سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

(01-08-2013 03:18 PM)بهداد نوشته شده توسط: [ -> ]سپاسگذارم از استاد بزرگ ، جناب قربانیان عزیز

این فرمول نتیجه ی حدودا 5 الی 6 سال تحقیقاتم بوده که همیشه ناقص بود و انگار چیزی کم داشت . اما باید تکمیل میشد و آن زمانی بود که به نتیجه ( عینیت خواسته ) می رسیدم . مایوس نشدم با دنده مستقیم جلو میرفتم تا نتیجه را بیابم . همه ی اساتید و افراد موفقیت داخل ایران بمن دروغ میگفتند به غیر از دکتر آزمندیان . همه به نوعی راز موفقیتشان را مخفی میکردند و منو سراغ نخود سیاه می فرستادند و فریبم می دادند تا اینکه تصمیم گرفتم خودم پیدایش کنم . در این راستا متوجه ی ناگفته های عجیبی شدم مانند مرحله ی رها کردن / تسلیم شدن / تصدیق قانون جذب که تا به حال از دهان این افراد نشنیده بودم و فقط از مقالات جدید که به دلار میخریدم ترجمه میکردم و بکار می بستم .
هفته ی قبل دو مدیر موسسه ی موفقیت با من جلسه ی حضوری مبنی بر تدریس داشتند . جملاتشون این بود :
شما برای موسسه ما میتوانید پول زیادی بیاورید و حاضریم با X مبلغ با شما ماهیانه به مذاکره بنشینیم .

خیلی بهم بر خورد . عصبی شدم و با سیستم اخلاقی تند خودم بهشون گفتم :

شخصیت و تحقیقاتم را نمی فروشم شما دنبال اساتیدی باشید که دقیقه ها رو با پول می سنجند نه عشق . بهداد فروشی نیست بلکه عمومی است . من دنبال رسالت خودم هستم که باید به پایان برسانمش . اگر میخواستم برای پول کار کنم هیچگاه اقدام بدون چشمداشت را به عزیزانم تدریس نمیکردم . شعر اخرم که عاشقش هستم

عاشق زندگی باش ، زندگی شغل و پول نیست
تو امتحان بودن ، برده بودن قبول نیست

ویژن برای عمومه اما عموم برای ویژن نیستند . ویژن یک ایده ی همیشه در جریان در ذهنمه که باید همه گیرش کنم
ویژن انرژی شفابخشه / انرژی شادیه / انرژی عشقه در حال رشده

تدریس افتخاری هم رسالت منه هم عشق من . آرزوی من داشتن یک تیم بزرگ در قالب موفقیت کاربردیه و برای رسیدن بهش از هیچ تلاش و کوششی فرو گذار نیستم
ادعا و خودخواهی را کنار بگذاریم دگرخواهی را آغاز کنیم - بیاموزیم و کمک کنیم تا زنجیره ی موفقیت و باورمان را تکمیل کنیم . ترسی ندارم تا زمانیکه خدا را دارم همه چیز زیر نظرش مانند نگاه عاشقانه به گل هستش

با سپاس

با سلام و عرض ادب خدمت تمام عزیزان
دوستان گرامی همانطور که همه میدانیم این جا عرصه اینترنت است و هر سخن و کلمه ای که مینویسیم برای فارسی زبانان در سراسر جهان قابل رؤیت و مطالعه است پس سزاوار است نسبت به هر کلمه ای که بر زبان میرانیم مسئولیت پذیر باشیم.
با خواندن این مطلب سئوالات و ابهاماتی در رابطه با برخی مفاهیم برایم پیش آمده که از استاد بهداد تمنا دارم آن را رفع نمایند!
ضمناً پیشاپیش عرض میکنم که قاعدتاً قصد به چالش کشیدن نگارنده محترم را ندارم(و در در مقام به چالش کشیدن ایشان نیستم) بلکه میخواهیم مطالب را برای قوام بیشتر و متبلور شدن جوهره به بحث بکشانیم.
1- با تمام احترام و تشکر از زحمات 6ساله شما باید عرض کنم که بنده هیچ چیز جدیدی در این فرمول که نیاز به این همه مطالعه و تحقیق داشته باشد نمیبینم و این فرمول بارها به انحاء مختلف توسط نویسندگان و بزرگان موفقیت مطرح شده است!
2- شما به راحتی عامه اساتید و نویسندگان کشور (در زمینه موفقیت) را متهم به دروغگویی و "بدنبال نخود سیاه فرستادن" میکنید!!! و اظهار میفرمایید که با تلاش و هزینه های شخصی به نوشته های نویسندگان خارجی دست پیدا کرده اید. سئوال اینجاست که آیا شما بهتر و قویتر از استاد فرهیخته ای مانند خانم نفیسه معتکف، جناب آقای مجید پزشکی، مجتبی حورایی و محمد رضا آل یاسین و استاد آرام که خودشان دستی در تدریس دارند یا خانم گیتی خوشدل که به اندازه عمر من و شما به کار مطالعه و ترجمه در وادی روانشناسی و موفقیت گام برمیدارند و بسیاری اساتید دیگر ترجمه میکنید؟
یا میفرمایید این مترجمین محترم با خوانندگان خویش روراست نبوده و عمداً چیزهایی را از کتابهای اصلی سانسور میکنند؟
یا شما به منابعی دست یافته اید که آنها به آن دسترسی ندارند؟
3- حتماً اطلاع دارید که آنتونی رابینز، وین دایر، راندا برن و برایان تریسی و بسیاری از بزرگان جهان موفقیت با برگزاری کلاس، سمینار و نوشتن کتاب، ثروتمند شده اند و هیچ کس هم آنها را به خاطر رایگان نبودن آموزشهایشان به بدی یاد نمیکند!
آیا آنها شخصیت خود را فروخته اند؟
لطفاً بفرمائید که ارائه آموزش های مفید به دیگران در مقابل دریافت پول چه اشکالی دارد که شما چنین در برابر پیشنهاد فرستادگان مؤسسه موفقیت(احتمالاً منظورتان مجله موفقیت بوده) به تندی پاسخ گفته اید؟
4- از این مسئله متعجبم که میفرمایید ""دو مقوله را تا به حال جایی ندیده ام که اساتید بزرگ موفقیت در موردش چیزی بگویند : 1 - رها سازی 2 - مرحله تصدیق""
شما را به هیچ کتابی ارجاع نمیدهم کافی است به اولین فیلم راز دوباره نگاه کنید!
خود خانم راندا برن و چند شخصیت دیگر بارها این جمله را تکرار کرده اند! "رهایش کنید!"
در مورد تصدیق هم که همان باور و تایید است در جای جای فیلم سخن گفته میشود.
پس به قول استاد قربانیان رسالت و سخنمایه تمام کتابهای موفقیت یکی است و تفاوتی در اصل وجود ندارد بلکه طرز بیان متفاوت است.
اصلاً چیزی شبیه همین فرمول شما را استاد قربانیان در تاپیکی در بخش VIP مطرح کرده و تدریس فرموده اند! اگر دسترسی دارید میتوانید به آنجا مراجعه کرده و شباهت آن را ببینید!

از جناب بهداد و تمام عزیزان به خاطر صراحتم پوزش میخواهم اما صلاح را بر این دیدم که این مسائل را مطرح کنم.
متشکرم
ارادتمند همه شما سروران بزرگوار

سلام به همه.
ببخشید زودتر از استاد بهداد عزیز پست میزنم.
اما بنده با فرمایشات استاد موافقم.
اگر شما تشنه دریافت این مطالب بوده اید و همه فیلمها و کتابها و مطالب مختلف را مرور کرده باشید میبینید که در همه آنها یک رشته گم شده وجود دارد.
انگار چیزی هست که از عمدا از قلم افتاده و بیان نمیشود.
این نظر شخصی بنده نیست و خیلی از دوستان هم همین ادعا را دارند.
مثل اینکه تمام این اساتید(یا نه آنهایی که پای درسهایشان نشته ام) آن فوت کوزه گری را بیان نمیکنند!
مثلا در یک سی دی سمینار که تهیه کردم کلی از وقت آن به افتاحیه و تنفس های بین آن و اختتامیه میگذرد و وقت مفید آن برای استفاده از مطالب کم است.
یعنی در ازای زمان کم آموزشی هزینه نامعقولی میگیرند. اصل مطلب هم بیان نمیشود.
شما با دفاتر آنان تماس بگیرید. برای مشاوره ساده وقت نمیدهند و باید جلسه مشاوره رزور کرده و هزینه بدهید.
خوب بنده نمیگویم که باید همه آموزشها و مشاوره های آنان مجانی باشد.
اما بالاخره همه چیز هم پول نیست.
یا الاقل باید در ازای این هزینه چیزی یاد بدهند که کاربردی باشد.
چرا بعد از سالها تدریس این مباحث در ایران هنوز درصد بالایی از مردم ایران در فقر زندگی میکنند؟
چرا در کشوری مثل آمریکا اینطور نیست؟ در فیلمهای آمریکایی میبینید که حتی یک بچه کوچک هم وقتی میخواهد کار سختی انجام دهد از کلمات تاکیدی مثبت استفاده میکند یا
لاقل والدین وی اینها را به او یاد میدهند.
ببخشید مثال میزنم اما شما کتاب معجزه ذهن از دکتر احمدی منش را با کتاب هدف از بریان تریسی مقایسه کنید.
آیا در هر دو دقیقا یک چیز را بیان میکنند؟ خوب بله اما به چه روشی؟
از جناب آقای سلمان پور عزیزم عذرخواهی میکنم. هدف رفع ابهامات و ناگفته های قانون جذب است که بحث میشود و آیا به قول دوستی این مباحث در ایران تجاری سازی نشده؟
استا بهدا عزیزم جسارت بنده را ببخشید!

بسیار بسیار مطلب مهم، زیبا و جالبی به چالش کشیده شده است
از همه خواهش میکنم به همین صورت و بصورت منطقی و نه احساسی جواب ها را ارسال فرمائید تا به یک نتیجه خوب برسیم ...

ابتدا اینکه بنده طبق تجربه عرض می کنم:

ناشرهای ایرانی بر روی کتاب های نویسنده های ایران در زمینه موفقیت سرمایه گذاری نمی کنند (با چند ناشر صحبت کرده ام همه عنوان می کنند اقبال خواننده ها به خارجی ها بیشتر است!) یا بسیار بسیار کم است و همان طور که مشاهده می فرمائید اغلب کتاب های تالیفی با هزینه خود نویسنده یا موسسه مطبوعش چاپ می شود!

بنده خرده ای به ناشر نمی گیرم زیرا ناشر یا سرمایه گذار بفکر برگشت سرمایه و مزه دهان مشتری است و خرده بنده به مولف های بی مسئولیت است که هنوز خود را باور ندارد وخود نویسنده ایرانی هم خون خارجی ها رنگین تر می بیند! در میان این کتاب های تالیفی نیز تم فرنگی میبینیم اکثرا خالی از ابتکار و نشخوار کننده آنچه دیگران جویده اند می باشند.
بماند که برخی از عزیزان هم بفکر جیب خود هستند نه جیب شما...

اصلا دلم نمیخواهد از افراد نام ببرم زیرا با برخی از این عزیزان کار کرده ام و در قبل هم استفاده کننده تولیدات آنها بوده ام!
مولف یا تولید کننده دانشی که خود موفق نیست چطور می خواهد دیگران را دعوت به موفقیت کند؟
بارها شده است که نویسنده ها کتابی یا سی دی یا اگهی همایشی را برایم ارسال کرده اند که در انجمن معرفی کنم یا برای مثال با خواهش درخواست می کنند که در فروش کتاب در یک روز فروشنده موفق شوید ...!!! به آنها یاری دهم آخر چطور است که خود این نویسنده هنوز اندر خم یک کوچه است و خود نتوانسته محصول خود را بفروشد بعد کتاب رموز فروش موفق تالیف کرده است؟ یا در زندگی شخصی خود چیزی برای عرضه ندارد و حال کتاب موفقیت می نویسد!!
پس مشکل اول آن است که خود مولف، مشتری روش ها و گفته های خود نیستند و اینجاست که فردی مانند رابینز یا کیوساکی یا ترامپ اول خود و داشته های مالی اش را جار می زند و سپس میگوید اگر می خواهید جای من باشید و مانند بنده موفق شوید؛ پس کتاب و محصول بنده را بخرید.
پس مشکلی برای مولف ایرانی این است که خود را اثبات نمی کند.

نکته ای که قابل ذکر است ان است که در ایران برخی از افراد که این ادعاها را دارند تنها به مدد اموزش های بحث های شرکت های هرمی؛ مطلبی را اموخته اند که شاید بتوان ان را از معدود نکات مثبت این شرکت ها دانست اما متاسفانه کافی نیست و نیاز به تجربه و عمل دارد.

نکته بعدی که به ان ایمان دارم ان است که هیچ نسخه ای برای موفقیت همه نمی توان نوشت هرکس باید روش خود را برای موفقیت بدست آورد! فقط روش خود!تنها در کتاب ها و همایش ها و غیره یک سری کلیات بیان می شود و برای جزئیات باید خود را جستجو کنید...

شاید عرض کردن یک نکته جالب باشد سال ها پیش که در مدرسه و دانشگاه درس میخواندم، از نمراتم مشخص بود که در این کار موفق هستم افراد زیادی می گفتند که فلانی چطور درس می خوانی یا در کلاس چطور گوش می دهی؟
اما واقعا بنده احساس نمیکردم طور خاصی درس می خوانم پس جوابی نداشتم. یکبار کنجکاو شدم و یک کتاب فنون مطالعه موفق را ورق زدم... باورم نمیشد تا کنون با این گونه کتاب ها سروکار نداشته ام اما چرا در کتاب چیزهایی را می گوید که نادانسته و از روی تجربه سال ها انها را بکار گرفته ام و موفق هستم؟!!
پس این دانش از کجا آمده است؟ اینجاست که معتقدم جواب همه سوالات در درون ما موجود است پس باید بیشتر خود را بشناسیم ...
هزاران راه برای رسیدن از نقطه الف به ب موجود است اما اگر همه این راه ها را خلاصه کنیم می شود یک پاراگراف از تمام کتاب ها و سمینارها و ... پس همه در عین حال مشترکاتی دارند که سعی می شود در این کتاب ها و تالیف ها به آن اشاره کرد.
اما بنده بهترین راه را از آخر به اول حرکت کردن می دانم یعنی شما باید کتاب و روش ها را به چالش کشیده و همان طور که بارها گفته ام در کنار هر پاراگراف یک کتاب؛ برداشت و روش شخصی خود را ذکر کنید و یک استفاده کننده صرف نباشید. و روش صحبت با میلیاردر درون راهم در همین راستا بیان کردم، سال ها از درونم کمک گرفته ام و به جواب رسیده ام اما روش من روش شما نیست و تنها در کتاب ها یک سر کلیات بیان می شود و برای جزئیات باید خود را جستجو کنید...

بارهم عرض می کنم :

هیچ نسخه ای برای موفقیت همه نمی توان نوشت هرکس باید روش خود را برای موفقیت بدست آورد! فقط روش خود!تنها در کتاب ها و همایش ها و غیره یک سری کلیات بیان می شود و برای جزئیات باید خود را جستجو کنید...

(01-08-2013 05:40 PM)ahmad rezaee نوشته شده توسط: [ -> ]خواسته یا هدف یا آرزو >>> تفکر کردن >>> توجه و تمرکز کردن روی آن >>> مراقبه ی تجسمی ( داشتن خواسته به زمان حال ) >>> تکرار عبارات تاکیدی مثبت ویژه ی هدف با ارتعاش احساسات بالا >>> شکرگذاری عمیق >>> اقدام کردن >>> رها کردن ( نداشتن وابستگی به هدف ) و تسلیم حکم خالق بودن >>> دریافت کردن ( به عینیت تبدیل شدن آرزو ) >>> تصدیق قانون جذب و شکرگذاری بعد از رخ دادن خواسته

یک سوالی که برایم پیش می آید اینست :


وقتی در ازدحام کارهای روزمره گرفتاری و فشارها و استرس رمقت را گرفته ، وقتی با تنی خسته از بسیاری کار سر به بالین می گذاری و بعد از چند روز مبارزه وقتی در خلسه سجده نماز شبانگاهی به یاد هدفهایت می افتی و گاه اصلاً فراموش می کنی که اهدافت چه بوده ؟

اینها یعنی اینکه فرصتی برای آرامش و مراقبه نداشته ای و حال چگونه می توان به خود هدف رسید .

آیا این همان جایی است که باید هدف و خواسته ات را رها کنی و به تلاشت ادامه دهی ؟

من هدفی دارم و به یقین می دانم تمام تلاشم در راه رسیدن به آن است ، و ایمان دارم که به آن خواهم رسید ، اما با این فراموشی تکرار و تلقین چگونه کنار بیایم .

گرچه جواب خودم را پیدا کرده ام اما برای دوستانی که در مشغله های کاری حتی خود را نیز فرامو ش می کنند ، سوالی اساسی را مطرح کردم تا با یافتن جوابهای دقیق و نظراتی سازنده بشود در ازدحام به تمرکز خواسته رسید

رها کردن برای بعضی از عزیزان کمی نامشخص است:
مثال:
تایپیک اگر بمن اعتماد داری را مطالعه فرموده اید.با تکرار مطالب دقیقا وارد ذهن شده است.هدفها نوشته می شود و برنامه ریزی برای انجام کار.
هدفها را کناری می گذاریم و رهایش میکنیم.از راه شگفت خدا ذهن آنرا به یاد خواهد داشت.ولی اگر تصویر خانه و یا ویلا و یا خودرو را بر روی دیوار نصب کرده اید آنرا روزانه هر زمانی که دوست داشتید و زمان استراحت بود را نگاه کنید و تجسم کنید .
جملات تاکیدی را مرتب تکرار میکنیم.(هنوز هم من جملات را روزانه بارها تکرار میکنم.)
حوب در اینجا چکار باید انجام دهیم.
به فعالیت روزانه خود ادامه دهید.
مثال:
اصلا روحم خبر نداشت یکدفعه پست بالائی بمن پیشنهاد شد.
نمی دانم از کجا ,ولی توانستم اتومبیل ... را بخرم.
باور کنید تعجب کردم که دیدم قیمت این خانه جوری بود که بتوانم بخرم
و.....

سلام.
بحث جالبی شد. تاپیکی مشابه ایجاد کرده بودم که آیا روش استفاده از قانون جذب برای همه یکسان است که خوب در این تاپیک هم بیشتر به جواب رسیدم.
هر کسی یک قلقی دارد. برای هر کاری.
خوب قطعا برای این قانون هم هر کسی قلقی باید پیدا کند. آیا همه ما به یک نحو رانندگی میکنیم ؛ غذا میخوریم و....؟
خوب نه! قانون کلی یکی است اما روشهای استفاده متنوع .
به نظر بنده میتوان با فرمول زیبا و جامع استاد بهداد عزیز یک روشی را برای خودمان تفسیر کرده و به کار ببنیدیم.
به شرطی که از راه اصلی منحرف نشده و اصول کلی را تحریف نکنیم.
نه اینکه با روشهای دیگر اساتید موفقیت نتوان این کار را کرد.
اما این فرمول خیلی ملموس تر و دلنشین تر است.
به قول معروف " هر چه را از دل برآید لاجرم بر دل نشیند!"
وقتی استاد بهداد عزیز از عمق دل و بی ریا و فقط برای راهنمایی افراد جویای این راز به این فرمول میرسد خوب به دل هم خواهد نشست و عمل خواهد کرد!

درود بیکران خدمت تمامی عزیزان انجمن

1 - من هیچ شخصیتی را دروغگو خطاب نکردم گفتم بمن دروغ گفتند و ذهنم را فریب می دادند . نخود سیاه یعنی راز خودفروشی این افراده.اصول روانشناسی موفقیت با اصل جذب تفاوت دارد . اگر دوست داشتید با اکیپی از مدرسان تخصصی در ایران آشنایتان کنم که حتی با افرادهای نام برده ای مانند انتونی رابینز هم ارتباط دارند که اصول روانشناسی را تدریس میکنند که به درد من یکی نمیخوره چون چیزی رو نمیشه باهاش خلق کرد .
من شادی مضاعف در زمان حال را خواستارم نه زودگذر و موقتی
من عاشق خلق آرزو هستم نه تئوری روانشناسی و اشباع شدن در اطلاعات
اینموارد به درد من نمیخورد . اگر روانشناسی فردی یا علوم مختلف مانند NLP - هاله شناسی - نجوم - ستاره شناسی - هیپنوتیزم - چارکرا شناسی - سنگ شناسی - فنک شویی - EQ و SQ... را میخواستم که باید برم سراغ همان علمها . مطالعه ی علوم روانشناسی باعث درد سرهایی برای عزیزان می شود :
الف - فراموشی
ب - از دست دادن حافظه ی کوتاه مدت
ج - سر در گمی و گیج شدن در نرسیدن به خلق هدف

این مشکل را در همین انجمن سه تن از عزیزان داشتند که با ملاقات حضوری برخی از این عزیزان متوجه شدم و بحمد الهی الان بهتر شدند و مسیر خودشان را پیدا کرده اند .
من هیچگاه نمیگویم کلاس نروید بلکه میگویم اتفاقا کلاس بروید و ترمی 300 تومان هم پول خرج کنید اما هدف از این خرج کردنها و کلاسها چیست ؟ اصول روانشناسی به درد روانشناسی و بهبود بخشیدن قسمتی از زندگی میخورد نه جذب . من هم کلی خرج کردم و هر روز بیشتر گیج تر میشدم اما الان آسوده خاطرم چون همه چیز را بوسیدم و انداختم دور. وقتی قدرت خلق هدف را آموختم و دست به خلق میزنم دیگه نیازی به آموختن علوم دیگه ندارم .

2 - در مورد یک موسسه که امور موفقیت را تدریس میکنند به من تدریس پیشنهاد شده نه مجله ی موفقیت
من مجلات کپی پیست کننده را قبول ندارم چه برسد که با این افراد قرار ملاقاتی داشته باشم - مجلاتی که افکار عمومی را به بازی گرفتند تا پول به جیب بزنند / مدیران مجلاتی که اگر از ایشان انتقاد کنید جا خالی میکنند وارد مذاکره یا میز گرد نمیشوند و حتی نمیتوانید باهاشون حرف بزنید چه برسد به ملاقتشان / مدت 3 سال قرار است برخی از آنها را ملاقات کنم و هنوز آن فردا زمانش نرسیده البته خواهد رسید . مجلاتی که از 30 صفحه حدود 15 الی 18 صفحه فقط تبلیغات بی ربط دارند اسم آنها مجله نیست چیزی دیگری است . وقتی هر موضوع از آنها را در نت جستجو میکنید مشاهده میکنید چندین ماه قبل در یک سایت ایرانی قرار داده شده است . این یعنی دزدی اینترنتی

3 - کلاس استاد معروفی نشستم که 2 ساعت بوده که 30 دقیقه دیر سر کلاس اومد و راس ساعت کلاس را به اتمام رساند و من گفتم نیم ساعت مونده . جواب داد باید میذاشتمت کلاس پایین تر . پول دریافت کردن بعد اقتصادی هستش اما فروختن افکار و عوام فریبی به پول یعنی برده پول بودن

عاشق زندگی باش زندگی شغل و پول نیست
تو امتحان بودن برده بودن قبول نیست

چرا اسامی افرادان همیشه موفق و دلسوز جامعه مانند دکتر آزمندیان یا جناب فرهنگ و ... را نمی برم ؟
مگه اونها هم پول نمیگیرند ؟ مگه اونها هم تدریس نمیکنند ؟

4 - در مورد افراد مترجم مانند گیتی خوشدل یا بانو نفیسه معتکف و سایرین باید بگویم فقط یک مترجم هستند و همیشه از این عزیزان تشکر کرده ام و خواهم کرد اما زمانیکه با نفیسه معتکف مترجم فرهیخته ایرانی صحبت میکردم و خواستم ملاقات حضوری با ایشان داشته باشم در زمینه ی موفقیت که خود ایشان گفتند من فقط یک مرتجم هستم نه یک محقق یا استاد موفقیت . که تلفنی به بحث در مورد کتابهای موفقیت پرداختیم

5 - در تمامی فیلمهای موفقیت راز تا این اخری هیچگاه سخن از رهاسازی و مرحله تصدیق به میان نیامده زیرا اولین مقاله ی تخصصی جذب در رابطه با رهاسازی و تصدیق در اوایل سال 2011 توسط باب پراکتر منتشر شده . هم اکنون امسال هم یک کتاب در مورد رهاسازی هدف در جهان منتشر شده که اگر اشتباه نکنم توسط یک مترجم ایرانی در حال ترجمه است . این دو مورد را در مقالات غیر قابل دسترس عموم یاد گرفتم و ترجمه های دست و پا شکسته ای کردم و دارم استفاده میکنم. این مسائل را از خودم نمینویسم همه برای کتب و مقالات و فیلمهای اختصاصی جاذبه ذهنی است ، همان چیزهایی که زندگی مرا متحول کرد .

بارها گفته ام باز هم میگویم برخی نوشته هام شاید برای برخی عزیزان نامفهوم و دور از منطق و ذهن باشه . پس از هیچ شخصیتی ناراحت نخواهم شد زیرا باید مثل یک کار اموز دفتر به دست بگیریم و برای مصاحبه سراغ افراد موفق جامعه برویم تا متوجه ی ...............

چالش انکار و مقاومت نیست بلکه استارت انتخاب یک راه درست است . از عزیزان خواهشمندم فقط تا عید حضور منو تحمل کنند تا کارم را به نتیجه برسانم بعد باید سراغ مرحله های جدید تحقیقاتی خودم برم - فقط دو ماه دیگر

البته من به جناب سلمان پور حق میدم بابت این سوالات . اصلا ناراحت نشدم بخدا چون بجا سوال کردند
فکر میکنم برخی موارد را اگر واقعیت داشته باشه نباید از ته دلم بنویسم چون سنم نسبت به برخی اساتید خیلی کمتره و بخاطر همین بود که از جناب کاظمی خواستم تا این لقب را از روی نام من بردارند . تا زمان استادی من 6 سال دیگه باقی مانده

28 / 2 / 1397 تاریخی هستش که به اوج مالی و معنوی خودم می رسم این را بارها دیده ام - تا اون موقع