02-28-2013, 01:10 AM
سلام خدمت دوستان گل و دوست داشتنی
خیلی دلم براتون تنگ میشه...
روزایی که نمیتونم بیام انجمن واقعا خیلی ناراحت میشم.....
قصدم از ایجاد این تاپیک تنها این بود که به دوستان بگم درست عقب نشینی کردم و فعلا بیکارم ولی اونطوری هم نیست که کلا بیکار باشم....دارم یک سری تحقیقات میکنم برای شروع جدی و محکم که انشالله بتونم پیشرفت کنم.....
فعلا تا قطعی نشدن کارها نمیخوام چیزی بنویسم.......
دوست دارم که کارها قطعی بشه....وقتی که اومدم اعلام شروع کردم.... همه چیز رو غلطک باشه.....
یه خبر خوشی رو هم بهتون بدم که تمام راه و روش من از سفر مشهد به بعد عوض شد و دید من نسبت به دنیای تجارت تغییر کرد....یعنی واقعا اون تاثیری که من باید میدیدم رو دیدم......
در کل این تاپیک رو زدم که هم از دوستانی مث برادر عزیزم کامیار،خواهر عزیزم مریم خانم،پدر بزرگوارم آقای قربانیان و برادرها و خواهران نازنین دیگرم تشکر کنم...که باعث شدن روح مرده و نا امید من که باعث فرسودگی من شده بود دوباره در قالب جسمم زنده بشه و یک بار دیگه به همون مهدی شاد و بشاش و پرتلاش همیشگی برگردم....و معنای واقعی زندگی رو دوباره لمس کنم......
عذر خواهی میکنم که سرتون رو درد آوردم....
فقط خواستم بگم فعلا در حال تغییرم و دارم برنامه ریزی صحیح و با قدرت برای آینده انجام میدم
مطمئنا اون روز خواهد رسید که خبر های داغی رو بهتون بدم...
و خواستم بگم که فکر نکنید چون مغازه رو جمع کردم به مثابه شکست بوده......
نه.....چندین قدم به عقب برگشتم تا بتونم گام بلندی رو بردارم......
منتظر خبر های داغ من باشید......
خیلی دلم براتون تنگ میشه...
روزایی که نمیتونم بیام انجمن واقعا خیلی ناراحت میشم.....
قصدم از ایجاد این تاپیک تنها این بود که به دوستان بگم درست عقب نشینی کردم و فعلا بیکارم ولی اونطوری هم نیست که کلا بیکار باشم....دارم یک سری تحقیقات میکنم برای شروع جدی و محکم که انشالله بتونم پیشرفت کنم.....
فعلا تا قطعی نشدن کارها نمیخوام چیزی بنویسم.......
دوست دارم که کارها قطعی بشه....وقتی که اومدم اعلام شروع کردم.... همه چیز رو غلطک باشه.....
یه خبر خوشی رو هم بهتون بدم که تمام راه و روش من از سفر مشهد به بعد عوض شد و دید من نسبت به دنیای تجارت تغییر کرد....یعنی واقعا اون تاثیری که من باید میدیدم رو دیدم......
در کل این تاپیک رو زدم که هم از دوستانی مث برادر عزیزم کامیار،خواهر عزیزم مریم خانم،پدر بزرگوارم آقای قربانیان و برادرها و خواهران نازنین دیگرم تشکر کنم...که باعث شدن روح مرده و نا امید من که باعث فرسودگی من شده بود دوباره در قالب جسمم زنده بشه و یک بار دیگه به همون مهدی شاد و بشاش و پرتلاش همیشگی برگردم....و معنای واقعی زندگی رو دوباره لمس کنم......
عذر خواهی میکنم که سرتون رو درد آوردم....
فقط خواستم بگم فعلا در حال تغییرم و دارم برنامه ریزی صحیح و با قدرت برای آینده انجام میدم
مطمئنا اون روز خواهد رسید که خبر های داغی رو بهتون بدم...
و خواستم بگم که فکر نکنید چون مغازه رو جمع کردم به مثابه شکست بوده......
نه.....چندین قدم به عقب برگشتم تا بتونم گام بلندی رو بردارم......
منتظر خبر های داغ من باشید......
پروردگارا
داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را شکر می گویم
چون داده هایت نعمت ، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است.
داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را شکر می گویم
چون داده هایت نعمت ، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است.