سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: در سال جدید عملگرا باشید.......
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3
قسمت اول مقاله ای در زمینه ی عملگرایی تحت عنوان "در سال جدید عملگرا باشید" را حتما مطالعه کنید.

نویسنده: مرتضی جوانفرد (Nickel MJ)

==============================================



مثبت و مسلط بیندیشید، اعتماد به نفس و باور داشته باشید. اینگونه زندگی از ایمنی و امنیت خاطر بیشتری برخوردار می شوید، عملگراتر می شوید و تجربه سرشارتر و موفقیت بیشتری به دست می آورید. "ادی ریکن بیکر"


پرونده سال 1391 هم بسته شد. روزها، ماه ها و سال ها در حال سپری شدن هستند و این ما هستیم که نباید ثابت در جایگاه خود بمانیم.


وقتی به گذشته فکر می کنیم برای بعضی ها گذر سال ها تفاوت چندانی نداشته است و فقط زمان را سپری کرده اند و بعضی دیگر موفقیت هایی مثل قبولی در کنکور، ازدواج، پیدا کردن شغل مناسب و خیلی چیزهای دیگر در زندگی شان رخ داده است و بسیار خوشحال هستند اما همواره در خلوت خود می دانند که زمان را از دست داده اند.

چرا که این افراد راه زندگی خود را طی کرده اند موفقیتی فراتر از انتظار آنها در زندگی شان پدیدار نشده است و به طور کلی از شرایط خود راضی هستند.

برای درک بهتر مطلب ما افراد را به چهار دسته تقسیم می کنیم + دسته طلایی و نامبر وان:


• گروه یا دسته اول افرادی هستند که نه تئوریی در زندگی دارند و نه به آن عمل می کنند. به زبان ساده تر، نه به راه رسیدن به موفقیت فکر می کنند و نه سعی بر عملی کردن آن دارند.


• گروه یا دسته دوم افرادی هستند که مطالعه می کنند، در ذهن خود ایده ها و تئوری های فراوانی دارند، به سوی موفقیت گام بر می دارند اما ویژگی مهم عملگرا بودن را ندارند. مخاطب اصلی من در این مقاله همین افراد هستند که تعداد آنها در جامعه امروزی ما کم نیست. این افراد خاصیت عملگرایی ندارند.


• گروه یا دسته سوم افرادی هستند که هم ایده و تئوری در زندگی دارند و هم عملگرا هستند اما فقط مسیر زندگی خود را طی می کنند به عنوان مثال دختر یا پسری که از دوره دبستان تا دبیرستان نمره های قبولی و قابل قبول را می گیرد در بهترین دانشگاه درس می خواند و در نهایت به یک معلم خصوصی بسیار عالی تبدیل می شد. هنگامی که زندگی او را بررسی می کنیم می بینیم که همیشه افکار و ایده های خود را در کار و زندگی عملی کرده است.



• گروه یا دسته چهارم افرادی هستند با قدرت ریسک بالا. بارها شاهد شکست های متفاوت آنها در تجارت، کار و زندگی هستیم و همیشه به دنبال فرصت ها و موقعیت های خوب هستند بسیار عملگرا و ذهنی پر از ایده ای مثبت و کارآمد دارند. به طور کلی عده ای از آنها بسیار مردمان موفق و عده ای از آنها بسیار بی مسئولیت و شکست خورده هستند.
این مهم نیست که شما جزء کدام دسته قرار دارید.


امروز می خواهیم گروه یا دسته پنجم را به شما معرفی کنم که تعداد افرادی که در این دسته قرار دارند کم نیستند و دسته طلایی و نامبروان نام گذاری می شوند.


از امروز شما قرار است جزء دسته پنجم یعنی دسته طلایی و نامبر وان باشید.


یکی از مهم ترین ویژگی های دسته طلایی و نامبر وان "عامل بودن" آنهاست.

افرادی هستند با ویژگی مهم مسئولیت پذیری.


اولین شرط قرار گرفتن شما در این دسته شرط عامل بودن است. (بیش از این نمی توانم درباره ی این موضوع توضیح بدهم. عامل بودن مبحث بسیار گسترده ای است که توصیه می کنم برای فهمیدن مفهوم عامل باشید کتاب "هفت عادت مردمان موثر" از دکتر استفان کاوی را مطالعه کنید.)


مخاطب اصلی من گروه یا دسته دوم هستند که در زندگی نمی توانند ایده های خود را به عمل تبدیل کنند. مدتی پیش با دوستی صحبت می کردم و او از خودش بسیار شاکی بود چون نمی توانست عملگرا باشد. او می گفت تمام اتفاق هایی که در آینده برایم می افتد را پیش بینی می کنم و راه حل مشکل را پیدا می کنم اما به راه حل ها عمل نمی کنم نمی دانم چه کنم...



شاید خیلی از ما دچار همین معضل باشیم و دلیل اصلی آن پیچیدگی زندگی ماست یا جدا شدن از مسیر اصلی زندگی. بگذارید برایتان مثال هایی بزنم. تصور کنید جوان 22، 23 ساله ای که در حال تحصیل است به موسیقی علاقه دارد، پدر و مادر بر او فشار میاورند که زبان انگلیسی را فرا بگیرد، یک ورزش رزمی یا غیر رزمی را هم دنبال می کند علاوه بر آن با دوستانش تفریحات خاص خودشان را دارند و برای رفع نیاز های اقتصادی خودش در این میان به سر کار هم می رود.


به نظر شما یک جوان چگونه می تواند همه این کار ها را در یک 24 ساعت جا دهد؟

یا بهتر بگویم در یک هفته چگونه برنامه ریزی داشته باشد که به همه این کارها برسد؟


اصلا رسیدگی به همه این کار ها غیر ممکن نیست اما دشوار است و اگر فرد باهوش و مدیری باشد روی کاغذ برای خودش برنامه ریزی می کند و تمام پیش بینی های آینده را انجام می دهد و در نهایت چون به کارهایش نمی رسد فکر می کنم خاصیت عملگرایی ندارد و شکست می خورد و یک روز به نزدیک ترین دوستش می گوید نمی دانم چرا نمی توانم ایده هایم را عملی کنم همه ی برنامه ریزی هایم متناسب با علم مدیریت و روانشناسی است ولی نمی شود.

و یا حالت دوم برای شخص اتفاق می افتد.

ترک تحصیل می کند، از همسرش جدا میشود، استعفا می دهد و... از مسیر اصلی زندگی خودش خارج می شود و دیگر نمی تواند باز گردد و تصور می کند عملگرا نیست چون شناخت کاملی از خود و شرایط فعلی خودش ندارد برنامه ریزی می کند مطالعه می کند و کلی وقت می گذارد اما وقتی قرار است تئوری های خود را عملی کند نمی تواند چون شناخت کافی از شرایط فعلی خودش ندارد و متناسب با سطح توان خودش ایده خلق نمی کند.

همیشه به حداکثر ها فکر می کند و همواره حداقل ها را هم ندارد.

و اما راه حل این مشکل بزرگ از زبان آقای" تریسی" در زندگی تکه تکه کردن موانع سر راه شماست.

همین الان یک قلم و کاغذ جلوی خود بگذارید و 7 تا 10 کار مهمی که باید طی یک سال انجام دهید را یادداشت کنید

برای مثال 1.گرفتن مدرک فوق دیپلم، لیسانس، فوق لیسانس و... 2.فرا گرفتن زبان انگلیسی و فرانسه و الی آخر.


سپس از بین این 10 عنوان 3 عنوان که از همه مهتر هستند و تاثیر بیشتری روی زندگی شما می گذارند را انتخاب کنید. از همین امروز شروع کنید فقط برای این سه، وقت صرف کنید. شرایط را برای خود شفاف سازید کاملا بدانید که چه باید بکنید و همان کار را به بهترین شکل ممکن انجام دهید تمرکزتان را روی یک یا دو موضوع متمرکز کنید و عوامل دیگر را رها کنید.

سعی کنید جز به جز و آهسته جلو بروید تا ذهن شما آمادگی درک شرایط جدید را پیدا کند از کمترین شروع کنید تا رفته رفته به بیشترین برسید. اگر هدف شما مطالعه کتاب است از روزی 15 دقیقه شروع کنید تا به هفته ای یک کتاب برسید.

و اما دسته پنجم و نامبروان چگونه افرادی هستند؟

شما چه تصوری از این افراد دارید؟

پایان قسمت اول
فوق العاده صدق میکرد . بسیار عالی بود . واقعا متشکرم .
[b]همین الان یک قلم و کاغذ جلوی خود بگذارید و 7 تا 10 کار مهمی که باید طی یک سال انجام دهید را یادداشت کنید

برای مثال 1.گرفتن مدرک فوق دیپلم، لیسانس، فوق لیسانس و... 2.فرا گرفتن زبان انگلیسی و فرانسه و الی آخر.
سپس از بین این 10 عنوان 3 عنوان که از همه مهتر هستند و تاثیر بیشتری روی زندگی شما می گذارند را انتخاب کنید. از همین امروز شروع کنید فقط برای این سه، وقت صرف کنید. شرایط را برای خود شفاف سازید کاملا بدانید که چه باید بکنید و همان کار را به بهترین شکل ممکن انجام دهید تمرکزتان را روی یک یا دو موضوع متمرکز کنید و عوامل دیگر را رها کنید.

سعی کنید جز به جز و آهسته جلو بروید تا ذهن شما آمادگی درک شرایط جدید را پیدا کند از کمترین شروع کنید تا رفته رفته به بیشترین برسید. اگر هدف شما مطالعه کتاب است از روزی 15 دقیقه شروع کنید تا به هفته ای یک کتاب برسید.[/b]


مهمترین مسئله:
اهداف خود را مکتوب فرمائید.

راههای رسیدن به آنرا بنویسید.
مطلب عالي بود ممنون
مكتوب كردن هدف مهمترين راه دست رسي به ان است
به دوستان كتاب
زندگي هدفمند(اصل تعيين هدف سراغازهمه ي موفقيتهاي شخصي است)
نويسنده:ناپلئون هيل
مترجمين:بهروز شفيعي-سيما فرجي
انتشارات:نسل نو انديش

اين كتاب،كه براي اولين بارچاپ شده،دست نوشته هاي كمياب ناپلئون هيل و سخنرانيهاي انگيزه بخش او را شامل ميشود
اهداف خود را مكتوب كنيم و براي آنها زمان هم مشخص كنيم چرا كه بدون در نظر گرفتن زمان براي رسيدن به آنها تلاشي نمي كنيم
دسته پنجم و نامبروان چگونه افرادی هستند؟

بیاییم این افراد و زندگی آنها را با افراد دسته های دیگر مقایسه کنیم. دسته های یک، دو، سه و چهار با نام افراد غیر طلایی و دسته پنجم را افراد طلایی نام گذاری می کنیم.


از مهم ترین عامل افراد طلایی شروع می کنم.

دو عامل اصلی عملگرایی این افراد:

اول: برنامه ریزی دقیق، روشن و متناسب با شرایط
دوم: عدم دلیل تراشی

توقع آنها متناسب با تلاش شان است و برنامه ریزی آنها متناسب با توان خود.

افراد غیر طلایی بزرگ ترین و مخرب ترین عامل شکست شان در زندگی، دلیل تراشی های بی مورد آنهاست و قبل از آن برنامه ریزی های غیر عملی یا افکار نامناسب با شرایط فعلی یا توقع زیادی از خود که همان عدم شناخت کافی از شرایط خود بهترین توصیف برای این اشخاص است.

افراد طلایی و نامبروان ابتدا شرایط را در نظر می گیرند.
به عنوان مثال اگر می تواند وارد رشته مکانیک شود برای آن برنامه ریزی می کند. اگر می تواند از پس این کار یا شغل پیشنهادی بر بیاید آن را قبول می کند. اگر بتواند در مسیری که انتخاب کرده است پیشرفت کند آن را بر می گزیند.

پس اولین مرحله و اولین حرکت شما از امروز برای تبدیل شدن به یک فرد طلایی و نامبروان این است که شرایط و محیط و مخصوصا توانایی های خود را بسنجید و درباره ی خود و شرایط خود اطلاعات کامل داشته باشید.

به چه کاری علاقه دارید؟

در چه کاری تخصص دارید؟

برای رسیدن به آرمان های خود چه کارهایی را می توانید انجام دهید؟

ادامه دارد...
بسیاری از افراد مخصوصا خانم ها می پرسند ما چگونه می توانیم پول دربیاوریم؟

من یک کودک دارم که نمی توانم بخاطر داشتن آن به سر کار بروند همسر من هم نمی تواند نیاز های مرا برآورده کند پس چگونه پول دربیاورم؟
این افراد جزء افراد غیر طلایی هستند که برای خود دلیل تراشی می کنند و همیشه به نحوی خود را متقاعد می کنند که نمی توانند اما همیشه برای رسیدن به موفقیت راهی وجود دارد.

برایان تریسی می گوید این مهم نیست که چه اتفاقی برای تو رخ می دهد مهم این است که تو به آنچه که اتفاق افتاده است چگونه واکنش نشان می دهی.

باید مخرب ترین عامل یعنی همان دلیل تراشی برای انجام ندادن کارها را کنار بگذارید.
چند ماه پیش در یکی از مقاله های آقای حلت نکته جالبی را نوشته بود که دقیقا با بحث ما همخوانی دارد.

اینگونه نوشته بودند که از افکار و ذهنیاتی که در زندگی از شما حمایت نمی کنند دوری کنید و مثال بسیار جالبی را در آن مقاله عنوان کردند.

مثال دانش آموز یا دانشجویی که شب امتحان تازه می خواهد شروع کند به خواندن کتاب همواره افکار و ذهنیات زیادی برای کنار گذاشتن و این که تو که نمی توانی شب امتحان نمره بیاوری یا بگذار برای ترم بعد و خیلی ذهنیات دیگر که برای اکثر ما اتفاق افتاده است که معنی واقعی همان دلیل تراشی ها برای انجام ندادن آن کار هاست.

یاد بگیرید که همیشه حتی بی ارزش ترین کارها را انجام دهید.

اگر برای کنکور دیر شروع کردید بخوانید حتی اگر مطمئن هستید قبول نمی شوید.

مهم تصمیم شماست که با قدرت با خود گفتید که من از امروز می خواهم شروع کنم اصلا نتیجه کار مهم نیست هدف شما و قدرت انجام کار شما در زندگی تاثیر مثبت بیشتری خواهد گذاشت تا به جای این که به افکاری گوش دهید که از شما حمایت نمی کنند و شما را از زندگی عقب می اندازند.
افراد طلایی و نامبروان ابتدا شرایط را در نظر می گیرند. به عنوان مثال اگر می تواند وارد رشته مکانیک شود برای آن برنامه ریزی می کند.
اگر می تواند از پس این کار یا شغل پیشنهادی بر بیاید آن را قبول می کند. اگر بتواند در مسیری که انتخاب کرده است پیشرفت کند آن را بر می گزیند.
یک ویژگی خیلی مهم دیگر هم که قبلا به آن اشاره کردیم افراد طلایی و نامبروان مردمان عاملی هستند که مسئوولیت خود و شرایط خود را می پذیرند.

باز هم بر می گردیم به شناخت شرایط و وظایف خود در زندگی.

این که من پدر، من مادر، من فرزند بدانم که وظایفم چیست، من کار فرما بدانم وظایفم چیست، من کارمند بدانم و...

"افراد عامل" بر خلاف "افراد واکنشی" هستند.

توضیح و توصیف افراد عامل این است که تصمیم های آنها مبتنی بر عقل، اندیشه و شناخت شرایط است

و توضیح و توصیف افراد واکنشی این است که تصمیمات آنها مبتنی بر احساس و شرایط پیش آمده می باشد.


======================

دوستان توجه کنید

تفاوت در شناخت شرایط و احساس شرایط ، تفاوت انسانهای طلایی و انسانهای واکنشی است.
صفحه ها: 1 2 3
لینک مرجع