سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: پَـــر آبــــی
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
یک افسانه صحرايی، از مردی ميگويد که می خواست به واحه ديگری مهاجرت کند و شروع کرد به بار کردن شترش.
فرشهايش، لوازم پخت و پز، صندوق های لباسش را بار کرد. و حيوان همه را پذيرفت.
وقتی می خواستند به راه بيفتند، مرد پر آبی زيبايی را به ياد آورد، که پدرش به او داده بود.
پر را برداشت و بر پشت شتر گذاشت.
اما با این کار, جانور زير بار تاب نياورد و جان سپرد.
حتما مرد فکر کرده است: "شتر حتی نتوانست وزن يک پر را تحمل کند..."

نتیجه اخلاقی:گاهی ما هم در مورد ديگران همين طور فکر می کنيم.
متوجه نمی شويم که شوخی کوچک ما شايد همان قطره ای بوده است، که جامی پر از درد و رنج را لبريز کرده...
متوجه نمی شويم که شوخی کوچک ما شايد همان قطره ای بوده است، که جامی پر از درد و رنج را لبريز کرده...
لینک مرجع