامه اصفهان 1392 - صدفی - 04-30-2013 09:42 PM این هم عکسهای من و مامانم و خواهرم ![]() ![]() ![]() RE: سفرنامه اصفهان 1392 - safari-cht - 04-30-2013 10:14 PM دووووووسسستـــــــــــــــــــــــاااااااااااااننننننننننن دیدین چی شد؟؟؟؟؟؟ آخرش آقای قربانیان جوک پرایییییییید رو برامون تعریف نکردن RE: سفرنامه اصفهان 1392 - mir abbas - 04-30-2013 10:58 PM خانم صدفی اون ساتورهای درویشی دونه ای چند!!!!!! RE: سفرنامه اصفهان 1392 - 3ObHaN - 04-30-2013 11:00 PM (04-30-2013 09:42 PM)صدفی نوشته شده توسط: این هم عکسهای من و مامانم و خواهرم یعنی 40 تا همسفر تو اصفهان ! همه استاد خراب کردن عکس ! یه نفر نبوده این عکس های خانم صدفی رو خراب کنه ؟ بچه ها بعضی وقتا منو نا امید میکنید ![]() RE: سفرنامه اصفهان 1392 - mohammadshamosi - 04-30-2013 11:02 PM (04-30-2013 10:58 PM)mir abbas نوشته شده توسط: خانم صدفی اون ساتورهای درویشی دونه ای چند!!!!!! فروشی نیست دادا ![]() جزئی از دکور قهوه خونه حاج میرزا هست! ![]() RE: سفرنامه اصفهان 1392 - mir abbas - 04-30-2013 11:09 PM (04-30-2013 11:02 PM)mohammadshamosi نوشته شده توسط:اقا نمیدونم من زن زلیل کجا بودم اونموقع که شما رفتین قهوه خونه حاج میرزا؟(04-30-2013 10:58 PM)mir abbas نوشته شده توسط: خانم صدفی اون ساتورهای درویشی دونه ای چند!!!!!! فک کردم خان صدفی جای فروشنده لوازم قدیمی نشسته. ممد اقا مخلصیم. RE: سفرنامه اصفهان 1392 - MARYAR - 04-30-2013 11:16 PM شهرزاد جونمممممممممممممم این عکس های زیبا را از کجا گرفتییییییییییییییییییییییی من حتی یه دونه عکس کی قشنگ هم ندارم ![]() RE: در سفر اصفهان دلت بیشتر برای کدام عزیز تنگ شده؟ - توانا - 05-01-2013 12:24 AM درسفر اصفهان بيشتر دوستان برماخرده ميگرفتند كه چرا من درسايت شادوشنگولم ولي درسفروحضر ساكت وآرامم وشايد حرفي براي گفتن ندارم بنده هم براي اينكه" انگ منگوليسم" بهم نخورددفاعيه اي را درقالب غزلواره تقديم ميدارم تا امر بر عزيزان مشتبه نشوداستدعادارم مسئولين سايت پست رامنتقل نفرمايند من خودم فريادخاموشم مراباوركنيد مثل يك خرگوش باهوشم مراباوركنيد نقش كرده بردلم نقاش هستي نقشها ساده ام بااينكه منقوشم مراباوركنيد دردلم غوغاست گرچه برزبانم هيچ نيست ازفراق دوست مدهوشم مراباوركنيد سينه ام گنج نهان رازهاي سرمديست نيستم اين كهنه تن پوشم مراباوركنيد نقطه جوشم اگربالاست ايرادم مكن پس نگو من ديرمي جوشم مراباوركنيد بازبان بيزباني رازهاگويم تورا جرعه جرعه راز مينوشم مراباوركنيد ازنگاهم حرف ميباردنگاهم رابخوان "بارهستي" هست بردوشم مراباوركنيد لب فروبنداي "رضا"ديگرسخن كوتاه كن پس بگو باغم هماغوشم مراباوركنيد بارهستي= شاهكار ميلان كوندرا RE: در سفر اصفهان دلت بیشتر برای کدام عزیز تنگ شده؟ - Mrs.Seyedi - 05-01-2013 04:33 AM یک مرتبه دلم برای خانواده قهرمانی و امیر حسین خیلی تنگ شد، آخی این پسر چقدر دخترمو دوست داشت، خانم قهرمانی که پر از انرژی مثبت بود، ای کاش همتون الان مشهدبودین، سبحان من می خواستم کلاهتو یادگاری ببرم مشهد، نشد که بشه، دستی از غیب کلاهتو پس داد. آقا پارسا هنر پیشه معروف سینما و تلویزیون، عینکتون حرف نداشت، معرکه بود بیست. آقای دولتی به خانمتون هم سلام ویژه برسونید، واا... هلیا به این دو عزیز هم کم زحمت نداد، النگوها که به تهران نرسید ولی گل سرش هنوز هست. خانم فیاض و خانم آقای میر عباس هم که زحمت نگهداری بچه ها رو طی یک جلسه انجمن و پیاده روی سی و سه پل ما بر عهده گرفتند، بچه ها متشکریم، بچه ها متشکرند...نرگس جون رفتی اونور آب ما رو هم فراموش نکن چاکرتیم به خدا . خانم قربانی عزیزتر از جانم که ماشاا... کوهی از تجربه بودند و کلی به ما رموز همسرداری را آموختند. ![]() خانم آقای رضایی و خانم گواهی که عزیزای دلمند، خانم گواهی من رو حلال کن که اینطوری می ترسوندیمت. ![]() شهرزاد جونم که مثل ماه میموند، وقتی نبود سریع سراغش رو می گرفتم خوب چون نور کم می شد دیگه. خانمهای صفری ای کاش اینجا بودین، هلیا عاشق پارکه و فقط به شماها بهش خوش میگذشت، الان اصلاً بدون شما پارک بهش نمی چسبه(نشانه ای از مادر تنبل) ![]() آقا حمزه داداش، ما که حسابی تهران رو گشتیم، هر چی شیرینی فروشی ولیعصر و جمهوری بود رو یاد گرفتیم راستی خیلی چیزای دیگه هم گرفتیم دستتون درد نکنه. حالمممممم عالییییییییییییه!!! ![]() آقای قدسی شما مطمئنید کارمند هستید و فقط یک نمایندگی بیمه دارید، والا جوری راهنمایی می کنید که کمتر کاسبی می تونه اینقدر ریزبین باشه، دست مریزاد. آقای طوسی شما هم مهدکودک بزنید کم درآمد نداره ها!!!! اونم با شرایط الان . ![]() منم به نوبه ی خودم محمد شموسی عروسی عروسی ![]() محیار جان و مهدی جان هم اگه بتونن با هم کار کنن زوج کاری پر انرژی میشن و ایرانو توی 2 روز میترکونن. آقای دکتر طرح مهدکودک تون رو فراموش نکردم، توی یک زمان مناسب و در یک حرکت ضربتی باید کل ایران رو پوشش بدین.جواب میده مطمئنم. علی محمدی حالتون خوبه !!!!!بعد از اون ضیافت پتو. ![]() خانم و آقای بهرامی توی دلم موند که یک سلام و احوال پرسی حسابی بکنیم، خیلی زود رفتین، سفر بعدی جبران کنین. آقای میر عباس آقای فرهادی و آقای مردانیان و خانواده دهقانی ممنون که شوخی های ما رو تحمل کردین و همیشه لبخند زدین(اینو از طرف همه بچه ها می گم ![]() مریم جون، قربون اون همه انرژی مثبتت بشم من ، که با اون همه خستگی هیچی نشون نمیدادی. آقا کامیار زحمات شما غیر قابل جبرانه، البته میدونم بار همه زحمات بر دوش خانمهاست. آقای قربانیان چرا شما اینقدر خوبین، می دونم چون همسر خوبی دارین ،(مشتاق دیدارشون هستم اساسی) ![]() ![]() I'm waiting for next trip [b]
|