When A Person Laughs too Much Even for Stupid Things, Be Sure That Person Is Sad Deep Inside.
اگر کسی بیش از حد می خندد، حتا به مسائل خیلی ساده و معمولی؛او از درون به شدت اندوهگین است
When A Person Sleeps A lot, Be Sure that Person Is Lonely.
اگر کسی بیش از حد میخوابد، مطمئن باشید که او احساس تنهایی میکند.
When A Person Talks Less, And If He Talks, He Talks Fast Then It Means That Person Keeps Secrets.
اگر کسی کمتر حرف میزند و یا در زمان حرف زدن بسیار سریع صحبت میکند؛ این بدان معنیست که رازی برای پنهان کردن دارد.
When Someone Can't Cry Then That Personality Is Weak.
اگر کسی قادر نیست بگرید، او شخصیتی ضعیف است.
When Someone Eats In an Abnormal Way Then That Person Is In Tension.
اگر کسی بطور غیر نرمال غذا میخورد، از استرس و فشارِ زیاد رنج میبرد.
When Someone Cry On Little Things Then It Means He Is Innocent & Soft Hearted.
اگر کسی به سادگی میگرید، حتا در برابر مسائل خیلی ساده، او فردی بی گناه و دل نازک است.
When Someone Gets Angry On Silly Or Small Things It Means He Is In Love.
اگر کسی به سرعت عصبانی میشود، حتا برای مسائل کوچک و پیش پا افتاده، این بدان معناست که او عاشق شده است.
So True, Try To See All These In Real Life, You Will Find All ...
اگر به اطراف خود بخوبی نگاه کنید، همه این موارد را خواهید یافت ...
Try to understand people ...
... دیگران را بفهمیم
When A Person Sleeps A lot, Be Sure that Person Is Lonely.
اگر کسی بیش از حد میخوابد، مطمئن باشید که او احساس تنهایی میکند.
When Someone Can't Cry Then That Personality Is Weak.
اگر کسی قادر نیست بگرید، او شخصیتی ضعیف است.
When Someone Gets Angry On Silly Or Small Things It Means He Is In Love.
اگر کسی به سرعت عصبانی میشود، حتا برای مسائل کوچک و پیش پا افتاده، این بدان معناست که او عاشق شده است.
ولی عاشق نشدم


همیشه ذره ای حقیقت پشت "فقط یک شوخی بود"
کمی کنجکاوی پشت "همینطوری پرسیدم"
قدری احساسات پشت "به من چه اصلا"
مقداری خِرَد پشت "چه میدونم"
و
اندکی درد پشت "اشکالی ندارد" وجود دارد...
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
اونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را میبره و از میانشون میگذره از بعضی آدمها بگذری و برای همیشه قائله رنج آور را تمام کنی.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
بزرگترین مصیبت برای یک انسان اینه که نه سواد کافی برای حرف زدن داشتهباشه نه شعور لازم برای خاموش ماندن.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
مهم نیست که چه اندازه می بخشیم بلکه مهم اینه که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود داره.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
شاید کسی که روزی با تو خندیده رو از یاد ببری، اما هرگز اونی رو که با تو اشک ریخته، فراموش نکنی.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگترین هنر دنیاست.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
از درد های کوچیکه که آدم می ناله؛ ولی وقتی ضربه سهمگین باشه، لال می شه.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
اگر بتونی دیگری را همونطور كه هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو کاملا واقعیه.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
همیشه وقتی گریه می کنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
كسی كه دوستت داره، همش نگرانته. به خاطر همین بیشتر از اینكه بگه دوستت دارم میگه مواظب خودت باش.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
شاید کسی که روزی با تو خندیده رو از یاد ببری، اما هرگز اونی رو که با تو اشک ریخته، فراموش نکنی.
منكه اگر به اينجا رسيدم اگر شخص را يادم بره اشكاي معصومشه يادم نميره