09-11-2013, 02:47 PM
خوب بهتره تا بحث دوباره منحرف نشده مورد بعدی رو بگم.......
اینم از تلوزیون نمایش داده شد فکر میکنم برنامه ی خانواده.
آقایی ساکن یکی از روستاهای شیرازبودن یه شب یه توریست المانی در گذر از اونجا به تاریکی شب برخورد میکنه و
از این آقا جایی برای خواب میخواد ایشون هم به رسم ایرونیها با روی خوش در کلبه ی محقر خودش با انواع و اقسام
غذاهای سنتی و طبیعی و به اصطلاح ارگانیک فعلی پذیرایی میکنه .مثلا میگه وقتی این بنده خدا متوجه شدن خیاری
که کاشتم بدون سموم شیمیایی و صرفا با مواد طبیعی پرورش داده شده انگار یک گنج دیدن یا شیر محلی که تازه از گاو
دوشیده شده بود در نظر ایشون مثل اب حیات بود.
مدتی بعد چند نفر توریست دیگه میان و سراغ این اقا رو میگیرن چرا که توریست قبلی این مکان رو به دوستانش معرفی
کرده بود البته پول قابل توجهی هم چند سال قبل میدن.
بعد از اون این هموطن به فکر میفته تا بره و برای اوردن توریست از طریق آژانسهای مسافرتی اقدام کنه .
مدتها میره حتی به اصفهان و از مسئولین آژانس در خواست میکنه ولی معلومه کمی تمسخر و جواب سربالا که غالبا در
هر نو اوری و خلاقیتی نصیب صاحبش میشه قسمت این هموطن میشه.
طبق گفته ی خودش یه بنده خدایی دلش میسوزه و بهش میگه برو میراث فرهنگی و از اون طریق پیگیر کارت باش از این
جماعت ابی برات گرم نمیشه........
خلاصه سرتونو درد نیارم این آقا اقداماتی انجام میده اتاقهایی رو به سرویس بهداشتی و غیره مجهز میکنه و سعی میکنه
محصولات مختلف کشاورزی رو خودش پرورش بده ضمنا از طریق سازمان به کشورهای مختلف میره تا از موارد مشابه
دیدن کنه برای کسب تجربه.و الان کارش به جایی رسیده که آژانسهای مختلف یکی از تبلیغاتشون برند زندگی در مزرعه
ی این آقاست .ضمن اینکه برای کل فک و فامیل که تقریبا شامل اهالی روستا میشه اشتغالزایی ایجاد شده.
البته کلیت مطلب یادم بود و به سبک خودم عرض کردم وگرنه حرفهای این اقا اموزنده و مفصل بود.
اهان ظاهرا این اقا از عشایر غیور قشقایی بودن و اظهار میکرد که زمانی که دیدم توریستها به شدت علاقه به رقص
سنتی نشون میدن و کلی عکس و فیلم گرفتن براشون تورهای عشایر گردی هم میذارم و بازدید از منطقه ی بکر اون
اطراف هم توی برنامه ام هست.
مطمئنا در کنارش فروش محصولات دستی و سنتی و هزارن کار خلاقانه ی دیگه هم انجام میشه
صد افرین به این خلاقیت

اینم از تلوزیون نمایش داده شد فکر میکنم برنامه ی خانواده.

آقایی ساکن یکی از روستاهای شیرازبودن یه شب یه توریست المانی در گذر از اونجا به تاریکی شب برخورد میکنه و
از این آقا جایی برای خواب میخواد ایشون هم به رسم ایرونیها با روی خوش در کلبه ی محقر خودش با انواع و اقسام
غذاهای سنتی و طبیعی و به اصطلاح ارگانیک فعلی پذیرایی میکنه .مثلا میگه وقتی این بنده خدا متوجه شدن خیاری
که کاشتم بدون سموم شیمیایی و صرفا با مواد طبیعی پرورش داده شده انگار یک گنج دیدن یا شیر محلی که تازه از گاو
دوشیده شده بود در نظر ایشون مثل اب حیات بود.
مدتی بعد چند نفر توریست دیگه میان و سراغ این اقا رو میگیرن چرا که توریست قبلی این مکان رو به دوستانش معرفی
کرده بود البته پول قابل توجهی هم چند سال قبل میدن.
بعد از اون این هموطن به فکر میفته تا بره و برای اوردن توریست از طریق آژانسهای مسافرتی اقدام کنه .
مدتها میره حتی به اصفهان و از مسئولین آژانس در خواست میکنه ولی معلومه کمی تمسخر و جواب سربالا که غالبا در
هر نو اوری و خلاقیتی نصیب صاحبش میشه قسمت این هموطن میشه.
طبق گفته ی خودش یه بنده خدایی دلش میسوزه و بهش میگه برو میراث فرهنگی و از اون طریق پیگیر کارت باش از این
جماعت ابی برات گرم نمیشه........
خلاصه سرتونو درد نیارم این آقا اقداماتی انجام میده اتاقهایی رو به سرویس بهداشتی و غیره مجهز میکنه و سعی میکنه
محصولات مختلف کشاورزی رو خودش پرورش بده ضمنا از طریق سازمان به کشورهای مختلف میره تا از موارد مشابه
دیدن کنه برای کسب تجربه.و الان کارش به جایی رسیده که آژانسهای مختلف یکی از تبلیغاتشون برند زندگی در مزرعه
ی این آقاست .ضمن اینکه برای کل فک و فامیل که تقریبا شامل اهالی روستا میشه اشتغالزایی ایجاد شده.
البته کلیت مطلب یادم بود و به سبک خودم عرض کردم وگرنه حرفهای این اقا اموزنده و مفصل بود.
اهان ظاهرا این اقا از عشایر غیور قشقایی بودن و اظهار میکرد که زمانی که دیدم توریستها به شدت علاقه به رقص
سنتی نشون میدن و کلی عکس و فیلم گرفتن براشون تورهای عشایر گردی هم میذارم و بازدید از منطقه ی بکر اون
اطراف هم توی برنامه ام هست.
مطمئنا در کنارش فروش محصولات دستی و سنتی و هزارن کار خلاقانه ی دیگه هم انجام میشه
صد افرین به این خلاقیت
