سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: يك سوال شغلي
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4
بارها شده کاری رو انجام دادیم که دوست نداشتیم و بر عکسش هم همینطور . گاهی وقتا آدم باید روی یک سری چیزها قلم قرمز بکشه . من عاشق میلیاردر شدنم و یک سری قانون دارم که به اونا پایبندم . برا میلیارد شدن . از راههای میانبر قانونی میرم . ما ممکنه پیکان رو دوست نداشته باشیم ولی اگر تو یه بیابون گیر کرده باشی و ببینی فقط یه پیکان داره از اونجا رد میشه سوار نمی شیم؟
اون موقع چون پیکان نجاتت داده عاشقش می شی .لازم نیست اول عاشق کارت باشی . کم کم می شی
نسخه موفقیت من در این بود:
وارد هر شهری می شدم اول عاشق شهرش می شدم و بعد عاشق مردمان آن شهر و در نهایت عاشق کارم.
ودر انجمن :
اول عاشق اسم انجمن و خود انجمن شدم و بعد عاشق عزیزان انجمن و درنهایت استفاده از ایده ها.
خیلی ایده آل اینه که آدم عاشق شغلش باشه تا بتونه در اون شغل سریعتر پیشرفت کنه و درآمد خوبی هم داشته باشه؛ و خیلی مواقع هم باید شغلت رو شروع کنی و عاشق زندگی و آینده ی خودت و خانواده ات باشی و سعی کنی عاشق شغلت بشی و ...
البته میگویند:عشق از هر قدرتی بجز قدرت خدا بالاتره.
و : قدرت عشق می تونه کوهها رو هم جابجا کنه .

پایدار باشید عزیزانHeart
باید علاقه هم باشد خوب نمیشه که کسی به کاری که دوست نداره و هیچ علاقه ای نداره کار کنه چون هیچ پیشرفتی نمیکنه و نهایت کاری که کنه فقط درجا میزنه و هیچ پیشرفتی نداره
(08-30-2011 02:49 PM)MARYAR نوشته شده توسط: [ -> ]به نظر شما آيا بهتر است انسان در شغل و حرفه اي كه دوست دارد هرچند امكان دريافت پول كمتري داشته باشد فعاليت كند يا در شغل و زمينه اي كه منبع پولي فراواني در آن وجود دارد ولي به آن حرفه علاقه اي ندارد؟
به نظر من انسان به کارش علاقمند باشد، بهتر است تا اینکه کاری را که دوست ندارد انجام دهد هرچند درآمدش زیاد باشد.
وقتی به کارت علاقمند نباشی آنوقت دائم در حال استرس و ناراحتی و نگرانی بوده و بطور کل آرامشت را از دست خواهی داد. و انسان کار می کند تا زندگی خوب و توأم با آرامش داشته باشد. و زندگی خوب یعنی شاد بودن و احساس رضایت کردن.
من خودم مدتها بدلایل مختلف شغل عوض کردم و در این چند روز بالاخره متوجه شدم چه کاری را دوست دارم برای همین دنبال کاری می روم که به آن علاقه داشته و با روحیه من سازگار است.
من نميدونم واقعا بايد موقعيتش پيش بياد، جواب اين سوال به خيلي چيزا بستگي داره.
اما اگر مثلا همين زمان با موقعيت فعليم باشه، چندتا سوال واسم مطرح ميشه:
1.من پول درآوردن رو بيشتر دوست دارم يا اون کار کم درآمدو!؟
2.آيا ميتونم بدون شغلي که دوسش دارم زندگي کنم؟
3.آيا ميتونم بدون شغل پردرآمدي که دوسش ندارم زندگي کنم؟
4.چقدر امکان پيشرفت توي شغل مورد علاقم هست؟
5.شغل پردرآمد چقدر بايد توش ريسک کنم.
بعد خودم رو توي 10سال ديگه فرض ميکردم و ميديدم اگر شغل اولو انتخاب کنم پشيمون ميشم يا شغل دوم رو؟
**اما در کل وقتي پول داشته باشي به تمام علايقت ميتوني برسي، به همين خاطر حس ميکنم کفه ي ترازوي شغل پردرآمد توي وجود من همچين سنگين تره تا شغل مورد علاقم..
یه مطلب دیگه یادم امد که براتون می نویسم.
از سالها قبل موقعی که جوان بودم (حدود 20 الی 22 ساله)، یادم می آید که هر دفعه پول دستم می آمد طلا می خریدم و بعد از مدت کمی وقتی همسرم می گفت به پولش نیاز دارم می فروختم و پولش را به او می دادم نمی دانم این یک عادت شد یا اینکه واقعا از اینکه چیزی را بفروشم و پولی بدستم بیاد خوشحال بودم به هر حال بعد از آن مرتب طلا می خریدم و بعد از چند ماه با ضرر می فروختم و اصلا هم ناراحت نمی شدم که ضرر کردم اما خانواده و فامیلم خیلی ناراحت می شدند و تعجب می کردند.
و این چند روز که خیلی به کارهایم فکر می کردم متوجه شدم به خرید و فروش علاقه دارم. برای همین با سرمایه بسیار بسیار اندک که نمی شود اسمش را سرمایه گذاشت می خواهم در سن 51 سالگی به خرید و فروش پوشاک اقدام کنم. البته از تاپ و تیشرت و ساپورت و... شروع می کنم و بوضوع آینده ای بسیار نزدیک، همراه با موفقیت را می بینم. این انگیزه و هیجان و موفقیت را اول و آخر از الطاف خداوند می دانم و وسیله ای که برایم فراهم نمود. این وسیله برادری است که در این سایت با او اشنا شدم و راهنمایی او باعث شد به اینجا برسم.
از او صمیمانه متشکرم البته اگر راضی بود بعدا معرفیش می کنم.
خداوند از او راضی باشد.
خداجون بخاطر همه نعمت هایی که به من ارزانی داشتی ازت متشکرم
به نظر من ..هر گونه باور و اعتقاد نسبت به کاری که انجام می دهیم بر عملکرد ما اثر می گذارد.ذهنیت مثبت باعث افزایش کارایی فرد می گردد و دید منفی نسبت به کار عاملی مهم جهت کاهش عملکرد فردی است.اشتیاق و علاقه به کار که از ذهنیت مثبت نسبت به کار ایجاد می شود هم زمینه های موفقیت و خلاقیت را فراهم می کند و هم باعث آرامش روحی و ذهنی فرد در طول مدت روز می گردد.
بیشتر خستگی های روزانه ما ناشی از عدم رضایت شغلی یا انجام خود کار می باشد. بنظر من باید علاقه به کار همرا ه با بینش اقتصادی کسب و کار باشد و هر کاری رو که از روی علاقه انجام میدیم با خلاقیت و نو اوری میتونیم اون رو در حد مولتی میلیاردر شدن رونق بدیم و میلیاردر بشیم در این صورت تنش و اضطراب فرد کاهش و عملکرد و موفقیتش تضمین میشود.....استاد بزرگ عزیز نکته های شما هم بسیار زیبا بود ممنونم استاد بزرگوار ما...پاینده باشید
در رابطه با کار و علایق و رسیدن به هدف:
برای رسیدن به هدف باید برنامه ریزی شود.کاری را که با امکانات ما سازگار است را انتخاب کنیم.سپس عاشقش شویم.
بله عاشقش شویم. وقتی عاشق کارمان شدیم ترفندهایش را پیدا میکنیم. کار را بصورت عالی به نتیجه می رسانیم.
کمتر فردی را دیده ایم که از شغلش راضی باشد.
راننده تاکسی- دکتر - مغاز ه دار و.....هر کسی بنحوی می تالد.
علت چیست؟
علت اینست که میخواهیم بهانه ای پیدا کنیم برای اینکه از زیر بار مسئولیت فرار کنیم.
نظر شما عزیزان چیست؟
علت این است که با کار خود رفیق نمی شوند
وقتی دوست کار خود باشیم دیگر دوست نداریم آن را از دست بدهیم و برای بهتر شدنش تلاش میکنیم
صفحه ها: 1 2 3 4
لینک مرجع