سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: نتایج جلسه ام با دانشمندان بزرگ دنیا ولی........
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3
با سلام و سپاس

عزیزانم چند روز پیش ،بزرگان علم در زمینه های مختلف اعم از ژنتیک،پزشکی،نجوم،فیزیک،شیمی و غیره را با صرف هزینه ای کلان دعوت کردم و هدفم یک چیز بود :

اخرین یافته های علم در زمینه جوانی و پیاده کردن عملی یافته ها بر روی من برای کسب جوانیم.

خیلی صحبت ها انجام گرفت، از زمین و کهکشانها،مغز انسان،امواج ،منابع انرژی جهان،فعل و انفعالات شیمیایی و و و و و مباحث مختلف با محوریت قدرت جوانی

خب در خیلی از زمینه ها تخصص نداشتم ،رشته تخصصی خود من شیمی و مدیریت هست که شیمی را در ایران ولی مدیریت را در خارج خوانده ام وبعدا شیمی را نیز در خارج ادامه دادم ،اما مهمترین نکته جلسه عدم درک مطالب سنگین و عجیب و غریب علم بود ،هر چند سعی میکردند که بصورت ساده برایم توضیح بدهند ولی آنقدر شگفت انگیز بود که مات و مبهوت می شدم.

به دانشمندان گفتم جوانی ام را به من برگردانید ولی نتوانستند و فقط گفتند که در قبال دریافت 130 میلیون دلار می توانند (البته با تردید) پیر شدنم را کند کنند.گفتم اگر می توانستید جوانیم را برگردانید انوقت چقدر پول میگرفتید؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فقط میخندیدند و میگفتند خیلی خیلی زیاد از این رقم پیشنهادی فعلی!!!!!!!!!!!!!!!!!

خیلی امیدوار بودم که با پرداخت پول بتوانم ان انرژی جوانی را به خودم برگردانم ولی افسوس که نشد!!!!!!!!!!!!!

130 میلیون دلار با احتساب دلار 4000 تومنی یعنی رقمی بالاتر از 500 میلیارد تومن ایران و انهم با تردید و انهم نه جوانی بلکه یواش پیر شدنم!!!!!!!!!!!!!!!!
قبل از جلسه خیلی امیدوار بودم،فکر می کردم اینها معجزه خواهند کرد ولی نتوانستند.

از عملکرد مغز انسان در سنین مختلف با نشان دادن نمودارهای بسیار عجیب توضیح میدادنند و از اینکه انسان در هر سنی می تواند از انرژی های کهکشانها و جذب و ساطع کردن امواج و نمیدانم حرفهای اینچنینی خیلی عجیب ،استفاده های بی شماری ببرد ولی انجا که به جوانی میرسیدند ،میگفتند عملکرد مغز و سریع رد و بدل شدن امواج و فعل و انفعالات شیمیایی ،ابعاد گوناگون انسان و پریس پری و کلمات بسیار عجیب و خیلی مسایل دیگر ،چنان بهت زده و حیران از نیروهای جوانی صحبت میکردند که چند بار از عظمت صحبت ها و گیج شدنم گفتم کمی صبر کنید و چندین بار از صندلیم بلند شدم و فقط راه میرفتم تا کمی مطالب بزرگ مربوط به جوانی را هضم کنم که باز هم نتوانستم گوشه ای از قدرت انسان بخصوص جوانی را درک کنم !!!!!!!!!!!

صرفا خواستم همه شما جوانها را صدا بزنم :

ای جوااااااااان،ای جواااان

جوان:با من هستی؟

نامی:بله با شما هستم

جوان:کارت چیست؟

نامی:لطفا چند لحظه صبر کن ،فاصله من با تو زیاد است ،کمی صبر کن تا سراغ عظمتت حرکت کنم و بگویم :

خووووووووووش بهههههههههههههههه حااااااااااااااااااااالت جوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان
ممنون از آقای نامی عزیز
من یک جوان هستم عاشق کار ولی هر کاری میخوام انجام بدهم همه میگویند پول توی واسطه است خودت را خیلی اذیت نکن بده دیگران انجام دهند ، خودت هم درصدی روش بکش و اونو بفروش من کارم تولیدی پوشاک است .

یه سوال همیشه به خودم میگم این چینی ها که از صبح تا شب دارند کار میکنند پس چه جوری زود پیر و شکسته نمی شوند. حالا به نظر شما باید چیکار باید کرد.؟
جوانی دُر گرانی است که به هر کس ندهندش
بله جوانی المثنی ندارد
ولی متاسفانه ما آدمها به موقع از هیچ چیزی استفاده نمیکنیم.
چه بحث جالبی بود. استاد نامی عزیز خود می داند و می دانست که امکان اینکه به دوران جوانی برگردیم با هیچ رقم پولی امکان ندارد. فقط در نظر داشت که به شما عزیزان توصیه کند که قدر جوانی خود را بدانید.
ولی خود ما می توانیم به راحتی به آن دوران برگردیم.
در چنین انجمنی که همه عزیزان جوان هستند و پرانرژی وقتی فردی چون من با 63 سال سن وارد می شود دقیقا همان انرژی جوانی را پیدا میکند. نیازی هم به دادن مبلغ گزافی برای حتی انرژی گرفتن نیست. 50سال تقریبا سن پیری است و بازنشستگی و من در آن سن شروع کردم. الان در این سن بشما عزیزان قول می دهم به محض نقل مکان به تهران با چنان انرژی شروع به کار و فعالیت بکنم که درس بزرگی باشد برای عزیزانی که در سنین 30 و 35 سالگی سن را بهانه فعالیت قرار می دهند.
با نوشتن این مقاله استاد لازم دیدم یک یاد آوری داشته باشم:
عزیزان نه من و نه استاد نامی و نه هیچیک از عزیزان انجمن واقعا نیاز به این نداریم که با کلمه من شیطانی مسائل را عنوان کنیم و این من گفتن ما من شیطانی نیست چون واقعا نیاز نداریم که به به و چه چه بشنویم و از نوشتن این مطالب هم جز انتقال تجربه هدفی نداشته و دیناری از نظر مالی بما تعلق نمیگیرد.
وقتی تایپیک اگر بمن اعتماد داری را می نوشتم می دانستم تاثیر تغییر نگرش منفی به مثبت را حداکثر در سه ماه خواهم دیدو بعد تایپیکهای استاد نامی و استاد بهداد و ادمین عزیز و...دیگر عزیزان باعث شد به شدت تغییر انجام گرفته و گروه گروه از عزیزان چنان انرژی برای حرکت پیدا کنند که باعث تعجب همگان گردد. پس قدر این جمع را بدانید و سعی کنید با مطالعات تایپیکهای مختلف بهانه نداشتن سرمایه و فقر خانواده را پیش نکشید. وقتی تغییر نگرش انجام شود حتی یک کارگر ساده و یا کارمند هم می تواتد با برنامه ریزی کار حود را گسترش دهد.
همه با هم موفقتر باشیم.
(01-23-2013 05:20 PM)soltan_sal نوشته شده توسط: [ -> ]ممنون از آقای نامی عزیز
من یک جوان هستم عاشق کار ولی هر کاری میخوام انجام بدهم همه میگویند پول توی واسطه است خودت را خیلی اذیت نکن بده دیگران انجام دهند ، خودت هم درصدی روش بکش و اونو بفروش من کارم تولیدی پوشاک است .

یه سوال همیشه به خودم میگم این چینی ها که از صبح تا شب دارند کار میکنند پس چه جوری زود پیر و شکسته نمی شوند. حالا به نظر شما باید چیکار باید کرد.؟

با سلام و سپاس

کار بزرگترین تفریح است و خوشا به حال انکسی که این فرمول ساده ولی خیلی حیاتی را درک کند.

کار انواع مختلفی دارد:
1- کار فیزیکی و بدنی
2-کار فکری و ذهنی
3-هر دوتا به موازات هم

گزینه 3 به نظر خود بنده ،بهترین و اصولی ترین نوع کار کردن می باشد.
یک جا نشستن و فقط فکر کردن و در ذهن خویش تصویر پشت میز نشستن را داشتن خیلی آفت بزرگی است.و یا اینکه از صبح تا شب فقط کارگری کند و در همان کار خودش خلاقیت انجام ندهد و به اهداف بزرگی نیندیشد و فکر نکند نیز آفت بزرگی هست.

اینکه می فرمایید که همه به شما می گویند که پول در واسطه گری است به حرفشان کاری ندارم ولی معیارتان همه نباشد و فقط از افراد موفق مشورت بگیرید.

ولی آیا پول در واسطه گری چگونه گردش پیدا میکند؟؟؟؟؟ در جواب عرض کنم که در ایران ،گردشی به سرعت نور دارد ولی نه برای هر کسی بلکه متد خاص خودش را دارد.
اینکه عاشق کار هستید تبریک میگویم ولی گزینه 3 فرمولی هست که هر کس پیاده کند بیشترین جواب را از گزینه های دیگر خواهد گرفت.

شما فکرتان و عملتان روی پیشرفت فکری و قدم گذاشتن با اصول با هدف پیشرفت مالی و درونی باشد.
حالا ببینید که کدام راه شما را به هدفتان نزدیک میکند ان راه را با مشورت انتخاب کنید و ادامه بدهید ولی نه با تعصب ،بلکه هر وقت دیدید کارتان به سمت و سوی کسادی میرود قدرت تغییر داشته باشید ،تعصب روی کاری نداشته باشید ولی هر کاری را که به صلاحتان است با عشق انجام بدهید یعنی عشق به هدف نه به نوع کاری که انجام میدهید.
اگر عشق به اهدافتان داشته باشید آنوقت هر قدمی برای رسیدن به ان هدفها را با عشق انجام خواهید داد ،حتی شده دست فروشی و ........ولی هیچ تعصبی به هیچ کاری نداشته باشید تا خودتان را گرفتار عشق به یک کار خاص و سماجت بر روی کاری که میبینید بازارش خوب نیست و اینده اش نامعلوم نداشته باشید.
قابلیت انعطاف داشته باشید.

شاید دوستان سوال کنند که برای رسیدن به اهدافشان مثلا فروش مواد مخدر نیز یکی از گزینه ها باشد ولی دقت کنید که 2 تا معیار برایتان عرض کردم:

1- پیشرفت درونی
2-پیشرفت قدرت در عرصه های مختلف مالی ،روابط و ......

کاری نکیند که ضد این دو باشد یعنی شاید یک کاری خیلی سودده باشد ولی شما را از درون از بین ببرد و آرامش حقیقی را از شما برباید.

یا برعکس یک کار بسیار مثبتی مثل تولید را انجام بدهید ولی پیشرفت قدرتی در ان نداشته باشید
هر دو آفت هست و از خطوط قرمز یک انسان بزرگ

موفق ترین ها باشید
(01-23-2013 06:18 PM)jahanagahi نوشته شده توسط: [ -> ]چه بحث جالبی بود. استاد نامی عزیز خود می داند و می دانست که امکان اینکه به دوران جوانی برگردیم با هیچ رقم پولی امکان ندارد. فقط در نظر داشت که به شما عزیزان توصیه کند که قدر جوانی خود را بدانید.
ولی خود ما می توانیم به راحتی به آن دوران برگردیم.
در چنین انجمنی که همه عزیزان جوان هستند و پرانرژی وقتی فردی چون من با 63 سال سن وارد می شود دقیقا همان انرژی جوانی را پیدا میکند. نیازی هم به دادن مبلغ گزافی برای حتی انرژی گرفتن نیست. 50سال تقریبا سن پیری است و بازنشستگی و من در آن سن شروع کردم. الان در این سن بشما عزیزان قول می دهم به محض نقل مکان به تهران با چنان انرژی شروع به کار و فعالیت بکنم که باعث درس بزرگی باشد برای عزیزانی که در سنین 30 و 35 سالگی سن را بهانه فعالیت قرار می دهند.
با نوشتن این مقاله استاد لازم دیدم یک یاد آوری داشته باشم:
عزیزان نه من و نه استاد نامی و نه هیچیک از عزیزان انجمن واقعا نیاز به این نداریم که با کلمه من شیطانی مسائل را عنوان کنیم و این من گفتن ما من شیطانی نیست چون واقعا نیاز نداریم که به به و چه چه بشنویم و از نوشتن این مطالب هم جز انتقال تجربه هدفی نداشته و دیناری از نظر مالی بما تعلق نمیگیرد.
وقتی تایپیک اگر بمن اعتماد داری را می نوشتم می دانستم تاثیر تغییر نگرش منفی به مثبت را حداکثر در سه ماه خواهم دیدو بعد تایپیکهای استاد نامی و استاد بهداد و ادمین عزیز و...دیگر عزیزان باعث شد به شدت تغییر انجام گرفته و گروه گروه از عزیزان چنان انرژی برای حرکت پیدا کنند که باعث تعجب همگان گردد. پس قدر این جمع را بدانید و سعی کنید با مطالعات تایپیکهای مختلف بهانه نداشتن سرمایه و فقر خانواده را پیش نکشید. وقتی تغییر نگرش انجام شود حتی یک کارگر ساده و یا کارمند هم می تواتد با برنامه ریزی کار حود را گسترش دهد.
همه با هم موفقتر باشیم.

با سلام و سپاس

استاد بزرگوارم ممنون ،حقیقتا حرف دلم را زدید .
از دوستان خواهشی دارم و ان اینکه در تمام عرایضم فقط به هدف مطلب متمرکز بشوند.
الباقی را به حال خودشان رها سازید شما فقط به خروجی مطالب بیندیشید.

(هدف این تاپیکم این بود که قدر جوانیتان را بدانید و نهایت استفاده را ببرید )

تحقیقات نشان میداد که انسان در هر سنی میتواند از قدرت خویش استفاده کند ولی به طرز شگفت انگیزی این استفاده در جوانی خیلی خیلی عجیب بود و این یعنی اینکه انسان در هر حالتی قدرت بیکرانی دارد ولی در جوانی قدرتی باور نکردنی دارد.ا

اگر هدف رسیدن از نقطه a به سمت نقطه b باشد در هر سنی و هر حالتی ممکن می باشد و نشدنی نیست و هیچ شکی در ان نیست ولی مهم ترین نکته این هست که در جوانی با نیرویی بسیار عجیب میتوان به نقطه مقصود رسید.پس:
تا میتوانید از این نعمت بزرگ جوانی بهره وری کنید و نهایت استفاده را ببرید.



بعضا دوستان از من میپرسند که از چه چیزهایی شاد میشوم و انرژی میگیرم.
خب یکی از ان منابع پرانرژی ،همین انجمن و در کنار دوستان بودن برایم هست.



تمام نوشته هایم و فرمایشات اساتیدم در انجمن صرفا یک هدف بدنبال دارد و ان هم
خود شما عزیزان انجمن هستید.

بزرگ شدن و موفقیت حق مسلم شماست فقط دو راه در پیش رویتان است:
1- باید موفق شوید
2- یا باید موفق شوید!!!!!!!

یعنی در هر حالتی یک انتخاب دارید و انهم موفق شدنتان است ،چاره ای و راهی جز این پیش رویتان نمیبینم.

در اخر نوشته هایم اکثرا مینوشتم که:
موفق ترین ها باشید
ولی دیگر عوضش میکنم و از این به بعد خواهم نوشت:

باید موفق ترین ها باشیم.
دوستان تا ساعت 18:30 هستم اگر کسی از عزیزان سوالی داشت در خدمتم.
استاد نامی
میخوام با شما درد دلی داشته باشم

خودتون خبر دارید که من شغلم فروش کاغذ/فروش هدایای تبلیغاتی و چاپه
و الان دو نفر هستیم که در کنار هم کار میکنیم.(خودمو پسر عمم سعید)

من تمام تلاشمو میکنم تا مشتری بگیرم و پسر عمم هم تمام کارهای مغازه رو انجام میده
ولی ما اون بهره ای رو که باید ببریم نمی بریم...
یعنی اینطور نیست که کار سود نداشته باشه...چرا داره و بازار فوق العاده خوبی هم هست...
ولی....
ولی خیلی جاها حاضر نیستن که به ما کار بدن و جاهایی هم که حاضرن به ما کار بدن میگن ما با همه چکی کار میکنیم...ماهم چون در ابتدای راه هستیم و نقدینگی مون ضعیفه و کلا اصلا خوشمون نمیاد چکی کار کنیم،کاهای خوب رو از دست میدیم...
حالا این وسط موندیم که چیکار کنیم...
من ترسیم از این شغل داشتن یه کارخونه بزرگ تو ایران و حتی در حد بین الملل هست.و تمام تلاشمو میکنم که بهش برسم..
ولی متاسفانه....پیش بینی هام غلط از آب درمیاد و اون بهره وری ای که باید داشته باشیم رو نداریم.
به نظرتون راه حل چیه؟؟؟
چجور میشه مشتری های خوبی رو جذب کرد؟
چجور میشه با شرکت ها معامله کرد؟(نقدی)
یه جورایی جلوی خونواده شرمنده شدم
دیگه جلوشون نمیتونم از اهدافم حرف بزنم..
(01-23-2013 06:57 PM)مهدی گل محمدی نوشته شده توسط: [ -> ]استاد نامی
میخوام با شما درد دلی داشته باشم

خودتون خبر دارید که من شغلم فروش کاغذ/فروش هدایای تبلیغاتی و چاپه
و الان دو نفر هستیم که در کنار هم کار میکنیم.(خودمو پسر عمم سعید)

من تمام تلاشمو میکنم تا مشتری بگیرم و پسر عمم هم تمام کارهای مغازه رو انجام میده
ولی ما اون بهره ای رو که باید ببریم نمی بریم...
یعنی اینطور نیست که کار سود نداشته باشه...چرا داره و بازار فوق العاده خوبی هم هست...
ولی....
ولی خیلی جاها حاضر نیستن که به ما کار بدن و جاهایی هم که حاضرن به ما کار بدن میگن ما با همه چکی کار میکنیم...ماهم چون در ابتدای راه هستیم و نقدینگی مون ضعیفه و کلا اصلا خوشمون نمیاد چکی کار کنیم،کاهای خوب رو از دست میدیم...
حالا این وسط موندیم که چیکار کنیم...
من ترسیم از این شغل داشتن یه کارخونه بزرگ تو ایران و حتی در حد بین الملل هست.و تمام تلاشمو میکنم که بهش برسم..
ولی متاسفانه....پیش بینی هام غلط از آب درمیاد و اون بهره وری ای که باید داشته باشیم رو نداریم.
به نظرتون راه حل چیه؟؟؟
چجور میشه مشتری های خوبی رو جذب کرد؟
چجور میشه با شرکت ها معامله کرد؟(نقدی)
یه جورایی جلوی خونواده شرمنده شدم
دیگه جلوشون نمیتونم از اهدافم حرف بزنم..

شما می فرمایید که کارتان خوب هست و سود خوب و بازار فروش خوبی داره ولی دو تا سد جلوی راهتون هست
1- چکی کار کردن
2- کمبود نقدینگی

ایا مشتری به شما چک میده یا شما برای خریدتون میتونید از چک استفاده کنید؟

اگر مشتری شما با قبول چک زیاد خواهد شد پس سعی کنید مشتریهایی که اعتبارشون زیاد هست رو یپیدا کنید و علت اینکه قبلا گفته ام که چکی فعلا کار نکنید بخاطر سوخت پولتان بود ولی اگر ببینید که مشتری پولتون رو هدر نخواهد داد ،با رعایت اصول چکی کار کنید.
ولی اگر شما میتوانید در بازار فعلی ایران ،جنس رو چکی تهیه کنید و اگر از فروش کالاتون مطمئنید ،این فرصت بزرگی برای شماست ولی سعی کنید بیش از 40 درصد موجودی نقدیتون ،چک ندهید تا اگر پرداخت چک مشتری با تاخیر مواجه شد ،زیاد گرفتار نشوید پس:
از اعتبار مشتری اطمینان حاصل کنید و فعلا بیش از 30 درصد داراییون را چک قبول نکنید.مثلا 5 میلیون سرمایه دارید فعلا یک و نیم میلیون از جنستان را بصورت چکی به مشتری بدهید

از خریدار با احتساب سرمایه 5 میلیونی، بیش از دو میلیون تومن جنس نخرید.

فعلا با این فرمول و بصورت دقیق پیش بروید.
دقیقا مشکل از همین جا شروع میشه استاد
1-بازار کاغذ و هدایای تبلیغاتی بازار نقدی هست و هیچ کس حتی اون کسانی که پیششون اعتبار دارم هم حاضر نیستن که چکی باهام کار کنن.(نه تنها من بلکه با همه)
2-من خودم چون کارت پایان خدمت ندارم.بهم دست چک نمیدن..
مشتریامون که میگم چک میدن.اینطوری که مثلا اون روز یه شرکتی 10000 تا سررسید میخواست که میشد 70 میلیون 50 درصدش رو نقدی میداد و 50 درصدش رو چک سود ما کلا روی این کار 7 میلیون بود و اعتبار اوناهم برای ما ثابت شده بود...
مشکل اینجاست که ما به اندازه مبلغ چک پول نداریم که از بازار خرید نقدی کنیم.
صفحه ها: 1 2 3
لینک مرجع