05-17-2013, 08:54 PM
ضمیر ناخودآگاه یا ذهن ناهوشیار، مانند کامپیوتر عمل می کند یعنی بر اساس برنامه هایی که برایش تعریف شده عمل می کند. این برنامه ریزی در ابتدا توسط والدین، نظام آموزشی و جامعه انجام شده و با بالارفتن توانمندی های شناختی و عقلانی، توسط خودمان انجام می شود. از این رو ضمیرناخودآگاه ما بر اساس آنچه که می اندیشیم، می گوئیم و رفتار می کنیم، به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه، برنامه ریزی می شود. بنابراین ما دائماً در حال برنامه ریزی ضمیرناخودآگاه هستیم و آنچه که باید فراگیریم این است که چگونه ضمیرناخودآگاه خود را به صورت هدفمند، منسجم و صحیح برنامه ریزی کنیم. البته باید برنامه های نادرستی را که قبلاً انجام شده است هم پاک کنیم.
هیچ کدام از کارهایی که انجام می دهیم، تصادفی نیست بلکه برای تحقق قصدها و در راستای آنچیزی است که برای ما ارزشمند است. ما بر اساس این ارزش ها، قصدها و استراتژی ها به بهترین شکل ممکن عمل می کنیم. اگر اشتباهی می بینیم، اشتباه در رفتار ما نیست بلکه در ارزشها و عقاید و استراتژی های نادرستی است که اتخاذ کردیم. این شاید به نظر جبر برسد اما واقعیت این است که ما اسیر ساختار ذهنی و اعتقادی هستیم که برای خود ساخته ایم و یا پذیرفته ایم. اگر از رفتار و عملکرد خود راضی نیستیم، قبل از بهانه تراشی و اشاره رفتن انگشت اتهام به این و آن، نگاهی به نظام ارزشی و اعتقادی خود بیاندازیم و در صدد اصلاح آن برآئیم.
ضمیرناخودآگاه ما به ذهن جهانی دسترسی دارد و از این رو تمام منابع مورد نیاز برای حل مسائل ما در اختیار ضمیر ناخودآگاه است. از منظر فلسفه معنوی، آگاهی یگانه و برتری که در همه مکان ها و زمان ها حاضر بوده و منبع تمام دانش ها، قدرتها، و خلاقیتها می باشد، ذهن جهانی نام دارد. برای استفاده از ضمیرناخودآگاه و منابع آن، لازم است که از طریق خودآگاه، آن را برنامه ریزی کرد. در واقع باید ضمیرناخودآگاه در کنترل خودآگاه باشد. در غیر این صورت ناخودآگاه بر خودآگاه احاطه می کند و در این حالت، زندگی به صورت غریزی و روزمرگی انجام می شود. این حالت مانند آن است که کامپیوترها و رباتها بر انسان ها فرمان برانند.
توجه به نکات زیر در برنامه ریزی ضمیرناخودآگاه، موثر است:
- ذهن و بدن در تعامل با یکدیگر هستند. نمیتوان بدون تغییر در یکی از آن دو، در دیگری هم تغییر ایجاد کرد. اندیشه و رفتار را باید توام با یکدیگر تغییر داد.
- باید برای خود اهدافی را مشخص کنیم. این اهداف باید واقع بینانه، با نتایج عینی و در محدوده زمانی باشند. اهداف نباید متناقض هم باشند. باید بر اهداف تمرکز داشت و آنها را با جزئیات تجسم کرد. البته هر چقدر که دیگر حواس را هم وارد کرد، نتیجه بهتر خواهد بود: مانند احساس کردن بو، شنیدن صدا و لمس کردن.
- تا آنجا که می توانیم به خود "نه" نگوئیم. هر نه ای که به خود می گوئیم، محدودیتی برای توانمندی های خود وضع کرده ایم.
- به راه حل ها توجه داشته باشیم نه به مشکلات؛ به اهداف خیره شویم نه موانع؛ به آنچه می خواهیم تمرکز کنیم نه آنچه نمی خواهیم.
- هر چقدر که خواسته های خود را با تمرکز و علاقه بیشتری تکرار کنیم، بیشتر به اعماق ضمیرناخودآگاه نفوذ می کند.
- برنامه ریزی برای ضمیرخودآگاه باید بر اساس دستورهای ساده باشد. از این رو اهداف و خواسته ها را اولویت بندی کنیم و مهم ترین آن را به ضمیرناخودآگاه وارد کنیم.
منبع: آکادمی تفکر
هیچ کدام از کارهایی که انجام می دهیم، تصادفی نیست بلکه برای تحقق قصدها و در راستای آنچیزی است که برای ما ارزشمند است. ما بر اساس این ارزش ها، قصدها و استراتژی ها به بهترین شکل ممکن عمل می کنیم. اگر اشتباهی می بینیم، اشتباه در رفتار ما نیست بلکه در ارزشها و عقاید و استراتژی های نادرستی است که اتخاذ کردیم. این شاید به نظر جبر برسد اما واقعیت این است که ما اسیر ساختار ذهنی و اعتقادی هستیم که برای خود ساخته ایم و یا پذیرفته ایم. اگر از رفتار و عملکرد خود راضی نیستیم، قبل از بهانه تراشی و اشاره رفتن انگشت اتهام به این و آن، نگاهی به نظام ارزشی و اعتقادی خود بیاندازیم و در صدد اصلاح آن برآئیم.
ضمیرناخودآگاه ما به ذهن جهانی دسترسی دارد و از این رو تمام منابع مورد نیاز برای حل مسائل ما در اختیار ضمیر ناخودآگاه است. از منظر فلسفه معنوی، آگاهی یگانه و برتری که در همه مکان ها و زمان ها حاضر بوده و منبع تمام دانش ها، قدرتها، و خلاقیتها می باشد، ذهن جهانی نام دارد. برای استفاده از ضمیرناخودآگاه و منابع آن، لازم است که از طریق خودآگاه، آن را برنامه ریزی کرد. در واقع باید ضمیرناخودآگاه در کنترل خودآگاه باشد. در غیر این صورت ناخودآگاه بر خودآگاه احاطه می کند و در این حالت، زندگی به صورت غریزی و روزمرگی انجام می شود. این حالت مانند آن است که کامپیوترها و رباتها بر انسان ها فرمان برانند.
توجه به نکات زیر در برنامه ریزی ضمیرناخودآگاه، موثر است:
- ذهن و بدن در تعامل با یکدیگر هستند. نمیتوان بدون تغییر در یکی از آن دو، در دیگری هم تغییر ایجاد کرد. اندیشه و رفتار را باید توام با یکدیگر تغییر داد.
- باید برای خود اهدافی را مشخص کنیم. این اهداف باید واقع بینانه، با نتایج عینی و در محدوده زمانی باشند. اهداف نباید متناقض هم باشند. باید بر اهداف تمرکز داشت و آنها را با جزئیات تجسم کرد. البته هر چقدر که دیگر حواس را هم وارد کرد، نتیجه بهتر خواهد بود: مانند احساس کردن بو، شنیدن صدا و لمس کردن.
- تا آنجا که می توانیم به خود "نه" نگوئیم. هر نه ای که به خود می گوئیم، محدودیتی برای توانمندی های خود وضع کرده ایم.
- به راه حل ها توجه داشته باشیم نه به مشکلات؛ به اهداف خیره شویم نه موانع؛ به آنچه می خواهیم تمرکز کنیم نه آنچه نمی خواهیم.
- هر چقدر که خواسته های خود را با تمرکز و علاقه بیشتری تکرار کنیم، بیشتر به اعماق ضمیرناخودآگاه نفوذ می کند.
- برنامه ریزی برای ضمیرخودآگاه باید بر اساس دستورهای ساده باشد. از این رو اهداف و خواسته ها را اولویت بندی کنیم و مهم ترین آن را به ضمیرناخودآگاه وارد کنیم.
منبع: آکادمی تفکر