قدرت کدام بیشتر است؟ سرمایه اولیه 10 میلیون تومانی یا قدرت اراده - نسخه قابل چاپ +- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir) +-- انجمن: بخش اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=105) +--- انجمن: مباحث داغ (چالش ها) (/forumdisplay.php?fid=142) +--- موضوع: قدرت کدام بیشتر است؟ سرمایه اولیه 10 میلیون تومانی یا قدرت اراده (/showthread.php?tid=743) |
RE: قدرت کدام بیشتر است؟ سرمایه اولیه 10 میلیون تومانی یا قدرت اراده - jahanagahi - 09-19-2011 09:10 PM ممنون از مطالب خوب شما . سخنگوی عزیز امیدوارم هر چه زودتر راه برره اسفالت شود تا شما بتوانی تند تند به محل انجمن سر بزنی. RE: قدرت کدام بیشتر است؟ سرمایه اولیه 10 میلیون تومانی یا قدرت اراده - hosein128 - 09-20-2011 10:27 AM بسیار ممنونم از صحبتهای زیبای سخنگوی عزیز کمی من را از تن و جسم و ماده رهانید. احساس می کنم اگر روحم غنی باشد به ثروت مادی نیاز اندکی خواهم داشت.حتی اگر بخور و نمیر باشد!!!! RE: قدرت کدام بیشتر است؟ سرمایه اولیه 10 میلیون تومانی یا قدرت اراده - hosein128 - 09-20-2011 11:59 AM من یه ایده دارم. از بچه ها هرکی تجربه داره توی این زمینه خواهش میکنم کمکم کنه! به سایتم برید و از اختراعم دیدن کنید. وقتی که با اختراعم آشنا شدید حالا من قصد دارم مدل اسباب بازیشو بسازم. http://www.samenvtol.blogfa.com ممنون میشم اگه کسی منو تو این زمینه و نحوه فروش محصول یا همون اسباب بازیش راهنمایی کنه!!!! RE: قدرت کدام بیشتر است؟ سرمایه اولیه 10 میلیون تومانی یا قدرت اراده - کامیار کاظمی - 09-20-2011 12:05 PM (09-20-2011 11:59 AM)hosein128 نوشته شده توسط: من یه ایده دارم. از بچه ها هرکی تجربه داره توی این زمینه خواهش میکنم کمکم کنه! حسین جان ابتدا از کاربردهای عمومی آن باید خریدار را اگاه کنید. و سپس روی موارد مشابه و مزایای این اختراع و سوم هم هزینه تولید را محاسبه و به حداقل برسانید. RE: قدرت کدام بیشتر است؟ سرمایه اولیه 10 میلیون تومانی یا قدرت اراده - hosein128 - 09-20-2011 12:12 PM ممنون از آقای کاظمی عزیز به نظر شما اصلا وارد شدن تو زمینه اسباب بازی کار درستیه ؟ آخه این اختراع من بیشتر جنبه نظامی و یا تحقیقاتی داره!!!! اما توی اون زمینه ها مشتریاش کمه!!! راستش کار کردن با صنایع نظامی و تحقیقاتی سخته. تو اکثر موارد می خوان آدم رو دور بزنن اونا. در ضمن تا چیزی به خودشون ندی اصلا حاضر نیستن پول بدن.تازه وقتی هم قرارداد میبندن اونقدر پول کم میدن که پشیمون میشی از قرارداد بستن RE: قدرت کدام بیشتر است؟ سرمایه اولیه 10 میلیون تومانی یا قدرت اراده - سخنگوی دولت - 09-20-2011 02:46 PM ثیادمون نره هر کاری که ما می کنیم ممکنه روی محیط پیرامون و حتی کسانی که دوستشان داریم اثر گذار باشد. پس همیشه کار درست را انجام دهید وحالا یکی از داستانهای برره ای را بخونید و نتیجه بگیریم: یه روز که سال اول دبیرستان درس می خوندم، یکی از بچه های مدرسه رو دیدم که داشت قدم زنان می رفت خونه. به نظرم همه کتاباش رو همراهش داشت. با خودم فکر کردم که چرا باید کسی شب شنبه همه کتاب هاشو ببره خونه؟! باید واقعا" آدم خرخونی باشه. من که برنامه کاملی برای تعطیلات آخر هفته داشتم - یه مهمونی و فردا بعد از ظهرش هم فوتبال با دوستام- شونه هامو بالا انداختم و به راهم ادامه دادم. همینطور که راه می رفتم، دیدم یه دسته از بچه ها به طرف اون دویدند. باهاش برخورد کردند و با یه ضربه کتاباشو از زیر بغلش بیرون انداختند و با یه پشت پا خودش رو هم ولو کردن وسط گِل و شل. عینکش هم پرت شد و چند متر اون طرف تر افتاد تو چمن ها. دلم به حالش سوخت. در حالی که داشت کورمال کورمال دنبال عینکش می گشت به طرفش رفتم، دیدم اشک تو چشماش حلقه زده. عینکش رو بهش دادم و گفتم: "اون بچه ها یه مشت عوضی هستن. باید ادب بشن." نگاهی به من کرد و گفت: "ممنون!" لبخند عمیقی رو چهره اش بود. از اون لبخند ها که حاکی از تشکر واقعی هستن. کمکش کردم کتاباشو جمع کنه و ازش پرسیدم که خونشون کجاست. معلوم شد نزدیک خونه ما زندگی می کنه. ازش پرسیدم پس چرا تا به حال همدیگر رو ندیدیم. گفت که تا سال قبل می رفت مدرسه خصوصی. من هم که تا اون موقع اصلا" با شاگرد های مدارس خصوصی نمی پریدم. تا خونه با هم قدم زدیم. من کتاباشو براش بردم. اتفاقا" بچه خیلی خوبی بنظرم اومد. ازش پرسیدم که می خواد شنبه با من و دوستام فوتبال بازی کنه؟ گفت: "آره". تمام آخر هفته رو باهاش بودم و هر چه «کایل» رو بیشتر می شناختم بیشتر ازش خوشم می اومد. دوستام هم همین احساس رو نسبت بهش داشتن. صیح دوشنبه رسید و دوباره کایل باانبوه کتاباش پیدا شد. جلوش رو گرفتم و گفتم: "لعنتی! تو با حمل هر روزه این کتابا، حسابی گردن کلفت میشی ها!" خنده ای کرد و نصف کتابا رو داد دست من. ***** طی چهارسال بعدی من و کایل بهترین دوستای هم شدیم. وقتی جدی بودیم، راجع به دانشگاه فکر می کردیم. کایل تصمیم داشت بره دانشگاه «جورج تاون»، منم می خواستم برم دانشگاه «دوک». می دونستم که دوستی ما برای همیشه ادامه داره و مشکلی با لبخند ها نخواهیم داشت. اون قرار بود دکتر بشه و منم با استفاده از یه بورس ورزشی قرار بود برم دنبال بازرگانی. در روز جشن فارغ التحصیلی، شاگرد اول کلاس باید سخنرانی می کرد. کایل شاگرد اول کلاس ما بود. من همیشه در باره اینکه اون یه خرخونه سر به سرش می گذاشتم. اون باید برای جشن فارغ التحصیلی یه سخنرانی آماده می کرد. خیلی خوشحال بودم که من نباید می رفتم اون بالا و حرف می زدم. روز جشن فارغ التحصیلی کایل رو دیدم. خیلی خوش تیپ شده بود. اون یکی از همکلاسی هایی بود که واقعا" تو دوران تحصیل خودشو پیدا کرده بود. حسابی آب زیر پوستش رفته بود و با عینک، خیلی خوش تیپ شده بود. گاهی بهش حسودیم می شد. امروز یکی از اون روزا بود. متوجه شدم از اینکه قراره سخنرانی کنه، عصبی شده. زدم پشتش و گفتم: "آهای بزرگ مرد! همه چی عالی پیش خواهد رفت". نگاهی به من کرد؛ یکی از همون نگاه های حاکی از قدرشناسی؛ و لبخندی زد و گفت: "ممنون". ***** سینه اش رو صاف کرد و شروع کرد به سخنرانی: "روز فارغ التحصیلی وقت تشکر از کسانی است که شما را در پیمودن این راه دشوار در طی این چند سال یاری کرده اند. والدین، خواهر و برادر، شاید یک مربی... ولی بیش از همه ، دوستانتان. من امروز اینجا هستم که به شما بگویم دوست کسی بودن بهترین هدیه ای است که می توانید به او بدهید. می خواهم داستانی را برایتان تعریف کنم." در کمال ناباوری نگاهش می کردم. اون داستان روز اولی را که با هم آشنا شدیم، تعریف کرد. اون گفت که تصمیم داشت دراون آخر هفته خودکشی کنه! تعریف کرد که چطور کمدش رو تر و تمیز کرده بود تا بعدا" مادرش مجبور به تمیز کردن آن نشه و اینکه همه وسایلش را از مدرسه جمع کرده بود تا به خونه ببره. نگاهی جدی به من انداخت، لبخند کوچکی زد و بعد ادامه داد: "خوشبختانه من نجات پیدا کردم. دوستم مرا از ارتکاب به این اشتباه نابخشودنی نجات داد." صدای نفس های جمعیت رو می شنیدم که از شنیدن داستان درماندگی اون دورانش، در سینه ها حبس می شد و پدر و مادرش رو دیدم که با لبخندی تشکر آمیز منو نگاه می کنند. هرگز پیش از آن لحظه، عمق ماجرا را درک نکرده بودم. ***** هرگز قدرت تاثیر اعمال خود را کم تلقی نکنید. شما قادرید با یک رفتار ساده، زندگی کسی را دگرگون کنید. یا در جهت خیر، یا در جهت شر. خداوند ما را در مسیر زندگی یکدیگر قرار می دهد تا به نحوی بر هم تاثیر بگذاریم. خدا را در دیگران جستجو کنید. -------------------------------------------------------------------------------------------------- و این یکی هم بخونید: افسانه سنگتراش ناراضی در افسانه ها آمده است، سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، روزی از نزدیکی خانه بازرگانی رد شد در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال او غبطه خورد و گفت: این بازرگان چقدر قدرتمند است. و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد. در یک لحظه او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدتها فکر می کرد که از همه قدرتمندتر است. تا اینکه یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد او دید که همه مردم به حاکم احترام می گذارند حتی بازرگانان نیز ناچارند به حاکم احترام بگذارند. مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم آن وقت از همه قویتر می شدم. در همان لحظه او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد، در حالی که روی تخت روانی نشسته بود مردم همه به او تعظیم می کردند. احساس کرد که نور خورشید او را آزار می دهد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است. او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد به زمین بتابد و آن را گرم کند. پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است و آرزو کرد ابر باشد و تبدیل به ابری بزرگ شد. کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. این بار آرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا صخره سنگی است و آرزو کرد که سنگ باشد و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد. همانطور که با غرور ایستاده بود و به هیبت و شکوه خود می نگریست، ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خرد می شود نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است! ========================= اگه اوایل و پست های اولی را یادتون باشه سعی بر گفتن و آموزش مطالب بود و حالا همان مطالب در غالب داستان ذکر می شه تا بهتر خودمون را بشناسیم. RE: قدرت کدام بیشتر است؟ سرمایه اولیه 10 میلیون تومانی یا قدرت اراده - سخنگوی دولت - 09-20-2011 04:15 PM به: hosein128 معمولا فرق یه طرح با یه پروژه اینه که: پروزه برای هدف خاصی طراحی میشه و از همون اول کاربری آن مشخصه مثل پروژه ساخت هواپیمای مسافربری ولی طرح هنوز خامه و باید پس از پیاده شدن برای اینکه در غالب یه پروژه ظاهر بشه نوع کاربری آن را مشخص کرد. خوب شما یه طرح دارید که پیادش کردید و حالا باید مشخص کنی: 1- این طرح شما می تونه Scale Up بشه؟ یعنی چه؟ Scale UP یعنی اگر من بیام ابعاد طرح شما را ده برابر کنم آیا بازهم قدرت حرکت و مانور خودش را حفظ می کنه. آیا قدرت حمل سرنشین یا بار آن تغییر می کنه؟ و کلا یه سری چیزهای این شکلی 2- باید مشخص کنید که هزینه تولید یه دونه از همین وسیله پرنده با توجه به مواد اولیه ایرانی چقدر است؟ 3- مهمترین: مشخص کنی از این وسیله میخای تو چه مصارفی استفاده کنی؟ 4- برای تولید انبوه وسیله چه حجم سرمایه اولیه نیاز دارید؟ 6- آیا مزایای این وسیله بر هزینه های تولید برتری دارد؟ و..........سوالهای بیشمار دیگری از این دست. من برای اولین بار وقتی فرمولاسیون شیمیایی اولین ماده دارویی سینتتیک خدم را فروختم دقیقا آن را در غالب یه پروژه تعریف کردم. بهتره یه گریزی به مدیریت پروژه و روش اجرای پروژه بزنی. RE: قدرت کدام بیشتر است؟ سرمایه اولیه 10 میلیون تومانی یا قدرت اراده - hosein128 - 09-20-2011 04:20 PM آقای سخنگو خواهش می کنم در رابطه با کاری که میخوام انجام بدم نظر بدید: ساخت اسباب بازی این وسیله: http://www.samenvtol.blogfa.com RE: قدرت کدام بیشتر است؟ سرمایه اولیه 10 میلیون تومانی یا قدرت اراده - سخنگوی دولت - 09-20-2011 04:41 PM به: hosein128 به چند سوالم جواب بده: 1-این وسیله می تونه باری به وزن 100 کیلو گرم را حمل کنه. اگه می تونه بهم بگو: اون وقت ابعاد این وسیله ات چقدر خواهد شد؟ 2- این وسیله تا چه ارتفاعی می تونه بر نیروی جاذبه غلبه کنه؟ 3- می تونی کاری کنی علاوه بر حرکت عمودی بصورت افقی هم حرکت کنه و همه قابلیتهای سوالات قبل هم داشته باشه. فعلا برای فروش طرحت زوده و باید روش کار کنی. RE: قدرت کدام بیشتر است؟ سرمایه اولیه 10 میلیون تومانی یا قدرت اراده - کامیار کاظمی - 09-20-2011 04:46 PM (09-20-2011 12:12 PM)hosein128 نوشته شده توسط: ممنون از آقای کاظمی عزیز حسین جان ،با مشکلات فروش آن به صنایع نظامی تا حدودی آشنا هستم. یکی از دوستان من سال گذشته همین دردسر را داشت که تنها راهنمایی که میشد به او کرد این بود که اختراعت را ثبت کن و بعد با صنایع طرف شو! اما واقعیت امر این که چندان امیدی به مناسب بود این حرکت با صنایع نظامی و تحیقاتی نیست. |