07-25-2013, 06:15 PM
فصل تابستان به معناي فارغالتحصيلي بسياري از دانشجوياني است كه دوره چهار ساله تحصيل در مقطع كارشناسي را به پايان ميبرند. بعد از اين دوره- اگر خدمت سربازي براي پسران اجازه دهد- همه به فكر اين ميافتند كه راه بازار كار را در پيش بگيرند. اين البته موضوعي نيست كه مختص ايران باشد. در ايالات متحده به عنوان قدرت اقتصادي برتر جهان هم همين موضوع وجود دارد. از اين روست كه سايت بيزنس اينسايدر به معرفي ۱۷ شغلي پرداخته كه لازمه در اختيار گرفتن آنها داشتن مدرك كارشناسي است نه بيشتر. بسياري از اين مشاغل براي دانشجويان ايراني هم الهامبخش است و از اين رو اگر مشكل بيكاري فارغالتحصيلان جهاني است راهحلهاي آن هم ميتواند مشترك و جهاني باشد. ما اين ۱۷ شغل را در ۵ گروه معلم، حسابدار، تحليلگر بازار، رايانه و مهندس تقسيم كرديم و البته از سه شغل، تنها نام برديم.
معلم: طبيعي است كه در ايران، اكثر دبيران از طرق آموزش و پرورش دولتي تامين ميشوند و مديران مدارس غيردولتي هم به هر كسي براي دبيري اطمينان ندارند ولي اگر فردي دانش لازم براي اين كار را داشته باشد؛ اين احتمال وجود دارد كه به عنوان يك كارآموز ساده به مدرسه برود و يك دبير ماهر شود. سايت بيزنس اينسايدر ميگويد يك معلم ابتدايي در آمريكا سالانه ۵۳ هزار دلار حقوق دارد. معلم دوران راهنمايي هم شغل ديگري است كه در اين فهرست وجود دارد. درست است كه نظام آموزشي به دو مرحله ابتدايي و متوسطه تقسيم شده اما همه ميدانيم كه سه سال اول دوره متوسطه، راهنمايي است و درس دادن در اين دوره نياز چنداني به مهارت بالاتر از سطح كارشناسي ندارد. متوسط حقوق اين شغل هم مثل دوره ابتدايي ۵۳ هزار دلار است. معلم خصوصي در همه دورهها از مهدكودك گرفته تا ابتدايي شغل ديگر اين فهرست است. اين افراد ۵۳ هزار دلار حقوق ميگيرند.
حسابدار: حسابداري شغلي است كه يك شركت هم در دوران رونق و خوشي به آن نياز دارد و هم در زمان بحران و ناخوشي. به عبارت ديگر ميتوان چنين گفت كه تا چرخ اقتصاد در حال گشتن است، حسابداري شغلي است كه در بازار خريدار دارد. بنابراين اين شغل به عنوان يك كار مناسب براي افرادي كه ليسانس دارند مطرح ميشود. متوسط حقوق يك حسابدار در آمريكا نزديك به ۶۳ هزار دلار در يك سال است. در همين راستا شغل ديگري هم وجود دارد كه ميتواند با يك كارشناسي هم پولساز باشد. شغلي كه البته كمتر در ايران اثري از آن وجود دارد. تخمينگر هزينه عنوان شغلي است كه فرد در آن سعي ميكند زمان و هزينه و نيروي انساني لازم براي انجام يك پروژه را بسنجد. اين افراد ۲۰ هزار دلار حقوق سالانه دارند.
تحليلگر بازار: شايد ندانيد كه درباره چه شغلي صحبت ميكنيم. با توسعه كسب و كارهاي مختلف، رقابت در بازار تشديد شده است. در اين شرايط آن كسي برنده بازي تجارت است كه بتواند از نيازها و علايق مشتريان باخبر باشد و اين موضوع فقط از رهگذر تحقيق علمي ممكن است. محقق بازار، اگر درسش را در مديريت بازرگاني يا جامعهشناسي خوب خوانده باشد ميتواند در آمريكا نزديك به ۶۳ هزار دلار حقوق داشته باشد. در نزديكي اين شغل، تحليلگران بازار مالي قرار دارند كه البته در كنار مدرك كارشناسي در مديريت يا اقتصاد نياز به شم اقتصادي هم دارند. حقوق سالانه اين افراد نزديك به ۷۶ هزار دلار است.
تحليلگر سيستمهاي رايانهاي: ديگر نيازي به توضيح نيست كه همه كارها در جهان رايانهاي شده است. از لحظهاي كه انسان از خواب برميخيزد تا لحظهاي كه به خواب ميرود در محاصره رايانههايي است كه امورات آن فرد و البته جامعه را راه مياندازند. بنابراين تحليلگر سيستم رايانهاي به يك نياز جدي تبديل شده است. ميانگين حقوق اين شغل بسيار بالاست؛ ۹۰ هزار دلار براي هر سال. در همين زمينه رايانه ۵ شغل ديگر هم در اين فهرست قرار گرفته است. همه ميدانيم كه كامپيوتر بدون نرمافزارهاي آن چيزي نزديك به يك دكور است. اين دكور زماني كارا ميشود كه نرمافزارهايي هم در زمينه سيستم و هم در زمينه نرمافزارهاي كاربردي روي آن نصب شود. از اين روست كه توسعهدهندگان نرمافزار حتي با يك مدرك كارشناسي آينده خوبي دارند و ميتوانند اميد داشته باشند كه نزديك به ۹۰ هزار دلار درآمد داشته باشند. كار ديگر كامپيوتري اين فهرست هم مسئول شبكه است. با توسعه امور رايانهاي، سازمانها و شركتها به سمت توسعه شبكههاي داخلي رفتند و اين شبكههاي نياز به مدير دارند. البته بايد نزديك به ۷۰ هزار دلار در هر سال خرج آن مدير شبكه كرد. برنامهنويسان، متخصصان امنيت سايبري، طراحان شبكه و توسعهدهندگان وب هم ديگر مشاغلي هستند كه زمينه كاري آنها رايانه است و شاغلان در اين زمينه ميتوانند با مدرك كارشناسي حقوق خوبي داشته باشند.
مهندس عمران و ساختمان: بحران مالي نشان داد كه حتي در بدترين وضعيت هم ساخت وساز متوقف نميشود اگرچه ممكن است روند آن كند شود. از اين روست كه مهندسين عمران و ساختمان حتي با يك مدرك كارشناسي هم جذب بازار كار ميشوند و نزديك به ۸۰ هزار دلار حقوق سالانه دريافت ميكنند.
به غير از اين مشاغل، طراحان گرافيك، پرستاراني كه در منزل كار ميكنند و مسئولان تورهاي تفريحي و گردشگري هم در فهرست بيزنس اينسايدر قرار گرفتهاند. نكته جالب اين مشاغل اين است كه همگي از نظر اقتصادي در گروه خدمات قرار گرفتهاند. ظاهرا آمريكاييها هم ميدانند كه يك جوان با مدرك كارشناسي نميتواند در يك كارخانه بزرگ به توليد صنعتي مشغول باشد و نيز نميتوان به او گفت كه به مزرعه برو و كشت و كار كن. ظاهرا راه آينده اشتغال از مسير خدمات ميگذرد.
http://www.biznews.ir/vdcf.ydciw6decgiaw.html
معلم: طبيعي است كه در ايران، اكثر دبيران از طرق آموزش و پرورش دولتي تامين ميشوند و مديران مدارس غيردولتي هم به هر كسي براي دبيري اطمينان ندارند ولي اگر فردي دانش لازم براي اين كار را داشته باشد؛ اين احتمال وجود دارد كه به عنوان يك كارآموز ساده به مدرسه برود و يك دبير ماهر شود. سايت بيزنس اينسايدر ميگويد يك معلم ابتدايي در آمريكا سالانه ۵۳ هزار دلار حقوق دارد. معلم دوران راهنمايي هم شغل ديگري است كه در اين فهرست وجود دارد. درست است كه نظام آموزشي به دو مرحله ابتدايي و متوسطه تقسيم شده اما همه ميدانيم كه سه سال اول دوره متوسطه، راهنمايي است و درس دادن در اين دوره نياز چنداني به مهارت بالاتر از سطح كارشناسي ندارد. متوسط حقوق اين شغل هم مثل دوره ابتدايي ۵۳ هزار دلار است. معلم خصوصي در همه دورهها از مهدكودك گرفته تا ابتدايي شغل ديگر اين فهرست است. اين افراد ۵۳ هزار دلار حقوق ميگيرند.
حسابدار: حسابداري شغلي است كه يك شركت هم در دوران رونق و خوشي به آن نياز دارد و هم در زمان بحران و ناخوشي. به عبارت ديگر ميتوان چنين گفت كه تا چرخ اقتصاد در حال گشتن است، حسابداري شغلي است كه در بازار خريدار دارد. بنابراين اين شغل به عنوان يك كار مناسب براي افرادي كه ليسانس دارند مطرح ميشود. متوسط حقوق يك حسابدار در آمريكا نزديك به ۶۳ هزار دلار در يك سال است. در همين راستا شغل ديگري هم وجود دارد كه ميتواند با يك كارشناسي هم پولساز باشد. شغلي كه البته كمتر در ايران اثري از آن وجود دارد. تخمينگر هزينه عنوان شغلي است كه فرد در آن سعي ميكند زمان و هزينه و نيروي انساني لازم براي انجام يك پروژه را بسنجد. اين افراد ۲۰ هزار دلار حقوق سالانه دارند.
تحليلگر بازار: شايد ندانيد كه درباره چه شغلي صحبت ميكنيم. با توسعه كسب و كارهاي مختلف، رقابت در بازار تشديد شده است. در اين شرايط آن كسي برنده بازي تجارت است كه بتواند از نيازها و علايق مشتريان باخبر باشد و اين موضوع فقط از رهگذر تحقيق علمي ممكن است. محقق بازار، اگر درسش را در مديريت بازرگاني يا جامعهشناسي خوب خوانده باشد ميتواند در آمريكا نزديك به ۶۳ هزار دلار حقوق داشته باشد. در نزديكي اين شغل، تحليلگران بازار مالي قرار دارند كه البته در كنار مدرك كارشناسي در مديريت يا اقتصاد نياز به شم اقتصادي هم دارند. حقوق سالانه اين افراد نزديك به ۷۶ هزار دلار است.
تحليلگر سيستمهاي رايانهاي: ديگر نيازي به توضيح نيست كه همه كارها در جهان رايانهاي شده است. از لحظهاي كه انسان از خواب برميخيزد تا لحظهاي كه به خواب ميرود در محاصره رايانههايي است كه امورات آن فرد و البته جامعه را راه مياندازند. بنابراين تحليلگر سيستم رايانهاي به يك نياز جدي تبديل شده است. ميانگين حقوق اين شغل بسيار بالاست؛ ۹۰ هزار دلار براي هر سال. در همين زمينه رايانه ۵ شغل ديگر هم در اين فهرست قرار گرفته است. همه ميدانيم كه كامپيوتر بدون نرمافزارهاي آن چيزي نزديك به يك دكور است. اين دكور زماني كارا ميشود كه نرمافزارهايي هم در زمينه سيستم و هم در زمينه نرمافزارهاي كاربردي روي آن نصب شود. از اين روست كه توسعهدهندگان نرمافزار حتي با يك مدرك كارشناسي آينده خوبي دارند و ميتوانند اميد داشته باشند كه نزديك به ۹۰ هزار دلار درآمد داشته باشند. كار ديگر كامپيوتري اين فهرست هم مسئول شبكه است. با توسعه امور رايانهاي، سازمانها و شركتها به سمت توسعه شبكههاي داخلي رفتند و اين شبكههاي نياز به مدير دارند. البته بايد نزديك به ۷۰ هزار دلار در هر سال خرج آن مدير شبكه كرد. برنامهنويسان، متخصصان امنيت سايبري، طراحان شبكه و توسعهدهندگان وب هم ديگر مشاغلي هستند كه زمينه كاري آنها رايانه است و شاغلان در اين زمينه ميتوانند با مدرك كارشناسي حقوق خوبي داشته باشند.
مهندس عمران و ساختمان: بحران مالي نشان داد كه حتي در بدترين وضعيت هم ساخت وساز متوقف نميشود اگرچه ممكن است روند آن كند شود. از اين روست كه مهندسين عمران و ساختمان حتي با يك مدرك كارشناسي هم جذب بازار كار ميشوند و نزديك به ۸۰ هزار دلار حقوق سالانه دريافت ميكنند.
به غير از اين مشاغل، طراحان گرافيك، پرستاراني كه در منزل كار ميكنند و مسئولان تورهاي تفريحي و گردشگري هم در فهرست بيزنس اينسايدر قرار گرفتهاند. نكته جالب اين مشاغل اين است كه همگي از نظر اقتصادي در گروه خدمات قرار گرفتهاند. ظاهرا آمريكاييها هم ميدانند كه يك جوان با مدرك كارشناسي نميتواند در يك كارخانه بزرگ به توليد صنعتي مشغول باشد و نيز نميتوان به او گفت كه به مزرعه برو و كشت و كار كن. ظاهرا راه آينده اشتغال از مسير خدمات ميگذرد.
http://www.biznews.ir/vdcf.ydciw6decgiaw.html