خاطرات روزانه اعضا از قانون راز - نسخه قابل چاپ +- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir) +-- انجمن: روانشناسی (/forumdisplay.php?fid=106) +--- انجمن: خاطرات قانون راز - معجزات کسب ثروت (/forumdisplay.php?fid=23) +--- موضوع: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز (/showthread.php?tid=531) |
RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز - بهداد - 11-30-2012 04:14 PM معجزه یعنی چی ؟ آیا این یک معجزه ی بزرگ نیست ؟
شرح کل موضوع :خدایا شکرت – خدایا شکرت – خدایا شکرت بزرگترین معجزه ی زندگی ام رخ داد که هیچ حرفی برای گفتن ندارم . با بهم خوردن بحث قیمتهای مسکن در ایران مدت دو ماه قبل شروع به تمرکز روی خرید خونه با پرنسس زندگی ام ( خانمم ) کردیم . با تمارین مراقبه ی تجسم عمیق با شنیدن امواج بینورال ( امواج جذب عشق از کائنات + امواج افزایش تمرکز مثبت + امواج مدیتیشن و خواب عمیق ) + دنبال کردن حس شهود و تمارین متوالی از روی دفتر ویژن ( نوشتن اهداف در بازه ی زمانی + شکر گذاری های روزانه + نوشتن عبارات تاکیدی ویژه ی هدف و تکرار آنها و ... ) و ... توانستیم خانه ی دلخواهمان را جذب کنیم . معجزه از اینجا آغاز شد که ما با فروش منزل مان و مبلغی که داشتیم ( 140 م خانه خودمان + 60 م تومان پس انداز و حمایت دوستان نزدیک ) مبلغ 200 میلیون پول را برآورد میکردیم . عزیزانی که در کار مسکن هستند میدانند که در منطقه 2 تهران زیر 240 میلیون نباید دنبال خونه بگردیم چون قیمت یک خونه ی نوساز در منطقه 2 متری 4 میلیون تومان است پس نمیشه با 200 م تومان در این منطقه خونه خرید ( ذهن ناخودآگاه یا منطقی ) اما خونه ی کنونی مان روبروی بهبودی زیر خیابان آزادی یعنی منطقه 10 بود . من با عمق بیشتری به تجسمها فرو میرفتم تا کاملا خونه ی جدیدم را با تمام امکانات و جزئیاتش را ببینم و مشاهده کنم که از قبل این خونه مال منه و بعد پشت این ویژن سازی تجسمی در مراقبه کاملا حس داشتن ( احساس لیاقت ) خونه در منطقه 2 را در خودم نهادینه میکردم تا اینکه موردی اکازیون را با خانمم جذب کردیم درست همان خونه ای بود که داخل تجسمم واضح می دیدمش . البته فراموش نکنیم که باید از ملکه ی زندگی ام هم باید قدردانی ویژه ای کنم که با توجه به این جمله ( نتیجه ی قانون به ما ربطی نداره و وظیفه ی ما تلاشه تلاشه تلاشه ... ) معنی تلاش را با جستجوی های روزمره اش به کمال محض عینیت تبدیل کرد . ما با همدیگر حدود 100 خونه را برای خرید در منطقه دیدیم که حدود 60 % این خونه ها را خاننم بادید کرد . درسته شاید از نظر منطقی ( خودآگاه ) با مبلغ 200 میلیون تومان نمیشد در منطقه ی 2 خونه ای زیر 8 سال پیدا کرد اما ناخوداگاه باز هم کار خودش را کرد و قدرت خودش را خیلی راحت نشان داد . مشخصات خانه ی جدید : 64 متر/ 2 خوابه / دو سال ساخت / سه بر / طبقه ی 2 ( گل طبقات ) / فول امکانات ( آسانسور – آیفون تصویری – پارکینگ بدون مزاحم – پکیج – شوفاژ – Open – MDF – کف سنگ – نما سنگ – دو درب ریموت دار پارکینگ و .... ) این هم عکسهای قسمتی از این منزل : ![]() ![]() ![]() عزیزان عمل و به عینیت تبدیل شدن آرزوها و اهدافتان در حرف زدن و تک محوری عمل کردن نیست . روند خلق یعنی عمل مبدل به نتیجه نه حرف زدن بی نتیجه و صرفا بالاردن ارتعاش بیهوده . با یک راه ( به قول برخی عزیزان میانبر یا راه مستقیم ) نمیتوان به هر آرزویی رسید بلکه با روشهای کاربردی و مدون و فالوپیگیری های مستمر میتوان به هر چیز حتی ناممکن ها هم رسید . خوب نزدیک 29 ساله از زندگی من میگذره . از شما عزیزان سوالی دارم : آیا در این سن به نظر شما بدون پشتوانه ی خانواده رسیدن به اهداف این چنینی زیبا نیست ؟ اولین خانه ی خودمون را در حدود 5 الی 6 سال قبل خریدیم آیا قانون جذب در جریان نیست ؟ قانون طبیعی جذب همیشه جریان دارد اما این شما هستید که باید با آن همسو شوید . اکثریت با محدود کردن آرزوهای خود آن خواسته یا هدفشان را می کشند و دفن میکنند و اجازه نمیدهند که آرزویشان رشد کند ، جان بگیرد ، به عینیت تبدیل شود . مهم نیست چه کسی هستی ! مهم نیست چقدر پول داری ! مهم اینکه بخاطر داشته هایت همین امروز شکرگذاری را عمیق آغاز کنید . خیلی از دوستان نزدیکم بارها بمن میگویند هرقدر بتوانیم شکرگذاری میکنیم و ( خدایا شکرت ) را تکرار میکنیم . عزیزان این کار شاید تاثیر گذار باشد اما تا زمانیکه شمارش شکرگذاری را نداشته باشید به هدفتان نخواهید رسید زیرا شکرگذاری ، دفتر ویژن ، تابلوی درختی آرزوهایتان ، تمارین باید روال منظم داشته باشند نه هر قدر که شما دوست دارید و هر زمان و هر روز شما حال داشتید تمرین انجام بدهید و روز بعد بیخیال باشید و این نظم است که نظام خواسته تان را به کائنات تعریف میکند نه بی نظمی و هرج و مرج با باورهای سست و بی عنصر . من و همسرم کار خاصی نکردیم فقط با قانون و کائنات یکی و همتراز شدیم . و ناخودآگاه هم رحم نکرد دست به خلق آگاهانه به داده هایی که بهش داده بودیم زد . همین به این سادگی موفقیت یعنی شکستن چهارچوبها ( 20 % کار یدی یا منطقی مابقی کار ذهنی است ) دوستتان دارم بی ریا - این روزها باید به مرحله ی تثبیت آرزو مشغول باشم ( مرحله ی تصدیق قانون جذب و شکرگذاری ) RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز - jahanagahi - 11-30-2012 07:22 PM انشاالله مبارک است. من هم همین توصیه را به عزیران دارم ولی درقالب دیگر: عزیزان عمل و به عینیت تبدیل شدن آرزوها و اهدافتان در حرف زدن و تک محوری عمل کردن نیست RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز - بيلا بالا - 11-30-2012 09:01 PM بهداد عزيز تبريكات بنده را هم پذيرا باشيد ![]() ![]() جذب انشاالله ميخواد واسه منم يه كارايي كنه فردا مشخص ميشه دعاكنين ![]() ![]() ![]() RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز - پرواز - 11-30-2012 11:14 PM آقا بهداد همونطور که میدونید چون درگیر هدفی مثل هدف شما هستم، از این اجابت زیبای آرزوی شما خیلی امید گرفتم. خواهش میکنم برا منم انرژی مثبت بفرستید! و اما منم بالاخره یه موردی برای تعریف کردن پیدا کردم! یک ساعت پیش با همسرم بیرون بودیم. از اونجاییکه ماشین به دلیل مشکل قبلی که تو همین تاپیک گفتم خودم جذبش کردم!، در صافکاری به سر می برد، ماشین دستمون نبود. میخواستیم بیایم خونه اما اونجا خیلی بد مسیر بود. روز جمعه و این ساعت بودنش این موضوع رو تشدید میکرد. شاد بودم و سرشار از انرژی. چشامو بستم و به همسرم گفتم الان یه ماشین ما رو سوار میکنه. همسرم با خنده گفت پس بگو مدلش چیه؟ گفتم پراید! گفت "نه تجسمت رو نیار پایین. پراید چیه؟ یه ماشین بهتر". داشتم به ماشین های مدل بالایی که رد میشدن نگاه میکردم و از اونجاییکه قبلا پیش زمینه داشتم و خودم و همسرم اگر شب یه خانوم تنها یا یه زوج جوون رو کنار خیابون ببینیم، سوارشون میکنیم، منم با یه بی صبری خاص بدون اینکه حواسم باشه منتظر بودم یکی ما رو سوار کنه. به چند ثانیه نرسیده، یه آزرا ما رو سوار کرد! اونا هم مثل خودمون یه زوج جوون بودن! (البته اینجا علاوه بر قانون جذب به این موضوع هم میرسیم که تو نیکی میکن و در دجله انداز، که ایزد در بیابانت دهد باز) RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز - Divar - 12-01-2012 02:42 PM آقا بهداد واقعا بهتون تبریک میگم انشاا... که 4 دیواریش همیشه براتو محکم باشه (آمین) _______________________ یه سوال مهم : دقیقا در روز چه تمریناتی و چجوری انجام میدادید؟ ممنون میشم اگه دقیق توضیح بدید ، می خوام با قدرت دوباره شروع کنم RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز - پرواز - 12-01-2012 03:47 PM منم تو فرمایشات آقای بهداد یه سری اضطلاحات و مراحل دیدم که تو آموزش های قبلیتون تو سایت نبود. RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز - yu3f - 12-01-2012 04:40 PM هفته پیش تو جلسه با مدیرعامل بودیم. ته جلسه مدیرعامل رو ب مدیربازرگانی گفت برای ی ماموریتی شما باید بری ترکیه. البته قرار بود الآن بری اما چون آخر سال میلادی هست باشه ژانویه برو. بعد من ب شوخی گفتم آقای فلانی (خطاب ب مدیر عامل) ، من یک واقعیت ای رو بعد ۵ سال می خواستم بهتون بگم (همه چشم ها گرد شد! ![]() ![]() ![]() از اون شب همش این تو فکرم بود ک کارامو ب بهترین وجه ممکن فراتر از الآن انجام بدم تا کارا خوب پیش بره و ی سفر کاری مجانی بفرستنمون ترکیه ![]() امروز صبح تو جاده تو ماشین خواب بودم مدیرعامل زنگ زد فلانی پاسپورت داری؟ گفتم آره. گفت ی پیشنهاد کاری شده چون واحد شما خیالم راحته کار خوب انجام میدید گفتم با واحد شما شروع کنیم! پاسپورت رو بیار فردا پروازه. ظهر شرکت جلسه با مدیر عامل داشتیم. اولین چیزی ک گفت این بود: " فلانی، وقتی دیدم قرار شد بفرستیمت یاد اون جملت افتادم ک تو جلسه قبل گفتی ک فامیلی منم مثل اونه! خدا چجوری برات جور کرد دوس داشتی بری ![]() منم گفتم: " کاش خونه موردنیازمو جذب می کردم ![]() پ.ن: جدیدا خیلی تمرکز می کنم روی جذب و امواج آلفا. احساس خیلی خوبی دارم. اگه همه دنیا هم بگن الکیه من نتیجه گرفتم! میگم اکی الکیه. اما برای من عین واقعیت بود! ![]() RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز - بهداد - 12-01-2012 05:17 PM دیوار و پرواز عزیز جوابتان را در تاپیک زیر که مخصوص همین سوالات عزیزان است نوشتم . http://forum.unc-co.ir/showthread.php?tid=4652&page=4 با سپاس از سوالات موشکافانه ی شما RE: بررسی کتاب معجزه ( راندابرن ) - کیمیاگر - 01-05-2013 11:48 PM اما اتفاق خارق العاده ای که با شکر گذاری برای من افتاد. مدتی بود که من دیگه احساس میکردم که از کار برای دیگران خسته شدم و تنش های محیط کارم هم خیلی اثر بدی روی من گذاشته بود اما انگار هیچ راهی نبود. با آرامشی که بعد از تمرین روز 6 به دست آوردم و شکر گذاری حقیقی که انجام دادم ،تونستم راحت تر روی این موضوع تمرکز کنم. من سرمایه ی زیادی جمع نکرده بودم و بدون سرمایه نمی شه یک دفتر مستقل ایجاد کرد. دقیقا هفته پیش یکی از دوستام با عجله اومد نت و هی گفت من دیگه خسته شدم و تا کی واسه دیگران کار کنیم و.... خلاصه این چیزا رو اینقدر تند تند می گفت که من فرصت حرف زدن نداشتم. بعد گفت میای با هم دفتر بزنیم ؟؟؟؟؟ منم گفتم آره. همین. واسه اینکه یکم آرومش کنم!!! ![]() فرداش گفت من می رم دنبال یه جای خوب با قیمت مناسب. حتی به من نگفت اصلا پول رهن و اجاره داری یا نه؟ که من بگم نه !!!!! ![]() صبح فردا من توی دفتر شکرگذاریم نوشتم من یه دفتر بدون پول پیش و با اجاره 200 تومن ،بر خیابون بزرگمهر (که یک خیابون خوب توی اصفهانه ) دارم!!!!! بعد شکر گذاری کردم و یکم تو دلم به خوشبینی خودم خندیدم و ............ اون روز نه فردای اون روز زنگ زد و چه خوشحــــــــــــــــــــــــــــــــــــــال زنگ زد. گفت باورت نمی شه – تو دلم گفتم من باورم می شه این تویی که باورت نمی شه- یه دفتر 50 متری بر خیابون بزرگمهر پیدا کردم اما یکم قدیمیه. بنگاهی گفته 2 میلیون پیش و 300 اجاره. زنگ زدیم خود صاحب ملک. گفت من اصلا پیش نمی خوام و اجاره رو هم چونه زدیم رسوندیم به 250 ( این 50 تومن اضافی هم از ضعف من توی خواستنم ناشی می شده!!!) البته بنگاهی اینقدر سوسه اومد تا طرف از ما 300 پیش گرفت اما این 300 پیش کجا و اجاره های 5-7 میلیون پیش و 500-600 اجاره کجا........................ ![]() فکر می کنین من ناراحتم برای این 300 پیش؟ نه اصلا برعکس من تا امروز هم کاملا متحیر موندم. جالب اینجاست بدون اینکه من تلاش خاصی بکنم خود دوستم دنبال همه چی بود.... عجب چیزیه این قانون جذب و معجزه ی شکرگذاری. ![]() ![]() خلاصه اینکه با اجازه مدیران انجمن کیمیاگر قدم دوم رو برای میلیونر شدن برداشت. ![]() ![]() RE: خاطرات روزانه اعضا از قانون راز - بهداد - 01-08-2013 12:28 AM تبریک ویژه ی مرا که قبلا اعلام کرده ام و اینجا هم میگویم ، پذیرا باشید دیدید وقتی دست به خلق میزنید انگار همه چیز تمسخر امیز است ؟ دیدید شما توانستید دست به خلق بزنید بدون کمک کسی ؟ قدرت سادگی را در تمرینهای سهل و آسون درک کردید ؟ خلق یعنی تو / تو یعنی من / ... یعنی خدا / خدا = انرژی / انرژی یعنی ما با سپاس و ابراز شادمانی برای شما دوست همیشه همراه - کیمیاگر اندیشمند |