سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: ایران ۷۵میلیون جمعیت دارد، اما ۱۷۰ میلیون نفر به زبان‌های ایرانی حرف می‌زنند....
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
تحقیق ارزشمندی بود...........

===========================================

زبان‌های ایرانی خانواده‌ای بزرگ از زبان‌های هندوایرانی هستند. برخی از این زبان‌ها گرچه جزء زبان‌های ایرانی هستند، اما در کشور ایران رایج نیستند و در مقابل، تعدادی زبان غیر ایرانی هم در ایران رایج است!

به جز زبان‌های ایرانی، خانواده‌های دیگری از زبان‌ها مثل زبان‌های آناتولیایی (ارمنی)، هندی (رمانلویی،...) ترکی، سامی قفقازی و دراویدی هم در ایران رایجند که هیچ کدام از آن‌ها در این نمودار دیده نمی‌شوند (صرفاً چون جزء خانواده زبان‌های ایرانی محسوب نمی‌شوند).

در مورد زبان ترکی هم منظور، خانواده‌ای از زبان‌هاست که در ایران چندین زبان عضو این خانواده وجود دارند. ترکی آذربایجانی، ترکی خراسانی، افشاری، قشقایی، ترکمنی، شاهسون، قزاقی و حتی خلجی همگی متعلق به یک خانواده بزرگ زبانی هستند که زبان‌های ترکی-آلتایی نامیده می‌شوند و منشاء آن‌ها شرق دریای خزر بوده و شاید از دوره اشکانی یا حتی پیش‌تر در مناطقی از ایران صحبت می‌شده‌اند.

[تصویر: IMAGE634966994816028096.jpg]
خانم مالارمه ضمن تشکر از شما اگر امکانش هست بفرمایید این تحقیق توسط شما انجام شده یا از جایی نقل کرده اید چون چیزهای عجیبی در آن دیده می شود مانند "زبان خوزستانی"
ضمناً بنده قبلاً فکر میکردم اینها اکثراً لهجه هستند نه زبان.
و ممنون می شوم بفرمایید زبان ایرانی به چه معناست؟ یعنی به چه زبانی، زبان ایرانی گفته می شود؟
(02-22-2013 04:16 PM)Delta.H نوشته شده توسط: [ -> ]خانم مالارمه ضمن تشکر از شما اگر امکانش هست بفرمایید این تحقیق توسط شما انجام شده یا از جایی نقل کرده اید چون چیزهای عجیبی در آن دیده می شود مانند "زبان خوزستانی"
ضمناً بنده قبلاً فکر میکردم اینها اکثراً لهجه هستند نه زبان.
و ممنون می شوم بفرمایید زبان ایرانی به چه معناست؟ یعنی به چه زبانی، زبان ایرانی گفته می شود؟

سلام اقا حمزه گرامی
من از شما بی نهایت ممنونم با پرسشهای به جا و خوبتان.

همانطور که در گوشه عکس نوشته شده منبع خبر مطالب علمی سایت خبرآنلاین هست و تحقیق من نیست.

خیر لهجه نیستند مثلا شما نمیتونید به فردی که کاملا ترکی صحبت میکند بگویید لهجه دارد و به منم که فارسی صحبت میکنم با لهجه ترکی بگویید لهجه دارم!

تعریفی در چارچوب مشخص راجع چیستی زبان ایرانی نیست اما مطلبی که خودم از خوندنش استفاده کردم تا کمی برای خودم جا بیافتد را برایتان نقل میکنم﴿متاسفانه نامی از نویسنده این مطلب نیست والا حق مطلب را باید حتما به جای میاوردم﴾


زبانهای ایرانی جزو آن دسته از زبانهای هند و اروپایی هستند كه هند و ایرانی نامیده می شوند. زبانهای هند و ایرانی هم به دو دسته هندی و ایرانی تقسیم می شوند.

زبانهای ایرانی از تاریخی كه معلوم نیست در میان اقوام مختلف ایرانی به كار می رفته است. این زبانها دركهن ترین مرحله دو دسته اند: زبانهای شرقی و زبانهای غربی

زبانهای هند و اروپایی عبارتند از:

1 - زبانهای ایرانی

الف - شرقی ( باستان ، میانه ، نو )

ب - غربی ( باستان ، میانه ، نو )

2 - زبانهای هندی

3 - زبانهای اروپایی



شرقی باستان

آز آن مرحله از دسته ی شرقی تنها از یك زبان یادگاری مانده است و آن زبان اوستا است.

اوستا كتاب دینی زردشتیان است و چون نه نام آن زبان و نه اثر دیگری ازآن زبان باقی مانده است ناگزیر این زبان را هم اوستا نامیده اند. زبان اوستا شبیه زبان سنسكریت ، زبان كهن و علمی هندوستان است . همچنین شباهتهایی بین زبان اوستا و زبانهای یونانی و لاتین وجود دارد.
﴿آقا حمزه من گاهی مطالب زبانی رو میخونم که از اوستا استناد میکنند دقیقا مثل زبان یونانی و لاتینی است که بعضا پشیمون میشم از خوندنش چون گیجم میکنه پیچیدگی زبانش﴾


زبان اوستا را به خطی نوشته اند كه دین دبیره یعنی خط دین نام دارد ، دارای چهل و چهار حرف و بسیار دقیق است . این زبان همانطور كه نوشته می شود تلفظ می شود و هیچ استثنا یا قاعده ی فرعی ندارد.

غربی باستان


زبانهای ایرانی غرب به دو دسته ی شمالی و جنوبی تقسیم می شوند.

از میان زبانهای غربی شمالی اطلاعات اندكی از زبان مادی داریم كه قوم ماد به آن سخن می گفته اند و از آن تنها چند كلمه می دانیم.

اما از زبان فارسی باستان كه هخامنشیان و مردم جنوب غربی ایران به آن سخن می گفتند ، مقداری نوشته به صورت كتیبه بر روی سنگ ، طلا و سنگهای قیمتی باقی است. این زبان پدربزرگ زبان فارسی است اما از آنجا كه در مرحله ی باستانی است ، به ویژه صرف و نحو آن تفاوتهای اساسی با فارسی نو دارد. در این زبان مثل زبان اوستا، یونانی و لاتین صرف اسم وجود دارد و اسم و صفت در حالتهای فاعلی ، مفعولی ، اضافه و غیره و نیز در مفرد ، تثنیه و جمع به شكلهای گوناگون در می آید. صرف نامهای مذكر ، مونث و خنثی با هم فرق دارد و ساختمان فعل به كلی با فعل امروز زبان فارسی متفاوت است.

شرقی میانه

در دوره ی دوم یعنی دوره ی میانه از زبانهای شرقی سغدی ، خوارزمی ، تخاری و ختنی معروفترند.

از این عده بیش از همه آثاری از سغدی به جای مانده است كه به طور عمده نوشته های دین مانی هستند. مطالبی راجع به آیین بودا ، تقویم سغد و شعر نیز به این زبان وجود دارد.

سغدی خط خاص خود را دارد.

از زبانهای خوارزمی و تخاری نوشته های كمتری باقیمانده است. هر كدام از این زبانها هم خط خاص خود را دارند. به زبان ختنی آثار بودایی فراوانی باقیمانده است.

غربی میانه

زبانهای غربی دوره ی میانه دو دسته اند و با دو زبان مشخص می شوند:

الف - زبان پارتی یا پهلوی اشكانی در شمال

ب - زبان پارسی یا پهلوی ساسانی در جنوب

از زبان پارتی مقداری نوشته به صورت سند، كتیبه و چند واژه بر روی سكه ها باقی مانده است.

شاهان ساسانی برخی از كتیبه های خود را به پارتی هم نوشته اند.

از زبان پهلوی ساسانی ( پارسی) كه پدر زبان فارسی و فرزند فارسی باستان است ، نوشته های فراوان به صورت كتیبه ، كتاب ، سند ، سكّه و مهر باقی است.

از كتابهای معروف به این زبان می توان از " دینكرد" ، درباره ی دین زردشت و " بندهش " ، درباره ی آفرینش نام برد. متن های حقوقی ، مذهبی ، مطالب مشغول كننده درباره ی شطرنج و دلبستگی های خسرو پرویز ، پند نامه ، تاریخ و جغرافیا از جمله نوشته های پهلوی ساسانی است.


زبانهای دوره ی نو

زبانهای دوره ی نو بسیار فراوانند و برخی از آنها در طول تاریخ از میان رفته اند، مثل زبان آذری كه در آذربایجان معمول بوده و تا دوره ی صفوی گویش مردم آذربایجان بوده یا شیرازی كه در اشعار سعدی و حافظ نشانه هایی دارد و شاعری بنام شمس پس ناصرShams Pos Nasser تمام اشعار خود را به این گویش سروده است. شیرازی هم درحدود دوره ی صفوی از میان رفته است.

از زبانهای شرقی در دوره ی نو بیش از همه پشتو معروف است كه زبان مردم جنوب افغانستان و بخشی از پاكستان است. در پامیر ( شمال شرقی افغانستان ) و شرق تاجیكستان چند گویش ایرانی باقی مانده است كه شغنانی ، روشانی ، یغنابی ، اشكاشمی، وچند گویش دیگر از آن جمله است .

زبان آسی در قفقاز باقی مانده و دنباله ی زبان سكائی است . سكاها یك قوم بزرگ ایرانی بودند كه از شمال دریای مازندران تا شمال دریای سیاه زندگی می كردند . آس ها اكنون در قفقاز هستند و پنجاه هزار نفرند .


تعداد زبانها وگویش های غربی ایران بسیار زياد است . از دسته ی شمالی كردی ، گیلكی ، مازندرانی ، لكی ، بلوچی ، تاتی و تالشی از همه معروفترند . از گویش های جنوبی ، لری ، لاری ، گویش زردشتیان یزد و كرمان و تعداد زیادی دیگر هنوز به كار می رود .


معروف ترین زبان غربی نو فارسی یا دری است كه در افغانستان ، تاجیكستان و ایران با تفاوت های اندكی به آن سخن می گویند و در تاجیكستان آن را به خط روسی می نویسند . فارسی دری اصلا ً زبان رسمی دوره ساسانی و منسوب به دربار است و به همین دلیل دری نامیده شده است . فارسی دری در حدود هزار و پانصد سال سابقه دارد و در اواخر دوره ی ساسانی پدید آمده است .


به علت همسایگی ایران با اقوام عرب ، عده ی كمی از ایرانیان جنوب غرب به عربی سخن می گویند . آنها گویش دارند و گویش آنها با عربی رسمی تفاوتهايی دارد . همچنین به علت ظهور حكومت های ترك و نیز تشویق صفویان كه برای جلب تركان خود تركی را تشویق می كردند ، از حدود اوائل دوره ی صفوی زبان تركی در شمال غربی ایران نفوذ كرد واندك اندك تا حدود قزوین و همدان پیش آمد و نیز عده ای از قشقائیان كه سكا هستند تحت نفوذ حكام ترك آسیای مركزی ترك شدند ، به فارس مهاجرت كردند و به تركی سخن می گویند .


تركی آذربایجان دارای عناصر فراوان ایرانی ( آذری قدیم ) است ازجمله بسیاری از نام های جغرافیايی مانند باكو ( بادكوبه ) آبشوران ، ارس ، گنجه نخجوان و غیره ، نام های گیاهان ، نام ابزارها و شغل ها فارسی است ، زیرا پس از پایان كار حكومت های ترك كه مدت كوتاهی در سده های نهم و دهم هجری بود ، اجبار از میان رفت و تركی به صورت كامل و با تمام واژگان خود در آذربایجان پا نگرفت .


عده ای از تركان هم به ایران مهاجرت كرده اند و این عده تركی را با تمام واژگان تركی سخن می گویند كه تركمن ها ، در شمال شرقی ایران ، از آنها هستند . تركان اصیل رنگ زرد و چشمهای بادامی دارند و مردم مركز آسیا ) در شمال چین ) هستند.


در دوره ی معاصر به دلیل اینكه برخی از گویش های ایران ادبیات و نوشته پیدا كرده اند ، به صورت زبان درآمده اند كه كردی و تركی آذربایجان از آنها هستند . اینك در ایران زبان همگانی فارسی است . برخی از مردم ایران علاقه دارند كه زبانشان رسمیت پیدا كند و مثلا در مدرسه به آن زبان درس بخوانند . فایده ی این كار آسانی تعلیم و تربیت در سالهای نخست مدرسه است ، اما اشكال آن دور شدن از فرهنگ عمومی است ، گذشته از این كه زبانهای كوچكتر واژگان محدودتری دارند و ناگزیرند واژگان علمی را وام بگیرند ، زیرا زبانهای كوچكتر نه زبانشناسانی برجسته دارند و نه اینكه امكاناتشان برای واژه سازی كافی است .

گذشته از این با توسعه ی جهان روز به روز از تعداد زبانها و گویش های كم جمعیت كاسته می شود ، به طوری كه در سده های نوزدهم و بیستم صدها زبان و گویش در آسیا ، آفریقا و اروپا ازبین رفته است و هم اكنون در ایران گویش های مركزی ایران ، كه تعداد آنها به سی می رسد ، رو به فراموشی هستند .


زبانشناسان حدس می زنند كه تا پایان سده ی بیست و یكم تنها زبانهای مهم كه تعداد سخنگویانشان بیش از ده ملیون است باقی بمانند و جمعیت های كوچكتر هم به جمعیت های بزرگتر بپیوندند ، مثلا ممكن است تركی های غرب دریای مازندران و تركیه یا یكی شود یا در برخی از این نواحی زبان یا زبانهای بزرگ همسایه مثل روسی یا فارسی جای آنها را بگیرند . مهمترین عامل رواج زبان اقتصاد است ، به همین دلیل است كه اكنون زبان رسمی جهان انگلیسی است .




بدون شك همه ی قوم ها حق دارند كه به زبان یا گویش خود احساسات خود را بیان كنند و تا آنجا كه امكان دارد به آن زبان یا گویش بنویسند و بخوانند . اما زندگی در دنیای نو مردم جهان را به كمترین جدايی و تفاوت رهنمون می سازد . شاید روزی برسد كه در جهان جز چند زبان باقی نماند .

اكنون زبان فارسی را در حدود صد ملیون نفر در ایران ، افغانستان ، تاجیكستان ، ازبكستان ، پاكستان ، هندوستان و جاهای دیگر جهان می دانند و اگر كسانی را كه فارسی زبان رسمی یشان نیست به این عده اضافه كنیم بیش از صد ملیون نفر می شوند . ضمناً در ایران ارمنیان ، آسوریان و عده ی كمی مندايی ( صبّی ) زبان خاص خود را دارند و ارمنیان و آسوریان به خط خاص خود می نویسند . این زبانها از نظر علمی جزو شاخه ی زبانهای ایرانی نیستند . ارمنی مستقل و آسوری از زبانهای سامی ( مثل عربی و عبری) است و مندايی هم ریشه ی سامی دارد . هر یك از زبانها و گویش های ایرانی ادبیات ویژه ی خود را هم دارد .
البته فراموش کردم این را عنوان کنم

تفاوت زبان و لهجه در چیست!

خیلی از گویش ها دارای تمام گزاره های زبان شناسی هست.

مثلا
در کردی کرمانجی هر کلمه (جاندار یا غیر جاندار) الزاما مذکر یا مونث است و برای زمان های حال و گذشته دو نوع ضمیر فاعلی کاملا متفاوت بکار می رود و...........
این مطلب در زبان مصداق دارد و نه در لهجه.
لینک مرجع