(03-26-2013 02:03 PM)m_sh نوشته شده توسط: [ -> ] (03-26-2013 02:00 PM)mohammadshamosi نوشته شده توسط: [ -> ]از اهل فن تقاضای راهنمایی دارم که مکان های مورد نظرشون رو بهم بگند
بلکه پیدا بشه! 
اگر کمد رختخواب دارید، یه طبقه داره کوچولو اون بالای بالا که دست هیچ کس بهش نمی رسه هااااا اونجا ته قفسه را بگرد...
-در طبقه زیرین فر گاز
-در زیر رختخواب ها و یا تختخواب
-در انتهای کابینت ها
(مریم ملقب به موش خونه)
وااااااااااااااااااااااااااااااای
تو فر گاز بود


من نمیدونم این فرگاز هست یا انباری!!!
مریم خانم خدا به دادتون برسه، چون اگه حاج خانم منو به پای میز محاکمه بکشونه و ازم بپرسه چطوری اینا رو پیدا کردی، شما رو لو میدم
از راهنمایی شما بسیار سپاسگذاریم!

به به آقا یاشار هم به خواننده های خاطرات عید اضافه شد...
اینکه چیزی نیست
پارسال عید یه خبطی کردیم گول محبت مادربزرگ را خوردیممممممممم
داشتم می رفتم مشهد بهم گفت نه نه بیا این دو تا تن ماهی را ببر اونجا سال تحویل بخور جون بیگیری
منم گول خوردم
آغا رفتیم مشهد چشمتون روز بد نبینه
روز آخر غذا نداشتم یکیشو باز کردم و خوردم بدون اینکه اریخ انقضاشا نگاه کنمممممممم
آغاااااااا انقدر حالم بد شده بوددددددددد یه سره گلاب به روتون می آوردم بالا و...
بردنم دارالشفای امام رضا سرمو ...
مسمومیت گرفته بودم اونم از بدترین نوعششششششش
توی مسیر راه هم که چشمتون روز بد نبینه توالت قطار یکیش مختص خودم بودددددددد
بعدا که تاریخشو نگاه کردم دیدم 8 سال پیش انقضا یافته بودددد
یه همچین مامانبزرگ اصفهانی دارم من
(03-26-2013 01:40 PM)jahanagahi نوشته شده توسط: [ -> ]با تبریک سال نو به همه عزیزان.
لطفا در این تایپیک خاطرات شیرین و تلخ خود را از ایام تعطیلات عید نوزوز سال 1392 بتدریج مرقوم فرمائید.
سلام جناب قربانیان
خدا بد نده ، خودتون که سالمید؟
(03-26-2013 02:00 PM)mohammadshamosi نوشته شده توسط: [ -> ]از اهل فن تقاضای راهنمایی دارم که مکان های مورد نظرشون رو بهم بگند
بلکه پیدا بشه! 
محمد جان تویه کشوی پایینی فر گاز
تویه یخچال پشت تمام چیزهایی که فکرشون نمیکنی
تویه کمد لباسها داخل یه پلاستیک ضخیم
هر جایی که بعید میدونی اونجا کسی چیزی بذاره
(( کار راحت اینکه یه روز که مهمون اومد با حاج خانم تو آشپزخونه باشی و البته وقتی هم که مهمونها رفتن بازم هوای حاج خانم رو داشته باشی

(03-26-2013 02:30 PM)m_sh نوشته شده توسط: [ -> ]اینکه چیزی نیست
پارسال عید یه خبطی کردیم گول محبت مادربزرگ را خوردیممممممممم
داشتم می رفتم مشهد بهم گفت نه نه بیا این دو تا تن ماهی را ببر اونجا سال تحویل بخور جون بیگیری
منم گول خوردم
آغا رفتیم مشهد چشمتون روز بد نبینه
روز آخر غذا نداشتم یکیشو باز کردم و خوردم بدون اینکه اریخ انقضاشا نگاه کنمممممممم 
آغاااااااا انقدر حالم بد شده بوددددددددد یه سره گلاب به روتون می آوردم بالا و...
بردنم دارالشفای امام رضا سرمو ...
مسمومیت گرفته بودم اونم از بدترین نوعششششششش
توی مسیر راه هم که چشمتون روز بد نبینه توالت قطار یکیش مختص خودم بودددددددد
بعدا که تاریخشو نگاه کردم دیدم 8 سال پیش انقضا یافته بودددد
یه همچین مامانبزرگ اصفهانی دارم من
عجب مامان بزررررررررررررگی
دستشون درد نکنه
