11-19-2012, 03:20 PM
سلام
چون در این فروم بحث کردارشناسی و انسان شناسی کاربردی وجود ندارد این مطلب را در بخش روانشناسی میگذارم.
ضمن اینکه نتونستم ویدئوی این مطلب را پیوست کنم.
شاید بدون دیدن ویدئو و تنها با خواندن این مطلب بتوانیم به پرسشهای نهایی پاسخ دهیم!
************************************************
یکی از صبحهای سرد ماه ژانویه در سال ۲۰۰۷،
مردی در ایستگاه متروی واشنگتن، ویولن می نواخت .
او به مدت چهل و پنج دقیقه :
شش قطعه از باخ را نواخت . در این مدت ، تقریبا دو هزار نفر وارد ایستگاه شدند ، بیشتر آنها سر کارشان میرفتند .
بعد از سه دقیقه :
یک مرد میانسال ، متوجه نواخته شدن موسیقی شد .
او سرعت حرکتش را کم کرد و چند ثانیه ایستاد ،
سپس عجله کرد تا دیرش نشود .
چهار دقیقه بعد :
ویولنیست ، نخستین دلارش را دریافت کرد . یک زن پول را در کلاه انداخت و بدون توقف به حرکت خود ادامه داد .
پنج دقیقه بعد :
مرد جوانی به دیوار تکیه داد و به او گوش داد ،
سپس به ساعتش نگاه کرد و رفت .
ده دقیقه بعد :
پسر بچه سه سالهای در حالی که مادرش با عجله دستش را میکشید ، ایستاد . ولی مادرش دستش را محکم کشید و او را همراه برد . پسربچه در حالی که دور میشد ، به عقب نگاه میکرد و ویولنیست را میدید . چند بچه دیگر هم کار مشابهی کردند ، اما همه پدرها و مادرها بچهها را مجبور کردند که نایستند و سریع با آنها بروند .
این قسمتشو دوباره بخونید منظور دارم ! :
ده دقیقه بعد :
پسر بچه سه سالهای در حالی که مادرش با عجله دستش را میکشید ، ایستاد . ولی مادرش دستش را محکم کشید و او را همراه برد . پسربچه در حالی که دور میشد ، به عقب نگاه میکرد و ویولنیست را میدید . چند بچه دیگر هم کار مشابهی کردند ، اما همه پدرها و مادرها بچهها را مجبور کردند که نایستند و سریع با آنها بروند .
چهل و پنج دقیقه بعد :
نوازنده بی وقفه مینواخت .
تنها شش نفر مدت کوتاهی ایستادند و گوش کردند .
بیست نفر پول دادند :
ولی به مسیر خود بدون توقف ادامه داند .
ویولینست :
در مجموع سی و دو دلار کاسب شد .
یک ساعت بعد :
مرد ، نواختن موسیقی را قطع کرد .
هیچ کس متوجه قطع موسیقی نشد .
بله . هیچ کس این نوازنده را نمیشناخت و نمیدانست که او
« جاشوآ بل » است ، یکی از بزرگترین موسیقیدانهای دنیا .
او یکی از بهترین و پیچیدهترین قطعات موسیقی را که تا حال نوشته شده ، با ویولناش که سه و نیم میلیون دلار میارزید ، نواخته بود .
تنها دو روز قبل ، جاشوآ بل در بوستون کنسرتی داشت که قیمت هر بلیط ورودیاش به طور متوسط صد دلار بود .
داستان واقعیه ؟
بله این یک داستان واقعی است .
واشنگتن پست در جریان یک آزمایش اجتماعی با موضوع ادراک ، سلیقه و ترجیحات مردم ، ترتیبی داده بود که جاشوآ بل به صورت ناشناس در ایستگاه مترو بنوازد .
سؤالاتی که بعد از خواندن این حکایت در ذهن ایجاد میشوند
اول اینکه :
در طول زندگی خود چقدر زیبایی در اطرافمان بوده که از دیدن آنها غافل شده ایم و حال به جز خاطره ای بسیار کمرنگ چیزی از آنها نداریم ؟
دوم :
به زیبایی هایی که مجبور به پرداخت هزینه برای آنها نبوده ایم چقدر اهمیت داده ایم ؟
سوم :
در تشخیص زیبایی های اطرافمان چقدر استقلال نظر داریم ؟
چهار :
تبلیغ زیبایی ها چقدر در تشخیص واقعی زیبایی توسط خودمان
تاثیر گذار بوده ؟ یا به عبارت دیگر آیا زیبایی را خودمان تشخیص
میدهیم یا هیجان تبلیغات و قیمت آنرا ! ؟
و در پایان نتیجهای که از این داستان گرفته میشود :
اگر ما یک لحظه وقت برای ایستادن و گوش فرا دادن به یکی از بهترین موسیقیدانهای دنیا که در حال نواختن یکی از بهترین موسیقیهای نوشته شده با یکی از بهترین سازهای دنیاست ، نداریم ، …
پس :
از چند چیز خوب دیگر در زندگیمان غفلت کرده ایم ؟
امیدوارم جرات پاسخ به این سئوال را نزد خود داشته باشید
چون در این فروم بحث کردارشناسی و انسان شناسی کاربردی وجود ندارد این مطلب را در بخش روانشناسی میگذارم.
ضمن اینکه نتونستم ویدئوی این مطلب را پیوست کنم.
شاید بدون دیدن ویدئو و تنها با خواندن این مطلب بتوانیم به پرسشهای نهایی پاسخ دهیم!
************************************************
یکی از صبحهای سرد ماه ژانویه در سال ۲۰۰۷،
مردی در ایستگاه متروی واشنگتن، ویولن می نواخت .
او به مدت چهل و پنج دقیقه :
شش قطعه از باخ را نواخت . در این مدت ، تقریبا دو هزار نفر وارد ایستگاه شدند ، بیشتر آنها سر کارشان میرفتند .
بعد از سه دقیقه :
یک مرد میانسال ، متوجه نواخته شدن موسیقی شد .
او سرعت حرکتش را کم کرد و چند ثانیه ایستاد ،
سپس عجله کرد تا دیرش نشود .
چهار دقیقه بعد :
ویولنیست ، نخستین دلارش را دریافت کرد . یک زن پول را در کلاه انداخت و بدون توقف به حرکت خود ادامه داد .
پنج دقیقه بعد :
مرد جوانی به دیوار تکیه داد و به او گوش داد ،
سپس به ساعتش نگاه کرد و رفت .
ده دقیقه بعد :
پسر بچه سه سالهای در حالی که مادرش با عجله دستش را میکشید ، ایستاد . ولی مادرش دستش را محکم کشید و او را همراه برد . پسربچه در حالی که دور میشد ، به عقب نگاه میکرد و ویولنیست را میدید . چند بچه دیگر هم کار مشابهی کردند ، اما همه پدرها و مادرها بچهها را مجبور کردند که نایستند و سریع با آنها بروند .
این قسمتشو دوباره بخونید منظور دارم ! :
ده دقیقه بعد :
پسر بچه سه سالهای در حالی که مادرش با عجله دستش را میکشید ، ایستاد . ولی مادرش دستش را محکم کشید و او را همراه برد . پسربچه در حالی که دور میشد ، به عقب نگاه میکرد و ویولنیست را میدید . چند بچه دیگر هم کار مشابهی کردند ، اما همه پدرها و مادرها بچهها را مجبور کردند که نایستند و سریع با آنها بروند .
چهل و پنج دقیقه بعد :
نوازنده بی وقفه مینواخت .
تنها شش نفر مدت کوتاهی ایستادند و گوش کردند .
بیست نفر پول دادند :
ولی به مسیر خود بدون توقف ادامه داند .
ویولینست :
در مجموع سی و دو دلار کاسب شد .
یک ساعت بعد :
مرد ، نواختن موسیقی را قطع کرد .
هیچ کس متوجه قطع موسیقی نشد .
بله . هیچ کس این نوازنده را نمیشناخت و نمیدانست که او
« جاشوآ بل » است ، یکی از بزرگترین موسیقیدانهای دنیا .
او یکی از بهترین و پیچیدهترین قطعات موسیقی را که تا حال نوشته شده ، با ویولناش که سه و نیم میلیون دلار میارزید ، نواخته بود .
تنها دو روز قبل ، جاشوآ بل در بوستون کنسرتی داشت که قیمت هر بلیط ورودیاش به طور متوسط صد دلار بود .
داستان واقعیه ؟
بله این یک داستان واقعی است .
واشنگتن پست در جریان یک آزمایش اجتماعی با موضوع ادراک ، سلیقه و ترجیحات مردم ، ترتیبی داده بود که جاشوآ بل به صورت ناشناس در ایستگاه مترو بنوازد .
سؤالاتی که بعد از خواندن این حکایت در ذهن ایجاد میشوند
اول اینکه :
در طول زندگی خود چقدر زیبایی در اطرافمان بوده که از دیدن آنها غافل شده ایم و حال به جز خاطره ای بسیار کمرنگ چیزی از آنها نداریم ؟
دوم :
به زیبایی هایی که مجبور به پرداخت هزینه برای آنها نبوده ایم چقدر اهمیت داده ایم ؟
سوم :
در تشخیص زیبایی های اطرافمان چقدر استقلال نظر داریم ؟
چهار :
تبلیغ زیبایی ها چقدر در تشخیص واقعی زیبایی توسط خودمان
تاثیر گذار بوده ؟ یا به عبارت دیگر آیا زیبایی را خودمان تشخیص
میدهیم یا هیجان تبلیغات و قیمت آنرا ! ؟
و در پایان نتیجهای که از این داستان گرفته میشود :
اگر ما یک لحظه وقت برای ایستادن و گوش فرا دادن به یکی از بهترین موسیقیدانهای دنیا که در حال نواختن یکی از بهترین موسیقیهای نوشته شده با یکی از بهترین سازهای دنیاست ، نداریم ، …
پس :
از چند چیز خوب دیگر در زندگیمان غفلت کرده ایم ؟
امیدوارم جرات پاسخ به این سئوال را نزد خود داشته باشید