سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: وارن بافت؛ میلیاردر ساده‌زیست و خیر
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
به گزارش بازار خبر به نقل از دویچه وله؛ این که هاسو پلاتنر، برای پذیرش عضویت خود در کلوپ میلیاردرهای نیکوکار ‌باید نیمی از ثروت سرشار خود را به این بنیاد خیریه ‌اعانه دهد، از شرایط اصلی اساسنامه‌ی این نهاد خصوصی است.

این کلان ثروتمند ۶۷ ساله‌ی آلمانی، انگیزه‌ی خود را از اهدای بخشی از ثروتش به بنیاد، ادای دین به جامعه خواند و در این رابطه نوشت: «در دوران دانشجویی من از این امتیاز برخوردار شدم که به‌طور رایگان در یکی از بهترین دانشگاه‌های فنی آلمان در کارلسروهه تحصیل کنم. این امکان بدون تردید، زمینه‌ی موفقیت‌های آتی شخصی من بود.»

پلاتنر می‌گوید که همواره درصدد بوده، فعالیت‌خود در شرکت نرم افزار SAP را با "ادای دین به جامعه‌ای که امکان تحصیل در این رشته" را برای او فراهم آورده، پیوند بزند. او می‌نویسد: «پیوستن به این بنیاد، امکان انجام هر دوی این خواست‌ها را در اختیار من می‌گذارد.»

شرکت نرم افزار اس آ پ (SAP)‏، در تولید نرم‌افزارهای سازمانی در زمینه‌ی مدیریت عملیات تجاری و روابط، تخصص دارد. دفتر مرکزی این شرکت، در والدورف در ایالت بادن- وورتمبرگ آلمان است.

SAP به عنوان بزرگ‌ترین تولیدکننده‌ی نرم‌افزارهای شرکتی، ۲۳۲ هزار مشتری در سراسر جهان و بیش از ۶۵ هزار کارمند دارد. گفته می‌شود که درآمد سالانه‌ی این شرکت به ‌۲۲/ ۱۶ میلیارد یورو می‌رسد.

کلوپ کلان ثروتمندان نیکوکار

بنیاد بیل و ملیندا گیتس، بزرگ‌ترین نهاد خیریه‌ی خصوصی در جهان است که در سال ۲۰۰۰ با سرمایه‌ای بالغ بر ۱۰۶ میلیون دلار به دست این میلیاردرهای آمریکایی و موسس شرکت مایکروسافت پایه‌گذاری شد.

وارن بافت، یکی دیگر از ثروتمندان آمریکایی که مدیر عامل و بیشترین سهام‌دار شرکت بیمه‌ی برکشایر هاتاوی است، در سال ۲۰۰۶ به این بنیاد پیوست و سرمایه‌‌ی آن را به ۲ میلیارد دلار افزایش داد.

هیئت مدیره‌ی بنیاد که دفتر آن در شهر سیتل در ایالت واشنگتن آمریکاست، تا کنون توانسته است، ۱۰۵ عضو حقیقی و حقوقی میلیاردر را در سراسر جهان به این کلوپ جلب کند.

http://www.bazarkhabar.ir/News.aspx?ID=41647
وارن بافت؛ میلیاردر ساده‌زیست!

نام: وارن بافت * سال تولد: 1930 * محل اقامت: آمریکا

رتبه در سال 2010: سوم * رتبه در سال 2011: سوم

سرمایه خالص: 50 میلیارد دلار آمریکا

نحوه کسب دارایی: فردی خود ساخته * منبع: برک شایر هاتاوی

به گزارش گروه بین الملل پول نیوز، این مساله که چگونه می توان سرمایه خالص هنگفتی را با درآمدهای سالیانه چند ده میلیون دلاری کسب کرد ذهن بسیاری از مردم جهان را به خود مشغول کرده است. شاید برای بسیاری از ما دستیابی به چنین جایگاهی چند صد سال به طول انجامد اما وارن بافت یکی از کسانی است که نه تنها صدها سال زندگی نکرده بلکه در رده سوم ثروتمندان جهان نیز قرار گرفته است. این در حالی است که اقدام های خیریه بسیار بافت یکی از دلایلی است که او در جایگاه نخست این جدول قرار ندارد.

در واقع وارن بافت خود را با خرید کالاهای لوکس و اشرافی سرگرم نکرده و حتی از سفر با هواپیمای جت نیز احساس گناه می کند. این میلیاردر متواضع همچنان در همان خانه ای که در سال 1958 به قیمت 31 هزار دلار خریداری کرده زندگی می کند.

وارن ادوارد بافت در سی ام آگوست 1930 در اوماها نبراسکا به دنیا آمده است. پدر وی یک دلال سهام بود که قصد داشت تا به یکی از نمایندگان با نفوذ کنگره آمریکا مبدل شود. از همان دوران بچگی وی به کسب پول و سرمایه علاقمند بود. فروش آدامس، نوشابه و مجله های هفتگی به صورت خانه به خانه از جمله اولین فعالیت های وارن برای کسب درآمد در زمان بچگی بود.

در یازده سالگی بافت برای اولین بار فعالیت در بازار بورس را نیز تجربه کرد. بعد از اتمام دوران دبیرستان وارن به پنسیلوانیا رفت تا در دانشگاه امور مالی وارتون به ادامه تحصیل بپردازد. اما سرانجام به دانشگاه نبراسکا نقل مکان کرد و از این دانشگاه فارغ التحصیل شد. پس از آن برای کسب مدرک کارشناسی ارشد خود به دانشگاه کلمبیا رفت. وی در آنجا با بنجامین گراهام که یک سرمایه گذار بود، آشنا شد و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته اقتصاد دریافت کرد.

بافت به شدت مجذوب فعالیت های گراهام شده بود و خیلی زود در شرکت وی مشغول به کار شد. وی فردی متفاوت با کارمندان دیگر این شرکت بود. وارن استعداد و کیفیت فوق العاده و متفاوتی را در زمان انجام معاملات سهام از خود نشان می داد. مهارت های وی در سرمایه گذاری تقریبا بدون رقیب بود و حتی به گراهام کمک کرد تا شیوه ای را که درک جریان ها و فعالیت های بازار را برای یک فرد عادی نیز آسان تر می کرد، توسعه دهد.

پس از بازنشسته شدن گراهام، وارن نیز به نبراسکا بازگشت و با گروهی از دوستانش سرمایه گذاری های مشترکی را آغاز کردند. اگرچه این یک سرمایه گذاری کوچک به حساب می آمد اما صندوق مشارکت بافت با مسئولیت محدود طی یک دوره ده ساله نتایج شگفت آوری را رقم زد. شیوه های بافت در واقع به سودی ده برابر بیشتر از میانگین سود دائو جونز استوار بود.

پس از آن بافت این شرکت را به فروش رساند و پس از مدت کوتاهی کنترل کامل شرکت نساجی برک شایر هاتاوی را در اختیار گرفت. از آن پس موفقیت های پی در پی وارن آغاز شد و وی را به یکی از سهامداران شرکت های مطرحی نظیر کوکاکولا، واشنگتن پست، ژیلت و امریکن اکسپرس مبدل کرد.

بخشی از ثروت و سرمایه هنگفت بافت از سهام وی در شرکت های که در بالا به آنها اشاره شد به دست می آید. اما از شرکت های دیگری که وارن سهامدار آنها است می توان به اکمی بریک ، بوفالو نیوز، فروت آو د لوم، هلزبرگ دایموند و ... اشاره کرد. در واقع وارن بافت در سال 1962 و با توجه به سرمایه گذاری هایی که در بخش های مختلف انجام داده بود به یک میلیونر مبدل شده بود.

در سال 2008 بافت با سرمایه خالص 62 میلیارد دلاری به عنوان ثروتمند ترین فرد جهان معرفی شد. اما اقدام های بشر دوستانه و میلیون ها دلار پول اهدایی به موسسات خیریه سبب شده است که وی در حال حاضر در مقام سوم این لیست قرار بگیرد.

همانطور که اشاره شد فعالیت های خیریه و بشر دوستانه یکی از عوامل مهم در شهرت بافت محسوب می شوند. وی سالانه بیش از 12 میلیون دلار به بنیاد خیریه سوزان تامپسون بافت اهدا می کند و همکاری های نزدیکی با بنیاد خیریه بیل و ملیدنا گیتس دارد.

وارن بافت یک نمونه و الگوی بی نظیر در زمینه سرمایه گذاری محسوب می شود. در واقع او یکی از موفق ترین، بخشنده ترین و ثروتمندترین سرمایه گذاران جهان است. از سوی دیگر بافت این مساله را به اثبات رسانده است که پشتکار و ثبات قدم می تواند در نهایت نتیاج مثبت و امتیازهای فراوانی را به همراه داشته باشد. وی بدون آنکه پول یا سرمایه خاصی را در اختیار داشته باشد از هیچ به همه چیز رسیده و در این راه از زیرکی و توانایی های خود به خوبی بهره برده است.
http://www.lahjeh.com/MidaNews-199508.html
ثروتمند ترین شخص جهان، کسی جز وارن ادوارد بافت نیست، که جالب ترین سرگذشت را میان ثروتمندان دنیا از نظر نحوه زندگی، ثروتمند شدن و تفکرات اقتصادی دارد. او بسیار علاقمند است که عموم مردم از منافعی که ایجاد می کند، استفاده کنند و آنها را از تفکرات اقتصادی درست آگاه سازد. وارن ادوار بافت، مشهور به دانشمند اوما ها، در 30 آگوست 1930 در اوهامای ایالت نبراسکا در ایالت متحده ی آمریکا متولد شد. پدرش هاوارد ، در ابتدا دلال سهام شرکت ها بود و بعد نماینده گنگره شد. او تنها پسر خانواده و دومین فرزند از سه فرزند بود.او در کودکی در زمینه ی پول و تجارت استعداد شگفت انگیزی از خود نشان داد. سوابق او و توانایی هایش در محاسبه ی دقیق اعداد در ذهن خود، هنوز هم همکاران تجاری اش را متحیر می کند. بافت در6 سالگی، شش جعبه ی کوکا کولا به قیمت 25 سنت از مغازه ی پدر بزرگش خرید و هر بطری را به ازای یک سکه ی پنج سنتی فروخت؛ در حالی که کودکان هم سن و سال او بر روی چمن لی لی و بولینگ بازی می کردند.
در 11 سالگی بافت سه سهم شرکت citesservice را به قیمت هر سهم 38 دلار، برای خود و خواهر بزرگش به نام دوریز خرید. در مدت کوتاهی بعد از خرید سهام، قیمت هر سهم به 27 دلار کاهش یافت. وارن ترسیده بود اما هیچ اقدامی نکرد تا اینکه هر سهم به 40 دلار رسید ، او خیلی سریع آنها را فروخت و بعد خیلی زود از این کار پشیمان شد، چون سهام citesservice پس از مدت کوتاهی به 200 دلار رسید.
این تجربه درس بزرگی به اوداد؛ اینکه یکی از اصول مهم سرمایه گذاری، صبر و شکیبایی است .
در سال 1943 ،بافت به اداره مالیات به دلیل گرفتن مالیات 35 دلاری برای دوچرخه اش، اعتراض کرد و سرانجام موفق شد مالیات 35 دلاری دوچرخه اش را حذف کند.در سال 1947 در 17 سالگی از دبیرستان وودرو ویلسون در واشنگتن D.C فارغ التحصیل شد. در دوران دانش آموزی اش 500 دلار روزنامه توزیع کرد. ( با احتساب نرخ تورم این مقدار معادل 081/261/4 دلار در سال 2000 است ) پدرش تمایل زیادی داشت تا وارن برای ادامه تحصیل به دانشکده علوم اداری و بازرگانی دانشگاه پنسیلوانیا برود.بافت دو سال به دانشگاه نرفت و عقیده داشت بیشتر از استادها می داند! وقتی پدرش هاوارد در مبارزات مجلس شکست خورد، وارن به خانه یشان در اوما ها برگشت و برای ادامه تحصیل به دانشگاه نبراسکا رفت. با وجود کار تمام وقت ، تنها در مدت سه سال موفق شد دوره لیسانس را در این دانشگاه بگذراند و فارغ التحصیل شود.
با وجود سرسختی و مقاومت زیاد، بالاخره راضی شد تا در سال 1951 وارد دانشکده علوم اداری و بازرگانی شود، ولی دانشگاه به دلیل سن کم بافت او را نپذیرفت و او مجبور شد برای دوره فوق لیسانس رشته اقتصاد، به دانشگاه کلمبیا برود.
آنجا سرمایه گذاران مشهوری همچون بن گراهام ، که بافت زندگی و موقعیت های اقتصادی آینده خود را مدیون او می داند، و دیوید دود، تدریس می کردند؛ تجربه ای که زندگی بافت را برای همیشه تغییر داد.
بن گراهام در طول دهه ی1920 به دلیل داشتن تفکرات نو در زمینه بازار سهام، خیلی زود به عنوان یک سرمایه گذار وتحلیل گر بزرگ معروف شد . او به دلیل بی خطر بودن سهام های ارزان، به دنبال آنها بود.
بافت در طول تحصیلاتش در کلمبیا، تنها دانشجویی بود که در کلاس درس بن گراهام نمرهA + گرفت . بعد از دوره ی فارغ التحصیلی ، بافت تصمیم گرفت تا برای گراهام بطور رایگان کار کند، ولی بن نپذیرفت.
او بعد از رد شدن پیشنهاد کار توسط گراهام، در وال استریت به عنوان دلال سهام مشغول به کار شد. او با استفاده از در آمد کم این دوران ، پمپ بنزین سینکلایر را خرید؛ اما چنان که انتظار می رفت، پمپ بنزین باز دهی نداشت . بافت به خانه در اوماها برگشت ودر بنگاه پدرش مشغول به کار شد . در آنجا با دختری به نام سوزان تامپسون آشنا شد ودر آوریل 1952 با هم ازدواج کردند.
آنها یک آپارتمان سه خوابه به مبلغ ماهیانه 65 دلار اجاره کردند. آن خانه، مخروبه و پر از موش بود. در سال 1953 فرزند اول بافت ، به نام سوزی متولد شد. برای صرفه جویی از یک کشوی خراب لباس برای او تخت درست کردند.
در آن سالها سرمایه گذاری وارن به ایستگاه Texaco و چند مشاور املاک محدود بود که هیچکدام برای وارن موفقیتی کسب نکرد . در این دوران او برای کسب در آمد ، در دانشگاه اوماها شروع به تدریس کرد.
قبل از شروع تدریس، بافت برای غلبه بر ترس حرف زدن در جمع و مکانهای عمومی ، یک دوره آموزش با دیل کارنگی گذراند. بافت در دانشگاه برای دانشجویانی که میانگین سن آنها دو برابر سن خودش بود ؛ اصول سرمایه گذاری را تدریس می کرد.
همه چیز تغییر کرد. در سال 1954؛ بن گراهام ، استاد دانشگاه بافت و سرمایه گذار مشهور، از او دعوت کرد تا با حقوق سالانه 12000 دلار برای گراهام کار کند. وارن بافت بعد از مدتها انتظار به آنچه می خواست رسید.
بافت و همسرش در حومه ی شهر نیویورک خانه ای اجاره کردند . بافت روزها به تجزیه و تحلیل گزارشات و تحقیق در زمینه های موفقیت در سرمایه گذاری می پرداخت. در طول این دوران تفاوتهایی بین روند کار گراهام و بافت آشکار شد. بافت می خواست بداند که چگونه یک شرکت در بین رقبا به برتری دست می یابد و بن به دنبال اعداد و ارقام بود. همچنین وارن مدیریت شرکت را عاملی مهم در سرمایه گذاری می دانست ؛ اما گراهام صرفا به تراز نامه و صورت در آمدو سود و زیان شرکت اهمیت می داد و به نوع رهبری و مدیریت شرکت کمتر توجه می کرد. بین سالهای 1950تا 1956 وارن سرمایه ی شخصی خویش را از 800/9 دلار به 000/140 دلار رساند. در سال 1954 دومین فرزند بافت به هاوارد گراهام به دنیا آمد.
در سال 1956 بافت با داشتن تجربه ای مناسب و همچنین تجارب ارزنده ی گراهام و با تمام سرمایه ی خود به اوماها برگشت و موسسه ی سرمایه گذاری بافت را تاسیس کرد.
در اوایل می 1956 او با خواهرش دوریز و عمه آلیس به سرمایه ای به ارزش 000/ 105 دلار شریک شد. او 100 هزار دلار در Buffet Association Ltdسرمایه گذاری کرد. قبل از پایان سال سرمایه وی به 000/300 دلار رسی و یک خانه ی گچ کاری شده با 5 اتاق خواب به قیمت 500/31 دلار در خیابان فارنام خریداری کرد که آن را حماقت بافت نامید. در همان سال سومین فرزند او به نام پیتربه دنیا آمد . بافت جلساتش را با شرکای خود در آن خانه برگزار می کرد . در آن هنگام زندگی او شکل دیگری گرفت . بافت سه فرزند، یک زن زیبا و تجارت خیلی موفقی داشت. در سال 1957 او مالک سه شرکت شد.در سال 1958 موسسه ی سرمایه گذاری بافت صاحب 7 شرکت شد.
تمامی شرکت ها را در یک شرکت منسوجات به نام برک شایر هات ویتلفیق کرد در ژانویه 1966سرمایه شرکت بافت به ارزش 500/178/7 دلار بودکه بیش از 00/025/1 دلار متعلق به او بود.
درسال1966 شرکای بافت، سهام برک شایرهایت وی را به ارزش هر سهم 86/14 دلار خریدند.او در اواخر سال 1966، پذیرش سهامدار جدید را در شرکت ممنوع کرد.
بافت در سال 1967 برای برک شایر یک فروشگاه خرده فروشی خصوصی در بالتیمور خرید که مسولیت ریاست هیات مدیره آنرا برعهده گرفت. برک شایر در سال 1967 به ازای هر سهم ، 10 سنت سود داد.
او در سال 1970 برای اولین بار رئیس برک شایرهات وی شد و نامه ای با این عنوان به سهامداران نوشت.

در اواخر همان سال او فرصت پیدا کرد تا شرکتی به نام seescandy به مبلغ 25 میلیون دلار بخرد.این خرید بزرگترین سرمایه گذاری برک شایرهات وی بود.

بعد از چندین سرمایه گذاری دارایی خالص او افزایش پیدا کرد در فاصله ی سالهای 1965 تا 1975 ارزش هر سهم برک شایر، از 20 دلار به 95 دلار رسید. در طول این دوره بافت که صاحب 29 درصد از سهام برک شایر بود; توانست 14 درصد دیگر از سهام شرکت را بخرد و سهام او و همسرش که 3 درصد از سهام را داشت به 46 درصد رسید.درسال 1973 بافت سهام شرکت واشنگتن پست را خرید.این کار او سبب شد تا کاترین گراهام سرپرست روزنامه و نشریات شرکت و همچنین عضو هیئت مدیره شود.

با وجود اینکه اصول سرمایه گذاری بن گراهام ساده بود ; او در دوران 21 سالگی وارن بافت , به شکل یک اسطوره درآمد. بافت با خواندن کتاب گراهام به نام (( چه کسی می تواند مشاور خود را پیدا کند)) در تجارت خود تحولی ایجاد کرد. او قصد خرید و سرمایه گذاری در یک شرکت بیمه را داشت. در یک صبح دلپذیر یکشنبه بافت سوار ترن شد و به دفتر مرکزی شرکت بیمه GEICO رفت. وقتی به آنجا رسید درها بسته بودند ولی او منصرف نشد و بی وقفه و محکم در را کوبید تا سرایدار آمد و در را باز کرد. از سرایدار پرسید: (( کسی در ساختمان نیست؟ )) شانس به بافت روآورد. او به طبقه ششم رفت و در آنجا هنوز مردی کار می کرد.

او به سرعت در مورد شرکت و فعالیتهای تجای اش از مرد سوالاتی پرسید. صحبت های آنها چهار ساعت طول کشید. آن شخص کسی نبود جز لوری دیوید سون, معاون مالی شرکت. این تجربه بزرگ بافت در اصرار بر انجام فعالیت خود سبب شد تا برک شایرهات وی تمامی شرکت GEICO را تصاحب کند.

درسال 1983, بافت از شرکت GEICO و با ارائه بیمه ی بیماران, میلیون ها دلار سود بدست آورد. در سپتامبر همان سال بنجامین گراهام, اسطوره بافت درگذشت و او را با تمام خاطرات و نصایحش تنها گذاشت.

بافت شرکت برک شایر هات وی را توسعه داد و همچنین در صنایع مختلف سرمایه گذاری کرد. در سال 1979 او با دارایی 140 میلیون دلار برک شایر در ABC سهام خرید. هر سهم به قیمت 290 دلار بود. برک شایر پس از مدت کوتاهی, فروش سهام در ABC را با قیمت هر سهم 775 دلار , شروع کرد و با 310 , 1 دلار پایان داد.ثروت خالص بافت , به 620 میلیون دلار رسید و برای اولین بار, نام او در مجله فوربس به عنوان یکی از 400 ثروتمند دنیا معرفی شد.

در سال 1998، بافت بیش از 7 درصد سهام شرکت کوکاکولا را به قیمت 20/1 میلیارد دلار خرید. او در 1989، به مبلغ 7/9 میلیون دلار هواپیمای جتی برای شرکت خرید اما به دلیل انتقادهایی که خود او در گذشته از مدیر عاملان شرکت های دیگر برای چنین خریدهایی کرده بود؛ این عمل را توجیه ناپذیر دانست. در سال 1969 گروه کارسون، بافت را به عنوان پول دارترین مدیر قرن بیستم معرفی کردند.او همچنین در سال 2002 به میزان 11میلیارد دلار در برای قراردادهای سلف سرمایه گذاری کرد تا دلار آمریکا را در برابر دیگر پول های در گردش نجات دهد. سود بافت از این معامله ها 2 میلیارد دلار بود. او موفق شد با سرمایه گذاری در شرکت هایی که سهام آنها به ارزش واقعی خود نرسیده بودند، هر روز به ثروت خود بیفزاید و لقب یکی از ثروتمندترین مردان تاریخ را از آن خود کند. که با اتکاء به توانایی های خود به اینجا رسیده است. در ژوئن 2006 بافت اعلام کرد که بیش از 70 درصد ثروت خود، یعنی 37 میلیارد دلار از 52 میلیارد دارایی خویش ، را به صورت کمک های سالانه به بزرگترین مؤسسه ی خیریه ی جهان، مؤسسه ی بیل و ملینداگتس می بخشد تا در امور خیریه صرف شود.
در سال 2004 سوزان همسر بافت فوت کرد. او در سال 2006 با آستریدمنکس ازدواج کرد.
رستوران مورد علاقه ی بافت در اوماها، خانه ی استیک گورات است و غذای مورد علاقه ی بافت ، استیک استخوان دار ، خوراک گوشت و سبزی خرد شده است. او یک ماشین کادیلاک DTS دارد، در ضمن ایمیل و کامپیوتر شخصی روی میز کار خود ندارد.
او هنوز در خانه ای که به مبلغ 31.500 دلار خریده بود و آن را حماقت بافت نامیده بود، زندگی می کند. این خانه در حال حاضر 700.000 دلار ارزش دارد.
فلسفه ی او برای سرمایه گذاری در تجارت، اصلاح روش ارزشمند سرمایه گذاری استاد خویش، یعنی بنجامین گراهام است. گراهام شرکت هایی را می خرید که در مقایسه با ارز ش ذاتی آنها، ارزان بودند. او بر این باور بود در مدتی که بازار ، این شرکت ها را کم ارزش بداند، می تواند سرمایه زیادی بدست آورد. او دلیل می آورد که سرانجام بازار ، متوجه ارزش کم و غیر عادی این شرکت ها می شود و بدون توجه به نوع کار آنها، جهت خویش را اصلاح می کند. به علاوه، گراهام عقیده داشت در کنار تجارت خوب باید یک اقتصاد قوی وجود داشته باشد.
بافت به زمان خرید هم توجه دارد. او نمی خواهد در کارهایی که ارزش مشخصی ندارند، سرمایه گذاری کند.او منتظر کسادی و اصلاح بازار می ماند تا کالاهای مطمئن وهمچنین سهام شرکت های مطمئن را با قیمت منطقی(پایین) خریداری کند زیرا کسادی و رکود بازار سهام ، فرصت خرید ایجاد می کند.
هر گاه در بازار، احتکار رایج باشد، بافت محافظه کار می شود و هر گاه سایرین نگران سرمایه ی خود باشند؛ بافت پر تکاپو می شود. این استراژی دوگانه و متضاد، سبب شده تا شرکت بافت به پیشرفت جهانی برسد و خسارت مهم قابل توجهی به این شرکت وارد نشود.البته انتقادهایی نیز وجود داردکه برک شایردر طول این دوران فرصت های خوبی را از دست داده است . بافت معتقد است که سرمایه گذار در خرید سهام باید به گونه ای آن شرکت را مورد بررسی قرار دهد که گویی می خواهد تمامی شرکت را بخرد.
او خود می گوید که در سال 2006، تنها 18 درصد از درامدش را صرف پرداخت مالیات کرده است در حالیکه کارمندان او با وجود درآمدکمتر 32 درصد، مالیات پرداخت کردند. بافت همیشه سیستم و روند خود را تحسین می کند که سبب شده تا او به نسبت کمتر از یک منشی مالیات پرداخت کند. وارن بافت بر این باور است که دلار آمریکا، در یک دوره ی طولانی مدت بی ارزش می شود. او عقیده دارد که روند رو به افزایش رکود و کمبود معامله در آمریکا ، هشداری است به این معنا که داراییها و دلار آمریکا بی ارزش می شود، در نتیجه ی این عمل بخش بزرگی از دارایی های ایالات متحده در دستان خارجی ها قرار می گیرد. این موضوع او را وادار کرد تا برای نخستین بار در سال 2002 وارد بازار پول خارجی شود. بافت نسبت به دلار بدبین است. او می گوید که در جستجوی شرکت هایی است که درآمد خویش را از خارج ایالات متحده بدست می آورند. بافت در شرکت پتروچین سرمایه گذاری کرد و در وب سایت برک شایر هات وی موضوع را مورد بحث قرار داد که چرا بر خلاف بحث های موجود درباره ی این شرکت، از آن چشم پوشی نمی کند و هم اکنون سرمایه های کلانی در زمینه های مختلف از جمله بیمه، تولید انرژی، بازار قالی، جواهرات و مبلمان دارد. از جمله شرکت های معروفی که بافت سهامداران آن است علاوه بر کوکا کولا، آمریکن اسپرس و ژیلت است. به دلیل ترکیب نظرات شوخی و جدی بافت در زمینه تجارت سخنان او معروف هستند.
حال با توجه به تجربیات گرانبها و موفقیت های وی و زندگی سراسرموفقیت این مرد بزرگ اقتصاد و تجارت دنیا به گوشه ای از نصایح اقتصادی و نظرات و اعتقادات بسیار جذاب و مفید وارن بافت که در نامه ها و سخنرانیها و مقالات خود بیان کرده اشاره می کنیم:

1- اگر تنها 1 درصد انسانها خوش شانس باشند, شما حتما خود را در 99 درصد باقیمانده قرار می دهید.

2- همیشه می دانستم که ثروتمند می شوم , حتی یک لحظه هم به آن شک نکردم

3- اکثر مردم جذب سهام هایی می شوند که دیگران آنرا می خواهند اما باید به دنبال سهامی باشید که کسی آن را نمی خواهد. نمی توانید چیزی را که همه به دنبال آن هستند , بخرید و بخواهید تا خوب عمل کند.

4- بازار کوتاه مدت مانند زندان است و مکان امنی ندارد و کار دراین بازار کودکانه است.

5- همانطور که سرمایه برک شایر به شدت رشد می کند , جهان سرمایه گذاری با همان سرعت می تواند برنتایج کار ما اثر گذارد پس بررسی بیشتری نیاز داریم و باید با استفاده از هوشمندی , برنامه و نقشه ای طرح کنیم , البته استفاده از هوش و تفکر زیاد , نه فقط چند لحظه تفکر , پس هر سال می توانیم یک طرح خوب اجرا کنیم. ( این تفاوت من است.)

6- رایج ترین دلیل پایین بودن قیمت سهام شرکت ها این است: بدبینی عام و خاص به شرکت یا صنعت. قصد داریم تا تجارت را در چنین محیطی انجام دهیم; البته نه به خاطر طرفداری از بدبینی بلکه به دلیل علاقه به چنین قیمت هایی. بدبینی , یکی از دشمنان یک خریدار منطقی است.

7- بدست آوردن موفقیت در سرمایه گذاری به ضریب هوش بستگی ندارد, پس برای بررسی مباحثی که مردم در طول سرمایه گذاری با ان روبرو می شوند , با ضریب هوشی بالای 25 درصد یا متوسط هم تنها به یک روحیه عالی نیاز دارد.

8- زمان,دشمن تجارت ضعیف و دوست تجارت قوی است.چنانچه شما 20 الی 25 درصد سود از سرمایه خویش بدست آورید; زمان دوست شماست اما اگر بازده تجارت شما پایین تر بود, زمان دشمن شماست.

9- دنبال سرمایه گذاری در بزرگترین تجارت های جهان هستم.موفقیت ازآن من است.اگر موقعیت آن برسد,باید جای خود بایستید و منتظر پرتاب به نقطه ای باشید که انرا دوست دارید.ممکن است که بقیه ی رقبا در خواب باشند,در آن هنگام می توانید در راستای هدف خویش راحت گام بردارید.

10- بازار سهام یک بازی بیسبال و بولینگ نیست; نبایدبر همه چیزی چیره شوید. می توانید منتظر پرتاب باشید.مشکل اساسی مربوط به زمانی است که شما مدیر مالی هستید,یعنی زمانی که طرفداران داد می زنند: ((پرتاب کن)) و شما در این هنگام باید محکم و استوار و بدون دخالت احساس,کار خود را انجام دهید.

11- چنانچه تمامی تجارت و آینده ی تجاری را بشناسید , به ندرت به این روش روی می آورید. آسیب پذیرترین تجارت , آن است که در آن سرمایه گذاران به امنیت زیادی نیاز مند باشند.

12- اگر بازارها همیشه موثر باشند , پس من حالا می بایست یک ولگرد کاسه به دست باشم.

13- قانون شماره 1 هرگز از سرمایه کم نکن. قانون شماره 2 قانون اول را هرگز فراموش نکن.

14- خرید سهام یک شرکت معمولی با قیمت نسبتا پایین بهتر از خرید یک شرکت متوسط با قیمت بالا است.

15- در صورت شناخته نشدن ارزش جواهرات , جواهرساز هم شناخته نمی شود .

16- اگراینطور تصور می کنید که در طول 10 سال به آسانی نمی توانید به یکسری از اهدافتان برسید پس حتی 10 دقیقه هم به این اهداف فکر نکنید.

17- در انسان ویژگیهای فاسدی وجود دارد که کارهای آسان را سخت جلوه می دهند. هدف فرد باید به گونه ای باشد که بتواند آن کار را به درستی , تمام و کمال انجام دهد.مشکل شما با گذشت زمان حل نمی شود.
18- نظرات عموم در اندیشه ما جایی ندارند
19- باوجود بیمه هیچ محدودیتی برای حماقت و اشتباه وجود ندارد.

20- اگر تجارت یک شرکت خوب عمل کند. به دنبال آن سهام شرکت نیز از آن پیروی می کند .
21- مهم ترین ویژگی برای سرمایه گذاری , رفتارشخصی است نه هوش , شما به رفتار و کردار خوبی نیاز دارید که در صورت بودن کنار مردم رویارویی آنان برای شما لذت بخش باشد.

22- برای بدست آوردن شهرت به 20 سال زمان نیاز است و برای تخریب آن تنها 5 دقیقه زمان لازم است.

23- هرگاه از بافت سوال شده است که چگونه در زمینه سرمایه گذاری موفق شدی ؟ او پاسخ داده است : هر سال صدها و صدها گزارش سالانه شرکت ها را خوانده ام.

24- هر گز چیزی نمی خرم مگر اینکه بتوانم بر اساس استدلال و منطق خویش قیمت درست را پرداخت کنم.با وجود آگاهی از اشتباه خویش راه حل آن را می دانم . در حال حاضر 32 میلیارد دلار به شر کت کوکاکولا پرداخت کرده ام به این دلیل که..... ؟ اگر نتوانید به این سوال پاسخ دهید پس قادر به خرید آن نیستید و اگر توانستید در طول چند دقیقه از عهده آن برآیید می توانید.

25- باید بتوانید توضیح دهید که چرا کار می کنید ؟ چرا سرمایه گذاری می کنید؟ هرچه است باید روی کاغذ آورید و در صورت عدم ارائه یک پاسخ درست و هوشمندانه نباید شغلی انتخاب کرده و سرمایه گذاری کنید.

26- زندگی خویش را واقعا دوست دارم و آن را به گونه ای ترتیب داده ام تا آنچه را می خواهم , انجام داده و به آن برسم. به خاطر اینکه زمانی خاص عده ای از مردم درختانی با طول عمر زیاد کاشته اند; الان برخی در سایه آن می نشینند.

27- من با هوش هستم و روش های را که منطقی است و برروی آن شناخت دارم اگرچه سختی هایی داشته باشند, رها نمی کنم. اگر روشی آسان به من ارائه شود که اصلا شناختی درباره آن نداشته باشم , در این مسیر موفق نمی شوم و سرمایه خود را از دست می دهم .


28- به دنبال یک چیز واهی نیستم که در من امید ایجاد کند ; مثل یک سال خوب و پر شانس و هرگز نمی خواهم با پول دیگران به شانس برسم ; با محیط بازار شارژ نمی شوم و نمی خواهم وارد بازی شوم که در مورد آن شناخت ندارم تنها به دلیل اینکه یک قهرمان را شکست دهم.


29- نوع جنگ من برنده شدن است و دیگر هیچ .


30- سالها پیش اسحاق نیوتن سه قانون حرکت را کشف کرد که بسیاری از پیشرفتهای دنیا در تکنولوژی و صنعت مدیون آن است و از بهترین کارهای او است اما هیچ کس روی هوش و استعداد نیوتن سرمایه گذاری نکرد! ما میتوانیم حرکت ستاره ها را محاسبه کنیم اما دیوانگی انسانها را هرگز. اسحاق دچار سانحه شد و در کشف قانون چهارم ناکام ماند. به نظر سرمایه گذاران , افزایش حرکت با کاهش سود همراه است.
لینک مرجع