12-30-2012, 09:20 PM
آیا گاهی آثاری را شنیده اید که نجوایش به شما انرژی بخشد و درونتان را بلرزاند:
چون این شعر تکان دهنده:
به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی، در همه افلاک بزرگی...
نه که جُزئی
نه که چون آب در اندام سَبوئی
تو خود اویی بخود آی....
تا در خانه متروکۀ هرکس ننشـــینی و
بجز روشنــی شعشـعۀ پرتـو خود هیچ نبـینـی
و گلِ وصل نچیـنی....
آیا تا کنون خود را با شنیدن اثری منقلب دیده اید؟؟
همچون این اثر که شما را سوگند میدهد که به خود آیید و روشنی را تنها در خود ببینید نه درخانه هیچ کسی
این اثر، همانیست که بعد از مدتها منقلبم کرد.![[تصویر: 53.gif]](http://l.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/53.gif)
بگذریم از صدای نافذی که به درونتان اصابت میکند....این اثر حاوی شعری است که شما را تلنگری بزرگ میزند![[تصویر: 53.gif]](http://l.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/53.gif)
باشد که به خود آییم..........
نه مرادم نه مریدم
نه پیامم نه کلامم
نه سلامم نه علیکم
نه سپیدم نه سیاهم
نه چنانم که تو گویی
نه چنینم که تو خوانی
و نه آنگونه که گفتند و شنیدی
نه سمائم نه زمینم
نه به زنجیر کسی بستهام و بردۀ دینم
نه سرابم
نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
نه گرفتار و اسیرم
نه حقیرم
نه فرستادۀ پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
نه جهنم نه بهشتم
چُنین است سرشتم
این سخن را من از امروز نه گفتم، نه نوشتم
بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم...
گر به این نقطه رسیدی
به تو سر بسته و در پرده بگویــم
تا کســی نشنـود این راز گهــربـار جـهان را
آنچـه گفتند و سُرودنـد تو آنـی
خودِ تو جان جهانی
گر نهانـی و عیانـی
تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی
تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی
تو خود اسرار نهانی
تو خود باغ بهشتی
تو بخود آمده از فلسفۀ چون و چرایی
به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی در همه افلاک بزرگی
نه که جُزئی
نه که چون آب در اندام سَبوئی
تو خود اویی بخود آی
![[تصویر: 53.gif]](http://l.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/53.gif)
تا در خانه متروکۀ هرکس ننشـــینی و
بجز روشنــی شعشـعۀ پرتـو خود هیچ نبـینـی
و گلِ وصل نچیـنی....
خود اویی
خود اویی............
بفرما دانلود:
کیفیت 320
http://dl.tehranmusic235.com/t/Sal91/Tir...d%20Ai.mp3
کیفیت128:
http://dl.tehranmusic235.com/t/Sal91/Tir...128%5D.mp3
چون این شعر تکان دهنده:
به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی، در همه افلاک بزرگی...
نه که جُزئی
نه که چون آب در اندام سَبوئی
تو خود اویی بخود آی....
تا در خانه متروکۀ هرکس ننشـــینی و
بجز روشنــی شعشـعۀ پرتـو خود هیچ نبـینـی
و گلِ وصل نچیـنی....
آیا تا کنون خود را با شنیدن اثری منقلب دیده اید؟؟
همچون این اثر که شما را سوگند میدهد که به خود آیید و روشنی را تنها در خود ببینید نه درخانه هیچ کسی
این اثر، همانیست که بعد از مدتها منقلبم کرد.
![[تصویر: 53.gif]](http://l.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/53.gif)
بگذریم از صدای نافذی که به درونتان اصابت میکند....این اثر حاوی شعری است که شما را تلنگری بزرگ میزند
![[تصویر: 53.gif]](http://l.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/53.gif)
باشد که به خود آییم..........
نه مرادم نه مریدم
نه پیامم نه کلامم
نه سلامم نه علیکم
نه سپیدم نه سیاهم
نه چنانم که تو گویی
نه چنینم که تو خوانی
و نه آنگونه که گفتند و شنیدی
نه سمائم نه زمینم
نه به زنجیر کسی بستهام و بردۀ دینم
نه سرابم
نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
نه گرفتار و اسیرم
نه حقیرم
نه فرستادۀ پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
نه جهنم نه بهشتم
چُنین است سرشتم
این سخن را من از امروز نه گفتم، نه نوشتم
بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم...
گر به این نقطه رسیدی
به تو سر بسته و در پرده بگویــم
تا کســی نشنـود این راز گهــربـار جـهان را
آنچـه گفتند و سُرودنـد تو آنـی
خودِ تو جان جهانی
گر نهانـی و عیانـی
تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی
تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی
تو خود اسرار نهانی
تو خود باغ بهشتی
تو بخود آمده از فلسفۀ چون و چرایی
به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی در همه افلاک بزرگی
نه که جُزئی
نه که چون آب در اندام سَبوئی
تو خود اویی بخود آی
![[تصویر: 53.gif]](http://l.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/53.gif)
تا در خانه متروکۀ هرکس ننشـــینی و
بجز روشنــی شعشـعۀ پرتـو خود هیچ نبـینـی
و گلِ وصل نچیـنی....
خود اویی
خود اویی............
بفرما دانلود:
کیفیت 320
http://dl.tehranmusic235.com/t/Sal91/Tir...d%20Ai.mp3
کیفیت128:
http://dl.tehranmusic235.com/t/Sal91/Tir...128%5D.mp3