مطالب مختلف - نسخه قابل چاپ +- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir) +-- انجمن: بخش میلیاردرها (/forumdisplay.php?fid=107) +--- انجمن: سرگرمی ها، دردودل ها و سلامتی یک میلیاردر (/forumdisplay.php?fid=50) +---- انجمن: متن و مطالب جالب (/forumdisplay.php?fid=62) +---- موضوع: مطالب مختلف (/showthread.php?tid=6790) |
RE: همجور مطلب - فرهاد قربانی - 01-03-2013 12:29 AM . دیدگانت از همیشه شادتر / شهر قلبت زنده و آبادتر / غصه هایت دم دم ای مهربان / بر گذرگاه زمان بر بادتر . ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() RE: همجور مطلب - zoofanoon - 01-03-2013 02:53 PM حکایت ای آموزنده : ملا نصرالدین همیشه اشتباه میکرد ملا نصرالدین هر روز در بازار گدایی میکرد و مردم با نیرنگی٬ حماقت او را دست میانداختند. دو سکه به او نشان میدادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره. اما ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد میآمدند و دو سکه به او نشان می دادند و ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد. تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه ملا نصرالدین را آنطور دست میانداختند٬ ناراحت شد. در گوشه میدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند٬ سکه طلا را بردار. اینطوری هم پول بیشتری گیرت میآید و هم دیگر دستت نمیاندازند. ملا نصرالدین پاسخ داد: ظاهراً حق با شماست٬ اما اگر سکه طلا را بردارم٬ دیگر مردم به من پول نمیدهند تا ثابت کنند که من ... تر از آنهایم. شما نمیدانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آوردهام. شرح حکایت 1 (دیدگاه بازاریابی استراتژیک) ملا نصرالدین با بهرهگیری از استراتژی ترکیبی بازاریابی، قیمت کمتر و ترویج، کسب و کار «گدایی» خود را رونق میبخشد. او از یک طرف هزینه کمتری به مردم تحمیل میکند و از طرف دیگر مردم را تشویق میکند که به او پول بدهند . «اگر کاری که می کنی٬ هوشمندانه باشد٬ هیچ اشکالی ندارد که تو را ... بدانند.» شرح حکایت 2 (دیدگاه سیستمی اجتماعی) ملا نصرالدین درک درستی از باورهای اجتماعی مردم داشته است. او به خوبی می دانسته که گداها از نظر مردم آدم های ...ی هستند. او می دانسته که مردم، گدایی –یعنی از دست رنج دیگران نان خوردن را دوست ندارند و تحقیر می کنند. در واقع ملانصرالدین با تایید باور مردم به شیوه خود، فرصت دریافت پولی را بدست می آورده است. «اگر بتوانی باورهای مردم را تایید کنی آنها احتمالا به تو کمک خواهند کرد... » شرح حکایت3 (دیدگاهحکومت ماکیاولی) ملا نصرالدین درک درستی از نادانی های مردم داشته است. او به خوبی می دانسته هنگامی که از دو سکه طلا و نقره مردم ، شما نقره را بر می دارید آنها احساس میکنند که طلا را به آنها بخشیده اید! و مدتی طول خواهد کشید تا بفهمند که سکه طلا هم از اول مال خودشان بوده است .و این زمان به اندازه آگاهی و درک مردم میتواند کوتاه شود. هرچه مردم نا آگاهتر بمانند زمان درک این نکته که ثروت خودشان به خودشان هدیه شده طولانیتر خواهد بود. در واقع ملانصرالدین با درک میزان جهل مردم به شیوه خود، فرصت دریافت پولی را بدست می آورده است. «اگر بتوانی ضعفهای مردم را بفهمی میتوانی سر آنها کلاه بگذاری ! و آنها هم مدتی لذت خواهند برد!. » RE: همجور مطلب - فرهاد قربانی - 01-03-2013 05:40 PM 6 پله تا موفقیت !! ![]() بسیاری بر این باورند که محدودیت، خلاقیت می آورد و باعث می شود فکر آدمها به کار بیفتند که چگونه این محدودیت را بردارند که نتیجه اش همان خلاقیت و ابتکار می شود شش قانون پیش رو از کتاب " قوانین تفریق " اثر متیو مای می توانند شما را برای تلاش بیشتر و یافتن مسیری آسان تر به سمت آنچه می خواهید بدان برسید، یاری کنند : 1 - آنچه از آن دست می کشید، دقیقا به اندازه آنچه حفظ می کنید، مهم است در دنیای امروز که سرشار از انواع و اقسام اطلاعات ریز و درشت است، نگرانی درباره از دست دادن اطلاعات همواره همراه ماست و به همین دلیل قانون اول تمام حرفش این است که اهداف کوچیکتر، ساده تر به دست می آیند و این ساده ترین طرح ها و کوتاه ترین سخنترانی ها هستند، که از همه تاثیرگذارترند. 2 - ساده ترین قوانین کارسازترین آنها هستند وقتی قوانین هم ساده باشند، بهتر می توان نتیجه گرفت. ساده بودن در اینجا نه به مفهوم ساده گذشتن و سرهم بندی کردن که به معنای "قابل فهم" بودن است. پس براساس قانون دوم وقتی قوانین به شکل قابل فهم و ترجیحا به تعداد کمی وضع شوند، ساده تر و تاثیرگذارتر می توانند بر رفتارها، حالات و واکنش های مردم اثر بگذارند. 3 - اطلاعات و داده ها را محدود کنید و به دیگران اجازه دهید تا خودشان به جواب برسند قانون سوم راجع به اطلاعاتی است که به شکل کاملا حرفه ای و ماهرانه به صورت ناقص به مخاطب داده می شود و در واقع این کار عامدانه است تا مخاطب را درگیر خود کرده و وی به دنبال پاسخ برود. حرف این قانون این است : گاهی شما می خواهید قابل فهم نباشید، آنقدری به مخاطب اطلاعات بدهید که کنجکاوی اش را جلب کنید و بعد بگذارید خودش باقی مراحل را طی کند. همه چیز را کف دستش نگذارید. 4 - کمی محدودیت های هوشمندانه می تواند شما را خلاق تر کند بسیاری بر این باورند که محدودیت، خلاقیت می آورد و باعث می شود فکر آدمها به کار بیفتند که چگونه این محدودیت را بردارند که نتیجه اش همان خلاقیت و ابتکار می شود. البته باید توجه داشت که محدودیت ها باید هوشمندانه باشد، در غیر این صورت اگر انسان دستش باز نباشد و آزادی لازم را نداشته باشد، نمی توان از او انتظار نوآوری داشت. این قانون بر هوشمندانه بودن محدودیت ها تاکید می کند که بهترین راه شکوفایی استعدادها و بروز خلاقیت هاست. 5 - باید حصاری را بشکند تا به دستاوردی غیرمنتظره برسید الگوها و روزمرگی ها زندگی را ساده می کنند و دردسری کلا برای کسی ندارند، اما براساس قانون پنجم شکستن الگوها و پشت سر گذاشتن روزمرگی ها شما را وادار به دیدن ابزارها و امکاناتی می کند که تا کنون زیر سایه الگو و روزمرگی ها پنهان شده بودند. 6 - انجام کار به هر قیمتی همیشه بهتر از انجام ندادن کاری نیست اینکه سرمان شلوغ است و آنقدر کار داریم که به هیچ کاری نمی رسیم! و این نوع تفسیر ها معمولا راه بر ایده پردازی می بنند. حالا چرا؟ چون ما با تلقین این موضوع که خیلی سرمان شلوغ است و وقت سر خاراندن نداریم و این نوع افکار به افکار دیگر اجازه راه یافتن به مغزمان را نمی دهیم. قانون ششم حرفش ساده است : وقتی جایی منتظر چیز هستید به جای اینکه خود را درگیر فکرهای روزانه و یا افکار منفی کنید، سعی کنید به ایده های خلاقانه اجازه دهید به ذهنتان برسند. RE: همجور مطلب - فرهاد قربانی - 01-04-2013 02:19 AM اگه یه مرد در ماشین رو واسه خانومش باز کنه 4تا نتیجه می شه گرفت: 1ماشین تازه است 2 زنش تازست 3 طرف زنش نیست 4 مرده گلابی و زن زلیله ![]() ![]() ![]() زن به شوهر : من ... بودم که باهات ازدواج کردم ! مرد : عزیزم چرا عصبانی می شی ! خب من هم عاشقت بودم اینو نفهمیدم !!! RE: همجور مطلب - فرهاد قربانی - 01-04-2013 01:09 PM من دیگه روم نمیشه اینجا چیزی بنویسم یا تایپیک بذارم ![]() ![]() ![]() ![]() RE: همجور مطلب - M3HDI - 01-04-2013 01:32 PM اطلاعاتم زیاد نیست منتهی تا جایی که میدونم اینه که ملا نصر الدین (عراق ) از شاگردان امام صادق (ع) بوده ، گویا وقتی حکومت به مردم سخت میگیره و حتی جان های علما هم تهدید میشه گروهی از شاگردان نامه ای رو به امام برای راه چاره مینویسند ، و امام جواب رو پشت نامه مینویسند ( در قدیم همین طور مرسوم بوده ) البته فقط یک حرف (( م )) هر کسی یک تاویل می زند و ملانصرالدین و بهلول هم مجنون می شوند ! RE: همجور مطلب - zoofanoon - 01-05-2013 11:02 PM انسان دانا ؛ روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسیار دردش آمد ... یک روحانی او را دید و گفت :حتما گناهی انجام داده ای! یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت! یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد! یک یوگیست به او گفت : این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند!!! یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت! یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد! یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پیدا کند! یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است! یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی!!! سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بیرون آورد...! آنکه می تواند، انجام می دهد و آنکه نمی تواند، انتقاد می کند. جرج برناردشاو RE: همجور مطلب - فرهاد قربانی - 01-06-2013 12:00 AM یه بار اومدم خودمو واسه مامانم لوس کنم بهش گفتم مامان اگه من بمیرم چیکار میکنی؟ گفت مرگ بگیری مردشور برده … الهی به تیر غیب گرفتار بشی… سرت به سنگ لحد بخوره … لال شی ایشالا آخه این چه حرفیه؟! داشتم عزرائیلو میدیدم خداوکیلی…|: ![]() ![]() . هر زمان لواشک رو گذاشتى گوشه لــُـپـِت و تونستى نَجُوییــش یَنـى به نفسِت مــُــسَلط شدی : ![]() ![]() RE: مطالب مختلف - حامد - 01-07-2013 01:54 AM آلزایمر درد نیست! برای بعضی ها درمان است... RE: مطالب مختلف - MARYAR - 01-07-2013 02:08 AM ![]() |