01-07-2012, 01:59 AM
سر جلسه کنکور به این فکر بودم که الان مرغ های ریز تعاونی تموم میشه و تا من برسم اونجا دیگه مجبورم مرغ درشت برای فر پیتزایی بگیرم که برای فروش به صرفه نیست تو این گیر و دار بودم که قید تست های عربی و انگلیسی زدم تا سریعتر به مغازه مرغ فروشی برسم . حتی در باره مجاز شدن فکر نمی کردم
اما قبول شدم عمران غیر انتفاعی اما من هزینه اشو نداشتم می دونید به چی فکر می کردم این که با موتور برم و بر گردم به شهری که 3ساعت باهاش فاصله داشتم باور می کنید ؟!
اما خدا کمک کرد با یکی از آشنا ها همخونه شدم اوایل ترم اول بود روی برد معدل نفرات اول تا سوم هر ورودی و رشته را زده بودند 18/50 17/35 ...
من نگاه کردم توی دلم می گفتم اگه منم معدلم مثل اینا می شد (وای ...) برای من آرزوی بزرگی بود معدل پیش دانشگاهیم حدود 12 بود ،نمیشه ، نه بابا رفتم دلم یه حالی شده بود .
ترم دوم بود از جلوی همون برد رد شدم نفرات برتر زده بودن عباس معدل 19/10 نفر اول آره من بودم
چطور شد
حالا خیابونا رو نگاه میکنم خونه ، ماشین . میگم میشه؟ اما دلم اون حال و نداره چرا؟ نمی دونم شاید اون لحظه توی حیاط دانشگاه با خدا صحبت میکردم الان چی ؟ نمیدونم
اما قبول شدم عمران غیر انتفاعی اما من هزینه اشو نداشتم می دونید به چی فکر می کردم این که با موتور برم و بر گردم به شهری که 3ساعت باهاش فاصله داشتم باور می کنید ؟!
اما خدا کمک کرد با یکی از آشنا ها همخونه شدم اوایل ترم اول بود روی برد معدل نفرات اول تا سوم هر ورودی و رشته را زده بودند 18/50 17/35 ...
من نگاه کردم توی دلم می گفتم اگه منم معدلم مثل اینا می شد (وای ...) برای من آرزوی بزرگی بود معدل پیش دانشگاهیم حدود 12 بود ،نمیشه ، نه بابا رفتم دلم یه حالی شده بود .
ترم دوم بود از جلوی همون برد رد شدم نفرات برتر زده بودن عباس معدل 19/10 نفر اول آره من بودم
چطور شد
حالا خیابونا رو نگاه میکنم خونه ، ماشین . میگم میشه؟ اما دلم اون حال و نداره چرا؟ نمی دونم شاید اون لحظه توی حیاط دانشگاه با خدا صحبت میکردم الان چی ؟ نمیدونم