06-20-2013, 01:09 PM
مجله خلاقیت:
بخش مهمی از مصاحبه با حاج آقا پورمطلب دریانی در این متن نیامده است.
آنها را برای این گفته بود که روحیه دریانی ها و اتحاد آنها را توضیح دهد. یک برگه در دست ایشان بود که در آن ریش سفیدی کرده و مشکلات مالی و ارثی اعضای یک خانواده را حل کرده بود. می گوید این اعتمادی است که مردم به ما دارند و ما از این اعتماد محافظت می کنیم.
«اعتماد مردم» همان چیزی است که قطعا یکی از رازهای مهم برند شدن نام یک آبادی است. دیدار ما از مجموعه یاران دریان از آقای مهدی عارفی داریان آغاز شد که مدیرعامل این مجموعه موفق و صاحب نام زنجیره ای است و آقای عارفی گفت که حاج آقا پورمطلب دریانی، رئیس هیات مدیره مجموعه هم آنجاست و گفت این مصاحبه را با هم انجام دهیم و وقتی حاج آقا آمد، همه با هم پای صحبت های ایشان نشستیم تا رازهای مردم داری دریانی ها را از زبان ایشان بشنویم و چقدر شیرین بود صحبت های پیرمرد که حاصل شصت سال کاسبی و ارتباط با مردم است.
خودش از کارگری در مغازه ای شروع کرد که بعدا پدر همسرشان شد و از اتحاد و سختکوشی دریانی ها گفت و برخورد صادقانه با مردم. رازهایی که کتب جدید بازاریابی و فروش و برندینگ آنها را اصول موفقیت و ماندگاری یک بردند می دانند.
حاج آقا. شما از کی با اسم «دریانی» و «دریانی بودن» آشنا شدید؟
- حاج آقا پورمطلب: دریان اسم آبادی ماست و ما از همان اول دریانی بودیم. علاقه ای هم که ما دریانی ها داریم این است که «دریانی» یک برند شود که شده است. ما سعی کردیم این نام نیک که از حاج آقا مهدی ابراهیمی دریانی به دریانی باقی مانده را حفظ کنیم.
مهدی ابراهیمی اولین کسی بود که در تهران و ایران آپارتمان سازی را شروع کرد. آن موقع که مردم هنوز نمی دانستند چطور می شود طبقه بالا مال یک نفر باشد و طبقه پایین مال یک نفر دیگر، دریانی در شهرآرا شروع به آپارتمان سازی کرد. آپارتمان هایی که ایشان در سال 1340 ساخته، هنوز از آپارتمان هایی که امروزه ساخته می شود، محکم تر و مقاوم تر است. نام فامیلی دریانی بزرگ ابراهیمی بود اما هم پسوند نام ایشان و هم پسوند اکثر ما دریانی ها دریانی است و همه ما سعی کردیم به خوشنامی دریانی اضافه کنیم.
خوشنامی و نام نیک موضوع خیلی مهمی است و متاسفانه در این سال ها، برخی از کاسب ها و بازاری ها به آن توجه نمی کنند. این چیزی است که در آموزه های جدید برندسازی یا برندینگ مطرح است. اینکه شما پایه های یک برند را روی اصول درست بنا کنید و ارتباط خوب و موثر و انسانی با مشتری داشته باشید باعث خوشنامی برند و وفادار کردن آن مشتری می شود. شما به عنوان کسی که از قدیم کاسبی کرده اید، آیا این را به صورت پایه ای و اصولی یاد گرفته اید؟
- حاج آقا پورمطلب: بله. ما در شرکت فروشگاه های زنجیره ای یاران دریان، کسانی که می خواهند عضو مجموعه ما شوند را گزینش می کنیم و اولین هدف ما هم این است که این نام نیک را حفظ کنیم. یعنی این خیلی مهمتر از عوامل دیگر است. الان ما در تهران حدود صد فروشگاه داریم اما حدود هفتصد فروشگاه دیگر هم هستند که دوست دارند عضو مجموعه ما شوند اما گزینش می کنیم و اولین تاکید ما هم این است که این برند دریانی و آبروی آن را از نظر اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی حفظ کنند.
برند دریانی با زحمت اینجا رسیده است. الان متاسفانه کسانی هستند که از این برند استفاده می کنند اما دریانی نیستند. خودم به یک فروشگاه رفته بودم که خودش را دریانی می دانست اما وقتی پرس و جو کردم متوجه شدم اصلا دریانی نیست اما چون می داند مردم به برند دریانی اعتماد دارند، از آن استفاده می کند.
از نظر شما که یک «دریانی» باسابقه هستید، دریانی بودن چه تعریفی دارد؟
- حاج آقا پورمطلب: اولین نکته این است که وقتی شما در تهران متولد شده اید، تهرانی هستید و آنهایی هم که در دریان متولد شدند، دریانی. آنها عشق و علاقه خاصی هم به زادگاه خودشان دارند. الان ما در زادگاهمان که یک شهر کوچک است کارخانه های متعددی را دایر کردیم. الان کارخانه «دریان لبن» در خود دریان مستقر است و روزی بیست تن شیر و محصولات لبنی تولید می کند یا شکلات «آنیش» در خود دریان دایر شده و در حدود دویست نفر در آن کار می کنند. ما سعی داریم این برند، آبرو و اعتبار که از حاج مهدی دریانی به ما رسیده را حفظ کنیم. مردم به اسم دریانی علاقمندند و این اسم بین آنها وجهه و اعتبار پیدا کرده و برند شده است. الان اگر دو مغازه در کنار هم قرار داشته باشند که یکی دریانی باشد، مردم به دریانی بیشتر اعتماد دارند چون همیشه در طی سال های متمادی، انصاف، ارزان فروشی و کیفیت را رعایت کرده ایم. ما اگر بفهمیم یکی از مغازه های ما در حق مشتری اجحاف می کند، عضویتش را لغو می کنیم چون می خواهیم این برندی که به وجود آمده حفظ شود.
خود شما کی وارد کار و کاسبی شدید؟
- حاج آقا پورمطلب: من از پانزده سالگی وارد این شغل شده ام. البته شغل دریانی ها فقط سوپر مارکت نیست و ما از ویر گرفته تا دکتر، مهندس و همه جور تیپ اجتماعی را داریم، منتها مغازه های ما چون از تابلوهای همسان استفاده می کنند، بیشتر شهرت پیدا کرده اند. خود من تقریبا پنجاه سال است که در این شغل مشغول هستم، از خرده فروشی و کارگری شروع کردم تا عمده فروشی و حالا هم که در فروشگاه های زنجیره ای فروشگاه هایمان را هماهنگ می کنیم. البته فروشگاه های ما مستقل هستند و ما فقط به شکل یک اجتماع یا اتحادیه آنها را هماهنگ می کنیم. ما یک حسینیه داریم که جلسات مذهبی، ختم و ولیمه در آنجا برگزار می شود. خدا را شکر دریانی ها با هم متحد هستند. اکثرا هم فامیل هستند و ازدواج های فامیلی هم زیاد داریم، بنابراین در هر صورت هوای همدیگر را دارند.
... و البته آن نام نیک که به یادگار مانده، به این اتحاد و انسجام خیلی کمک می کند. درست است؟
- بله. خیلی کمک می کند. خود مرحوم حاج مهدی دریانی در منطقه آذربایجان سی مدرسه ساخته و خیلی از کسانی که در آنجا باسواد شدند خودشان را مدیون دریانی می دانند.
خدا رحمتش کند چند درمانگاه هم ساخته. در سال های حوالی 1330، وقتی در اصفهان سیل آمد، شاه دویست هزار تومان داده بود و دریانی یک میلیون تومان.
شما خودتان حاج مهدی دریانی را دیده بودید؟
- حاج آقا پورمطلب: البته. اتفاقا فروشگاه زنجیره ای هم از اهداف ایشان است. ایشان فکر خیلی بازی داشت. در یک جلسه که آن موقع برگزار می شد و من در آن از همه جوان تر بودم، ایشان مطرح کرد که دریانی ها باید جمع شوند، از این فروشگاه های کوچک دست بکشند و فروشگاه های زنجیره ای دایر کنند.
این جلسه مربوط به چه سالی بود؟
- فکر می کنم حدود 1345. وقتی ایشان شهرآرا را ساخته بود و ما می خواستیم برای قنات های آب دریان اقدام کنیم تا احیا شود. باید به شما بگویم که دریانی ها یک ژن مخصوص دارند و برای کار جمعی همت می کنند. مثلا بعداز انقلاب وقتی هنوز اسمی از شوراها نبود، قبل از آنکه قانون شوراها بوجود بیاید ما در دریان شورا تشکیل دادیم. ما الان شهرداری خودکفا داریم و هزینه اش را هم خودمان تامین می کنیم. دریان یک آبادی کوچک است اما مطابق با یک شهر می شود: آسفالت دارد، بیمارستان دارد، درمانگاه دارد و همه را هم خود دریانی ها درست کرده اند.
حاج مهدی دریانی خیلی باهوش بودند. آیا تحصیلات هم داشتند؟
- حاج مهدی: تحصیلات قدیمی داشت. ایشان اگر الان زنده بودند، بیش از صد سال داشتند. تحصیلات آن موقع هم آکادمیک نبود اما ایشان فکر هدف و بازی داشت. خود ایشان هم از کم شروع کرد و به بالا رفت. ایشان تنها کسی است که همه ثروتشان در ایران ماند و هر چه داشت را در ایران خرج می کرد و یک دینار از پولش را از مملکت خارج نکرد. یک بار از ایران بیرون رفت و آن هم برای سفر حج بود. ایشان همیشه به ایران علاقه داشت و دریانی ها هم از ایشان الگو گرفته اند. یک موقع در صنعت چاپی، حرف اول را دریانی ها می زدند و کارخانه های چای داخلی در شمال کشور، در دست دریانی ها بود. یک موقع در تمام ایران فقط چای عقاب و چای جهان می دیدید. البته شرکت های دیگر هم بودند اما نه در حد اینها اما به تدریج بر اثر ندانم کاری، برندهای خارجی آمدندو اسم ما را گرفتند.
شما از چه زمانی داستان زندگی حاج مهدی دریانی را شنیدید. ایشان چطور شد که به تهران آمدند؟
- حاج آقا ظورمطلب: برادرشان مرحوم حاج علی اکبر اول در رضاییه سابق و ارومیه فعلی بودند و کم کم به تهران می آیند. ایشان در زمینه چای فعالیت داشتند. مرحوم حاج مهدی پیش برادرشان کار می کردند. آن موقع شرکت های چای، کارتون های چای را به مغازه ها می دادندو هفته به هفته می رفتند پولشان را قسطی جمع می کردند. هفته به هفته می رفتنددر شهرستان هات می ماندند که به آبادی های کوچک چای بفروشند. حاج مهدی اول پیش برادرشان کار می کردند و بعد که ایشان فوت کردند، خودشان چون جنبه و جنم لازم را داشت، کار کرد و خدا را شکر موفق شد و دریانی ها هم از ایشان الگو گرفتند. مردم خیلی از ایشان راضی بودند. خیلی ها احتیاج داشتند می رفتند از حاج مهدی پول قرض می گرفتند.
ایشان می گفتند همیشه سعی کنید با مردم صادقانه برخورد کنید چون بالاترین سرمایه صداقت است. صداقت اعتبار است. می گفت آدم اعتبارش را یک عمر به دست می آورد، در یک ساعت از دست می دهد. سعی کنید در آن یک ساعت این اعتبار را از دست ندهید. ما صبح که در مغازه را باز می کردیم اول بسم الله را می گفتیم و بعد می گفتیم «الهی به امید تو، خدایا روزی ما را خودت حواله کن». الان هم سعی می کنیم همین سنت های خوب را حفظ کنیم و در کنار آن از تکنولوژی روز استفاده کنیم. من همیشه به آقای مهدی عارفی که مدیرعامل مجموعه است می گویم ما باید این صداقت را همیشه رعایت کنیم.
آقای عارفی، آیا شما این موارد را به صورت دستورالعمل درآورده اید یا اینکه اینها همه به صورت نانوشته باقی مانده است؟
- عارفی: ما یک اساسنامه داریم. کسانی که می خواهند عضو شوند باید این دستورالعمل کلی را رعایت کنند. البته شرایط اخلاقی و عرفی هم هست که فروشگاه های ما رعایت می کنند و موارد دیگری مثل متراژ، مکان فروشگاه، نوع برخورد با مشتری، سابقه فروشگاه و مواردی از این دست وجود دارد که تماما باید رعایت شود.
به جز مواردی مثل متراژ و مکان فروشگاه، آن دستورالعمل های کلی که باعث می شود آن خوشنامی و اعتبار برند حفظ شود، چه نکاتی است؟
- عارفی: اکثر فروشگاه های ما دریانی و فامیل و دوست و آشنای خودمان هستند و با این فرهنگ بزرگ شده و جزء وجودشان شده است. چند نفری که دریانی نیستند هم یا دوست ما بودند یا ضامن هایی دارند که دریانی هستند که آنهاو نوع کار و صداقتشان را تایید می کنند. ما دریانی ها با این شغ لعجین هستیم. بچه که بودیم پدر من صبح بعد از نماز می رفت سر کار و شب هم آخر وقت می آمد. همیشه مردم دار و خونگرم بودند و به خاطتر روابط عمومی بالایشان، با مردم رابطه بسیار خوبی داشتند.
خود شما هم در مغازه پیش پدرتان بودید؟
- عارفی: بله. من، هم در خرده فروشی پیش ایشان بودم و هم در زمان دانشجویی هم در عمده فروشی پیش ایشان بودم.
در چه رشته ای درس خوانده اید؟
- عارفی: مدیریت بازرگانی.
یعنی دقیقا همان رشته ای که باید می خواندید. رشته تان را هدفمند انتخاب کردید؟
- عارفی: (خنده) بله، دقیقا.
حاج آقا پورمطلب. فرمودید که حاج مهدی دریانی مجموعه آپارتمان های شهرآرا را ساخت. چطور سراغ این کار رفته بودند؟
- حاج آقا پورمطلب: به تدریج که تهران بزرگ می شد، امکان اینکه هر کس یک زمین داشته باشد و در آن خانه بسازد نبود. حاج مهدی این کار را کرد که مردم خانه دار شوند و بالای سرشان سقف باشد. هدف ایشان این بود که دریانی ها و غیردریانی ها صاحب زندگی و خانه باشندو خیلی به مسائل مالی آن فکر نمی کرد.
شعب مغازه های دریانی ها از وقتی که خود حاج مهدی زنده بودند شروع شده بود، درست است؟
- همه سعی می کنند از اشخاصی که پیشرفت کرده اند الگو بگیرند و خود دریانی برای دریانی ها و بقیه یک الگو بود. وقتی ایشان در کار چایی بود، بیست درصد دریانی ها در این کار بودند. بعد دریانی ها در کارلوکس فروشی بودند و یک موقع در تهران پنجاه شصت تا لوکس فروشی، دریانی بود. علت منورالفکری دریانی ها هم این بود که هجرت کردند.
دریان یک آبادی کم محصول کم آب است. محصول اصلی دریان بادام و گندم بود و کار کشاورزی جوابگوی شان نبود. اهالی دریانی در زمان تزار به روسیه می رفتند، آنجا کار می کردند و درآمدشان را در دریان هزینه می کردند. بعد از آن، وقتی نمی شد به روسیه رفت، به ترکیه رفتند. پدر من چهارده سال در ترکیه کار می کرد و درآمدش را به دریان منتقل می کرد. هجرت یکی از دلایل موفقیت دریانی ها بود و اصولا در هجرت است که انسان پخته می شود.
بخش مهمی از مصاحبه با حاج آقا پورمطلب دریانی در این متن نیامده است.
آنها را برای این گفته بود که روحیه دریانی ها و اتحاد آنها را توضیح دهد. یک برگه در دست ایشان بود که در آن ریش سفیدی کرده و مشکلات مالی و ارثی اعضای یک خانواده را حل کرده بود. می گوید این اعتمادی است که مردم به ما دارند و ما از این اعتماد محافظت می کنیم.
«اعتماد مردم» همان چیزی است که قطعا یکی از رازهای مهم برند شدن نام یک آبادی است. دیدار ما از مجموعه یاران دریان از آقای مهدی عارفی داریان آغاز شد که مدیرعامل این مجموعه موفق و صاحب نام زنجیره ای است و آقای عارفی گفت که حاج آقا پورمطلب دریانی، رئیس هیات مدیره مجموعه هم آنجاست و گفت این مصاحبه را با هم انجام دهیم و وقتی حاج آقا آمد، همه با هم پای صحبت های ایشان نشستیم تا رازهای مردم داری دریانی ها را از زبان ایشان بشنویم و چقدر شیرین بود صحبت های پیرمرد که حاصل شصت سال کاسبی و ارتباط با مردم است.
خودش از کارگری در مغازه ای شروع کرد که بعدا پدر همسرشان شد و از اتحاد و سختکوشی دریانی ها گفت و برخورد صادقانه با مردم. رازهایی که کتب جدید بازاریابی و فروش و برندینگ آنها را اصول موفقیت و ماندگاری یک بردند می دانند.
حاج آقا. شما از کی با اسم «دریانی» و «دریانی بودن» آشنا شدید؟
- حاج آقا پورمطلب: دریان اسم آبادی ماست و ما از همان اول دریانی بودیم. علاقه ای هم که ما دریانی ها داریم این است که «دریانی» یک برند شود که شده است. ما سعی کردیم این نام نیک که از حاج آقا مهدی ابراهیمی دریانی به دریانی باقی مانده را حفظ کنیم.
مهدی ابراهیمی اولین کسی بود که در تهران و ایران آپارتمان سازی را شروع کرد. آن موقع که مردم هنوز نمی دانستند چطور می شود طبقه بالا مال یک نفر باشد و طبقه پایین مال یک نفر دیگر، دریانی در شهرآرا شروع به آپارتمان سازی کرد. آپارتمان هایی که ایشان در سال 1340 ساخته، هنوز از آپارتمان هایی که امروزه ساخته می شود، محکم تر و مقاوم تر است. نام فامیلی دریانی بزرگ ابراهیمی بود اما هم پسوند نام ایشان و هم پسوند اکثر ما دریانی ها دریانی است و همه ما سعی کردیم به خوشنامی دریانی اضافه کنیم.
خوشنامی و نام نیک موضوع خیلی مهمی است و متاسفانه در این سال ها، برخی از کاسب ها و بازاری ها به آن توجه نمی کنند. این چیزی است که در آموزه های جدید برندسازی یا برندینگ مطرح است. اینکه شما پایه های یک برند را روی اصول درست بنا کنید و ارتباط خوب و موثر و انسانی با مشتری داشته باشید باعث خوشنامی برند و وفادار کردن آن مشتری می شود. شما به عنوان کسی که از قدیم کاسبی کرده اید، آیا این را به صورت پایه ای و اصولی یاد گرفته اید؟
- حاج آقا پورمطلب: بله. ما در شرکت فروشگاه های زنجیره ای یاران دریان، کسانی که می خواهند عضو مجموعه ما شوند را گزینش می کنیم و اولین هدف ما هم این است که این نام نیک را حفظ کنیم. یعنی این خیلی مهمتر از عوامل دیگر است. الان ما در تهران حدود صد فروشگاه داریم اما حدود هفتصد فروشگاه دیگر هم هستند که دوست دارند عضو مجموعه ما شوند اما گزینش می کنیم و اولین تاکید ما هم این است که این برند دریانی و آبروی آن را از نظر اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی حفظ کنند.
برند دریانی با زحمت اینجا رسیده است. الان متاسفانه کسانی هستند که از این برند استفاده می کنند اما دریانی نیستند. خودم به یک فروشگاه رفته بودم که خودش را دریانی می دانست اما وقتی پرس و جو کردم متوجه شدم اصلا دریانی نیست اما چون می داند مردم به برند دریانی اعتماد دارند، از آن استفاده می کند.
از نظر شما که یک «دریانی» باسابقه هستید، دریانی بودن چه تعریفی دارد؟
- حاج آقا پورمطلب: اولین نکته این است که وقتی شما در تهران متولد شده اید، تهرانی هستید و آنهایی هم که در دریان متولد شدند، دریانی. آنها عشق و علاقه خاصی هم به زادگاه خودشان دارند. الان ما در زادگاهمان که یک شهر کوچک است کارخانه های متعددی را دایر کردیم. الان کارخانه «دریان لبن» در خود دریان مستقر است و روزی بیست تن شیر و محصولات لبنی تولید می کند یا شکلات «آنیش» در خود دریان دایر شده و در حدود دویست نفر در آن کار می کنند. ما سعی داریم این برند، آبرو و اعتبار که از حاج مهدی دریانی به ما رسیده را حفظ کنیم. مردم به اسم دریانی علاقمندند و این اسم بین آنها وجهه و اعتبار پیدا کرده و برند شده است. الان اگر دو مغازه در کنار هم قرار داشته باشند که یکی دریانی باشد، مردم به دریانی بیشتر اعتماد دارند چون همیشه در طی سال های متمادی، انصاف، ارزان فروشی و کیفیت را رعایت کرده ایم. ما اگر بفهمیم یکی از مغازه های ما در حق مشتری اجحاف می کند، عضویتش را لغو می کنیم چون می خواهیم این برندی که به وجود آمده حفظ شود.
خود شما کی وارد کار و کاسبی شدید؟
- حاج آقا پورمطلب: من از پانزده سالگی وارد این شغل شده ام. البته شغل دریانی ها فقط سوپر مارکت نیست و ما از ویر گرفته تا دکتر، مهندس و همه جور تیپ اجتماعی را داریم، منتها مغازه های ما چون از تابلوهای همسان استفاده می کنند، بیشتر شهرت پیدا کرده اند. خود من تقریبا پنجاه سال است که در این شغل مشغول هستم، از خرده فروشی و کارگری شروع کردم تا عمده فروشی و حالا هم که در فروشگاه های زنجیره ای فروشگاه هایمان را هماهنگ می کنیم. البته فروشگاه های ما مستقل هستند و ما فقط به شکل یک اجتماع یا اتحادیه آنها را هماهنگ می کنیم. ما یک حسینیه داریم که جلسات مذهبی، ختم و ولیمه در آنجا برگزار می شود. خدا را شکر دریانی ها با هم متحد هستند. اکثرا هم فامیل هستند و ازدواج های فامیلی هم زیاد داریم، بنابراین در هر صورت هوای همدیگر را دارند.
... و البته آن نام نیک که به یادگار مانده، به این اتحاد و انسجام خیلی کمک می کند. درست است؟
- بله. خیلی کمک می کند. خود مرحوم حاج مهدی دریانی در منطقه آذربایجان سی مدرسه ساخته و خیلی از کسانی که در آنجا باسواد شدند خودشان را مدیون دریانی می دانند.
خدا رحمتش کند چند درمانگاه هم ساخته. در سال های حوالی 1330، وقتی در اصفهان سیل آمد، شاه دویست هزار تومان داده بود و دریانی یک میلیون تومان.
شما خودتان حاج مهدی دریانی را دیده بودید؟
- حاج آقا پورمطلب: البته. اتفاقا فروشگاه زنجیره ای هم از اهداف ایشان است. ایشان فکر خیلی بازی داشت. در یک جلسه که آن موقع برگزار می شد و من در آن از همه جوان تر بودم، ایشان مطرح کرد که دریانی ها باید جمع شوند، از این فروشگاه های کوچک دست بکشند و فروشگاه های زنجیره ای دایر کنند.
این جلسه مربوط به چه سالی بود؟
- فکر می کنم حدود 1345. وقتی ایشان شهرآرا را ساخته بود و ما می خواستیم برای قنات های آب دریان اقدام کنیم تا احیا شود. باید به شما بگویم که دریانی ها یک ژن مخصوص دارند و برای کار جمعی همت می کنند. مثلا بعداز انقلاب وقتی هنوز اسمی از شوراها نبود، قبل از آنکه قانون شوراها بوجود بیاید ما در دریان شورا تشکیل دادیم. ما الان شهرداری خودکفا داریم و هزینه اش را هم خودمان تامین می کنیم. دریان یک آبادی کوچک است اما مطابق با یک شهر می شود: آسفالت دارد، بیمارستان دارد، درمانگاه دارد و همه را هم خود دریانی ها درست کرده اند.
حاج مهدی دریانی خیلی باهوش بودند. آیا تحصیلات هم داشتند؟
- حاج مهدی: تحصیلات قدیمی داشت. ایشان اگر الان زنده بودند، بیش از صد سال داشتند. تحصیلات آن موقع هم آکادمیک نبود اما ایشان فکر هدف و بازی داشت. خود ایشان هم از کم شروع کرد و به بالا رفت. ایشان تنها کسی است که همه ثروتشان در ایران ماند و هر چه داشت را در ایران خرج می کرد و یک دینار از پولش را از مملکت خارج نکرد. یک بار از ایران بیرون رفت و آن هم برای سفر حج بود. ایشان همیشه به ایران علاقه داشت و دریانی ها هم از ایشان الگو گرفته اند. یک موقع در صنعت چاپی، حرف اول را دریانی ها می زدند و کارخانه های چای داخلی در شمال کشور، در دست دریانی ها بود. یک موقع در تمام ایران فقط چای عقاب و چای جهان می دیدید. البته شرکت های دیگر هم بودند اما نه در حد اینها اما به تدریج بر اثر ندانم کاری، برندهای خارجی آمدندو اسم ما را گرفتند.
شما از چه زمانی داستان زندگی حاج مهدی دریانی را شنیدید. ایشان چطور شد که به تهران آمدند؟
- حاج آقا ظورمطلب: برادرشان مرحوم حاج علی اکبر اول در رضاییه سابق و ارومیه فعلی بودند و کم کم به تهران می آیند. ایشان در زمینه چای فعالیت داشتند. مرحوم حاج مهدی پیش برادرشان کار می کردند. آن موقع شرکت های چای، کارتون های چای را به مغازه ها می دادندو هفته به هفته می رفتند پولشان را قسطی جمع می کردند. هفته به هفته می رفتنددر شهرستان هات می ماندند که به آبادی های کوچک چای بفروشند. حاج مهدی اول پیش برادرشان کار می کردند و بعد که ایشان فوت کردند، خودشان چون جنبه و جنم لازم را داشت، کار کرد و خدا را شکر موفق شد و دریانی ها هم از ایشان الگو گرفتند. مردم خیلی از ایشان راضی بودند. خیلی ها احتیاج داشتند می رفتند از حاج مهدی پول قرض می گرفتند.
ایشان می گفتند همیشه سعی کنید با مردم صادقانه برخورد کنید چون بالاترین سرمایه صداقت است. صداقت اعتبار است. می گفت آدم اعتبارش را یک عمر به دست می آورد، در یک ساعت از دست می دهد. سعی کنید در آن یک ساعت این اعتبار را از دست ندهید. ما صبح که در مغازه را باز می کردیم اول بسم الله را می گفتیم و بعد می گفتیم «الهی به امید تو، خدایا روزی ما را خودت حواله کن». الان هم سعی می کنیم همین سنت های خوب را حفظ کنیم و در کنار آن از تکنولوژی روز استفاده کنیم. من همیشه به آقای مهدی عارفی که مدیرعامل مجموعه است می گویم ما باید این صداقت را همیشه رعایت کنیم.
آقای عارفی، آیا شما این موارد را به صورت دستورالعمل درآورده اید یا اینکه اینها همه به صورت نانوشته باقی مانده است؟
- عارفی: ما یک اساسنامه داریم. کسانی که می خواهند عضو شوند باید این دستورالعمل کلی را رعایت کنند. البته شرایط اخلاقی و عرفی هم هست که فروشگاه های ما رعایت می کنند و موارد دیگری مثل متراژ، مکان فروشگاه، نوع برخورد با مشتری، سابقه فروشگاه و مواردی از این دست وجود دارد که تماما باید رعایت شود.
به جز مواردی مثل متراژ و مکان فروشگاه، آن دستورالعمل های کلی که باعث می شود آن خوشنامی و اعتبار برند حفظ شود، چه نکاتی است؟
- عارفی: اکثر فروشگاه های ما دریانی و فامیل و دوست و آشنای خودمان هستند و با این فرهنگ بزرگ شده و جزء وجودشان شده است. چند نفری که دریانی نیستند هم یا دوست ما بودند یا ضامن هایی دارند که دریانی هستند که آنهاو نوع کار و صداقتشان را تایید می کنند. ما دریانی ها با این شغ لعجین هستیم. بچه که بودیم پدر من صبح بعد از نماز می رفت سر کار و شب هم آخر وقت می آمد. همیشه مردم دار و خونگرم بودند و به خاطتر روابط عمومی بالایشان، با مردم رابطه بسیار خوبی داشتند.
خود شما هم در مغازه پیش پدرتان بودید؟
- عارفی: بله. من، هم در خرده فروشی پیش ایشان بودم و هم در زمان دانشجویی هم در عمده فروشی پیش ایشان بودم.
در چه رشته ای درس خوانده اید؟
- عارفی: مدیریت بازرگانی.
یعنی دقیقا همان رشته ای که باید می خواندید. رشته تان را هدفمند انتخاب کردید؟
- عارفی: (خنده) بله، دقیقا.
حاج آقا پورمطلب. فرمودید که حاج مهدی دریانی مجموعه آپارتمان های شهرآرا را ساخت. چطور سراغ این کار رفته بودند؟
- حاج آقا پورمطلب: به تدریج که تهران بزرگ می شد، امکان اینکه هر کس یک زمین داشته باشد و در آن خانه بسازد نبود. حاج مهدی این کار را کرد که مردم خانه دار شوند و بالای سرشان سقف باشد. هدف ایشان این بود که دریانی ها و غیردریانی ها صاحب زندگی و خانه باشندو خیلی به مسائل مالی آن فکر نمی کرد.
شعب مغازه های دریانی ها از وقتی که خود حاج مهدی زنده بودند شروع شده بود، درست است؟
- همه سعی می کنند از اشخاصی که پیشرفت کرده اند الگو بگیرند و خود دریانی برای دریانی ها و بقیه یک الگو بود. وقتی ایشان در کار چایی بود، بیست درصد دریانی ها در این کار بودند. بعد دریانی ها در کارلوکس فروشی بودند و یک موقع در تهران پنجاه شصت تا لوکس فروشی، دریانی بود. علت منورالفکری دریانی ها هم این بود که هجرت کردند.
دریان یک آبادی کم محصول کم آب است. محصول اصلی دریان بادام و گندم بود و کار کشاورزی جوابگوی شان نبود. اهالی دریانی در زمان تزار به روسیه می رفتند، آنجا کار می کردند و درآمدشان را در دریان هزینه می کردند. بعد از آن، وقتی نمی شد به روسیه رفت، به ترکیه رفتند. پدر من چهارده سال در ترکیه کار می کرد و درآمدش را به دریان منتقل می کرد. هجرت یکی از دلایل موفقیت دریانی ها بود و اصولا در هجرت است که انسان پخته می شود.