09-03-2013, 06:11 PM
دوستان این مطلب طولانی است و در چند قسمت ارائه می شود و واقعاً ارزش خواندن دارد.
زندگی نامه والت دیسنی
(1)
"والتر الياس ديزني" (والت ديزني) در پنجم دسامبر سال 1901 در خانواده ای متوسط در ایالت ایلی نویز آمریکا، شهر شيكاگو به دنيا آمد. پدرش، "الیاس دیزنی"، متولد کانادا و از تبار آنگلو-ایرلندی بود. مادرش "فلورا کال"، دختری از اهالی ایالت اوهایو، از نسل آلمانیهای آمریکایی تبار بود که خانواده اش در 1879 به ایالت کانزاس مهاجرت کرده بود. در کانزاس بود که خانواده های کال و دیزنی با هم آشنا شدند.
"الیاس دیزنی" مقاطعه کار ساختمان بود. "والت دیزنی" می گفت خیلی وقتها مادرش همراه پدرش به سر ساختمانها می رفت و الوارها را می برید و بهم میخ می کرد. در خانواده "والت" چهار فرزند دیگر نیز بودند. "هربرت"، "ریموند"، "ری" و "روت". "والت" با "ری" بسیار صمیمی بود. این روابط صمیمانه باعث موفقیتهای "والت" می شود.
در سال 1901 "روز ولت" رئيس جمهور آمريكا شد، در سال 1906 پدر "ديزني" مزرعه اي بزرگ در مارسلين ، در ايالت ميسوري خريداري كرد و با خانواده اش در آنجا شروع به زندگي كرد. "ری" و "والت" به منظور کمک به پدر با او همراه شدند . "والت" در کنار کار سخت مزرعه شروع به کشیدن نقاشی کرد. زندگي روستايي و تماس مستقيم با جانوران، عشق و علاقه "والت ديزني" را نسبت به حيوانات بر انگيخت و او را به راهي هدايت كرد كه سرانجامي پر افتخار داشت.
اوضاع زندگي خانوادۀ "ديزني" پس از چند بار برداشت محصول ناچيز، بد شد. در سال 1910 مزرعه را فروختند و راهي كانزاس سيتي شدند ، پدر "ديزني" با فروش مزرعه توانست یک مؤسسه تحویل روزنامه خریداری كند.
"والت" که در آنزمان 9 سال بیش نداشت، به همراه برادرش "روی" که هشت سال از او بزرگتر بود، به پدر یاری می رساندند. "والت" به اتفاق برادر بزرگتر خود مجبور بود كه در ساعت 5/3 پس از نيمه شب از خواب برخيزد و انتظار بكشد تا كاميون توزيع روزنامه از راه برسد، آنگاه دو برادر دوان دوان به خانه هاي مختلف شهر مي رفتند و روزنامه ها را پخش مي كردند.
باران لباس "والت" را خيس مي كرد، در هواي سرد مثل بيد مي لرزيد ذهن كودكانۀ او نمي توانست اين منظره را درك كند، او پيوسته بدنبال پاسخ اين سوال بود كه آيا زندگي يعني كار و تلاش در حد بردگان بخاطر در آمد بسيار ناچيز؟
او سو گند خورد كه موفق شود. در تمام مدت شش سالي كه "والت ديزني" روزنامه توزيع مي كرد، از پدرش پول تو جيبي دريافت نكرد. او ناگريز براي به دست آوردن پول توجيبي چاره اي انديشيد، در غياب پدر به مناطق ديگر شهر سر ميزند تا مشتريان جديدي را براي روزنامه پيدا كند. او همچنين به عنوان شاگرد در يك شيريني فروشي كار مي كرد. وقتي كمي استقلال مالي پيدا كرد، تمام حواسش را متوجه يك هدف كرد كه عبارت بود آقا و ارباب خود باشد.
علیرغم این کار طاقت فرسا علاقه "والت" برای کشیدن نقاشی افزایش می یافت و کم کم به کارهای تاتر و سینما علاقه مند می گردید. "الیاس" که تاکنون با هر گونه فعالیت هنری پسرش مخالف بود بصورتی معجزه آسا پذیرفت که "والت" برای شرکت در کلاس های صبح شنبه در انستیتوی هنری کانزاس سیتی آموزش هنری را بصورت رسمی آغاز کند. بدین ترتیب "والت" در 14 سالگی بطور شکسته بسته، آموزشهای هنری کلاسیک دید.
نابساماني حاصل از جنگ جهاني اول موجب شد كه پدر ديزني روزنامه فروشي خود را رها كند و به شيكاگو نقل مكان كنند. در شیکاگو، "والت" در دبیرستان مک کینلی نام نویسی کرد. در این مدت برای روزنامه مدرسه نقاشی می کشید و موفق شد زیر نظر کاریکاتوریست روزنامه "لروی گاست" آموزشهایی ببیند.
پدر "ديزني" در گذشته از در آمد حاصل از روزنامه ها در يك شركت كوچك مربا سازي در شيكاگو مقداري سهم خريده بود. "والت ديزني" در آنجا مشغول به كار شد. كار يكنواخت مربا سازي در تمام روز براي پسرك شانزده ساله كه شيفتۀ ماجراجويي بود، شكنجه اي به حساب مي آمد.
در 22 ژوئن 1917 "ری" به خدمت نیروی دریائی آمریکا پیوست. "والت دیزنی" نیز آرزوی پیوستن به نیروی دریائی را در سر داشت اما بعلت کم بودن سن موفق به این کار نشد. اما وسوسۀ استخدام در ارتش تمام ذهن او را اشغال كرده بود و با اينكه در دانشكده هنر شيكاگو تعدادي واحد درسي گرفته بود، خود را به عنوان داوطلب رانندگي آمبولانس صليب سرخ معرفي كرد. مادرش که دید "والت" بجای بدوش کشیدن تفنگ باید رانندگی یک آمپولانس را بر عهده گیرد با پیوستن او به ارتش موافقت کرد.
ادامه دارد...
زندگی نامه والت دیسنی
(1)
![[تصویر: 1966_12_15_2.jpg]](http://thewaltdisneycompany.com/sites/default/files/styles/775x/public/timeline-image/1966_12_15_2.jpg)
"والتر الياس ديزني" (والت ديزني) در پنجم دسامبر سال 1901 در خانواده ای متوسط در ایالت ایلی نویز آمریکا، شهر شيكاگو به دنيا آمد. پدرش، "الیاس دیزنی"، متولد کانادا و از تبار آنگلو-ایرلندی بود. مادرش "فلورا کال"، دختری از اهالی ایالت اوهایو، از نسل آلمانیهای آمریکایی تبار بود که خانواده اش در 1879 به ایالت کانزاس مهاجرت کرده بود. در کانزاس بود که خانواده های کال و دیزنی با هم آشنا شدند.
"الیاس دیزنی" مقاطعه کار ساختمان بود. "والت دیزنی" می گفت خیلی وقتها مادرش همراه پدرش به سر ساختمانها می رفت و الوارها را می برید و بهم میخ می کرد. در خانواده "والت" چهار فرزند دیگر نیز بودند. "هربرت"، "ریموند"، "ری" و "روت". "والت" با "ری" بسیار صمیمی بود. این روابط صمیمانه باعث موفقیتهای "والت" می شود.
در سال 1901 "روز ولت" رئيس جمهور آمريكا شد، در سال 1906 پدر "ديزني" مزرعه اي بزرگ در مارسلين ، در ايالت ميسوري خريداري كرد و با خانواده اش در آنجا شروع به زندگي كرد. "ری" و "والت" به منظور کمک به پدر با او همراه شدند . "والت" در کنار کار سخت مزرعه شروع به کشیدن نقاشی کرد. زندگي روستايي و تماس مستقيم با جانوران، عشق و علاقه "والت ديزني" را نسبت به حيوانات بر انگيخت و او را به راهي هدايت كرد كه سرانجامي پر افتخار داشت.
اوضاع زندگي خانوادۀ "ديزني" پس از چند بار برداشت محصول ناچيز، بد شد. در سال 1910 مزرعه را فروختند و راهي كانزاس سيتي شدند ، پدر "ديزني" با فروش مزرعه توانست یک مؤسسه تحویل روزنامه خریداری كند.
"والت" که در آنزمان 9 سال بیش نداشت، به همراه برادرش "روی" که هشت سال از او بزرگتر بود، به پدر یاری می رساندند. "والت" به اتفاق برادر بزرگتر خود مجبور بود كه در ساعت 5/3 پس از نيمه شب از خواب برخيزد و انتظار بكشد تا كاميون توزيع روزنامه از راه برسد، آنگاه دو برادر دوان دوان به خانه هاي مختلف شهر مي رفتند و روزنامه ها را پخش مي كردند.
باران لباس "والت" را خيس مي كرد، در هواي سرد مثل بيد مي لرزيد ذهن كودكانۀ او نمي توانست اين منظره را درك كند، او پيوسته بدنبال پاسخ اين سوال بود كه آيا زندگي يعني كار و تلاش در حد بردگان بخاطر در آمد بسيار ناچيز؟
او سو گند خورد كه موفق شود. در تمام مدت شش سالي كه "والت ديزني" روزنامه توزيع مي كرد، از پدرش پول تو جيبي دريافت نكرد. او ناگريز براي به دست آوردن پول توجيبي چاره اي انديشيد، در غياب پدر به مناطق ديگر شهر سر ميزند تا مشتريان جديدي را براي روزنامه پيدا كند. او همچنين به عنوان شاگرد در يك شيريني فروشي كار مي كرد. وقتي كمي استقلال مالي پيدا كرد، تمام حواسش را متوجه يك هدف كرد كه عبارت بود آقا و ارباب خود باشد.
علیرغم این کار طاقت فرسا علاقه "والت" برای کشیدن نقاشی افزایش می یافت و کم کم به کارهای تاتر و سینما علاقه مند می گردید. "الیاس" که تاکنون با هر گونه فعالیت هنری پسرش مخالف بود بصورتی معجزه آسا پذیرفت که "والت" برای شرکت در کلاس های صبح شنبه در انستیتوی هنری کانزاس سیتی آموزش هنری را بصورت رسمی آغاز کند. بدین ترتیب "والت" در 14 سالگی بطور شکسته بسته، آموزشهای هنری کلاسیک دید.
نابساماني حاصل از جنگ جهاني اول موجب شد كه پدر ديزني روزنامه فروشي خود را رها كند و به شيكاگو نقل مكان كنند. در شیکاگو، "والت" در دبیرستان مک کینلی نام نویسی کرد. در این مدت برای روزنامه مدرسه نقاشی می کشید و موفق شد زیر نظر کاریکاتوریست روزنامه "لروی گاست" آموزشهایی ببیند.
پدر "ديزني" در گذشته از در آمد حاصل از روزنامه ها در يك شركت كوچك مربا سازي در شيكاگو مقداري سهم خريده بود. "والت ديزني" در آنجا مشغول به كار شد. كار يكنواخت مربا سازي در تمام روز براي پسرك شانزده ساله كه شيفتۀ ماجراجويي بود، شكنجه اي به حساب مي آمد.
در 22 ژوئن 1917 "ری" به خدمت نیروی دریائی آمریکا پیوست. "والت دیزنی" نیز آرزوی پیوستن به نیروی دریائی را در سر داشت اما بعلت کم بودن سن موفق به این کار نشد. اما وسوسۀ استخدام در ارتش تمام ذهن او را اشغال كرده بود و با اينكه در دانشكده هنر شيكاگو تعدادي واحد درسي گرفته بود، خود را به عنوان داوطلب رانندگي آمبولانس صليب سرخ معرفي كرد. مادرش که دید "والت" بجای بدوش کشیدن تفنگ باید رانندگی یک آمپولانس را بر عهده گیرد با پیوستن او به ارتش موافقت کرد.
![[تصویر: Walt01.jpg]](http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/1/18/Walt01.jpg)
ادامه دارد...