08-23-2011, 11:58 PM
(08-19-2011 06:23 PM)کامیار کاظمی نوشته شده توسط: [ -> ]چون من طاقت نیاوردم !! اولین سوال ها را می پرسم.
آقای فارابی عزیز:
1- سرمایه اولیه شما برای راه اندازی سوپرمارکت چه مقدار بود؟
2- چرا به کار خود پایان دادید؟
3- چه کارها و ایده هایی برای کار خود داشتید؟
دوستان سه سوال خود را تا دوشنبه شب قرار دهید تا آقای فارابی از سه شنبه پاسخگو باشند.
1- سرمایه چندانی نداشتم اما مغازه برای خودم بود و برای همین میتوانستم چکی اما مدت پایین با عمده فروشان کار کنم.
2- واقعیتش دردسر این کار و وقتی که باید بگذارید برای من زیاد بود و کمی دست تنها بودم.
3- ارسال خرید با پیک - ارسال تلفنی - کارت تخفیف اعیاد و مناسبت ها - سودکمتر - تبلیغ درجاهای خاص مانند میوه فروشی ها یا روزنامه فروش محل
(08-19-2011 07:08 PM)ndm1368 نوشته شده توسط: [ -> ]1.برای این کار شما خودتان به تنهایی در سوپر مارکت کار میکردید یا کسی دیگر نیز به شما کمک میکرد و یا مغازه را در اختیار کسی دیگر قرار داده بودید که در انجا کار کند؟
2.در صورتی که کس دیگری به جای شما کار میکرد ایا شما به ان فرد اعتماد کامل را داشتید که مغازه را در اختیار او قرار داده بودید؟
3.آیا شما از سرویس تحویل رایگان استفاده میکردید و استفاده از این روش چه تاثیری در میزان فروش دارد؟
1-نه یک شاگرد داشتم و باجناقم نیز شریکم بود. که درگوشی بگویم ازین شراکت راضی نبودم!!وشاید یکی از دلایل برهم زدن این کسب خوب و حلال بود.
2-بله به هر دو این افراد اعتماد داشتم و این شرط اول کارم بود که به طریقی اعتماد بدست آمد و باجناقم را که میشناختم و آن شاگرد را هم کسی معرفی کرده بود که من چندباری از او آزمون گرفتم که قبول شد و امینم بود.
3- بله عرض کردم.عالی بود اما با گران شدن بنزین بعدها برای جاهای دورتر کمی مشکل داشتیم و تاکیدمان به اهالی نزدیک و ارسال از طریق همین شاگردم و پیاده بود.
(08-20-2011 04:39 AM)3ObHaN نوشته شده توسط: [ -> ]به به اقای فارابی !
اقا کامیار چرا قصد داری همشهری ما رو به عنوان اولین نفر رو صندلی داغ کباب کنی ؟
ما از راند همشهریگریمون استفاده میکنیم ، سوالامونو استنبادی میپرسیم !
1: اقا فارابی تو کدوم شهر مغازه داشتی ؟ ( اگه خود رشت هستید منطقه نام ببرید در غیر اینصورت بگید از نظر تجاری چطور مکانی بوده - مرکز شهر ، تو کوچه - وسط بیابون ولی نزدیک دانشگاه و .... )
2: مغازه از خودتون بود ؟ اگه نبوده چند درصد کرایه بهتون ضرر میزده !
3: من الان سرمایه دارم ، از مو تا پیاز رو واسه زدن مغازه بهم بگید ( این ایده چطور به ذهنتون رسید ، چه طور شروع کردید ، مجوز گرفتید ، قرداد بستید ، وسایل خریدید - از تی تا یخچال -و....)
میدونم سرتو درد اوردم ولی ممنون میشم جواب بدی !
سلام سبحان عزیزم.
1- در شهرستان اطراف بودیم.هم نزدیک یک دانشگاه پیام نور بودیم و هم کنار جاده که پشت مغازه محله شروع می شد.
2- برای خودم بود.
3- ایده خاصی نبود فقط نحوه فروش مهم بود.در یک جلسه خانوادگی مطرح کردیم و بقولی شوخی شوخی جدی شد.مغازه بلااستفاده که داشتم باجناقم هم سرمایه گذاشت و شریک شدیم.
البته کار را شروع کردیم و بعد کم کم از طریق شورای محل و همیاری اهالی مجوزها جور شد.با چند نماینده فروش صحبت کردیم البته گوشه ای هم میوه و سبزیجات محلی را می فروختیم و حتی برای صحبت با دانشگاه جهت تامین مواد اولیه هم رفتیم.
و بقیه پخش کننده ها هم فوری ما را پیدا کردند چون در آن محل تنها بودیم و البته بعد از ما دست زیاد و زیادتر شد.
وسایل را هم تا توانستیم دست دوم خریدیم چون ابتدا خیلی به گرفتن کار اطمینان نداشتیم و همه اش فکر میکردیم پس چرا کس دیگر اینجا مغازه نزده که بعد فهمیدیم همه مثل ما فکر میکردند و کسی ریسک این کار را نکرده و در سال دوم هم کمی به مغازه رسیدیم و وسایل و بخصوص یخچال ها را عوض و حتی یک یخچال گوشت(جهت قصابی) هم خریدیم و شروع به گسترش کار کردیم.
خدا را شکر در روزهای معمول از دانشگاه و مردم محلی مشتری داشتیم و روزهای عادی بیشتر گردشگرها!
اما حجم کار بسیار زیاد شد و برای من خسته کننده شده بود.
(08-22-2011 06:24 PM)damoun نوشته شده توسط: [ -> ]سلام
1. ساعت كاريتون چطور بود؟
2. چرا سوپر ماركت رو رها كردين؟
3. الان چه شغلي رو در نظر دارين؟
سلام عزیزم
1. تقریبا 20 ساعت باز بودیم و روزهای تعطیل هم 24 ساعته!
2.خستگی از کار زیاد و گسترش آن.
3.استراحت با باغ داری و پرورش گیاه های آپارتمانی!