سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: بیا امسال نخریم
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11
(03-05-2013 04:35 PM)مجید (...)™ نوشته شده توسط: [ -> ]
[تصویر: 940fan78p7urjzo615qu.jpg]

آقا اجازه؟
نزن. نزن دیگه . بدتر از این نمیشه.
پاشو عزیزم. پاشو . اینا محتکرن و رحم سرشان نمی شود.
اگر خواستی جبران کنی جنسهائی که بیخود گران می شود را نخر.ما هم نمی خریم.
نمیخرم آجیل
تازه گوشت قرمز هم تصمیم دارم نخرم
از بچگی شب عید را با خوردن آجیل دوست داشتم و دارم.Smileیواشکی که مجید جان متوجه نشوند یک کم میخرم.می ریزم داخل جیبم یواشکی میخورم.25r30wi25r30wi25r30wi
قیمت های خودرو هم ظاهرا کاهش پیدا کرده!
والا مسئولین ، ملت رو چی فرض کردن؟
200 تومن کاهش دادن
این شد کاهش دادن؟
به خدا نخریم
با خریدن اول از همه به خودمون خیانت کردیم ، بعد هم به جامعه خودمون
انقدر نخریم که مجبور بشند به قیمت های قبلی کاهش بدند
مگه ما از کشورهای همسایه چقدر کم داریم ، که نتونیم با همبستگی خودمون قیمت ها رو کاهش بدیم
[تصویر: 03.jpg]
[تصویر: 09.jpg]

[تصویر: 08.jpg]

[تصویر: 15.jpg]

[تصویر: 26.jpg]

[تصویر: 27.jpg]

[تصویر: 29.jpg]

[تصویر: 01.jpg]
تحريم آجيل مردم ايران، خبر ويژه سايت ياهو شد

[تصویر: v81xd69exh1wvqywlj2x.jpg]
خرید آجیل نسبت به پارسال یک سوم شد.

- جهان آگهی پسته بدم؟
- جهان آگهی : یواش بابا من الان در انجمن میلیاردرها هستم.مجید جان می شنوه.
- پس چکار کنم؟
- یواشکی 50 گرم بکش بذار کنار .من خودم میام بر می دارم.
25r30wi
تا امروز تو خونمون دعوا بود سر اینکه آجیل بزاریم یا نه!

خداروشکر مهندس در مقابل هیئت سه نفره که متشکل از پدر ،مادر و برادر بود پیروز میدان شد و با تمام قوا بر سر نخریدن آجیل و نیامدن آن به منزل جنگ کرد....

تنها با یک جمله طوفانی (که اگر زودتر میدونستم که باید اینو بگم ،میگفتم)
به پدر بزرگوار گفتم که:
-پول آجیلی که میخوای بخری چقدره ؟؟؟؟؟؟
گفت حدودا با حساب من میشه 400 هزار تومن...
-گفتم الان نقده
گفت بله
-گفتم پدر با بحث تحریم آجیل کاری ندارم ولی بهتر نیست شب عیدی برا یه بارم که شده به دورو برمون نگاه کنیم
گفت منظورت چیه؟
گفتم تو همین محل خودمون کسی رو میشناسم که به نون شبش محتاجه میدونی اگر این پول برسه دستشون چی میشه؟
یه کمی فکر کرد و بدون هیچ مقاوت و حرفی رفت پولو آورد و گفت ببر هر چه سریعتر برسون به همون خانواده.......

گریه ام گرفته بود بدجور گفتم دمت گرم پدر میدونستم که قبول میکنی...اعضای خانواده هم قبول کردند...

بردم اون پولو رسوندم به اون خانواده فقیر و تنها چیزی که میدونم و ایمان دارم که گفتنش ریا نیست همین حرفا بود.......

بخشش خیلی لذت بخشه......
به معنای واقعی به این جمله رسیدم........
عالی بود مهدی جان A00 (63)
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11
لینک مرجع